به نظر من دولت یا آقای روحانی فارغ از اینکه اصلاً دوست داشته باشد یا دوست نداشته باشد، توان این کار را ندارد. اینکه وی رئیس شورایعالی امنیت ملی است، فرعِ بر مساله است. اصلاً یک بحث شکلی نیست که نامهای نوشته شود و بخواهد که شرایط تغییر پیدا کند.
شهدای ایران: عباس عبدی در گفتگویی تفصیلی با تسنیم به بیان نظرات خود درباره حصر پرداخته است که بخش هایی از آن در ادامه خواهد آمد.
- به نظر من دولت یا آقای روحانی فارغ از اینکه اصلاً دوست داشته باشد یا دوست نداشته باشد، توان این کار را ندارد. اینکه وی رئیس شورایعالی امنیت ملی است، فرعِ بر مساله است. اصلاً یک بحث شکلی نیست که نامهای نوشته شود و بخواهد که شرایط تغییر پیدا کند. بحث این است که یک مجموعهای باید ارتباط خود با سیستم را روشن کنند و بعد براساس آن روش عمل کند. نیازی هم به عذرخواهی و توبه طرفین نیست. وقتی بر آن اساس عمل میکنند، آن موقع منطقاً باید پاسخ مثبتی هم بگیرند. این از نگاهِ اصلاحطلبی به قضیه است.
- عاملی که موجب حصر شده از بین رفته است. برای چه این را میگویم؟ برای اینکه من میان حصر به عنوان یک اقدام پیشگیرانه و حصر به عنوان یک عملِ مجازاتی، کاملاً تمایز قائلم. معتقد نیستم حصر عملی مجازاتی است، چون اگر یک اقدام مجازاتی است، اقدام مجازاتی بدونِ رسیدگی دادگاهی امکانپذیر نیست. هیچ کس در این مملکت این ادعا را نمیکند. حتی اگر بدترین آدمها هم باشند، اصلا بدون دادگاه امکان ندارد که مجازات انجام شود.
- یادم است زمانی که بعد از پذیرش قطعنامه مشابه این اتفاقات به یک شکلی دیگری رخ داد و استانداران و شورای تامین میتوانستند برخی افراد را به طور موقت تبعید کنند، اما این تبعید، تبعیدِ مجازاتی نبود، یک تمهیدی بود برای اینکه یک اتفاقاتی رخ ندهد. بخصوص در منطقۀ خوزستان رخ داد ولی به معنای مجازات و حکم نبود.
- معتقدم حتی اگر سال 89 حصر براساس اهداف پیشگیرانهای انجام شده باشد، آن اهداف به طور قطع بعد از سال 92 تضعیف شده و از سال 96 به بعد موضوعیتی ندارد. بنابراین چون عاملی که سبب حصر شده است، دیگر وجود ندارد، خود حصر بیمعنا است؛ اما باز هم به این معنا نیست که بتوان صفر و یکی آن را حل کرد. حصر را میتوان در یک فرآیند کوتاه مدت از بین برد.
- 7 نفر از اعضای شورای نگهبان در ستاد آقای احمدینژاد چه میکردند؟ برخی برای او سخنرانی میکردند. آیا پذیرفتنی است که نهاد ناظر طرفدار علنی یک نامزد باشد؟ اگر قاضی پیش از صدور حکم در باره پرونده ای اظهار نظر کند از قضاوت در باره آن منع می شود چطور از یک نامزد علنی طرفدار کردند؟ این فقط یک مورد.
- مصاحبۀ فرماندۀ نیروی انتظامی را حتماً بخوانید. آقای احمدیمقدم از آقای احمدینژاد نقل و قولهایی میکند که حس میکنم حتی ادبیاتی که نقل و قول میکند، عیناً ادبیاتِ احمدینژاد است. نقل به مضمون هم نکرده است. این برای من جالب است. به نظرم آن رویداها یک بازی بود که آن طرف یعنی جناح احمدینژاد طراحی کرد و اصلاحطلبان هم در این بازی افتادند و معتقدم رهبری هم به هیچوجه این مساله را دوست نداشت. اکنون هم این مسائل را نمیگویم. من فردای آن مناظره 13 خرداد، در کردستان سخنرانی داشتم. عین همین قضیه را گفتم. در واقع سیستم آنها (احمدینژاد) این بازی را طراحی کردند و اصلاحطلبان هم وارد آن شدند و کل این بازی شکل گرفت.
