شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۵۲۰۴
تاریخ انتشار: ۱۰ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۶
بدون شک، نخستین مخاطب سخنان شب گذشته باراک اوباما رییس جمهور امریکا حسن روحانی بود. ظاهرا اوباما در حال سخن گفتن درباره سوریه بود اما در واقع با کسی جزایران سخن نمی گفت.
به گزارش پایگاه خبری شهدای ایران، بدون شک، نخستین مخاطب سخنان شب گذشته باراک اوباما رییس جمهور امریکا حسن روحانی بود. ظاهرا اوباما در حال سخن گفتن درباره سوریه بود اما در واقع با کسی جزایران سخن نمی گفت. چند جای صحبت، آداب دیپلماسی و پرده پوشی را هم کنار گذاشت و به صراحت گفت به سوریه حمله می کند تا کشورهایی که «مقررات بین المللی را مراعات نمی کنند»، «خط قرمز ها را زیر پا می گذارند» و «قصد ساخت سلاح اتمی را دارند» حساب کار دستشان بیاید.
این ادبیات و اساسا طراحی امریکا برای حمله به سوریه را باید به مثابه پاسخ روشن و سرراست امریکا به استراتژی اعتدال آقای دکتر روحانی به حساب آورد. چرا؟
آقای روحانی در مبارزات انتخاباتی، و از روی که انتخابات را برده و در تمامی سخنانش، تلاش کرده آدرس های مثبت به غرب ارسال کند. جواد ظریف وزیر خارجه وی هم –در کنار همه سخنان سنجیده و عالمانه ای که گفته- در موارد متعدد همین پروژه را تعقیب کرده است. آقای دکتر روحانی گفته است که قصد دارد دربرنامه هسته ای ایران اعتماد سازی و شفاف سازی کند، قصد دارد نگرانی های غرب را رفع کند، با سلطان قابوس و جفری فلتمن که عملا فرستادگان امریکا بوده اند مذاکره کرده، در نامه به آژانس اعلام کرده که راه اندازی راکتور اراک به تاخیر می افتد، پرونده هسته ای را از سورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه برده، کسی را به عنوان وزیر خارجه انتخاب کرده که امریکایی ها می گویند بهتر از هر کس دیگری در ایران زبان آنها را می فهمد و دست آخر هم استفاده از سلاح های شیمیایی در سوریه را بدون نام آوردن از فاعل آن محکوم کرده است. همه اینها علامت هایی برای نشان دادن این موضوع به غرب بوده است که در ایران کشتی بان را سیاستی دیگر آمده و غرب بویژه امریکا می تواند روی آغاز شدن دوران جدیدی از تعامل و دیپلماسی با ایران حساب کند.
منطقا انتظار این بود که امریکا حتی اگر از این روند استقبال نمی کند، لااقل برای مدتی صبر پیشه کند و اجازه بدهد تا این روند جدید در ایران جان بگیرد و نضج پیدا کند. عملا اما امریکا نشان داده است که کوچکترین علاقه ای به این پالس ها ندارد و ارزش و اهمیتی برای آن قائل نیست. از دید امریکا –همانطور که از قبل هم قابل پیش بینی بود و مکرر ا هم گفته شد- همه این آدرس ها نشانه های ضعف و استیصال، علامت اثرپذیری از فشارهای گذشته و علامت نگرانی از فشارهای آینده ارزیابی شد و نتیجه ای هم که در پی داشت چیزی جز این نبود که پس باید تا ممکن است به فشارها افزود.
به همین دلیل امریکایی ها –از لفاظی هایشان که بگذریم- عملا فقط چند کار کردند:
1- نخست اعلام کردند که حرف های روحانی و ظریف برای آنها مهم نیست و برای اینکه این سخنان را جدی بگیرند منتظر خواهند بود تا ببیند دولت روحانی تا چه حد عملا و واقعا آماده دادن امتیازهای اساسی است.
2- در روز اول تیر ماه تحریمی را که طبق آن عملا سیاست نفت در برابر کالا درباره ایران اعمال می شد، به اجرا گذاشتند.
3- یک ماه بعد در مجلس نمایندگان قانونی را تصویب کردند که هدف آن به صفر رساندن درآمد ناشی از فروش نفت ایران است.
4- و اکنون رسما و صریحا گفته اند که به سوریه مهم ترین و بزرگترین متحد منطقه ای ایران حمله خواهند کرد و به صراحت اضافه کرده اند این کار را می کنند تا ایران گستاخ نشود و خطوط قرمز آنها را جدی بگیرد.
آیا امریکا در حال سخن گفتن با کسی جز حسن روحانی است؟ سیاست ارسال آدرس های مثبت در دو ماه به این نتایج انجامیده است. بی شک نیت آقای روحانی خیر است؛ آنکه نیت خیر ندارد و اساسا نه علاقه و نه انگیزه ای به آغاز یک تعامل سازنده و حل مسائل ندارد امریکاست. هنوز دیر نشده برای اینکه دوستان ما در داخل کشور –خصوصا آنها که دائما این طرف و آن طرف می نشستند و می گفتند که با بایدن و هاگل رفیقند و قبلا با هم در جلوگیری از جنگ افروزی لابی های تندرو در واشینگتن موفق بوده اند- دریابند که با دشمن عنود و غیر قابل اعتمادی مواجهند و ادامه روند تاکید بر اعتماد سازی و تعامل و اعتدال یک طرفه در مقابل دشمنی مانند امریکا جز به افزایش سوء تفاهم ها و تبدیل موشک به سلاح هایی مخرب تر نخواهد انجامید.

اگر دولت آقای روحانی اشتباهات محاسباتی امریکا را تصحیح نکند، در کوتاه مدت هزینه های بسیار گزافی خواهد پرداخت. دولت و شخص رییس جمهور اگر خواهان اجتناب از فشارهای بیشتر است، باید این مسئله را شفاف کند و عملا نشان بدهد که رفتار ایران تابع تهدید نیست، ایران را برای مقابله با تهدیدها و توطئه های غرب به اندازه کافی قدرتمند می داند، قصد دارد برای پیشرفت کشور هزینه کند و منظورش از تعامل و اعدال هم هرگز تعدیل خطوط قرمز یا ارائه دادن تفاسیری سازشکارانه از اصول و انقلاب اسلامی و منافع حیاتی ایران نبوده است.
غربی ها از روحانی سکانداری سازش را نپذیرفته اند، پرچمداری مقاومت را خواهند پذیرفت.  

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار