مردي كه متهم است با الهام گرفتن از فيلم «تسويهحساب» چهارزن خياباني را براي اخاذي از مردان پولدار اجير كردهبود، سرانجام به دام پليس افتاد.
به گزارش شهدای ایران ، روزهاي پاياني سال گذشته بود كه مرد ميانسالي به اداره پليس رفت و از مرد مأمور نمايي به اتهام اخاذي ميليوني شكايت كرد. شاكي در توضيح ماجرا گفت: چند روز قبل با خودرو شاسي بلندم از بهشت زهرا در حال برگشت به تهران بودم كه در ميانه راه زن ميانسالي به بهانه پرسيدن آدرسي براي من دست تكان داد. وقتي توقف كردم، زن ميانسال سوار شد و از من خواست تا او را در يكي از خيابانهاي تهران پياده كنم كه قبول كردم. هنوز مسافت زيادي را طي نكرده بودم كه موتورسيكلت مشكي راه مرا سد كرد و با اشاره از من خواست خودروام را متوقف كنم. مرد موتور سوار كارت شناسايي خود را از دور به من نشان داد و خودش را مأمور ادارهآگاهي معرفي كرد و مدعي شد من با اين زن رابطه نامشروع داشتهام. مرد مأمورنما در ادامه شماره تلفن مرد ناشناسي را گرفت و او را رئيس صدا زد. او براي اينكه مرا بترساند موبايلش را در حالت بلندگو قرار داد تا دستور رئيسش را كه ميگفت مرا به اداره پليس منتقل كند، بشنوم. وي ادامه داد: من به مرد مأمورنما گفتم كه اين زن را به عنوان مسافر سوار كردهام، اما او قبول نكرد.
من برای حفظ آبرویم 500 هزارتومان پول وطلاهای همسرم که همراهم بود، به او دادم. بعد از آن وقتی تحقیق کردم، فهمیدم مأمور قلابی بوده و بهخاطر همین شکایت کردم. با طرح اين شكايت پرونده به دستور قاضي علي وسيله ايرد موسي، بازپرس شعبه پنجم دادسراي ناحيه 34 براي شناسايي مأمور قلابي و همدستش در اختيار تيمي از كارآگاهان اداره پنجم پليس آگاهي قرار گرفت. در حالي كه تحقيقات درباره اين پرونده ادامه داشت، مأموران با چند شكايت مشابه روبهرو شدند كه به گفته همه شاكيان پس از سوار كردن يك يا دو زن مرد موتور سواري به عنوان مأمور پليسآگاهي از آنها اخاذي كرده است. تحقيقات مأموران پليس نشان داد، مرد مأمور نما با طعمه قرار دادن چهار زن در خيابانها و بزرگراهها تهران از افراد پولدار اخاذي ميليوني ميكند.
همچنين مشخص شد در بعضي پروندهها طعمهها پس از وارد شدن به خانه افراد پولدار، مرد مأمورنما از آنها اخاذي كرده است. در حالي كه هر روز به تعداد شاكيان افزوده ميشد، مأموران با بررسي پرونده متهمان سابقهدار مرد مأمور نما را كه هرمز نام دارد، شناسايي كردند. مأموران با تحتنظر گرفتن محل تردد متهم در نهايت چند روز قبل وي را همراه دو زن هنگام اخاذي از مرد پولداري بازداشت كردند. متهم در بازجوييها به جرم خود اعتراف كرد و گفت از سال گذشته همراه چهار زن خياباني نقشههاي خود را اجرا ميكند. متهمان به دستور قاضي علي ايرد موسي براي تحقيقات بيشتر در اختيار مأموران پليس قرار گرفتند. بازپرس پرونده از مالباختگان احتمالي خواست براي طرح شكايت به اداره پنجم پليس آگاهي مراجعه كنند.
خودت را معرفي كن؟
هرمز هستم.
سابقه داري؟
بله. سهبار به اتهام كلاهبرداري و سرقت به زندان رفتهام.
متأهلي؟
بله. من تا الان سه بار ازدواج كردهام.