- به نظر من دولت یا آقای روحانی فارغ از اینکه اصلاً دوست داشته باشد یا دوست نداشته باشد، توان این کار را ندارد. اینکه وی رئیس شورایعالی امنیت ملی است، فرعِ بر مساله است. اصلاً یک بحث شکلی نیست که نامهای نوشته شود و بخواهد که شرایط تغییر پیدا کند. بحث این است که یک مجموعهای باید ارتباط خود با سیستم را روشن کنند و بعد براساس آن روش عمل کند. نیازی هم به عذرخواهی و توبه طرفین نیست. وقتی بر آن اساس عمل میکنند، آن موقع منطقاً باید پاسخ مثبتی هم بگیرند. این از نگاهِ اصلاحطلبی به قضیه است.
- عاملی که موجب حصر شده از بین رفته است. برای چه این را میگویم؟ برای اینکه من میان حصر به عنوان یک اقدام پیشگیرانه و حصر به عنوان یک عملِ مجازاتی، کاملاً تمایز قائلم. معتقد نیستم حصر عملی مجازاتی است، چون اگر یک اقدام مجازاتی است، اقدام مجازاتی بدونِ رسیدگی دادگاهی امکانپذیر نیست. هیچ کس در این مملکت این ادعا را نمیکند. حتی اگر بدترین آدمها هم باشند، اصلا بدون دادگاه امکان ندارد که مجازات انجام شود.
- یادم است زمانی که بعد از پذیرش قطعنامه مشابه این اتفاقات به یک شکلی دیگری رخ داد و استانداران و شورای تامین میتوانستند برخی افراد را به طور موقت تبعید کنند، اما این تبعید، تبعیدِ مجازاتی نبود، یک تمهیدی بود برای اینکه یک اتفاقاتی رخ ندهد. بخصوص در منطقۀ خوزستان رخ داد ولی به معنای مجازات و حکم نبود.
- معتقدم حتی اگر سال 89 حصر براساس اهداف پیشگیرانهای انجام شده باشد، آن اهداف به طور قطع بعد از سال 92 تضعیف شده و از سال 96 به بعد موضوعیتی ندارد. بنابراین چون عاملی که سبب حصر شده است، دیگر وجود ندارد، خود حصر بیمعنا است؛ اما باز هم به این معنا نیست که بتوان صفر و یکی آن را حل کرد. حصر را میتوان در یک فرآیند کوتاه مدت از بین برد.
- 7 نفر از اعضای شورای نگهبان در ستاد آقای احمدینژاد چه میکردند؟ برخی برای او سخنرانی میکردند. آیا پذیرفتنی است که نهاد ناظر طرفدار علنی یک نامزد باشد؟ اگر قاضی پیش از صدور حکم در باره پرونده ای اظهار نظر کند از قضاوت در باره آن منع می شود چطور از یک نامزد علنی طرفدار کردند؟ این فقط یک مورد.
- مصاحبۀ فرماندۀ نیروی انتظامی را حتماً بخوانید. آقای احمدیمقدم از آقای احمدینژاد نقل و قولهایی میکند که حس میکنم حتی ادبیاتی که نقل و قول میکند، عیناً ادبیاتِ احمدینژاد است. نقل به مضمون هم نکرده است. این برای من جالب است. به نظرم آن رویداها یک بازی بود که آن طرف یعنی جناح احمدینژاد طراحی کرد و اصلاحطلبان هم در این بازی افتادند و معتقدم رهبری هم به هیچوجه این مساله را دوست نداشت. اکنون هم این مسائل را نمیگویم. من فردای آن مناظره 13 خرداد، در کردستان سخنرانی داشتم. عین همین قضیه را گفتم. در واقع سیستم آنها (احمدینژاد) این بازی را طراحی کردند و اصلاحطلبان هم وارد آن شدند و کل این بازی شکل گرفت.