رامین رسولی مهربانی جانباز فتنه ۸۸ است، او میگوید: "اتفاقاً ما هم موافق رفع حصر هستیم
خبرگزاری تسنیم: رامین رسولی مهربانی جانباز فتنه ۸۸ است، او میگوید: "اتفاقاً ما هم موافق رفع حصر هستیم، من کسی هستم که در این قضیه بهای سنگینی دادم. میخواهم موسوی زودتر محاکمه شود تا مشخص شود چه کسی حامی و پشت او بوده است. "
به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم،رامین رسولی مهربانی جوان بسیجی است که ۲۵ خردادماه ۱۳۸۸، برای جلوگیری از وخیم شدن اوضاع آشفته آن روزهای تهران، در راهپیمایی آن روز که به دعوت میرحسین موسوی یکی از کاندیداهای شکسته خورده دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری برگزار شده بود، حضور یافت.
رسولی مهربانی که آن روزها ۲۴ سال سن داشت، فکرش را نمیکرد، ضربهای که در آن شلوغیها به صورتش وارد شد، بینایی دو چشمش را بگیرد و برایش شکستگی فک، شکستگی جمجمه و شکستگی کاسه چشم به یادگار بگذارد.
این جانباز فتنه، در سال ۸۸ فقط سلامت خود را از دست نداد بلکه بعد از مجروحیت دیگر نتوانست شغل موفقش را ادامه دهد و حالا با هزینههای بالای درمان و زندگی درگیر است. او بعد از مجروحیت قید تحصیل در رشته مورد علاقهاش یعنی گرافیک را زد چراکه این رشته بدون داشتن چشم دیگر به کارش نمیآید. گرچه رشته تحصیلیاش را تغییر داد و حالا کارشناس ارشد حقوق است...، اما آنهم به کارش نمیآید.
رامین که از آن روزها در حصر است و از خواسته جانبازان و مجروحان حوادث آن سال برای شناسایی دیگر عوامل اصلی فتنه میگوید. رامین میگوید: «اتفاقاً ما هم موافق رفع حصر هستیم، چون حصر فایدهای ندارد. منتها مقصود من از رفع حصر این است که زودتر تکلیف معلوم شود. من کسی هستم که در این قضیه بهای سنگینی دادم. من میخواهم بفهمم، آیا در قضیه ۸۸ باختهام؟ حالا موضوع نیت و اعتقاد را اگر کنار بگذاریم، ولی به لحاظ فیزیکی و بحث مادی اگر سال ۸۸ بازندگانی داشت، یکی از آنها من هستم. ما میخواهیم موسوی بیاید محاکمه شود و حرفهایش را هم بزند. اگر حرفهایش حق است یا ناحق، ما همه را گوش میدهیم، اما بدانید من هم حرف دارم. حقم را میخواهم. من هم در دادگاه میخواهم حرف بزنم. تصمیمگیری با ما است. ما میخواهیم زودتر محاکمه شده، تکلیف مشخص شود و معلوم شود چه کسی حامی و پشت او بود.»
رسولی مهربانی که آن روزها ۲۴ سال سن داشت، فکرش را نمیکرد، ضربهای که در آن شلوغیها به صورتش وارد شد، بینایی دو چشمش را بگیرد و برایش شکستگی فک، شکستگی جمجمه و شکستگی کاسه چشم به یادگار بگذارد.
این جانباز فتنه، در سال ۸۸ فقط سلامت خود را از دست نداد بلکه بعد از مجروحیت دیگر نتوانست شغل موفقش را ادامه دهد و حالا با هزینههای بالای درمان و زندگی درگیر است. او بعد از مجروحیت قید تحصیل در رشته مورد علاقهاش یعنی گرافیک را زد چراکه این رشته بدون داشتن چشم دیگر به کارش نمیآید. گرچه رشته تحصیلیاش را تغییر داد و حالا کارشناس ارشد حقوق است...، اما آنهم به کارش نمیآید.
رامین که از آن روزها در حصر است و از خواسته جانبازان و مجروحان حوادث آن سال برای شناسایی دیگر عوامل اصلی فتنه میگوید. رامین میگوید: «اتفاقاً ما هم موافق رفع حصر هستیم، چون حصر فایدهای ندارد. منتها مقصود من از رفع حصر این است که زودتر تکلیف معلوم شود. من کسی هستم که در این قضیه بهای سنگینی دادم. من میخواهم بفهمم، آیا در قضیه ۸۸ باختهام؟ حالا موضوع نیت و اعتقاد را اگر کنار بگذاریم، ولی به لحاظ فیزیکی و بحث مادی اگر سال ۸۸ بازندگانی داشت، یکی از آنها من هستم. ما میخواهیم موسوی بیاید محاکمه شود و حرفهایش را هم بزند. اگر حرفهایش حق است یا ناحق، ما همه را گوش میدهیم، اما بدانید من هم حرف دارم. حقم را میخواهم. من هم در دادگاه میخواهم حرف بزنم. تصمیمگیری با ما است. ما میخواهیم زودتر محاکمه شده، تکلیف مشخص شود و معلوم شود چه کسی حامی و پشت او بود.»