خبرها از توليد فيلم سينمايي «به وقت شام» از اين حكايت دارد كه عوامل فيلم پس از لوكيشن شيراز و نيز اتمام فيلمبرداري در شهرك سينمايي دفاع مقدس به تهران برگشتهاند و در حال فيلمبرداري سكانسهاي مربوط به لوكيشن فرودگاه هستند.
شهدای ایران:خبرها از توليد فيلم سينمايي «به وقت شام» از اين حكايت دارد كه عوامل فيلم پس از لوكيشن شيراز و نيز اتمام فيلمبرداري در شهرك سينمايي دفاع مقدس به تهران برگشتهاند و در حال فيلمبرداري سكانسهاي مربوط به لوكيشن فرودگاه هستند.
در واقع فيلم به وقت شام به روزهاي پاياني فيلمبردارياش نزديك ميشود، از دهم خرداد امسال كه فيلمبرداري اين اثر سينمايي شروع شد تا حالا كه تقريباً سه ماه از آن زمان ميگذرد، ابراهيم حاتميكيا كوشيده كار توليد فيلم در سكوت خبري پيش برود. حال خبر ميرسد فيلمبرداري به وقت شام 23-22 روز ديگر به ايستگاه پاياني ميرسد.
فيلم سينمايي به وقت شام در حالي ثلث پاياني فيلمبردارياش را طي ميكند كه خبرها درباره اين اثر سينمايي حاكي است تنها دو بازيگر ايراني در آن به ايفاي نقش ميپردازند و باقي بازيگران اين اثر خارجي و از مليتهاي ديگر هستند. حاتميكيا در به وقت شام كه اثري پركاراكتر به نظر ميرسد اغلب از بازيگران خارجي سود برده است؛ بازيگراني كه گفته ميشود تعداد آنها به بيش از 100نفر ميرسد و علاوه بر بازيگران عرب تعدادي نيز ايفاگر نقشهايي از مليتهاي اروپايي هستند. همين موضوع احتمال اينكه بخشهاي قابل توجهي از فيلم با زيرنويس در جشنواره فجر به نمايش دربيايد را زياد ميكند.
وقتي ابراهيم دلش اينجا نبود
ابراهيم حاتميكيا 1/5 سال پيش كه مترصد ساخت فيلمي درباره مدافعان حرم و مقابله آنان با تكفيريهاي مورد حمايت اسرائيل و امريكا در منطقه بود، تقريباً 35 روز به سوريه رفت و در آنجا از نزديك به تحقيق و پژوهش براي نوشتن فيلمنامهاش پرداخت؛ موضوعي كه البته خبري نشد ولي از تصاويري كه اين فيلمساز انقلابي را در ميان خرابيهاي دمشق نشان ميداد و نيز سخنان زمان جشنوارهاش كه مشخص ميكرد دلش جاي ديگري است، ميشد فهميد كه قرار است موضوع فيلم بعدي او دقيقا چه چيزي باشد.
1/5 سال پيش از آنكه ترجيعبند جملات ابراهيم حاتميكيا در جشنواره فجر سوريه و مقاومت باشد و حرفهايش همان جماعت عافيتطلب هميشگي را برآشفته كند هنوز داعش در پارلمان ايران دست به عمليات آدمكشانهاش نزده بود و هنوز چشمان نافذ و تصوير عاشورايي محسن حججي، حجتي براي جامعه آسودهخاطر ايران نشده بود.
آن زمان كه حاتميكيا در جريان برگزاري جشنواره فيلم فجر و در حاشيه نشست خبري فيلم باديگارد بارها از مقاومت در سوريه سخن ميگفت، هنوز موضوع مدافعان حرم و شرايط و الزامات حضور ايران در نبرد با تكفيريها در رسانههاي كشور به اندازه امروز جاي خود را باز نكرده بود و در ميان ضعف رسانههاي داخلي خيليها متوجه ابعاد خطري كه از ناحيه تكفيريها كشور را تهديد ميكرد، نبودند. همين بيخبري و غفلت در داخل سبب شده بود وقتي حاتميكيا موضوع سوريه را بارها و بارها در مصاحبههايش مطرح كند عدهاي از همان قماش خوشخيال راحتطلب به او خرده بگيرند و حتي يكي از آنها قلم به دست بگيرد و گستاخانه بنويسد: اگر واقعاً دوست داري به سوريه بروي چرا زودتر نميروي و شهيد نميشوي!
حاتميكيا اتفاقاً همان روزها به سوريه رفت و عكسهايش در كوچههاي جنگزده دمشق هم رسانهاي شد. معلوم بود كه او صرفاً براي زيارت يا سياحت به سوريه نرفته است، به خصوص كه حرم حضرت زينب(س) در طول جنگ با تكفيريها هيچوقت جاي امني نبوده است. آنها كه حاتميكيا را خوب ميشناختند ميدانستند كه از رفتن او به سوريه حتماً ارمغاني براي سينماي ايران دشت خواهد شد، هر چه باشد او جزو معدود سينماگران مؤلف و صاحب سبك سينماي ايران است و همچنان در عرصه هنر هفتم تركتازي ميكند.