الان با هر سه زنت زندگي ميكني؟
نه. زن اولم در حادثه رانندگي فوت كرد. مدتي بعد با زن ديگري ازدواج كردم. او خيلي با كلاس بود و دوست داشت ادامه تحصيل بدهد، اما من مخالف ادامه تحصيل و دانشگاه بودم كه از من جدا شد. بعد از آن با زن ديگري ازدواج كردم كه الان در اصفهان زندگي ميكند.
پس در تهران مجردي زندگي ميكردي؟
بله. به خاطر كارم مجبور بودم از همسرم دور باشم.
چه كاري؟
همين اخاذي و پليس بازي.
چه شد كه تصميم گرفتي به اين شيوه از افراد پولدار اخاذي كني؟
من قبلاً سرقت ميكردم، اما چند سال قبل بعد از اينكه فيلم سينمايي «تسويه حساب» ديدم. اين شيوه را براي اخاذي انتخاب كردم. در آن فيلم چهار زن پس از آزادي از زندان خانه مجردي اجاره كردند و مردان پولدار را به خانهشان ميكشاندند و از آنها اخاذي ميكردند.
چطور با اين چهار زن آشنا شدي؟
دو نفر از آنها سر چهار راهها كار ميكردند. آنها وضع مالي خوبي نداشتند و وقتي به آنها پیشنهاد دادم پولي خوبي گيرشان ميآيد، قبول كردند با من همكاري كنند. يكي ديگر از زنان هم كه فريبا نام دارد، چند سال قبل از شوهرش جدا شد. با او داخل ترمينال مسافربري آشنا شدم و با هم به سرقت ميرفتيم. وقتي نقشه اخاذي را براي فريبا توضيح دادم او آخرين عضو اين باند را به نام شهين كه از دوستانش بود، وارد باند ما كرد.
چقدر در اين مدت اخاذي كرديد؟
دقيق نميدانم. پول زيادي نبود.
اما در يكي از حسابهاي بانكيات بيش از 300 ميليون تومان پول كه معلوم است درآمد خوبي داشتي؟
سكوت ميكند.
چطور طعمهها را انتخاب ميكرديد ؟
معمولاً ما طبق همان فيلم سينمايي «تسويه حساب» نقش اجرا ميكرديم. همدستانم در تيمهاي دو نفره و گاهي هم يك نفره داخل خيابانها ميايستادند و به بهانه پرسيدن آدرس سوار خودروهاي مدل بالا و گرانقيمت ميشدند. بعد از آن نقش من شروع ميشد و پس از طي مسافت كوتاهي با موتور سيكلت مشكي كه داشتم راه آنها را سد و خودم را مأمور پليس معرفي ميكردم. راننده وقتي با اين صحنه روبهرو ميشد به خاطر ترس از آبرويش مجبور بود به ما پول بدهد.
حرف آخر؟
من وقتي اين نقشه را طراحي كردم فكر نميكردم دستگير شوم. چون فكر ميكردم افراد پولدار به خاطر آبرويشان هرگز شكايت نميكنند، اما آخرش دستمان رو شد و به دام افتاديم.
*جوان
من برای حفظ آبرویم 500 هزارتومان پول وطلاهای همسرم که همراهم بود، به او دادم. بعد از آن وقتی تحقیق کردم، فهمیدم مأمور قلابی بوده و بهخاطر همین شکایت کردم. با طرح اين شكايت پرونده به دستور قاضي علي وسيله ايرد موسي، بازپرس شعبه پنجم دادسراي ناحيه 34 براي شناسايي مأمور قلابي و همدستش در اختيار تيمي از كارآگاهان اداره پنجم پليس آگاهي قرار گرفت. در حالي كه تحقيقات درباره اين پرونده ادامه داشت، مأموران با چند شكايت مشابه روبهرو شدند كه به گفته همه شاكيان پس از سوار كردن يك يا دو زن مرد موتور سواري به عنوان مأمور پليسآگاهي از آنها اخاذي كرده است. تحقيقات مأموران پليس نشان داد، مرد مأمور نما با طعمه قرار دادن چهار زن در خيابانها و بزرگراهها تهران از افراد پولدار اخاذي ميليوني ميكند.
