بنتالهدی فرصت حج را زمینهای برای پرورش دینی بانوان میدید و از آن بیشترین بهره را میبرد.
شهدای ایران: یکی از نوآوریهای شهیده بنتالهدی صدر حضور در کاروانهای حج به عنوان عالم ویژه بانوان بود. او در سالهایی که امکان برایش فراهم میشد در این سفر نورانی حضور مییافت و علاوه بر آموزش احکام و پاسخگویی به سؤالات شرعی خاص زنان از فرصت کمنظیر حج برای تعلیم، تربیت و ارشاد بانوان مسلمان نیز بهره میگرفت.
این مسئله که بعدها به عنوان روحانی کاروان در ایران و برخی کشورهای اسلامی شکل گرفت، در آن زمان اقدام بسیار نو و حتی متهورانهای بود که شهیده بنتالهدی با اخلاصی مثالزدنی و بدون درنظرگرفتن جایگاهش به عنوان دختری سرشناس از خاندان بلندمرتبه صدر به انجام آن میپرداخت و به این توجه نداشت که بسیاری از متدینان چنین کارهایی را دون شأن او و خاندانش میدانستند.
در آن زمان حتی این مسئله در میان مردان روحانی نیز متداول نبود و خیلی از طلبهها از اینکه بخواهند چنین خدمتی انجام دهند، اِبا میکردند و این کار را خلاف شأن خود میدانستند یا از سختیهای آن میترسیدند. اگر کسی از روحانیون هم از طرف صاحبان کاروانهای حج به این سفر دعوت میشد، تنها نماز جماعت را اقامه میکرد و اگر کسی سؤالی داشت پاسخ میگفت.[١]
شهیده بنتالهدی به فتاوای عمده مراجع وقت کاملاً مسلط بود و حضورش سبب میشد که زنان حاجیه، مسائل حج را با سهولت و اطمینان بیشتری یاد بگیرند. اگر مسئلهای پیش میآمد که شهیده بنتالهدی نسبت به حکم آن یقین نداشت، در فرصتی با برادرش شهید سید محمدباقر صدر تماس میگرفت و حکم مسئله را جویا میشد تا پاسخهایش دقیق و یقینی باشد. [٢]
اما این، همۀ فعالیتهای شهیده بنتالهدی در این سفر نبود. او از این فرصت بینظیر نهایت استفاده را میکرد تا سطح آگاهی دینی زنان مسلمان را ارتقا دهد و آنان را با جنبههای کمتر شنیده شده و مهم دین آشنا کند و از سویی آثار سوء تبلیغات ناصحیح را نیز خنثی سازد. این اقدام او در آن زمان اهمیتی ویژه داشت؛ چراکه حاجیان بدون تکیهگاهی فکری و فرهنگی به سرزمین وحی پا میگذاشتند، درحالیکه دسیسههای متعددی برای منحرف ساختن اندیشههای حاجیان در کار بود و مثلاً گذشته از حکومت سعودی که از فرصت حج برای تبلیغ افکار وهابیت و ایجاد شبهه نسبت به عقاید مذاهب اسلامی بهره میگرفت، حزب بعث نیز از این فرصت سوءاستفاده و با توزیع جزوههایی تلاش میکرد تا اهداف و دستاوردهای سیاسی آن حزب جنایتکار را به اسم آموزشهای مربوط به حج برای عموم حاجیان تبلیغ کند. [٣]
بنتالهدی فرصت حج را زمینهای برای پرورش دینی بانوان میدید و از آن بیشترین بهره را میبرد. خاطراتی که از همراهان او در سفرهای حج باقی مانده است، نشاندهنده عمق تأثیر او در تربیت اسلامی زنانی است که دست تقدیر توفیق همراهی با او را برایشان رقم زده بود. سرکار خانم فریبا انیسی در کتاب «دختری از تبار هدایت» که در آن خاطراتی از شهیده بنتالهدی را گردآورده، مینویسد:
«علویه بنتالهدی در موسم حج با یک کاروان از بانوان و دوشیزگان به مکه و مدینه میرفت و با راهنماییهای همهجانبه خود، اعمال، فلسفه و اسرار حج را برای آنان توضیح میداد. در واقع به سفر حج میرفت تا فرهنگ بیداری را در میان خواهرانی که همراه وی به سفر میرفتند تبلیغ کند... در این سفرها گاهی خواهرانی همراه وی بودند که قبل از سفر ایمان و تقوای محکمی نداشتند و حتی بعضی بیحجاب بودند، ولی پس از این سفر با ایمان و تقوای کامل به دیار خود بازمیگشتند». [4]
