تحرکات واعظی از نفوذ روزافزونش در اندیشه روحانی گواهی می دهد و از تاثیر گذاری اش بر تصمیمات و جهت گیری های روحانی خبر می دهد.
به گزارش شهدای ایران، تحرکات واعظی از نفوذ روزافزونش در اندیشه روحانی گواهی می دهد و از تاثیر گذاری اش بر تصمیمات و جهت گیری های روحانی خبر می دهد.
طبقه VIPپاستور علاوه بر آنکه محل استقرار رئیس جمهوری است ، شخصیتی در آن حضور دارد که میان او و رئیس قوه مجریه تنها یک « دربِ چوبی»، حائل شده است. برای رسیدن به چنین جایگاهی بی شک یا باید برخوردار از نسبت خونی با شخص رئیس جمهوری بود یا آنکه آنچنان در جان و ذهن او نفوذ کرد که با منتسب خونی رئیس دولت تفاوتی ایجاد شود و امین و مورد وثوق دومین شخصیت نظام باشد.
روزنامه آفتاب یزد نوشت: محمود واعظی رئیس دفتر حسن روحانی در دولت دوازدهم از نسبت خونی و فامیلی با رئیس جمهوری برخوردار نیست اما توانسته به گونه ای به نقش آفرینی بپردازد که از خیابان شریعتی به پاستور آمده و از مقام وزارت به ریاست رسیده و امروز در دفتر رئیس جمهوری فاصله اش با حسن روحانی به همان یک «درب چوبی» محدود شده است.
تحرکات واعظی از نفوذ روزافزونش در اندیشه روحانی گواهی می دهد و از تاثیر گذاری اش بر تصمیمات و جهت گیری های روحانی خبر می دهد. رویدادی که در طول تاریخ بیشتر از روسای دفتر رئیس جمهوری های ایران برآمده تا سایر متصدیان مناصب قوه مجریه.
از معاونت وزارت خارجه تا VIP پاستور
محمود واعظی به سرعت پله های پاستور را برای رسیدن به پنت هاوس نهاد ریاست جمهوری و قرار گرفتن در جایگاه VIP پیمود تا امروز رئیس دفتر حسن روحانی شود. شاید بهتر باشد تا مسند «جهیدن» را جایگزین « پیمودن» کنیم چراکه او تا پیش از دولت یازدهم در معاونت های وزارتخانه ها و نهادهایی پایین تر از قوه مجریه مشغول بکار بود همچون معاون پژوهشهای سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک، معاون اقتصادی وزارت امور خارجه و معاون سیاسی اروپا و آمریکا وزارت امور خارجه. اما در دولت یازدهم به بالاترین منصب دوران حیات خود دست یافت و توانست وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات شود. سال 78 را میتوان موسم شکل گیری رابطه واعظی و روحانی دانست و آن سال را برای واعظی، خوش یمن شمرد چراکه در همان سال وزیر سابق و رئیس دفتر کنونی، به عضویت در مرکز تحقیقات استراتژیک محل فعالیت روحانی درآمد و در همان زمان هم با همراهی رئیس جمهوری و محمدباقر نوبخت، حزب اعتدال و توسعه تاسیس کردند. این رابطه ادامه یافت تا آنکه واعظی توانست در دولت یازدهم به مقام وزارت دست یابد.
در طول 4 سال فعالیت او در دولت نخست روحانی، اظهارنظرها و حواشی که پیرامون فعالیتهایش وجود داشت از افزایش روبه رشد او در دولت حسن روحانی و نزدیکی روزافزونش به شخص رئیس جمهوری گواهی می داد. آنچه بیش از پیش خبر از کاهش فاصله اش با روحانی می داد، حضورش در اتاق فکر رئیس جمهوری بود. به طوری که بنا به گفته یک منبع آگاه در پاستور به «آفتاب یزد» واعظی در راس چهارضلعی نگارندگان لیست کابینه دوازدهم قرار داشت و گفته شد که کاهش وزن اصلاح طلبی در فهرست اعضاء کابینه هم به موجب تلاش او بوده است. تکاپویش برای جلوگیری از ریاست محمدرضا عارف بر مجلس شورای اسلامی از طریق لابی با نمایندگان و همینطور کنار گذاشتن علی مطهری از صندلی نائب رئیسی حاکی از آن بود که رئیس دفتر روحانی زاویهای نامشخص با اصلاح طلبان دارد(!).
