فضا به گونهاي ترتيب داده ميشود كه اگر كسي در مخالفت يا مذمت چنين اقدامات و سرگرميهايي سخن بگويد با انتساب صفاتي همچون «اُمُل»، «عقب افتاده»، «متحجر»، «بنيادگرا»، «تندرو» يا دهها صفت ديگر يا او را در موضع انفعال و سكوت قرار بدهند يا وادار به همراهي كنند.
شهدای ایران:فضا به گونهاي ترتيب داده ميشود كه اگر كسي در مخالفت يا مذمت چنين اقدامات و سرگرميهايي سخن بگويد با انتساب صفاتي همچون «اُمُل»، «عقب افتاده»، «متحجر»، «بنيادگرا»، «تندرو» يا دهها صفت ديگر يا او را در موضع انفعال و سكوت قرار بدهند يا وادار به همراهي كنند.
عرصه موسيقي به عنوان يكي از پرطرفدارترين و تأثيرگذارترين عوالم هنر كه مورد توجه ويژه قشر جوان جوامع مختلف قرار دارد تبديل به كانون توجهات سرمايهداران و اربابان خودخوانده جهان استعمارگري شده است. اربابان امپرياليسم به پشتوانه ارتباطات و تواناييهاي مالي و امكاناتي همچون رسانههاي تأثيرگذار در دنيا، خوانندگان و طبقه ممتاز سبكهاي مختلف موسيقي از جمله رپ، هيپهاپ، متال، راك و... را در قبال دادن ثروت و شهرت جهاني به طور كامل در اختيار خود ميگيرند تا از آنها به عنوان ابزاري مؤثر براي كنترل ذهن، روح و ذائقه ديگران به ويژه نسل جوان در كشورهاي هدف استفاده كنند. اينگونه ميشود كه ديگر خوانندهها هيچ كنترلي روي كار خود نداشته و صرفاً مطيع دستورات و برنامههاي طبقه ممتاز پشت پردهاي ميشوند كه همان فراماسونرها و ايلوميناتيها و گروه اقليتي هستند كه خود را اربابان جهان ميدانند.
*************
بدون ترديد رسانههاي داخلي از جمله راديو، تلويزيون و برخي روزنامهها و مجلات اصطلاحاً «زرد» كشورمان مهمترين عوامل كسب شهرت و الگو شدن قاطبه اين فعالان موسيقي غربي در ميان جوانان به شمار ميآيند. چندسالي است كه هر مراسم جشن و شادماني كه در هر بخش، سازمان يا نقطهاي در كشور برپا ميشود يك پاي ثابت و لاتغير اين مثلاً جشنها اجراي موسيقي و خوانندگي است. در اكثر جشنهاي مناسبتي از جمله ولادت ائمه معصومين عليهمالسلام، اجرا و به پا شدن مجالس موسيقي «لهو و غنا» يا به اصطلاح فقهي موسيقي«مطرب»، به نام ائمه و به كام خدمتگذاران شيطان و آدمكهاي ملوني است كه خودشان را در مقابل عظمت ستارههاي خارجي سبكهاي پاپ، رپ، هيپ هاپ و غيره يك پادو و كمترين ميدانند. در نمونههاي خارجي و شاهد مثال اين مطربان مثلاً خواننده و موسيقي خوان! به تبليغ و تقديس خداي شيطاني خود در صنعت موسيقي ميپردازند و به واسطه همين مسئله در بسياري از آهنگها، مفاهيم كاملاً ضدانساني و غيراخلاقي از جمله اعتياد، دزدي، قتل، مسائل جنسي، همجنسبازي، كفر و ناسزاگويي و تقديس شيطان را به شكل ترغيبي و تشويقي مطرح ميكنند و تكرار مكرر اين آهنگها و مفاهيم است كه فرهنگ جوامع فاقد پشتوانه اعتقادي و جوامع غافل از ارزشهايشان را تغيير ميدهد. هر چند در ميان مابهازاي داخلي اين مطربان، فضا و عرصه ولنگاري و لاقيدي به خاطر اعمال برخي مميزيهاي نيم بند و سليقهاي، در حد و اندازه مغرب زمين وجود ندارد اما بسياري چرند و پرندهاي ديگري از جمله مباحث جنسي، ترويج عشقهاي خياباني و نامشروع و به تبع ذات سبك و موسيقي غربي به كار رفته در آهنگها، شرايط لهو و لعب به وفور ديده ميشود. رسانه ملي متشكل از رسانههاي حوزه صدا و سيما بدون كمترين توجهي به حدود الهي و فقط با توجيه جذب مخاطب ضمن دعوت از برخي افراد با ظاهري مشكل دار به اسم خواننده، زمينه اشتهار و الگو شدن آنها در بين جوانان جامعه را تسهيل و فراهم ميكنند. با همين نوع نگاه جذب حداكثري مخاطب! (البته با ترجمان اين دوستان) بارها و بارها اتفاق افتاده است كه آهنگ بدون كلام برخي از ترانههاي خوانندههاي اصطلاحاً لسآنجلسي از طريق برنامههاي مختلف به خصوص در راديو پخش شدهاند كه مورد انتقاد است و زمينهساز و اسباب نگراني و ناخرسندي مخاطبانشان را به وجود آوردهاند. از طرفي برخي از سازمانها، دستگاهها و بخشهاي دولتي و غيردولتي هم با تأسي از اقدام رسانه ملي گمان ميكنند كه اگر در جشنهاي سازماني يا اعياد و مناسبتهاي ملي و مذهبي از خوانندگان و مطربان استفاده نكنند، آن مراسم جشن نيست. نمونه چنين اقداماتي در اثناي برپايي جشن ولادت امام زمان (عجلالله تعالي فرجه الشريف) كه سالجاري توسط يكي از بخشهاي مسئول در زمينه ارائه خدمات شهري در تهران انجام گرفت پخش موسيقيهاي لهو و لعب و برپايي مجلس گناهآلود يكي از مهمترين و شادترين! بخشهاي جشن ولادت امام زمان و منجي عالم بشريت- از گناه و آلودگيها- بود!
