موردی مهمتر در این حکایات، توهینِ با برنامه به پدرم به قصد تحریکم در بنیاد بود که از آن نقشه ی کثیف هم سالم بیرون آمدم و این مورد سرآغاز تشدید عملکردهای نامتعارف طرفین نسبت به ما بود.
به گزارش شهدای ایران، سایت خبری فاش نیوز طی مطلبی به نقل از یک فرزند شهید نوشت:فرشید جهانفر(فرزندشهید) - من فرشید و تک فرزند ذکور شهید "محمد جهانفر" هستم.
مادرم هم کمتر از یک سال پس از شهادت پدر در حمله ی هوایی به شهرمان خرم آباد لرستان، 50درصد مجروح شد و در این سال ها علاوه بر اینکه از این دو نعمت و حامی محروم شدم، باید تحمل شرایط بسیار بد جسمی و روحی - روانی مادر را هم داشته باشم.
عوارض جنگ به حدی در زندگی ما تاثیر گذاشت که شرایط حال حاضر ما با پیش از این ضایعات اصلا قابل قیاس نیست! یکی از تبعاتش ندیدن بیش از پنج ساله مادرم بود.
پدرم مردی باسواد و باثبات و خیر بود. لیسانس حقوق بین الملل از دانشگاه تهران 1351و لیسانس زبان هم داشت و مادرم هم دیپلمِ پیش از انقلاب...
وقایعی را که می خواهم بعدا" و به استناد و مدارک با شما در میان بگذارم، حاکی از بی مسئولیتی، ظلم، جبر و نامردی تعدادی از مسئول نماهای وقت و حال حاضر بنیاد است. دامنه و عمق فجایع چند نفر مسئول نما که از قضا هیچکدام نسبت و سنخیتی با جامعه ی هدف و ایثار و شهادت ندارند به حدی گسترده و تاسف بار است که با چند خط نوشتن و موردی اسم آوردن هرگز نمیشود به حق مطلب رسید.
در این خصوص کتابی نوشته ام با نام*نسل قدیم بخوانند* خطاب به مقام معظم رهبری!
این کتاب باعث شد که جلوی تداوم تخلفات و پرونده سازی های آنها(پرونده هایی که به تنهایی و با نظر و نگاه خداوند و شهدا یکی پس از دیگری خنثی شدن) بر علیه بنده گرفته شود. این کتاب باعث شد که بیشتر از قبل شرمنده بشوند و حتی بعد از مطالعه مقداری وجه نقد بلاعوض و وام بی بهره هم به ما پرداخت کنند!
من در این راه به واسطه ی بنیاد که نه، بواسطه چند آدم نمای خدا نشناس که هرگز شهامت حضور، دفاع و توجیه در برابر عملکردهایشان نداشته و ندارند و به سبب پدید آوردنِ شرایطی وصف ناپذیر، پس از چند سال دوام و مقاومت به بیماری جسمی مبتلا شدم.
بخاطر ایشان و در شب ضربت خوردن حضرت علی (ع) تحت اتهاماتی کذب و بی اساس 6روز به زندان افتادم و بعد تبرئه شدم.
با ترفندی مجاب شدم که به روانشناسِ طرف قرارداد بابنیاد مراجعه کنم و پس از چند جلسه، احراز سلامتیم از هر حیث، باعث اثبات روح بیمارگونه و مسمومیت فکری طرف مقابل شد.
موردی مهمتر در این حکایات، توهینِ با برنامه به پدرم به قصد تحریکم در بنیاد بود که از آن نقشه ی کثیف هم سالم بیرون آمدم و این مورد سرآغاز تشدید عملکردهای نامتعارف طرفین نسبت به ما بود.
شاید الان به دلیل این پراکنده گویی ها، اولین سوالی که در ذهن خوانندگان سایت مطرح بشود این باشد که دلیل اینکه این مشکلات برایم بوجود آمده چیست؟
جواب تمام پرسش ها و دلایلی که باعث شد این وضعیت برای ما پیش بیاید همه و همه در همان کتابی است که پس از چهار سال تحمل و دوام در برابر مصائب برای اولین بار توسط من نوشته شده است. به قولی اولین خریدار دست به نقد کتاب من و حکایات کم نظیر و شاید هم بی نظیر ما،خود ایشان هستند.