آتش به اختيار عرصه فرهنگ
در حاليكه ابراهيم حاتميكيا در حال ساخت فيلم سينمايي درباره موضوع مهمي چون جنگ با تكفيريهاي دستپرورده اسرائيل است، حال و هواي سينماي ايران تقريباً همان جوري است كه هميشه بوده، دغدغهها بعضاً بيشتر از نوك بيني عمق ندارند، همچنان بخش عمدهاي از بودجه، امكانات و نيروي انساني سينماي ايران حديث نفس فيلمسازان را روايت ميكنند و سينما به واسطه اين وضعيت در خواب خرگوشي به سر ميبرد و با مضامين به اصطلاح اجتماعي كممخاطب وقت تلف ميكند اما در اين سوي ميدان مرداني هم هستند كه هنر را نه براي هنر بلكه عرصهاي براي اداي دين به ميهن، آرمانها و ارزشهاي انساني ميدانند.
حاتميكيا همانطور كه سردار سپاه عشق از او ياد كرده، سردار فرهنگي عرصه انقلاب اسلامي است، كيست كه بيتاب تماشاي به وقت شام او نباشد و منتظر نباشد روايت او را از حماسهاي كه در حال اتفاق افتادن است تماشا كند. حاتميكيا جهادگر عرصه هنر انقلاب است، سلاح او از ابتداي انقلاب دوربينش بوده و به راستي بر گردن هنر انقلاب و دفاع مقدس حق بزرگي دارد؛ يك آتش به اختيار هنري و فرهنگي تمام عيار.
حاتميكيا فيلمساز سختگيري است و در كارش هرگز كم فروشي نميكند چرا كه با دلش فيلم ميسازد و آثارش نشان داده صرف اينكه يك چهره برجسته هنري باشد او را قانع نميكند، او از نسل مجاهدان آرمانگرايي است كه همچنان به عهد ديرينهاش با انقلاب پايبند است. حالا حاتميكيا ساعتش را به وقت شام تنظيم كرده است، فيلمبرداري اثر او درباره مقاومت در اين روزها مصادف شده با داستان ناتمام و جاودانه اسارت و شهادت عاشورايي محسن حججي، ديگر در اين روزها صداي مقاومت رساتر از پيش در جامعه طنينانداز است، قافله به وقت شام با قافلهسالارش سبكبالتر از پيش راهش را طي ميكند، در آنسو، سينماي ايران نيز راه خود را ميرود، غرق در همان حيرانيها و سرگشتگيهاي مداوم، هنوز جماعتي براي جشنوارههاي خارجي و ديده شدن روي فرش قرمز سر و دست ميشكنند، هنوز جشنوارهها، اين گوسالههاي سامري غرب و شرق معبد و مأواي بسياري از سينماگران ما هستند، در چنين شرايطي يك مرد سازي مخالف ميزند كه تنها به گوش آنها كه راههاي آسمان را بهتر از زمين ميشناسند، خوش ميآيد.
در واقع فيلم به وقت شام به روزهاي پاياني فيلمبردارياش نزديك ميشود، از دهم خرداد امسال كه فيلمبرداري اين اثر سينمايي شروع شد تا حالا كه تقريباً سه ماه از آن زمان ميگذرد، ابراهيم حاتميكيا كوشيده كار توليد فيلم در سكوت خبري پيش برود. حال خبر ميرسد فيلمبرداري به وقت شام 23-22 روز ديگر به ايستگاه پاياني ميرسد.
فيلم سينمايي به وقت شام در حالي ثلث پاياني فيلمبردارياش را طي ميكند كه خبرها درباره اين اثر سينمايي حاكي است تنها دو بازيگر ايراني در آن به ايفاي نقش ميپردازند و باقي بازيگران اين اثر خارجي و از مليتهاي ديگر هستند. حاتميكيا در به وقت شام كه اثري پركاراكتر به نظر ميرسد اغلب از بازيگران خارجي سود برده است؛ بازيگراني كه گفته ميشود تعداد آنها به بيش از 100نفر ميرسد و علاوه بر بازيگران عرب تعدادي نيز ايفاگر نقشهايي از مليتهاي اروپايي هستند. همين موضوع احتمال اينكه بخشهاي قابل توجهي از فيلم با زيرنويس در جشنواره فجر به نمايش دربيايد را زياد ميكند.
وقتي ابراهيم دلش اينجا نبود
ابراهيم حاتميكيا 1/5 سال پيش كه مترصد ساخت فيلمي درباره مدافعان حرم و مقابله آنان با تكفيريهاي مورد حمايت اسرائيل و امريكا در منطقه بود، تقريباً 35 روز به سوريه رفت و در آنجا از نزديك به تحقيق و پژوهش براي نوشتن فيلمنامهاش پرداخت؛ موضوعي كه البته خبري نشد ولي از تصاويري كه اين فيلمساز انقلابي را در ميان خرابيهاي دمشق نشان ميداد و نيز سخنان زمان جشنوارهاش كه مشخص ميكرد دلش جاي ديگري است، ميشد فهميد كه قرار است موضوع فيلم بعدي او دقيقا چه چيزي باشد.
