از این رو باید رویکرد جدید برخی مسئولان و مدیران تازه نفس دولت یازدهم را در تبیین شفاف شرایط کشور به فال نیک گرفت. طی روزهای اخیر شاهد آن بودیم که به مناسبت هفته دولت، عدهای از وزرای دولت در قالبهای مختلف خصوصاً در برنامههای صدا و سیما، شرایط اقتصادی کشور و دیدگاههای خود را در مورد روش حل مشکلات موجود در این حوزه به صورت شفاف و صادقانه با مردم در میان گذاشتند.
علیرغم این صراحت و صداقت در بیان دیدگاهها، این اقدام وزرای دولت با واکنشهای خاصی از سوی افکار عمومی، رسانهها و حتی کارشناسان مواجه شد و انتقاداتی نسبت به این نوع بیان دیدگاهها توسط مسئولان دولتی از سوی منتقدان ابراز شد.
ضمن ارج نهادن به این رویکرد دولتمردان که خلاف برخی اسلاف خود، نظرات خود را به صورت صریح و شفاف و صادقانه با جامعه در میان گذاشتند باید با منتقدان این اقدام نیز همراهی کرد چرا که به نظر میرسد در این نوع کلام و گفتار دولتمردان، توجه به عنصر شفافیت و صداقت، مسئولان را از عنصر تدبیر در بیان دیدگاه هایشان غافل کرده است، درحالی که انتظار از مسئولان و مدیران دولتی که خود را دولت تدبیر و امید میداند و مینامد این است که در سخنان و ارائه دیدگاههایشان بیش از این مدبرانه عمل کنند.
مروری بر موضوعاتی که در قالب گفتگوهای اخیر توسط مدیران و وزرای دولت به آنها پرداخته شده است به روشنی نشان میدهد که اکثریت آنها از جمله موضوعات به شدت حساس از منظر افکار عمومی و معیشت مردم بوده است؛ موضوعاتی مانند تأکید وزیر راه و شهرسازی بر اینکه "مردم باید میان مسکن و ارزانی یکی را انتخاب کنند"، طرح اینکه "بیش از 40 درصد تورم کشور محصول افزایش پایه پولی آن هم به علت تسهیلات مسکن مهر است" توسط وزیر اقتصاد یا بیان این مسئله که در گریزی از افزایش قیمت آب و برق نیست" آن هم از سوی وزیر نیرو، واقعی ارزیابی کردن قیمت 3000 تومان برای دلار توسط رئیس کل بانک مرکزی و دفاع ضمنی از بنزین گرانتر در سخنان وزیر نفت، از جمله مواردی هستند که بازتابها و واکنشهای فراوانی در میان افکار عمومی به دنبال داشته است.
سخن بر سر این نیست که آیا این نوع تحلیلها و دیدگاهها، درست است یا غلط، بلکه سؤال این است که با فرض درست بودن این نظرات، آیا زمان بیان این مطالب الآن است؟ آیا دولتمردان دولت تدبیر باید تمام آنچه صحیح و درست میدانند را دقیقاً در همین زمان و ابتدای کار بر زبان جاری کنند؛ آن هم در شرایطی که جامعه امیدوارانه به آینده مینگرد؟ آیا صدا و سیما با گسترده مخاطبی کشوری، رسانه مناسبی برای بیان این قبیل نقطه نظرات است؟
روشن است که تشکیک نویسنده در تناسب زمان و مکان بیان این مطالب توسط وزرا به هیچ وجه به معنای پنهانکاری و بیخبر نگاه داشتن جامعه از واقعیتهای اقتصاد کشور نیست بلکه دغدغه اصلی فقدان یا دستکم غفلت از تدبیر در انتخاب شیوه بیان حقایق است. ناامید ساختن مردمی که با حضور در انتخابات و خلق حماسهای سیاسی، تمایل خود را به تغییر شیوههای غیرصادقانه گذشته و حضور مدیرانی صادق را نشان دادند، در وضعیت کنونی که از هر دو سوی داخل و خارج منتقدان و رقبای سیاسی در پی عملیات رسانهای علیه دولت منتخب هستند، اقدامی کاملاً اشتباه، نشان دهنده غفلت از تدبیر و غیرمنطقی است. این نوع اقدامات بیش از هر چیز بیانگر فقدان برخورداری دولت یازدهم و مدیران ارشد آن از یک راهبرد کلان را اطلاعرسانی، تبدیل تهدیدها به فرصتها و عدم تدبر در شیوههای بیان حقایق برای مردم در عین روشن نگاه داشتن امید در دلهای آنان است.
پیامد چنین رفتارهایی چیزی جز افزایش هزینههای غیرضروری برای دولت نخواهد بود چنانکه خیلی زود نیز شاهد یکی از این واکنشها در قالب احضار وزرای راه و شهرسازی و اقتصاد به کمیسیون عمران مجلس برای شنیدن توضیحات این دو وزیر در مورد مسکن مهر هستیم.
برهمین مبنا به نظر میرسد دولت یازدهم در کلان و وزرا در سطح دستگاه متبوعشان با تدوین راهبردها و تعیین تکنیکهای صحیح اطلاع رسانی، روشهای مناسب را برای آگاهی بخشی به جامعه در مورد آنچه از دولت دهم تحویل گرفتهاند و تشریح برنامههایشان برای برون رفت از مشکلات، بیابند و با کمک کارشناسان این حوزه به عملیاتی کردن این راهبردها، سرعت و دقت ببخشند.