با وجود این همه ساز و آواز ناکوک و بدصدا، متاسفانه همسرایی و همگامی متولیان فرهنگی کشور که به دلیل قبول مسئولیت های خطیر در حوزه فرهنگ و هنر گردیده اند باید پاسخگوی اتفاقات و رویدادهای حیطه مسئولیتی شان باشند؛ باعث شده است که عده ای تحت عناوین مختلف و به پشتگرمی اظهارات شاذ و ناصواب همین مدیران تا برپایی محافل رقص مختلط در سالنها و مکانهای دولتی هم پیش بروند. تازه ترین نمونه این مدعا چند روز پیش و در محل یکی از تالارهای دولتی به وقوع پیوست که عکسهای منتشر شده از آن محفل به خوبی نمایانگر فراهم شدن زمینه فسق و فجور عده ای متوهم و خودشیفته توسط دستگاههای مسئول آن هم بعضا با عناوین و بهانه جشن های مذهبی! فراهم شده است. خب واضح و مسلم است که وقتی بالاترین مقام یک وزارتخانه که متولی اصلی فرهنگ و هنر در کشور است به پیش کشیدن بحث خوانندگی و تکخوانی بانوان ، افاضه فضل می کنند؛ معلوم است که چند نفر معلوم الحال و ابن الوقتهای زالو صفت فضا را برای ترکتازی شان مهیا و فراهم خواهند دید.
**************
مقام معظم رهبری درباره ساز و آواز حلال و حرام و لزوم معرفی آن در صداوسیما نکات دقیقی را گوشزد می کنند« مسألهى موسيقى مسألهى مهمی است و بين ساز و آواز حلال و طيب و طاهر، با ساز و آوازى كه مكروه و يا حرام است، خط دقيقى نكشيدهايم اما بالاخره در اين طيف وسيع، دو نقطه وجود دارد كه يكى قطعاً حلال و يكى قطعاً حرام است. قطعاً حرامى وجود دارد كه آن را نبايد در صدا و سیما مصرف كنيم.
اگر موسيقىيى كه يكى از دستگاههاى معمولى موسيقى خودمان را هم با ساز سادهيى مىزند، اما شعر، يك شعر برانگيزانندهى مهيج شهوت باشد، حرام است؛ خواننده هر كس مىخواهد باشد. آن صداى خوش و سازى كه با هم به كار بيفتد، تا جوانى را فرضاً به عمل حرام شرعى تحريك كند، كار حرامى است و صدا و سیما باید دقت کند. در صدا و سيما حواستان جمع باشد كه از سه عيب موسیقی اجتناب بكنيد: 1- موسیقیهای ایرانی دارای مضمون ابتذال، 2- گرایش به موسیقی غربی، 3- موسیقی سنتی و کلاسیک ایرانی که در اختیار محتوای فاسد است.
بايد آهنگهاى خوب ساخته شود، شعرهاى خوب و چيزهاى جديد اجرا گردد و همهى آنها ناظر به ارزشهاى انقلابى باشد. اينها بايد در صدا و سيما مرتباً منعكس بشود. براى تهيه و تنظيم آهنگهاى انقلابى، آهنگهاى اسلامى و طرح ارزشهاى اسلامى، از بهترين موسيقيدانها و بهترين خوانندگان استفاده بشود.
پخش موسيقيهاى غربى در لابلاى برنامهها، بهطور ناخودآگاه ارتباط مباحث علمى را با غرب و فرهنگ غربى تداعى مىكند و البته بنده كلاً با موسيقى غربى در راديو مخالفم. در باب موسيقى، فقط يك كلمه به شما بگويم؛ آن موسيقىيى كه انسان را غافل مىكند و داخل خلسهى شهوانى مىبرد، حرام است! چه موسيقى ايرانى باشد، چه موسيقى فرنگى باشد، این را در صدا و سیما باید عادت کنید! از پخش موسيقى مبتذل و لهوى به ويژه آنچه در اين رشتهى هنرى فاقد هويت ملى و اصالت ايرانى است پرهيز شود. لزوم اجتناب از سه عيب عمده موسيقىِ قبل از انقلاب: 1- در بخشى از موسيقيها، در انتخاب مضمون و قالب، گرايش تند و ميل شديدى به ابتذال بود. 2- گرايش شديدى به موسيقى غربى بود. 3- موسيقى سالم و سنتى و فنى كلاسيك ايرانى، در خدمت محتواهاى بد و فاسد كننده قرار مىگرفت. گاهى براى تبرئهى يك موسيقى، مىگويند كه اين موسيقى سنتى است! اينكه تمام قضيه نيست. بايد ديد كه اين، چه چيزى را ارايه مىكند و چه چيزى را به ذهن و دل و جان مستمع خودش مىريزد. موسيقىاى كه وقتى براى دختر و پسر جوان، يا حتّى غير جوان نواخته بشود، يا خوانده بشود و او را به ملاهى و مناهى و فساد و شهوات بكشاند و از آن نزاهت مطلوب اسلام خارج كند، حرام است؛ اين مىتواند موسيقى سنتى باشد، مىتواند موسيقى غربى باشد، مىتواند موسيقى محلى باشد.
