در منو اثری از قیمت دیده نمیشود. حتماً برای مشتریها افت دارد اگر از قبل قیمت را بهشان اعلام کنند. میآیند و مینشینند و ساعتی را به گفتوگو و صرف غذا میگذرانند و صورتحساب را بیچون و چرا پرداخت میکنند و میروند.
شهدای ایران: در منو اثری از قیمت دیده نمیشود. حتماً برای مشتریها افت دارد اگر از قبل قیمت را بهشان اعلام کنند. میآیند و مینشینند و ساعتی را به گفتوگو و صرف غذا میگذرانند و صورتحساب را بیچون و چرا پرداخت میکنند و میروند. آنها وی آی پی هستند؛ افراد خیلی مهم. مهم نیست اگر وقتی توی خیابان راه میروند، مردم با انگشت نشانشان ندهند. اینکه بازیگر یا فوتبالیست یا چهره هنری و سیاسی نباشند هم اهمیتی ندارد. این، چیزی از وی آی پی بودنشان کم نمیکند. آنها پولدارند، پس وی آی پی هستند. برای همین میتوانند هر وقت دلشان خواست راهی یکی از همان رستورانهای لاکچری شوند و برای یک وعده غذا، چیزی حدود حقوق یک ماه یک کارمند ساده هزینه کنند.
دکوراسیون رستوران خیلی شیک است. مبلهای چرم زرشکی با ترکیبی از صندلیهایی با روکش جیر طوسی، روی کفپوش مشکی رگهدار، به فضا عمق میدهند. میزهای گرد آبنوس را با رومیزیهای ابریشمی پوشاندهاند. روی میزها گلدانهای کریستال صورتی با گلهایی به همان رنگ دیده میشود که با رنگ مبلمان، هارمونی خاصی دارد. کنار هر گلدان سه شمعدان پایه کوتاه در زوایای مختلف دیده میشود که داخل هرکدامشان یک شمع روشن قرار دارد. علاوه بر نور شمعها، نور ملایمی از نقاط نامعلومی روی دیوارها، محیط را روشنی ملایمی میبخشد که با موسیقی کلاسیکی که در فضا پخش میشود، هماهنگی دارد. یک جورهایی آدم را یاد معبد میاندازد.
اینها توصیفاتی است که مجید از فضای رستوران میکند و ادامه میدهد: «فضایش را دوست دارم البته آنطور هم نیست که خیلی هم ویژه باشد اما خوب است. همانطور که گفتم آدم را یاد معبد میاندازد. آدم احساس آرامش میکند. حس میکنی فرق داری. دقیقاً همین است. حس خاص بودن میدهد.»
برای ایجاد حس خاص بودن، نفری 450 هزار تومان ورودی دریافت میشود. با پرداخت این مبلغ شما میتوانید یکی از چندین میهمان خاص رستوران باشید: «من دو تا میهمان داشتم که آنها هم خیلی از فضای آنجا خوششان آمد. شاید اگر خودم تنها بودم به آن رستوران نمیرفتم. غذا و فضایش خوب بود ولی نه آنقدر که بخواهد این همه برایم تمام شود. وقتی 450 هزار تومان ورودی میدهید، حتماً برایتان مهم نیست که قیمت غذاها چقدر است. آنها پیشنهاد میدهند و شما انتخاب میکنید. در منو، قیمتی دیده نمیشود. برای هیچ چیز. نه پیش غذا، نه غذای اصلی و نه دسر و مخلفات. سرآشپز برای هرکدامشان هم پیشنهادی ویژه دارد.
وقتی چنین رستورانی میروید باید بدانید قرار است پول زیادی خرج کنید. چیزی حدود 2 میلیون برای سه نفر. این، هزینهای بود که پرداختم. به نظرم کاملاً غیرمتعارف است و باز هم میگویم اگر میهمان مهم نداشتم، آنجا نمیرفتم اما همین رستوران مشتریهای ثابتی دارد.»