خانم طباطبایی (عروس امام خمینی) در خاطرات خود از سفر حج، نمونهای از گفتارهای حکمتآموز بنتالهدی را یاد میکند و مینویسد: «به یاد جمله بنتالهدی صدر افتادم که میگفت:… اگر در این گردش مقدس (طواف) انسان دچار شک و تردید شود، باید به نقطه آغاز باز گردد و حرکت خود را از نقطه آغاز شروع کند. زندگی نیز همینگونه است؛ اگر انسان به گمراهی افتاد و از راه شریعت خارج شد به محض دریافت حقیقت باید بازگردد و حرکت خود را مطابق دستور خدا از نو آغاز کند؛ زیرا خداوند قدمهای لرزان را دوست ندارد. از همین روی دستور بازگشت میدهد تا انسان به خطاهای خود پی برد و بازگردد و راه را با قدمهای استوار بپیماید. این بازگشت همان توبه است که خداوند فرمود: تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ. (النور:٣١)»[5]
بنتالهدی که نویسندهای معروف و خوشقلم بود از مایه غنی حج برای نگارش و تألیف سفرنامه نیز بهره گرفت و در کتابی با نام «علی تلال مکة؛ بر بلندیهای مکه» خاطرات خود از سفر حج را به رشته تحریر درآورد؛ خاطراتی که تنها یادداشتهای یک سفر نیست، بلکه کتابی است که خواننده در همراهی با آن، با حج و اعمال و منازل آن آشنا میشود، جلوههایی از فلسفه حج را درک میکند و تشنگی چشیدن لذات معنوی آن در جانش خانه میکند.
بنتالهدی حج را به مثابه همایشی بینظیر میدانست که فرصتی گرانبها برای آشنایی با مسلمانان سایر کشورها است. او در این سفر تلاش میکرد از نزدیک و بدون تأثیرپذیری از فضاسازیهای رسانهای از اوضاع مسلمانان در سایر نقاط جهان مطلع شود. او گستره اقدامات فرهنگی و تربیتی خود را به همراهان محدود نمیکرد و در حد امکان با دیگر زنان مسلمان ارتباط میگرفت. خود او در «علی تلال مکة» مینویسد: «عرفات تنها مکانی است که همه حجاج بدون استثناء باید در زمان معین، یعنی از زوال تا غروب روز نهم در آن حضور داشته باشند. چه حکمت شگفتی در این قانون الهی نهفته است! این قانون فرصتی اجباری را برای مسلمانان فراهم میکند تا در کنار یکدیگر گردآیند و با هم آشنا شوند. در آن لحظات، انسان مسلمان میتواند از نزدیک با اخلاق، عادات و اندیشههای برادران و خواهران مسلمانش آشنا شود و از جدیدترین خبرهای آنان در عرصههای علمی و عملی اطلاع یابد. بدینترتیب، مسلمان به سادگی قادر خواهند بود مشکلات و معضلات جوامعشان را مورد بحث و بررسی قرار دهند و با تکیه بر تجربیات و آگاهیهای یکدیگر راهحل مناسبی برای آن بیابند. البته این مهم در صورتی قابل تحقق است که مناسک حج به شکل مطلوب و مناسب به اجرا درآید. در مورد نامگذاری این سرزمین مقدس به «عرفات» دلایل زیادی ذکر شده؛ از جمله آنکه مسلمانان در آن بقعه مبارک با یکدیگر آشنا میشوند و ... از آنجا که این دلیل صحیحتر بوده و به واقعیتی که دیگر مناسک حج بر آن دلالت میکنند، نزدیکتر است ما نیز آن را معتبر میدانیم و درصدد پیاده کردن آن هستیم، اما با وضعیت موجود چه میتوان کرد؟ چرا امکان تحقق آن وجود ندارد؟ زیرا این مفهوم هنوز در ذهن بسیاری از حجاج تبیین نشده و آنان عرفات را صرفاً محلی برای یک جنبه از عبادت، یعنی نماز و دعا و نیایش میدانند و بر این اساس معمولاً اگر تلاشی در این راستا صورت گیرد آن را کاری اضافی و نامطلوب میپندارند»[6].
پی نوشت:
[١] وجع الصدر و من وراء الصدر أم جعفر، ص140.
[٢] الشهیدة بنتالهدی؛ سیرتها ومسیرتها، محمدرضا النعمانی، ص١� ٧.