بايد مصداق حلال و مصداق حرام را از هم تفكيك كرد؛ رودربايستى هم گير نكنيد كه حالا از ما اين را مىخواهند؛ نه، ببينيد واقعاً تكليفتان چيست؛ آن را انجام بدهيد. (تاريخ: یازدهم دیماه 1348)
************
همه انسانها برای بیان شادمانی خود ابزاری را انتخاب می کنند همانطوری که برای ایجاد شادی و نشاط روحی و روانی خود ابزاری باید وجود داشته باشد و شرایطی در محیط به وجود آمده و محیا باشد تا انسان شادمان گردد. دکتر مجید ابهری متخصص علوم رفتار شناسی ، می گوید: من نمی دانم از کجای تارخ جامعه شادی فقط به وسیله موسیقی وارد افکار بشر شد. در حالیکه ده ها ابزار شادی وجود دارد و در زمینه موسیقی هم موسیقی فاخر و آهنگ های وزین می تواند انسان را به سوی نوعی از کمال و ترقی روحی سوق دهد. اگر قرار باشد شادمانی و نشاط فقط با موزیک ایجاد شود آنگاه وضعیت به قاعده و شکلی خواهد شد که امروزه در بخشی از جوامع ما و در میان بعضی از گروهها وجود دارد. یعنی فقط استفاده از موزیک، آنهم فقط شاید موزیک غیر فاخر مثل رپ ، هیپ هاپ ، متالیکا و هوی متال و انواع موسیقی هایی که غیر از زیان روانی و عصبی برای انسان عارضه و دستاوردی نخواهد داشت.
دکتر ابهری در ادامه با تاکید بر اینکه موسیقی غربی به ویژه موسیقی و موزیک هایی که نام برخی از آنها ذکر شد از نگاه «فیزیک موزیک» روی نوار یکنواخت وجود دارد و به صورت هارمونی ممتد بر اعصاب و شنوایی وارد می شود و نتیجه ای غیر از خستگی عصبی ندارد؛ خاطر نشان می کند: اگر موسیقی برای انسان ایجاد نشاط کند این نوع موسیقی نیست بلکه موسیقی فاخر است که دارای فراز و فرودهای مخختلف و متنوعی است که نوازش کننده گوش و آرام کننده اعصاب است.در مرحله دوم باید اندیشیده شود چرا باید حتی مداحی و نوحه خوانی ما هم بر وزن موسیقایی حرکت کند تا مورد قبول و استقبال مخاطبان قرار بگیرد حتما باید نوحه بر وزن یک آهنگ موسیقایی قرار گیرد و حتی بعضی ها پا را از این هم فراتر نهاده و نوحه ها را بر وزن آهنگهای لس آنجلسی قرار می دهند که باعث دلزدگی مومنین و شیعیان و دوستداران واقعی عزاداری گردیده و می گردد. اگر انسان ابزار نشاط را بشناسد آنگاه می تواند اعلام کند که موسیقی در آخرین ردیف این ابزار قرار دارد.در این میان من فقط جوانان را مقصر نمی دانم.
این متخصص علوم رفتاری می گوید: سازمان ها ونهاد ها ی متولی وسازمان هایی که مسئول مدیریست نشاط وفرح در جامعه هستند خود آنها نیز با بر گزاری کنسرت وحتی استفاده از موزیک های آزار دهنده اقدام به بر گزاری جشن وشادمانی می کنند .در این صورت ما نباید گله ای از جوانان داشته باشیم .بدون هیچ گونه تعصب به عنوان کسی که بیش از سی سال است در زمینه های رفتاری وناهنجاری های اجتماعی مطالعه وفعالیت نظری وکلینیکی می کنم اعلام می دارم که شنیدن موسیقی با صدای ناهنجار مخصوصا در مورد بعضی از جوانان که با گوشی های مخصوص (هد فون )اقدام به این کار می کنند نتیجه ای جز فرسودگی عصبی ،سر درد های مزمن ،وزوز گوش،ناراحتی های شنوایی وحتی افسردگی وانزوا نخواهد داشت .بنابر این سازمان های متولی در اولین قدم تعریض نشاط وشادی اجتماعی باید چهار چوب های منطقی وعقلانی نشاط را تعیین واعلام کنند ودر اعیاد ومراسم شادمانی ابزار منطقی را به کار گیرند واجازه ندهند کم کم در تغییر سبک زندگی اسلامی ایرانی، به سبک زندگی غربی، موسیقی پایه شادمانی ما گردد .آنچنانکه اگر در یک مجلس مطرب وموزیک نباشد گویی هیچ شادی ونشاطی در ان وجود ندارد، این حرکت واین فرایند رفتاری به سلیقه مخاطبین مراجعت می کندانچنانکه در پرورش سلیقه مخاطبان وکاربران شادی در جامعه اشتباه کرده ایم وهنوز نتوانسته ایم چهار چوب ها وتعاریف معینی برای موسیقی فاخر که همانا هدی نامیده می شود با موسیقی جلف وآزار دهنده معین کنیم در این صورت است که نباید از جوانان گله داشته باشیم چرا که ما به آنها الگو ی برگزاری شادمانی ارائه نکردهایم ودر این صورت آنها خود به انتخاب الگو پرداخته و ما ر در چنین شرایطی قرار داده اند .
رسانه ملی به ترویج این نوع موسیقی ها می پردازد و به نوعی سعی می کند به این مسئله دامن بزند و این تاثیر بیشتری در بین جوانان و خانواده ها می گذارد. آیا واقعا رسالت اصلی رسانه ملی چنین کارهایی است؟!
ابهری در این باره می گوید: در اینجا باید اشاره ای به رسالت وجایگاه صدا وسیما به عنوان رسانه ملی و دانشگاه فراگیر نمایم ،علی رغم چهار چوب های تعیین شده برای صدا وسیما گاه اتفاق می افتد که این رسانه ای همگانی وفراگیر برای جلب وجذب مخاطبان اقدام به بر گزاری جشن وشادی به همراه موسیقی می نماید این خود ارائه الگوی غلط رفتاری به جامعه است اگر صدا وسیما ضمن آموزش وتعیین چهار چوب های منطقی نشاط اجتماعی به خا نواده ها ابزار مختلف شادی و نشاط را معرفی کرده و از انها استفاده کند ویا حداقل از رفتار شناسان و روانشناسان واساتید موسیقی فاخر در بر نامه های آموزشی و میزگرد های علمی بهره گیرد ،آنگاه ملاحظه خواهیم کرد که بخشی از ذائقه وسلیقه مخاطبان در مجرای منطقی قرار گرفته وبه صورت عقلانی هدایت خواهد شد.