رستورانهای لاکچری که عمدتاً در شمال تهران مشغول فعالیت هستند، سبک و سیاق خودشان را برای جذب مشتری دارند. مشتریهایشان عمدتاً دوست دارند غذایشان را در محیطی خاص و خلوت صرف کنند. دوست ندارند موقع صرف غذا، کسی مزاحمشان شود و خوششان نمیآید صدای دیگران را بشنوند. برای همین وقتی میخواهید تلفنی برای رزرو میز در یکی از این رستورانها اقدام کنید، بهتان متذکر میشوند که با عرض معذرت از آوردن کودکان زیر 10 سال خودداری کنید.
قضیه همبرگر 250 هزار تومانی و بستنی 150 هزار تومانی را حتماً شنیدهاید. همبرگری که با مواد خاص و گران پر میشود و بستنی که از جمله تزئیناتش، ورقهای نازک از طلاست. شاید شما هم مثل ما خیال کنید اصلاً چرا آدم باید اینقدر پول صرف یک ساندویچ ناقابل یا یک ظرف بستنی طلایی کند؟! یا اصلاً چرا باید به رستورانی رفت که منوی غذایش، فهرست قیمت ندارد و برای بهره بردن از فضایش هم باید چیزی حدود نیم میلیون ورودی پرداخت.
«آنها دوست دارند این پول را خرج کنند. گاهی هرچه قیمت بالاتر میرود، میلشان برای هزینه کردن بیشتر میشود.» این را مدیر داخلی یکی از رستورانهای لاکچری تهران میگوید. او ادامه میدهد: «برای تهیه غذا در این رستورانها از مواد درجه یک استفاده میشود اما آن هم به هرحال قیمت دارد و قطعاً قیمت کل که از مشتری دریافت میشود، بابت مجموعهای از خدمات و امکانات است وگرنه اگر مشتری از قیمتها ناراضی باشد، میتواند از رستوران دیگری که به لحاظ کیفیت خوب است و قیمت مناسبتری دارد استفاده کند.»
«سالاد خاویار و آووکادو با سس مخصوص» حتی اگر عبارت «مخصوص» بعد از نام سس هم نیاید، محتویات سالاد، خودش به تنهایی نشاندهنده لاکچری بودناش است. این یکی از سالادهای پرطرفدار رستورانشان است که بهعنوان پیش غذا سرو میشود. گرچه مشتریها سؤال نمیکنند و قیمت کل را بیچون و چرا پرداخت میکنند، اما سالاد به تنهایی چیزی حدود 400 هزار تومان برای مشتری خرج برمیدارد. هرچند از لحظه رزرو تا لحظه نشستن سر میز و میل کردن سالاد 400 هزار تومانی هم خودش داستان دیگری دارد.
*ایران
دکوراسیون رستوران خیلی شیک است. مبلهای چرم زرشکی با ترکیبی از صندلیهایی با روکش جیر طوسی، روی کفپوش مشکی رگهدار، به فضا عمق میدهند. میزهای گرد آبنوس را با رومیزیهای ابریشمی پوشاندهاند. روی میزها گلدانهای کریستال صورتی با گلهایی به همان رنگ دیده میشود که با رنگ مبلمان، هارمونی خاصی دارد. کنار هر گلدان سه شمعدان پایه کوتاه در زوایای مختلف دیده میشود که داخل هرکدامشان یک شمع روشن قرار دارد. علاوه بر نور شمعها، نور ملایمی از نقاط نامعلومی روی دیوارها، محیط را روشنی ملایمی میبخشد که با موسیقی کلاسیکی که در فضا پخش میشود، هماهنگی دارد. یک جورهایی آدم را یاد معبد میاندازد.
اینها توصیفاتی است که مجید از فضای رستوران میکند و ادامه میدهد: «فضایش را دوست دارم البته آنطور هم نیست که خیلی هم ویژه باشد اما خوب است. همانطور که گفتم آدم را یاد معبد میاندازد. آدم احساس آرامش میکند. حس میکنی فرق داری. دقیقاً همین است. حس خاص بودن میدهد.»
