«نیمهی پنهان ماه – قریشی به روایت همسر شهید»
کتاب «نیمهی پنهان ماه – قریشی به روایت همسر شهید» نوشتهی لیلا باقری، زندگی سیدکمال قریشی را به روایت همسرش، زهرا علیعسگری تشریح کرده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: «پردههای سفید و آبی اتاق را کنار زد. کنار پنجره ایستاد و با نفسی عمیق، ریههایش را از هوای بیرون پر کرد. سیدکمال ایستاده بود و داشت کتابهایش را روی قفسه جدید کتابخانهشان میچید. سرش را کج کرد و گفت «میدونی بیشتر از تفاوتی که در قد من و توئه، چه چیز ما خیلی با هم فرق داره؟» سیدکمال سرش را از کتابی که انگار توی کلماتش غرق شده بود، بلند کرد و گفت «چی؟» جواب داد «همین که من کلی پرحرفی میکنم و تو همهش ساکتی.» و باز سیدکمال همانطور ساکت ماند و مثل همیشه صورتش پر شد از خنده.»
این کتاب با 64 صفحه، شمارگان 3300 نسخه و قیمت 1800 تومان منتشر شده است.
«نیمهی پنهان ماه – محلاتی به روایت همسر شهید»
«نیمهی پنهان ماه – محلاتی به روایت همسر شهید» به کوشش معصومه شیبانی نیز داستان زندگی این شهید را به روایت همسرش اقلیم سادات شهیدی، بازگو میکند.
در بخشی از این کتاب آمده است: «که دخترت از گوشه هال هِق میزند. پاک فراموش کردهای نگاهش کنی. پهنای صورتش خیس اشک است و شانههاش تکان سخن میخورند و صداش درنمیآید، تا تو صدای فاجعه را نشنوی، تا دلت نشکند، تا احساس تنهایی و بیکسی نکنی، تا سر در لاکت فرو نبری، تا خالیِ ... خالیِ... خالی نشوی. هِق بلند بعدی را خواهرت میزند و بعدی را زن برادرت. این دنیا دیگر جای ماندن هست؟ نه. نیست. زیرپات خالی میشود و نفس کشیدن یادت میرود و سیاهی میآید سرمه چشمهات میشود.»
«نیمهی پنهان ماه – محلاتی به روایت همسر شهید» با 112 صفحه، شمارگان 3300 نسخه و قیمت 3000 تومان منتشر شده است.
«اشتباه میکنید! من زندهام – کتاب علی شرفخانلو»
«اشتباه میکنید! من زندهام – کتاب علی شرفخانلو» به کوشش حسین شرفخانلو نیز با بخشهایی با عنوان «از چشم مادر»، «از چشم برادر»، «از چشم پرویز زاهد» و ... منتشر شده است.
در بخشی از این کتاب از قول مادر شهید، آمده است: «اواسط پاییز سال بعد، مهدی باکری فرستاد پی او که تسویه کند از سپاه خوی و برود لشکر عاشورا. خانمش پا به ماه بود. گفتم «علی! حالا من و خواهر و برادرت هیچ. خانمت پا به ماه است. میخواهی او را به امید چه کسی رها کنی و بروی؟ بمان یکی دو ماه بعد میروی. جنگ که تمام نمیشود! میشود؟» خندید. مثل همیشه که میخواست چیزی بگوید و شرم میکرد. دستهایم را گرفت و زل زد توی چشمهام. گفت «باجی! زن و بچهی من خدا را دارند. من سپردمشان به خدا. خدا بهتر از من بلد است نگهشان دارد.» و چشم از چشمهایم برداشت و انگار که خدا را ببیند، خیره شد به سقف آسمان ...»
این کتاب هم با 176 صفحه، شمارگان 3300 نسخه و قیمت 6400 تومان منتشر شده است.
«بیش از چند نفر - روایتی کوتاه از زندگی شهید سیدعباس جولایی»
«بیش از چند نفر - روایتی کوتاه از زندگی شهید سیدعباس جولایی» نوشته جواد کلاته عربی نیز با چهار فصل منتشر شده است.
در بخشی از مقدمهی کتاب آمده است: «مهندسی نخوانده بود، اما مهندسها پیشش چیز یاد میگرفتند. داوطلب کارهایی میشد که کمتر کسی برای انجامش پیشقدم میشد. هرچه میگفتند، انجام میداد؛ نه نمیگفت. کارهایی به او میگفتند که از دست کسی برنمیآمد. کارهایی را قبول میکرد که کار چند نفر بود. قحطالرجال نبود، اما او به تنهایی بیش از چند نفر بود.»
این کتاب با 120 صفحه، شمارگان 3300 نسخه و قیمت 4200 تومان منتشر شده است.