محمد گلريز، خواننده انقلابي که صدایش بیشتر یادآور ایام خاطره آفرین دفاع مقدس است، در خصوص موج نوي موسيقي ارزشي در كشور ميگويد: پيش از انقلاب افراد مذهبي علاقهاي به موسيقي نداشتند پس از انقلاب با ساخت آثار موسيقيايي ارزشي، همه اقشار به سمت موسيقي فاخر جلب شدند اما متأسفانه پس از پايان جنگ تحميلي، توجه به موسيقي ارزشي و انقلابي كاهش چشمگيري پيدا كرد و در چند سال اخير دفتر مطالعات فرهنگي انقلاب اسلامي، موسيقي انقلابي و ارزشي بار ديگر مورد توجه قرار گرفته است. در حال حاضر يكي از تأثيرگذارترين هنرها، موسيقي است و در جوار همه آثار هنري، موسيقي به حيات خود ادامه ميدهد و به باور من يك موسيقي خوب ميتواند يك ملت را به حركت در بياورد.
وي با اشاره به اينكه قطعات موسيقي ارزشي نبايد تداعيگر موسيقي لس آنجلسي در ذهن شنوندگان باشد، ادامه ميدهد: در حال حاضر ما بايد تمام توانمان را در توليد آثار انقلابي و ارزشي در عرصه موسيقي داشته باشيم اما ظاهر، شمايل، تنظيم، شعر و موسيقي اثر نبايد تداعيگر موسيقي غربي باشد و اين اتفاق پاشنه آشيل موسيقي ارزشي ما محسوب ميشود. مانند اتفاقي كه در موسيقي مذهبي و آييني ما رخ ميدهد، به عنوان مثال مداحي مراسمات محرم با تم آهنگهاي لس آنجلسي صورت ميگيرد و به طور كلي هدف ما نبايد با هر وسيلهاي توجيه شود و توليد كار فاخر ما بايد با صحنههاي انقلابي همراه باشد.
****
حدوداً سه سال پیش بود که گزارشی تحلیلی درباه پایش و رفتار شناسی رسانه های غربی در القا و مرادف دانستن مفاهیمی مثل شادی و شادمانی تنها با موسیقی و رقص و ... محقق می گردد؛ منتشر کردیم. امروز نیز باید هوشيار باشيم تا با درس گرفتن از احوال گذشتگان، نگذاريم سرنوشت شوم و عبرتآميز «اندلس» با طراحي دشمنان اسلام و با تشبث به سه ركن اصلي فساد يعني «زن بارگي»، «شراب» و «رقص و موسيقي» يكبار ديگر محقق شود. به كلام ديگر ميتوان گفت كه برخي كشورهاي مسلمان منطقه در روزگار كنوني با همين استراتژي كهنه اما كارآمد «اندلسيزاسيون» كردن توسط كشورهاي غربي دچار دگرديسي عجيب و بازگشت به دوران بربريت و عصبيت قبل از اسلام و سكولاريزه شدن جوامع آنها شده است. حال با توجه به جميع جهات و با عنايت به اينكه تجربه نشان داده است كه براي اضمحلال و به نابودي كشاندن يك ملت يا امت حتماً لازم است ابتدا زنان آن امت يا ملت را به فساد، تباهي، ولنگاري اخلاقي و بيتوجهي به هنجارها و ارزشهاي ديني- اجتماعيشان تشويق، ترغيب يا حتي مجبور كنند، مركز هدف قرار گرفتن حجاب به عنوان يكي از مهمترين نمادها و مؤلفههاي حفظ اسلام و اخلاق اسلامي جهت در امان ماندن جامعه از فساد، به خوبي بيانگر اهداف متواتر و برنامهريزي شده دشمنان اسلام است. از ديگر سو عاديسازي و اجبار جامعه نسبت به پذيرش برخي تساهل و تسامحهاي مخرب و تبليغات زياد در شبكههاي ماهوارهاي به منظور خواننده و برهنه كردن زنان به بهانه هنر و موسيقي هم مرتبه و حلقه ديگر اين حمله و شبيخون چند لايه است. مردها و جوانها هم به عنوان يكي ديگر از حلقههاي متصل به اين زنجير بايد به بهانه ابراز يا نشان دادن شادي و شادماني به سمت استفاده از مشروبات سكرآور و مستكننده سوق داده شوند. در اين بين فضا به گونهاي ترتيب داده ميشود كه اگر كسي در مخالفت يا مذمت چنين اقدامات و سرگرميهايي سخن بگويد او را مورد هجمه شديد قرار داده و با انتساب صفاتي همچون «اُمُل»، «عقب افتاده»، «متحجر»، «بنيادگرا»، «تندرو» يا دهها صفت ديگر يا او را در موضع انفعال و سكوت قرار بدهند يا وادار به همراهي كنند. حال بايد با وصل كردن حلقههاي مورد اشاره آنها را به هم متصل كنيم تا دريابيم كه چرا اين همه هزينه در زمينه ترويج موسيقيهاي تند غربي يا استفاده از مشروبات الكلي يا بيحجابي زنان جوامع اسلامي مصروف ميگردد. نقش رسانهها در روشنگري و عدم همراهي و ورود به زمين طراحي شده توسط دشمنان دين و كشورمان مهم است تا با بهرهگيري از نقطه نظرات كارشناسان، اهل هنر و سليقه در زمينه مبارزه و ارائه موارد جايگزين مورد تأييد دين و فرهنگ ياري كنند تا نقش يكي از قطعات تكميلكننده پازل نقشه و استراتژي «اندلسيزاسيون» را به خود نگيرند.