همچنين مشخص شد در بعضي پروندهها طعمهها پس از وارد شدن به خانه افراد پولدار، مرد مأمورنما از آنها اخاذي كرده است. در حالي كه هر روز به تعداد شاكيان افزوده ميشد، مأموران با بررسي پرونده متهمان سابقهدار مرد مأمور نما را كه هرمز نام دارد، شناسايي كردند. مأموران با تحتنظر گرفتن محل تردد متهم در نهايت چند روز قبل وي را همراه دو زن هنگام اخاذي از مرد پولداري بازداشت كردند. متهم در بازجوييها به جرم خود اعتراف كرد و گفت از سال گذشته همراه چهار زن خياباني نقشههاي خود را اجرا ميكند. متهمان به دستور قاضي علي ايرد موسي براي تحقيقات بيشتر در اختيار مأموران پليس قرار گرفتند. بازپرس پرونده از مالباختگان احتمالي خواست براي طرح شكايت به اداره پنجم پليس آگاهي مراجعه كنند.
خودت را معرفي كن؟
هرمز هستم.
سابقه داري؟
بله. سهبار به اتهام كلاهبرداري و سرقت به زندان رفتهام.
متأهلي؟
بله. من تا الان سه بار ازدواج كردهام.
الان با هر سه زنت زندگي ميكني؟
نه. زن اولم در حادثه رانندگي فوت كرد. مدتي بعد با زن ديگري ازدواج كردم. او خيلي با كلاس بود و دوست داشت ادامه تحصيل بدهد، اما من مخالف ادامه تحصيل و دانشگاه بودم كه از من جدا شد. بعد از آن با زن ديگري ازدواج كردم كه الان در اصفهان زندگي ميكند.
پس در تهران مجردي زندگي ميكردي؟
بله. به خاطر كارم مجبور بودم از همسرم دور باشم.
چه كاري؟
همين اخاذي و پليس بازي.
چه شد كه تصميم گرفتي به اين شيوه از افراد پولدار اخاذي كني؟
من قبلاً سرقت ميكردم، اما چند سال قبل بعد از اينكه فيلم سينمايي «تسويه حساب» ديدم. اين شيوه را براي اخاذي انتخاب كردم. در آن فيلم چهار زن پس از آزادي از زندان خانه مجردي اجاره كردند و مردان پولدار را به خانهشان ميكشاندند و از آنها اخاذي ميكردند.
چطور با اين چهار زن آشنا شدي؟
دو نفر از آنها سر چهار راهها كار ميكردند. آنها وضع مالي خوبي نداشتند و وقتي به آنها پیشنهاد دادم پولي خوبي گيرشان ميآيد، قبول كردند با من همكاري كنند. يكي ديگر از زنان هم كه فريبا نام دارد، چند سال قبل از شوهرش جدا شد. با او داخل ترمينال مسافربري آشنا شدم و با هم به سرقت ميرفتيم. وقتي نقشه اخاذي را براي فريبا توضيح دادم او آخرين عضو اين باند را به نام شهين كه از دوستانش بود، وارد باند ما كرد.
چقدر در اين مدت اخاذي كرديد؟
دقيق نميدانم. پول زيادي نبود.
اما در يكي از حسابهاي بانكيات بيش از 300 ميليون تومان پول كه معلوم است درآمد خوبي داشتي؟
سكوت ميكند.
چطور طعمهها را انتخاب ميكرديد ؟
معمولاً ما طبق همان فيلم سينمايي «تسويه حساب» نقش اجرا ميكرديم. همدستانم در تيمهاي دو نفره و گاهي هم يك نفره داخل خيابانها ميايستادند و به بهانه پرسيدن آدرس سوار خودروهاي مدل بالا و گرانقيمت ميشدند. بعد از آن نقش من شروع ميشد و پس از طي مسافت كوتاهي با موتور سيكلت مشكي كه داشتم راه آنها را سد و خودم را مأمور پليس معرفي ميكردم. راننده وقتي با اين صحنه روبهرو ميشد به خاطر ترس از آبرويش مجبور بود به ما پول بدهد.
حرف آخر؟
من وقتي اين نقشه را طراحي كردم فكر نميكردم دستگير شوم. چون فكر ميكردم افراد پولدار به خاطر آبرويشان هرگز شكايت نميكنند، اما آخرش دستمان رو شد و به دام افتاديم.
*جوان