[٣]عذراء العقیدة والمبدأ، ص ٢٢4.
[4] دختری از تبار هدایت، ص١٢٧، با اندکی تصرف.
[5] اقلیم خاطرات، ص٢٧6.
[6] علی تلال مکة، ص٣٣.
این مسئله که بعدها به عنوان روحانی کاروان در ایران و برخی کشورهای اسلامی شکل گرفت، در آن زمان اقدام بسیار نو و حتی متهورانهای بود که شهیده بنتالهدی با اخلاصی مثالزدنی و بدون درنظرگرفتن جایگاهش به عنوان دختری سرشناس از خاندان بلندمرتبه صدر به انجام آن میپرداخت و به این توجه نداشت که بسیاری از متدینان چنین کارهایی را دون شأن او و خاندانش میدانستند.
در آن زمان حتی این مسئله در میان مردان روحانی نیز متداول نبود و خیلی از طلبهها از اینکه بخواهند چنین خدمتی انجام دهند، اِبا میکردند و این کار را خلاف شأن خود میدانستند یا از سختیهای آن میترسیدند. اگر کسی از روحانیون هم از طرف صاحبان کاروانهای حج به این سفر دعوت میشد، تنها نماز جماعت را اقامه میکرد و اگر کسی سؤالی داشت پاسخ میگفت.[١]
شهیده بنتالهدی به فتاوای عمده مراجع وقت کاملاً مسلط بود و حضورش سبب میشد که زنان حاجیه، مسائل حج را با سهولت و اطمینان بیشتری یاد بگیرند. اگر مسئلهای پیش میآمد که شهیده بنتالهدی نسبت به حکم آن یقین نداشت، در فرصتی با برادرش شهید سید محمدباقر صدر تماس میگرفت و حکم مسئله را جویا میشد تا پاسخهایش دقیق و یقینی باشد. [٢]
اما این، همۀ فعالیتهای شهیده بنتالهدی در این سفر نبود. او از این فرصت بینظیر نهایت استفاده را میکرد تا سطح آگاهی دینی زنان مسلمان را ارتقا دهد و آنان را با جنبههای کمتر شنیده شده و مهم دین آشنا کند و از سویی آثار سوء تبلیغات ناصحیح را نیز خنثی سازد. این اقدام او در آن زمان اهمیتی ویژه داشت؛ چراکه حاجیان بدون تکیهگاهی فکری و فرهنگی به سرزمین وحی پا میگذاشتند، درحالیکه دسیسههای متعددی برای منحرف ساختن اندیشههای حاجیان در کار بود و مثلاً گذشته از حکومت سعودی که از فرصت حج برای تبلیغ افکار وهابیت و ایجاد شبهه نسبت به عقاید مذاهب اسلامی بهره میگرفت، حزب بعث نیز از این فرصت سوءاستفاده و با توزیع جزوههایی تلاش میکرد تا اهداف و دستاوردهای سیاسی آن حزب جنایتکار را به اسم آموزشهای مربوط به حج برای عموم حاجیان تبلیغ کند. [٣]
بنتالهدی فرصت حج را زمینهای برای پرورش دینی بانوان میدید و از آن بیشترین بهره را میبرد. خاطراتی که از همراهان او در سفرهای حج باقی مانده است، نشاندهنده عمق تأثیر او در تربیت اسلامی زنانی است که دست تقدیر توفیق همراهی با او را برایشان رقم زده بود. سرکار خانم فریبا انیسی در کتاب «دختری از تبار هدایت» که در آن خاطراتی از شهیده بنتالهدی را گردآورده، مینویسد:
«علویه بنتالهدی در موسم حج با یک کاروان از بانوان و دوشیزگان به مکه و مدینه میرفت و با راهنماییهای همهجانبه خود، اعمال، فلسفه و اسرار حج را برای آنان توضیح میداد. در واقع به سفر حج میرفت تا فرهنگ بیداری را در میان خواهرانی که همراه وی به سفر میرفتند تبلیغ کند... در این سفرها گاهی خواهرانی همراه وی بودند که قبل از سفر ایمان و تقوای محکمی نداشتند و حتی بعضی بیحجاب بودند، ولی پس از این سفر با ایمان و تقوای کامل به دیار خود بازمیگشتند». [4]