*جوان
عرصه موسيقي به عنوان يكي از پرطرفدارترين و تأثيرگذارترين عوالم هنر كه مورد توجه ويژه قشر جوان جوامع مختلف قرار دارد تبديل به كانون توجهات سرمايهداران و اربابان خودخوانده جهان استعمارگري شده است. اربابان امپرياليسم به پشتوانه ارتباطات و تواناييهاي مالي و امكاناتي همچون رسانههاي تأثيرگذار در دنيا، خوانندگان و طبقه ممتاز سبكهاي مختلف موسيقي از جمله رپ، هيپهاپ، متال، راك و... را در قبال دادن ثروت و شهرت جهاني به طور كامل در اختيار خود ميگيرند تا از آنها به عنوان ابزاري مؤثر براي كنترل ذهن، روح و ذائقه ديگران به ويژه نسل جوان در كشورهاي هدف استفاده كنند. اينگونه ميشود كه ديگر خوانندهها هيچ كنترلي روي كار خود نداشته و صرفاً مطيع دستورات و برنامههاي طبقه ممتاز پشت پردهاي ميشوند كه همان فراماسونرها و ايلوميناتيها و گروه اقليتي هستند كه خود را اربابان جهان ميدانند.
*************
بدون ترديد رسانههاي داخلي از جمله راديو، تلويزيون و برخي روزنامهها و مجلات اصطلاحاً «زرد» كشورمان مهمترين عوامل كسب شهرت و الگو شدن قاطبه اين فعالان موسيقي غربي در ميان جوانان به شمار ميآيند. چندسالي است كه هر مراسم جشن و شادماني كه در هر بخش، سازمان يا نقطهاي در كشور برپا ميشود يك پاي ثابت و لاتغير اين مثلاً جشنها اجراي موسيقي و خوانندگي است. در اكثر جشنهاي مناسبتي از جمله ولادت ائمه معصومين عليهمالسلام، اجرا و به پا شدن مجالس موسيقي «لهو و غنا» يا به اصطلاح فقهي موسيقي«مطرب»، به نام ائمه و به كام خدمتگذاران شيطان و آدمكهاي ملوني است كه خودشان را در مقابل عظمت ستارههاي خارجي سبكهاي پاپ، رپ، هيپ هاپ و غيره يك پادو و كمترين ميدانند. در نمونههاي خارجي و شاهد مثال اين مطربان مثلاً خواننده و موسيقي خوان! به تبليغ و تقديس خداي شيطاني خود در صنعت موسيقي ميپردازند و به واسطه همين مسئله در بسياري از آهنگها، مفاهيم كاملاً ضدانساني و غيراخلاقي از جمله اعتياد، دزدي، قتل، مسائل جنسي، همجنسبازي، كفر و ناسزاگويي و تقديس شيطان را به شكل ترغيبي و تشويقي مطرح ميكنند و تكرار مكرر اين آهنگها و مفاهيم است كه فرهنگ جوامع فاقد پشتوانه اعتقادي و جوامع غافل از ارزشهايشان را تغيير ميدهد. هر چند در ميان مابهازاي داخلي اين مطربان، فضا و عرصه ولنگاري و لاقيدي به خاطر اعمال برخي مميزيهاي نيم بند و سليقهاي، در حد و اندازه مغرب زمين وجود ندارد اما بسياري چرند و پرندهاي ديگري از جمله مباحث جنسي، ترويج عشقهاي خياباني و نامشروع و به تبع ذات سبك و موسيقي غربي به كار رفته در آهنگها، شرايط لهو و لعب به وفور ديده ميشود. رسانه ملي متشكل از رسانههاي حوزه صدا و سيما بدون كمترين توجهي به حدود الهي و فقط با توجيه جذب مخاطب ضمن دعوت از برخي افراد با ظاهري مشكل دار به اسم خواننده، زمينه اشتهار و الگو شدن آنها در بين جوانان جامعه را تسهيل و فراهم ميكنند. با همين نوع نگاه جذب حداكثري مخاطب! (البته با ترجمان اين دوستان) بارها و بارها اتفاق افتاده است كه آهنگ بدون كلام برخي از ترانههاي خوانندههاي اصطلاحاً لسآنجلسي از طريق برنامههاي مختلف به خصوص در راديو پخش شدهاند كه مورد انتقاد است و زمينهساز و اسباب نگراني و ناخرسندي مخاطبانشان را به وجود آوردهاند. از طرفي برخي از سازمانها، دستگاهها و بخشهاي دولتي و غيردولتي هم با تأسي از اقدام رسانه ملي گمان ميكنند كه اگر در جشنهاي سازماني يا اعياد و مناسبتهاي ملي و مذهبي از خوانندگان و مطربان استفاده نكنند، آن مراسم جشن نيست. نمونه چنين اقداماتي در اثناي برپايي جشن ولادت امام زمان (عجلالله تعالي فرجه الشريف) كه سالجاري توسط يكي از بخشهاي مسئول در زمينه ارائه خدمات شهري در تهران انجام گرفت پخش موسيقيهاي لهو و لعب و برپايي مجلس گناهآلود يكي از مهمترين و شادترين! بخشهاي جشن ولادت امام زمان و منجي عالم بشريت- از گناه و آلودگيها- بود!