من آدمی نیستم که اهل غلو..لاف زدن، شاخ و برگ دادن و یا هوجی گری باشم. از شما به عنوان مدافع حقوق ما فقط این انتظار را دارم که اگر امکان دارد در خصوص وضعیت ما وقت و کارشناسی بگذارید تا با گوش دادن، سوال کردن و کنکاش و تحقیقاتی میدانی به حقایق مطالبی که عرض کردم برسید.
الان وضعیت ما بد نیست، به قولی خدا جوری کارگردانی کرده که طرف جفاکار روسیاه شده است.
اکنون وضعیت برای دفاع از حقوق و حدود ما (من همسر و دو فرزندم که در واقع حامیان واقعی من در این شرایط نابرابر بودند)بسیار مساعدو مطلوب به نظر میرسد.
من از شما انتظار دارم پس از آگاهی از ماوقع و در مقام اقدام، شفاف سازی و دعوت به پاسخگویی مسولانه ای از این چند نفر بعمل بیاید.
اولین جایی که برای افشاگری به نظرم رسید خبرگزاری (فاش نیوز) شماست. چون رصدکردم و دیدم واقع نگر هستید. همچنین وابستگی به گروه یا جریان خاصی ندارید، ولایی هستید و تنها برای خدا، شهدا و جامعه ی معزز و آسیب پذیر ایثارگری قلم می زنید.
این چند نفر به واسطه ی قدرت و نفوذی که در واقع از ماحصل خون پدران ما و صبرو تحمل و آسیب های ما بازماندگان برایشان به عاریه و امانت رسیده، با سرنوشت ما بازی کردند.
لازم به ذکر اینکه بنده با احتساب امسال، شش سال است که در ظاهر خادمِ ایثارگران و کارمند در بنیاد هستم و رویارویی این چند نفر بصورت مستقیم دقیقا از ابتدای خدمتم شروع شده است و الان یک سالی است که درمانده شده اند.
این را هم اضافه کنم که با وجود تمام پرونده سازی ها و هتاکی هایی که به حیثیت و شان اجتماعی و کارمندی بنده وارد شد و نتیجه ای جز تبرئه ام در پی نداشت، بنده با دست خالی و در شهری غریب و بدون حامی، تنها دو پرونده بر علیه آنها دردیوان و بازرسی کل کشور تشکیل دادم که اولی حدود سه سال و دومی یک سال و نیم است که بدون پاسخگویی، معطل مانده است.
از شما انتظار دارم پس از آگاهی و پس از اینکه کاملا به نتیجه و محق بودن ما رسیدید، لطف و مساعدت خودتان را تمام و کمال نسبت به من و خانوادم داشته باشید.
مادرم هم کمتر از یک سال پس از شهادت پدر در حمله ی هوایی به شهرمان خرم آباد لرستان، 50درصد مجروح شد و در این سال ها علاوه بر اینکه از این دو نعمت و حامی محروم شدم، باید تحمل شرایط بسیار بد جسمی و روحی - روانی مادر را هم داشته باشم.
عوارض جنگ به حدی در زندگی ما تاثیر گذاشت که شرایط حال حاضر ما با پیش از این ضایعات اصلا قابل قیاس نیست! یکی از تبعاتش ندیدن بیش از پنج ساله مادرم بود.
پدرم مردی باسواد و باثبات و خیر بود. لیسانس حقوق بین الملل از دانشگاه تهران 1351و لیسانس زبان هم داشت و مادرم هم دیپلمِ پیش از انقلاب...
وقایعی را که می خواهم بعدا" و به استناد و مدارک با شما در میان بگذارم، حاکی از بی مسئولیتی، ظلم، جبر و نامردی تعدادی از مسئول نماهای وقت و حال حاضر بنیاد است. دامنه و عمق فجایع چند نفر مسئول نما که از قضا هیچکدام نسبت و سنخیتی با جامعه ی هدف و ایثار و شهادت ندارند به حدی گسترده و تاسف بار است که با چند خط نوشتن و موردی اسم آوردن هرگز نمیشود به حق مطلب رسید.
در این خصوص کتابی نوشته ام با نام*نسل قدیم بخوانند* خطاب به مقام معظم رهبری!
این کتاب باعث شد که جلوی تداوم تخلفات و پرونده سازی های آنها(پرونده هایی که به تنهایی و با نظر و نگاه خداوند و شهدا یکی پس از دیگری خنثی شدن) بر علیه بنده گرفته شود. این کتاب باعث شد که بیشتر از قبل شرمنده بشوند و حتی بعد از مطالعه مقداری وجه نقد بلاعوض و وام بی بهره هم به ما پرداخت کنند!