برای ایجاد حس خاص بودن، نفری 450 هزار تومان ورودی دریافت میشود. با پرداخت این مبلغ شما میتوانید یکی از چندین میهمان خاص رستوران باشید: «من دو تا میهمان داشتم که آنها هم خیلی از فضای آنجا خوششان آمد. شاید اگر خودم تنها بودم به آن رستوران نمیرفتم. غذا و فضایش خوب بود ولی نه آنقدر که بخواهد این همه برایم تمام شود. وقتی 450 هزار تومان ورودی میدهید، حتماً برایتان مهم نیست که قیمت غذاها چقدر است. آنها پیشنهاد میدهند و شما انتخاب میکنید. در منو، قیمتی دیده نمیشود. برای هیچ چیز. نه پیش غذا، نه غذای اصلی و نه دسر و مخلفات. سرآشپز برای هرکدامشان هم پیشنهادی ویژه دارد.
وقتی چنین رستورانی میروید باید بدانید قرار است پول زیادی خرج کنید. چیزی حدود 2 میلیون برای سه نفر. این، هزینهای بود که پرداختم. به نظرم کاملاً غیرمتعارف است و باز هم میگویم اگر میهمان مهم نداشتم، آنجا نمیرفتم اما همین رستوران مشتریهای ثابتی دارد.»
رستورانهای لاکچری که عمدتاً در شمال تهران مشغول فعالیت هستند، سبک و سیاق خودشان را برای جذب مشتری دارند. مشتریهایشان عمدتاً دوست دارند غذایشان را در محیطی خاص و خلوت صرف کنند. دوست ندارند موقع صرف غذا، کسی مزاحمشان شود و خوششان نمیآید صدای دیگران را بشنوند. برای همین وقتی میخواهید تلفنی برای رزرو میز در یکی از این رستورانها اقدام کنید، بهتان متذکر میشوند که با عرض معذرت از آوردن کودکان زیر 10 سال خودداری کنید.
قضیه همبرگر 250 هزار تومانی و بستنی 150 هزار تومانی را حتماً شنیدهاید. همبرگری که با مواد خاص و گران پر میشود و بستنی که از جمله تزئیناتش، ورقهای نازک از طلاست. شاید شما هم مثل ما خیال کنید اصلاً چرا آدم باید اینقدر پول صرف یک ساندویچ ناقابل یا یک ظرف بستنی طلایی کند؟! یا اصلاً چرا باید به رستورانی رفت که منوی غذایش، فهرست قیمت ندارد و برای بهره بردن از فضایش هم باید چیزی حدود نیم میلیون ورودی پرداخت.
«آنها دوست دارند این پول را خرج کنند. گاهی هرچه قیمت بالاتر میرود، میلشان برای هزینه کردن بیشتر میشود.» این را مدیر داخلی یکی از رستورانهای لاکچری تهران میگوید. او ادامه میدهد: «برای تهیه غذا در این رستورانها از مواد درجه یک استفاده میشود اما آن هم به هرحال قیمت دارد و قطعاً قیمت کل که از مشتری دریافت میشود، بابت مجموعهای از خدمات و امکانات است وگرنه اگر مشتری از قیمتها ناراضی باشد، میتواند از رستوران دیگری که به لحاظ کیفیت خوب است و قیمت مناسبتری دارد استفاده کند.»
«سالاد خاویار و آووکادو با سس مخصوص» حتی اگر عبارت «مخصوص» بعد از نام سس هم نیاید، محتویات سالاد، خودش به تنهایی نشاندهنده لاکچری بودناش است. این یکی از سالادهای پرطرفدار رستورانشان است که بهعنوان پیش غذا سرو میشود. گرچه مشتریها سؤال نمیکنند و قیمت کل را بیچون و چرا پرداخت میکنند، اما سالاد به تنهایی چیزی حدود 400 هزار تومان برای مشتری خرج برمیدارد. هرچند از لحظه رزرو تا لحظه نشستن سر میز و میل کردن سالاد 400 هزار تومانی هم خودش داستان دیگری دارد.
*ایران