با وجود این همه ساز و آواز ناکوک و بدصدا، متاسفانه همسرایی و همگامی متولیان فرهنگی کشور که به دلیل قبول مسئولیت های خطیر در حوزه فرهنگ و هنر گردیده اند باید پاسخگوی اتفاقات و رویدادهای حیطه مسئولیتی شان باشند؛ باعث شده است که عده ای تحت عناوین مختلف و به پشتگرمی اظهارات شاذ و ناصواب همین مدیران تا برپایی محافل رقص مختلط در سالنها و مکانهای دولتی هم پیش بروند. تازه ترین نمونه این مدعا چند روز پیش و در محل یکی از تالارهای دولتی به وقوع پیوست که عکسهای منتشر شده از آن محفل به خوبی نمایانگر فراهم شدن زمینه فسق و فجور عده ای متوهم و خودشیفته توسط دستگاههای مسئول آن هم بعضا با عناوین و بهانه جشن های مذهبی! فراهم شده است. خب واضح و مسلم است که وقتی بالاترین مقام یک وزارتخانه که متولی اصلی فرهنگ و هنر در کشور است به پیش کشیدن بحث خوانندگی و تکخوانی بانوان ، افاضه فضل می کنند؛ معلوم است که چند نفر معلوم الحال و ابن الوقتهای زالو صفت فضا را برای ترکتازی شان مهیا و فراهم خواهند دید.
**************
مقام معظم رهبری درباره ساز و آواز حلال و حرام و لزوم معرفی آن در صداوسیما نکات دقیقی را گوشزد می کنند« مسألهى موسيقى مسألهى مهمی است و بين ساز و آواز حلال و طيب و طاهر، با ساز و آوازى كه مكروه و يا حرام است، خط دقيقى نكشيدهايم اما بالاخره در اين طيف وسيع، دو نقطه وجود دارد كه يكى قطعاً حلال و يكى قطعاً حرام است. قطعاً حرامى وجود دارد كه آن را نبايد در صدا و سیما مصرف كنيم.
اگر موسيقىيى كه يكى از دستگاههاى معمولى موسيقى خودمان را هم با ساز سادهيى مىزند، اما شعر، يك شعر برانگيزانندهى مهيج شهوت باشد، حرام است؛ خواننده هر كس مىخواهد باشد. آن صداى خوش و سازى كه با هم به كار بيفتد، تا جوانى را فرضاً به عمل حرام شرعى تحريك كند، كار حرامى است و صدا و سیما باید دقت کند. در صدا و سيما حواستان جمع باشد كه از سه عيب موسیقی اجتناب بكنيد: 1- موسیقیهای ایرانی دارای مضمون ابتذال، 2- گرایش به موسیقی غربی، 3- موسیقی سنتی و کلاسیک ایرانی که در اختیار محتوای فاسد است.
بايد آهنگهاى خوب ساخته شود، شعرهاى خوب و چيزهاى جديد اجرا گردد و همهى آنها ناظر به ارزشهاى انقلابى باشد. اينها بايد در صدا و سيما مرتباً منعكس بشود. براى تهيه و تنظيم آهنگهاى انقلابى، آهنگهاى اسلامى و طرح ارزشهاى اسلامى، از بهترين موسيقيدانها و بهترين خوانندگان استفاده بشود.
پخش موسيقيهاى غربى در لابلاى برنامهها، بهطور ناخودآگاه ارتباط مباحث علمى را با غرب و فرهنگ غربى تداعى مىكند و البته بنده كلاً با موسيقى غربى در راديو مخالفم. در باب موسيقى، فقط يك كلمه به شما بگويم؛ آن موسيقىيى كه انسان را غافل مىكند و داخل خلسهى شهوانى مىبرد، حرام است! چه موسيقى ايرانى باشد، چه موسيقى فرنگى باشد، این را در صدا و سیما باید عادت کنید! از پخش موسيقى مبتذل و لهوى به ويژه آنچه در اين رشتهى هنرى فاقد هويت ملى و اصالت ايرانى است پرهيز شود. لزوم اجتناب از سه عيب عمده موسيقىِ قبل از انقلاب: 1- در بخشى از موسيقيها، در انتخاب مضمون و قالب، گرايش تند و ميل شديدى به ابتذال بود. 2- گرايش شديدى به موسيقى غربى بود. 3- موسيقى سالم و سنتى و فنى كلاسيك ايرانى، در خدمت محتواهاى بد و فاسد كننده قرار مىگرفت. گاهى براى تبرئهى يك موسيقى، مىگويند كه اين موسيقى سنتى است! اينكه تمام قضيه نيست. بايد ديد كه اين، چه چيزى را ارايه مىكند و چه چيزى را به ذهن و دل و جان مستمع خودش مىريزد. موسيقىاى كه وقتى براى دختر و پسر جوان، يا حتّى غير جوان نواخته بشود، يا خوانده بشود و او را به ملاهى و مناهى و فساد و شهوات بكشاند و از آن نزاهت مطلوب اسلام خارج كند، حرام است؛ اين مىتواند موسيقى سنتى باشد، مىتواند موسيقى غربى باشد، مىتواند موسيقى محلى باشد.
بايد مصداق حلال و مصداق حرام را از هم تفكيك كرد؛ رودربايستى هم گير نكنيد كه حالا از ما اين را مىخواهند؛ نه، ببينيد واقعاً تكليفتان چيست؛ آن را انجام بدهيد. (تاريخ: یازدهم دیماه 1348)
************
همه انسانها برای بیان شادمانی خود ابزاری را انتخاب می کنند همانطوری که برای ایجاد شادی و نشاط روحی و روانی خود ابزاری باید وجود داشته باشد و شرایطی در محیط به وجود آمده و محیا باشد تا انسان شادمان گردد. دکتر مجید ابهری متخصص علوم رفتار شناسی ، می گوید: من نمی دانم از کجای تارخ جامعه شادی فقط به وسیله موسیقی وارد افکار بشر شد. در حالیکه ده ها ابزار شادی وجود دارد و در زمینه موسیقی هم موسیقی فاخر و آهنگ های وزین می تواند انسان را به سوی نوعی از کمال و ترقی روحی سوق دهد. اگر قرار باشد شادمانی و نشاط فقط با موزیک ایجاد شود آنگاه وضعیت به قاعده و شکلی خواهد شد که امروزه در بخشی از جوامع ما و در میان بعضی از گروهها وجود دارد. یعنی فقط استفاده از موزیک، آنهم فقط شاید موزیک غیر فاخر مثل رپ ، هیپ هاپ ، متالیکا و هوی متال و انواع موسیقی هایی که غیر از زیان روانی و عصبی برای انسان عارضه و دستاوردی نخواهد داشت.