او در آستانه تشکیل دولت جدید روحانی هم در یکی از محافل خصوصی عنوان کرده بود که تنها 500 هزار رای حسن روحانی متعلق به اصلاحطلبان بوده است. همچنین در پی دیداری با فراکسیون اصولگرایان مجلس، اظهار داشت که: «آقای روحانی به هیچ گروه، جناح و جریانی بدهکار نیست و هیچ گروه و جریانی نمیتواند مدعی باشد که باعث رایآوری روحانی شده چون مردم به روحانی رای دادهاند.» این درحالی است که اصلاحطلب بودن خاستگاه رای روحانی غیرقابل کتمان است و خود رئیسجمهوری نیز در ایام انتخابات به آن اشاره داشته است.
به هرروی تاثیرگذاری واعظی برروی حسن روحانی به قدری بوده که امروز فاصلهاش در پاستور به اندازه یک دربِ چوبی شده است و روحانی در تصمیم گیریهای اساسیاش واعظی را دخیل میداند. اگر محمود واعظی در سمت وزیر ارتباطات دولت روحانی همچنان باقی میماند، نمیتوانست در تصمیم گیریهای رئیسجمهوری شریک شود و تنها به بیان دیدگاههایش از جانب یک مشاور میپرداخت. اما تحرکات این روزهای واعظی گواه آن است که او پایش را فراتر گذاشته به طوری که بر تمام جوانب قوه مجریه اعمال نفوذ میکند. واعظی در مقابل خبرنگاران میایستد و از تصمیمات روحانی خبر میدهد. اینکه قرار است چهکس یا کسانی به قوه مجریه راه یابند. یا اینکه هیچکس جز خود روحانی در چیدمان کابینه دخیل نبوده و وزرا تحمیل نشدهاند.
**
روسای دفتر روسای جمهور در یک نگاه
از آن زمان که حاکمیت ایران به نظام جمهوری اسلامی تغییر یافت، روسای جمهوری نزدیک ترین افراد به خود را به عنوان رئیس دفترشان انتخاب کرده اند. گواه این موضوع، انتساب روسای دفتر بیشتر از میان اعضاء خانواده و یا دوستان و یاران بسیار نزدیک است.
در اولین دوره ریاست جمهوری، رضا تقوی به سمت رئیس دفتر ریاست جمهوری برگزیده شد.
در دوران ریاست جمهوری محمد علی رجائی، تقی محمدی از همبندیهای رجایی رئیس دفتر رئیسجمهور بود که البته گفته میشد نفوذ بهزاد نبوی در دولت بیش از محمدی بوده است.
در دوران ریاست جمهوری مقام معظم رهبری، سیدمحمد میرمحمدی رئیس دفتر رئیسجمهوری بود.
در دولت پنجم به رئیسجمهوری مرحوم آیتاللههاشمی رفسنجانی، سید محمد میرمحمدی در سمت خود ابقاع شد.
اما در دولت ششم مرحومهاشمی، از اقوام او حسین مرعشی رئیس دفتر رئیسجمهوری شد اما مدتی بعد جای خود را به محسنهاشمی فرزند ارشد رئیس دولت ششم داد.
در دولت هفتم، محمدعلی ابطحی یکی از نزدیکترین افراد به رئیسجمهوری وقت به عنوان رئیس دفتر برگزیده شد.
این سمت در دولت هشتم و دومین دولت اصلاحات به علی خاتمی برادر رئیسجمهوری سپرده شد.
در دولت نهم و در زمان ریاست جمهوری احمدینژاد، پاستور دو رئیس دفتر را به خود دید که یکی غلامحسین الهام و دیگری عبدالرضا شیخالاسلام بود.
اما در دولت دهم سمت ریاست دفتر رئیسجمهوری به شخصیتی واگذار شد که بنا به گفته احمدی نژاد یک روح در دو بدن بودند. اسفندیار رحیم مشایی، پدر عروس احمدی نژاد! و پس از مشایی حسن موسوی یکی از نزدیکان مشایی در این سمت قرار گرفت.
در دولت یازدهم و دولت نخست حسن روحانی محمد نهاوندیان، یک چهره اصولگرا بر مسند ریاست دفتر قرار گرفت که گفته میشد به دلیل سابقه فعالیتهای اقتصادیاش در بسیاری از تصمیمگیریهای مربوط به این حوزه مداخله میکرده و چندین بار هم میان او و علی طیبنیا وزیر اقتصاددولت یازدهم بحثهایی ایجاد شده بود.