من در این راه به واسطه ی بنیاد که نه، بواسطه چند آدم نمای خدا نشناس که هرگز شهامت حضور، دفاع و توجیه در برابر عملکردهایشان نداشته و ندارند و به سبب پدید آوردنِ شرایطی وصف ناپذیر، پس از چند سال دوام و مقاومت به بیماری جسمی مبتلا شدم.
بخاطر ایشان و در شب ضربت خوردن حضرت علی (ع) تحت اتهاماتی کذب و بی اساس 6روز به زندان افتادم و بعد تبرئه شدم.
با ترفندی مجاب شدم که به روانشناسِ طرف قرارداد بابنیاد مراجعه کنم و پس از چند جلسه، احراز سلامتیم از هر حیث، باعث اثبات روح بیمارگونه و مسمومیت فکری طرف مقابل شد.
موردی مهمتر در این حکایات، توهینِ با برنامه به پدرم به قصد تحریکم در بنیاد بود که از آن نقشه ی کثیف هم سالم بیرون آمدم و این مورد سرآغاز تشدید عملکردهای نامتعارف طرفین نسبت به ما بود.
شاید الان به دلیل این پراکنده گویی ها، اولین سوالی که در ذهن خوانندگان سایت مطرح بشود این باشد که دلیل اینکه این مشکلات برایم بوجود آمده چیست؟
جواب تمام پرسش ها و دلایلی که باعث شد این وضعیت برای ما پیش بیاید همه و همه در همان کتابی است که پس از چهار سال تحمل و دوام در برابر مصائب برای اولین بار توسط من نوشته شده است. به قولی اولین خریدار دست به نقد کتاب من و حکایات کم نظیر و شاید هم بی نظیر ما،خود ایشان هستند.
من آدمی نیستم که اهل غلو..لاف زدن، شاخ و برگ دادن و یا هوجی گری باشم. از شما به عنوان مدافع حقوق ما فقط این انتظار را دارم که اگر امکان دارد در خصوص وضعیت ما وقت و کارشناسی بگذارید تا با گوش دادن، سوال کردن و کنکاش و تحقیقاتی میدانی به حقایق مطالبی که عرض کردم برسید.
الان وضعیت ما بد نیست، به قولی خدا جوری کارگردانی کرده که طرف جفاکار روسیاه شده است.
اکنون وضعیت برای دفاع از حقوق و حدود ما (من همسر و دو فرزندم که در واقع حامیان واقعی من در این شرایط نابرابر بودند)بسیار مساعدو مطلوب به نظر میرسد.
من از شما انتظار دارم پس از آگاهی از ماوقع و در مقام اقدام، شفاف سازی و دعوت به پاسخگویی مسولانه ای از این چند نفر بعمل بیاید.
اولین جایی که برای افشاگری به نظرم رسید خبرگزاری (فاش نیوز) شماست. چون رصدکردم و دیدم واقع نگر هستید. همچنین وابستگی به گروه یا جریان خاصی ندارید، ولایی هستید و تنها برای خدا، شهدا و جامعه ی معزز و آسیب پذیر ایثارگری قلم می زنید.
این چند نفر به واسطه ی قدرت و نفوذی که در واقع از ماحصل خون پدران ما و صبرو تحمل و آسیب های ما بازماندگان برایشان به عاریه و امانت رسیده، با سرنوشت ما بازی کردند.
لازم به ذکر اینکه بنده با احتساب امسال، شش سال است که در ظاهر خادمِ ایثارگران و کارمند در بنیاد هستم و رویارویی این چند نفر بصورت مستقیم دقیقا از ابتدای خدمتم شروع شده است و الان یک سالی است که درمانده شده اند.
این را هم اضافه کنم که با وجود تمام پرونده سازی ها و هتاکی هایی که به حیثیت و شان اجتماعی و کارمندی بنده وارد شد و نتیجه ای جز تبرئه ام در پی نداشت، بنده با دست خالی و در شهری غریب و بدون حامی، تنها دو پرونده بر علیه آنها دردیوان و بازرسی کل کشور تشکیل دادم که اولی حدود سه سال و دومی یک سال و نیم است که بدون پاسخگویی، معطل مانده است.
از شما انتظار دارم پس از آگاهی و پس از اینکه کاملا به نتیجه و محق بودن ما رسیدید، لطف و مساعدت خودتان را تمام و کمال نسبت به من و خانوادم داشته باشید.
با تشکر