دکتر ابهری در ادامه با تاکید بر اینکه موسیقی غربی به ویژه موسیقی و موزیک هایی که نام برخی از آنها ذکر شد از نگاه «فیزیک موزیک» روی نوار یکنواخت وجود دارد و به صورت هارمونی ممتد بر اعصاب و شنوایی وارد می شود و نتیجه ای غیر از خستگی عصبی ندارد؛ خاطر نشان می کند: اگر موسیقی برای انسان ایجاد نشاط کند این نوع موسیقی نیست بلکه موسیقی فاخر است که دارای فراز و فرودهای مخختلف و متنوعی است که نوازش کننده گوش و آرام کننده اعصاب است.در مرحله دوم باید اندیشیده شود چرا باید حتی مداحی و نوحه خوانی ما هم بر وزن موسیقایی حرکت کند تا مورد قبول و استقبال مخاطبان قرار بگیرد حتما باید نوحه بر وزن یک آهنگ موسیقایی قرار گیرد و حتی بعضی ها پا را از این هم فراتر نهاده و نوحه ها را بر وزن آهنگهای لس آنجلسی قرار می دهند که باعث دلزدگی مومنین و شیعیان و دوستداران واقعی عزاداری گردیده و می گردد. اگر انسان ابزار نشاط را بشناسد آنگاه می تواند اعلام کند که موسیقی در آخرین ردیف این ابزار قرار دارد.در این میان من فقط جوانان را مقصر نمی دانم.
این متخصص علوم رفتاری می گوید: سازمان ها ونهاد ها ی متولی وسازمان هایی که مسئول مدیریست نشاط وفرح در جامعه هستند خود آنها نیز با بر گزاری کنسرت وحتی استفاده از موزیک های آزار دهنده اقدام به بر گزاری جشن وشادمانی می کنند .در این صورت ما نباید گله ای از جوانان داشته باشیم .بدون هیچ گونه تعصب به عنوان کسی که بیش از سی سال است در زمینه های رفتاری وناهنجاری های اجتماعی مطالعه وفعالیت نظری وکلینیکی می کنم اعلام می دارم که شنیدن موسیقی با صدای ناهنجار مخصوصا در مورد بعضی از جوانان که با گوشی های مخصوص (هد فون )اقدام به این کار می کنند نتیجه ای جز فرسودگی عصبی ،سر درد های مزمن ،وزوز گوش،ناراحتی های شنوایی وحتی افسردگی وانزوا نخواهد داشت .بنابر این سازمان های متولی در اولین قدم تعریض نشاط وشادی اجتماعی باید چهار چوب های منطقی وعقلانی نشاط را تعیین واعلام کنند ودر اعیاد ومراسم شادمانی ابزار منطقی را به کار گیرند واجازه ندهند کم کم در تغییر سبک زندگی اسلامی ایرانی، به سبک زندگی غربی، موسیقی پایه شادمانی ما گردد .آنچنانکه اگر در یک مجلس مطرب وموزیک نباشد گویی هیچ شادی ونشاطی در ان وجود ندارد، این حرکت واین فرایند رفتاری به سلیقه مخاطبین مراجعت می کندانچنانکه در پرورش سلیقه مخاطبان وکاربران شادی در جامعه اشتباه کرده ایم وهنوز نتوانسته ایم چهار چوب ها وتعاریف معینی برای موسیقی فاخر که همانا هدی نامیده می شود با موسیقی جلف وآزار دهنده معین کنیم در این صورت است که نباید از جوانان گله داشته باشیم چرا که ما به آنها الگو ی برگزاری شادمانی ارائه نکردهایم ودر این صورت آنها خود به انتخاب الگو پرداخته و ما ر در چنین شرایطی قرار داده اند .
رسانه ملی به ترویج این نوع موسیقی ها می پردازد و به نوعی سعی می کند به این مسئله دامن بزند و این تاثیر بیشتری در بین جوانان و خانواده ها می گذارد. آیا واقعا رسالت اصلی رسانه ملی چنین کارهایی است؟!
ابهری در این باره می گوید: در اینجا باید اشاره ای به رسالت وجایگاه صدا وسیما به عنوان رسانه ملی و دانشگاه فراگیر نمایم ،علی رغم چهار چوب های تعیین شده برای صدا وسیما گاه اتفاق می افتد که این رسانه ای همگانی وفراگیر برای جلب وجذب مخاطبان اقدام به بر گزاری جشن وشادی به همراه موسیقی می نماید این خود ارائه الگوی غلط رفتاری به جامعه است اگر صدا وسیما ضمن آموزش وتعیین چهار چوب های منطقی نشاط اجتماعی به خا نواده ها ابزار مختلف شادی و نشاط را معرفی کرده و از انها استفاده کند ویا حداقل از رفتار شناسان و روانشناسان واساتید موسیقی فاخر در بر نامه های آموزشی و میزگرد های علمی بهره گیرد ،آنگاه ملاحظه خواهیم کرد که بخشی از ذائقه وسلیقه مخاطبان در مجرای منطقی قرار گرفته وبه صورت عقلانی هدایت خواهد شد.