خانم طباطبایی (عروس امام خمینی) در خاطرات خود از سفر حج، نمونهای از گفتارهای حکمتآموز بنتالهدی را یاد میکند و مینویسد: «به یاد جمله بنتالهدی صدر افتادم که میگفت:… اگر در این گردش مقدس (طواف) انسان دچار شک و تردید شود، باید به نقطه آغاز باز گردد و حرکت خود را از نقطه آغاز شروع کند. زندگی نیز همینگونه است؛ اگر انسان به گمراهی افتاد و از راه شریعت خارج شد به محض دریافت حقیقت باید بازگردد و حرکت خود را مطابق دستور خدا از نو آغاز کند؛ زیرا خداوند قدمهای لرزان را دوست ندارد. از همین روی دستور بازگشت میدهد تا انسان به خطاهای خود پی برد و بازگردد و راه را با قدمهای استوار بپیماید. این بازگشت همان توبه است که خداوند فرمود: تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ. (النور:٣١)»[5]
بنتالهدی که نویسندهای معروف و خوشقلم بود از مایه غنی حج برای نگارش و تألیف سفرنامه نیز بهره گرفت و در کتابی با نام «علی تلال مکة؛ بر بلندیهای مکه» خاطرات خود از سفر حج را به رشته تحریر درآورد؛ خاطراتی که تنها یادداشتهای یک سفر نیست، بلکه کتابی است که خواننده در همراهی با آن، با حج و اعمال و منازل آن آشنا میشود، جلوههایی از فلسفه حج را درک میکند و تشنگی چشیدن لذات معنوی آن در جانش خانه میکند.
بنتالهدی حج را به مثابه همایشی بینظیر میدانست که فرصتی گرانبها برای آشنایی با مسلمانان سایر کشورها است. او در این سفر تلاش میکرد از نزدیک و بدون تأثیرپذیری از فضاسازیهای رسانهای از اوضاع مسلمانان در سایر نقاط جهان مطلع شود. او گستره اقدامات فرهنگی و تربیتی خود را به همراهان محدود نمیکرد و در حد امکان با دیگر زنان مسلمان ارتباط میگرفت. خود او در «علی تلال مکة» مینویسد: «عرفات تنها مکانی است که همه حجاج بدون استثناء باید در زمان معین، یعنی از زوال تا غروب روز نهم در آن حضور داشته باشند. چه حکمت شگفتی در این قانون الهی نهفته است! این قانون فرصتی اجباری را برای مسلمانان فراهم میکند تا در کنار یکدیگر گردآیند و با هم آشنا شوند. در آن لحظات، انسان مسلمان میتواند از نزدیک با اخلاق، عادات و اندیشههای برادران و خواهران مسلمانش آشنا شود و از جدیدترین خبرهای آنان در عرصههای علمی و عملی اطلاع یابد. بدینترتیب، مسلمان به سادگی قادر خواهند بود مشکلات و معضلات جوامعشان را مورد بحث و بررسی قرار دهند و با تکیه بر تجربیات و آگاهیهای یکدیگر راهحل مناسبی برای آن بیابند. البته این مهم در صورتی قابل تحقق است که مناسک حج به شکل مطلوب و مناسب به اجرا درآید. در مورد نامگذاری این سرزمین مقدس به «عرفات» دلایل زیادی ذکر شده؛ از جمله آنکه مسلمانان در آن بقعه مبارک با یکدیگر آشنا میشوند و ... از آنجا که این دلیل صحیحتر بوده و به واقعیتی که دیگر مناسک حج بر آن دلالت میکنند، نزدیکتر است ما نیز آن را معتبر میدانیم و درصدد پیاده کردن آن هستیم، اما با وضعیت موجود چه میتوان کرد؟ چرا امکان تحقق آن وجود ندارد؟ زیرا این مفهوم هنوز در ذهن بسیاری از حجاج تبیین نشده و آنان عرفات را صرفاً محلی برای یک جنبه از عبادت، یعنی نماز و دعا و نیایش میدانند و بر این اساس معمولاً اگر تلاشی در این راستا صورت گیرد آن را کاری اضافی و نامطلوب میپندارند»[6].
پی نوشت:
[١] وجع الصدر و من وراء الصدر أم جعفر، ص140.
[٢] الشهیدة بنتالهدی؛ سیرتها ومسیرتها، محمدرضا النعمانی، ص١� ٧.
[٣]عذراء العقیدة والمبدأ، ص ٢٢4.
[4] دختری از تبار هدایت، ص١٢٧، با اندکی تصرف.
[5] اقلیم خاطرات، ص٢٧6.
[6] علی تلال مکة، ص٣٣.