1/5 سال پيش از آنكه ترجيعبند جملات ابراهيم حاتميكيا در جشنواره فجر سوريه و مقاومت باشد و حرفهايش همان جماعت عافيتطلب هميشگي را برآشفته كند هنوز داعش در پارلمان ايران دست به عمليات آدمكشانهاش نزده بود و هنوز چشمان نافذ و تصوير عاشورايي محسن حججي، حجتي براي جامعه آسودهخاطر ايران نشده بود.
آن زمان كه حاتميكيا در جريان برگزاري جشنواره فيلم فجر و در حاشيه نشست خبري فيلم باديگارد بارها از مقاومت در سوريه سخن ميگفت، هنوز موضوع مدافعان حرم و شرايط و الزامات حضور ايران در نبرد با تكفيريها در رسانههاي كشور به اندازه امروز جاي خود را باز نكرده بود و در ميان ضعف رسانههاي داخلي خيليها متوجه ابعاد خطري كه از ناحيه تكفيريها كشور را تهديد ميكرد، نبودند. همين بيخبري و غفلت در داخل سبب شده بود وقتي حاتميكيا موضوع سوريه را بارها و بارها در مصاحبههايش مطرح كند عدهاي از همان قماش خوشخيال راحتطلب به او خرده بگيرند و حتي يكي از آنها قلم به دست بگيرد و گستاخانه بنويسد: اگر واقعاً دوست داري به سوريه بروي چرا زودتر نميروي و شهيد نميشوي!
حاتميكيا اتفاقاً همان روزها به سوريه رفت و عكسهايش در كوچههاي جنگزده دمشق هم رسانهاي شد. معلوم بود كه او صرفاً براي زيارت يا سياحت به سوريه نرفته است، به خصوص كه حرم حضرت زينب(س) در طول جنگ با تكفيريها هيچوقت جاي امني نبوده است. آنها كه حاتميكيا را خوب ميشناختند ميدانستند كه از رفتن او به سوريه حتماً ارمغاني براي سينماي ايران دشت خواهد شد، هر چه باشد او جزو معدود سينماگران مؤلف و صاحب سبك سينماي ايران است و همچنان در عرصه هنر هفتم تركتازي ميكند.
آتش به اختيار عرصه فرهنگ
در حاليكه ابراهيم حاتميكيا در حال ساخت فيلم سينمايي درباره موضوع مهمي چون جنگ با تكفيريهاي دستپرورده اسرائيل است، حال و هواي سينماي ايران تقريباً همان جوري است كه هميشه بوده، دغدغهها بعضاً بيشتر از نوك بيني عمق ندارند، همچنان بخش عمدهاي از بودجه، امكانات و نيروي انساني سينماي ايران حديث نفس فيلمسازان را روايت ميكنند و سينما به واسطه اين وضعيت در خواب خرگوشي به سر ميبرد و با مضامين به اصطلاح اجتماعي كممخاطب وقت تلف ميكند اما در اين سوي ميدان مرداني هم هستند كه هنر را نه براي هنر بلكه عرصهاي براي اداي دين به ميهن، آرمانها و ارزشهاي انساني ميدانند.
حاتميكيا همانطور كه سردار سپاه عشق از او ياد كرده، سردار فرهنگي عرصه انقلاب اسلامي است، كيست كه بيتاب تماشاي به وقت شام او نباشد و منتظر نباشد روايت او را از حماسهاي كه در حال اتفاق افتادن است تماشا كند. حاتميكيا جهادگر عرصه هنر انقلاب است، سلاح او از ابتداي انقلاب دوربينش بوده و به راستي بر گردن هنر انقلاب و دفاع مقدس حق بزرگي دارد؛ يك آتش به اختيار هنري و فرهنگي تمام عيار.
حاتميكيا فيلمساز سختگيري است و در كارش هرگز كم فروشي نميكند چرا كه با دلش فيلم ميسازد و آثارش نشان داده صرف اينكه يك چهره برجسته هنري باشد او را قانع نميكند، او از نسل مجاهدان آرمانگرايي است كه همچنان به عهد ديرينهاش با انقلاب پايبند است. حالا حاتميكيا ساعتش را به وقت شام تنظيم كرده است، فيلمبرداري اثر او درباره مقاومت در اين روزها مصادف شده با داستان ناتمام و جاودانه اسارت و شهادت عاشورايي محسن حججي، ديگر در اين روزها صداي مقاومت رساتر از پيش در جامعه طنينانداز است، قافله به وقت شام با قافلهسالارش سبكبالتر از پيش راهش را طي ميكند، در آنسو، سينماي ايران نيز راه خود را ميرود، غرق در همان حيرانيها و سرگشتگيهاي مداوم، هنوز جماعتي براي جشنوارههاي خارجي و ديده شدن روي فرش قرمز سر و دست ميشكنند، هنوز جشنوارهها، اين گوسالههاي سامري غرب و شرق معبد و مأواي بسياري از سينماگران ما هستند، در چنين شرايطي يك مرد سازي مخالف ميزند كه تنها به گوش آنها كه راههاي آسمان را بهتر از زمين ميشناسند، خوش ميآيد.