**************************************
يكي از مؤلفههايي كه اين روزها در برابر هجمههاي رسانهاي غربي و حتی شاید داخلی! ميتواند مقابله كند، توليدات موسيقايي با محوريت مسائل ارزشي است، ما در كشورمان سلايق متفاوتي داريم اما يك اثر فاخر ارزشي ميتواند توجه همه مخاطبان به خصوص جوانان را برآورده سازد.محمد گلريز، خواننده انقلابي که صدایش بیشتر یادآور ایام خاطره آفرین دفاع مقدس است، در خصوص موج نوي موسيقي ارزشي در كشور ميگويد: پيش از انقلاب افراد مذهبي علاقهاي به موسيقي نداشتند پس از انقلاب با ساخت آثار موسيقيايي ارزشي، همه اقشار به سمت موسيقي فاخر جلب شدند اما متأسفانه پس از پايان جنگ تحميلي، توجه به موسيقي ارزشي و انقلابي كاهش چشمگيري پيدا كرد و در چند سال اخير دفتر مطالعات فرهنگي انقلاب اسلامي، موسيقي انقلابي و ارزشي بار ديگر مورد توجه قرار گرفته است. در حال حاضر يكي از تأثيرگذارترين هنرها، موسيقي است و در جوار همه آثار هنري، موسيقي به حيات خود ادامه ميدهد و به باور من يك موسيقي خوب ميتواند يك ملت را به حركت در بياورد.
وي با اشاره به اينكه قطعات موسيقي ارزشي نبايد تداعيگر موسيقي لس آنجلسي در ذهن شنوندگان باشد، ادامه ميدهد: در حال حاضر ما بايد تمام توانمان را در توليد آثار انقلابي و ارزشي در عرصه موسيقي داشته باشيم اما ظاهر، شمايل، تنظيم، شعر و موسيقي اثر نبايد تداعيگر موسيقي غربي باشد و اين اتفاق پاشنه آشيل موسيقي ارزشي ما محسوب ميشود. مانند اتفاقي كه در موسيقي مذهبي و آييني ما رخ ميدهد، به عنوان مثال مداحي مراسمات محرم با تم آهنگهاي لس آنجلسي صورت ميگيرد و به طور كلي هدف ما نبايد با هر وسيلهاي توجيه شود و توليد كار فاخر ما بايد با صحنههاي انقلابي همراه باشد.
****
حدوداً سه سال پیش بود که گزارشی تحلیلی درباه پایش و رفتار شناسی رسانه های غربی در القا و مرادف دانستن مفاهیمی مثل شادی و شادمانی تنها با موسیقی و رقص و ... محقق می گردد؛ منتشر کردیم. امروز نیز باید هوشيار باشيم تا با درس گرفتن از احوال گذشتگان، نگذاريم سرنوشت شوم و عبرتآميز «اندلس» با طراحي دشمنان اسلام و با تشبث به سه ركن اصلي فساد يعني «زن بارگي»، «شراب» و «رقص و موسيقي» يكبار ديگر محقق شود. به كلام ديگر ميتوان گفت كه برخي كشورهاي مسلمان منطقه در روزگار كنوني با همين استراتژي كهنه اما كارآمد «اندلسيزاسيون» كردن توسط كشورهاي غربي دچار دگرديسي عجيب و بازگشت به دوران بربريت و عصبيت قبل از اسلام و سكولاريزه شدن جوامع آنها شده است. حال با توجه به جميع جهات و با عنايت به اينكه تجربه نشان داده است كه براي اضمحلال و به نابودي كشاندن يك ملت يا امت حتماً لازم است ابتدا زنان آن امت يا ملت را به فساد، تباهي، ولنگاري اخلاقي و بيتوجهي به هنجارها و ارزشهاي ديني- اجتماعيشان تشويق، ترغيب يا حتي مجبور كنند، مركز هدف قرار گرفتن حجاب به عنوان يكي از مهمترين نمادها و مؤلفههاي حفظ اسلام و اخلاق اسلامي جهت در امان ماندن جامعه از فساد، به خوبي بيانگر اهداف متواتر و برنامهريزي شده دشمنان اسلام است. از ديگر سو عاديسازي و اجبار جامعه نسبت به پذيرش برخي تساهل و تسامحهاي مخرب و تبليغات زياد در شبكههاي ماهوارهاي به منظور خواننده و برهنه كردن زنان به بهانه هنر و موسيقي هم مرتبه و حلقه ديگر اين حمله و شبيخون چند لايه است. مردها و جوانها هم به عنوان يكي ديگر از حلقههاي متصل به اين زنجير بايد به بهانه ابراز يا نشان دادن شادي و شادماني به سمت استفاده از مشروبات سكرآور و مستكننده سوق داده شوند. در اين بين فضا به گونهاي ترتيب داده ميشود كه اگر كسي در مخالفت يا مذمت چنين اقدامات و سرگرميهايي سخن بگويد او را مورد هجمه شديد قرار داده و با انتساب صفاتي همچون «اُمُل»، «عقب افتاده»، «متحجر»، «بنيادگرا»، «تندرو» يا دهها صفت ديگر يا او را در موضع انفعال و سكوت قرار بدهند يا وادار به همراهي كنند. حال بايد با وصل كردن حلقههاي مورد اشاره آنها را به هم متصل كنيم تا دريابيم كه چرا اين همه هزينه در زمينه ترويج موسيقيهاي تند غربي يا استفاده از مشروبات الكلي يا بيحجابي زنان جوامع اسلامي مصروف ميگردد. نقش رسانهها در روشنگري و عدم همراهي و ورود به زمين طراحي شده توسط دشمنان دين و كشورمان مهم است تا با بهرهگيري از نقطه نظرات كارشناسان، اهل هنر و سليقه در زمينه مبارزه و ارائه موارد جايگزين مورد تأييد دين و فرهنگ ياري كنند تا نقش يكي از قطعات تكميلكننده پازل نقشه و استراتژي «اندلسيزاسيون» را به خود نگيرند.
*جوان