و در نهایت در دولت دوازدهم جایگاه ریاست دفتر رئیسجمهوری به محمود واعظی رسید.
رسوخ یک اندیشه
شاید تا پیش از حضور محمود احمدی نژاد در پاستور، جایگاه ریاست دفتر رئیسجمهور از آن جهت حائز اهمیت بود که هر رئیسجمهوری تنها افراد امین و نزدیک به خود را در دفتر خود منصوب و امور اجرایی دفترش را به او واگذار میکرد. اما در دولت دوم احمدی نژاد هنگامی که مشایی بر صندلی ریاست نشست مرزها جابهجا شد و اعتبار ریاست دفتر رئیسجمهوری نیز به موجب آن تغییر یافت. افزایش اعتبار سمت ریاست دفتر رئیس دولت از حیث اقدامات موثر یا فعالیتهای چشمگیر مشایی نبود بلکه ازمنظر اعمال نفوذ در تصمیمگیریهای رئیسجمهوری و تاثیرگذاری بر رئیس دولت، ریاست دفتر رئیسجمهور وجهه دیگری یافت و روسای دفتر قدرتی نانوشته به شکلی بیش از پیش یافتند، قدرتی که خود به خود ایجاد نشده بود و از رئیس دولت وقت به رئیس دفترش نشت مییافت.
در دولت نخست روحانی نیز نهاوندیان به عنوان رئیس دفتر رئیسجمهوری بر اساس آن قدرت باد آورده به اعمال نفوذ بر حسن روحانی پرداخت و تا آخرین لحظه حضورش در این سمت با وجود تمامی فشارها و انتقادات وارد شده بر تیم اطلاعرسانی رئیسجمهوری حاضر به تغییر پرویز اسماعیلی سخنگوی ستاد انتخاباتی محمدباقر قالیباف در سال 92 نشد.
حال قرعه فال به نام محمود واعظی خورده است و قدرت حاکم بر صندلی ریاست دفتر رئیسجمهوری نشان از نفوذ هرچه بیشتر او در دولت دارد. چه بسا در روزهای آتی شاهد افزایش تاثیرگذاری واعظی در دولت دوازدهم باشیم.
*الف
طبقه VIPپاستور علاوه بر آنکه محل استقرار رئیس جمهوری است ، شخصیتی در آن حضور دارد که میان او و رئیس قوه مجریه تنها یک « دربِ چوبی»، حائل شده است. برای رسیدن به چنین جایگاهی بی شک یا باید برخوردار از نسبت خونی با شخص رئیس جمهوری بود یا آنکه آنچنان در جان و ذهن او نفوذ کرد که با منتسب خونی رئیس دولت تفاوتی ایجاد شود و امین و مورد وثوق دومین شخصیت نظام باشد.
روزنامه آفتاب یزد نوشت: محمود واعظی رئیس دفتر حسن روحانی در دولت دوازدهم از نسبت خونی و فامیلی با رئیس جمهوری برخوردار نیست اما توانسته به گونه ای به نقش آفرینی بپردازد که از خیابان شریعتی به پاستور آمده و از مقام وزارت به ریاست رسیده و امروز در دفتر رئیس جمهوری فاصله اش با حسن روحانی به همان یک «درب چوبی» محدود شده است.
تحرکات واعظی از نفوذ روزافزونش در اندیشه روحانی گواهی می دهد و از تاثیر گذاری اش بر تصمیمات و جهت گیری های روحانی خبر می دهد. رویدادی که در طول تاریخ بیشتر از روسای دفتر رئیس جمهوری های ایران برآمده تا سایر متصدیان مناصب قوه مجریه.
از معاونت وزارت خارجه تا VIP پاستور
محمود واعظی به سرعت پله های پاستور را برای رسیدن به پنت هاوس نهاد ریاست جمهوری و قرار گرفتن در جایگاه VIP پیمود تا امروز رئیس دفتر حسن روحانی شود. شاید بهتر باشد تا مسند «جهیدن» را جایگزین « پیمودن» کنیم چراکه او تا پیش از دولت یازدهم در معاونت های وزارتخانه ها و نهادهایی پایین تر از قوه مجریه مشغول بکار بود همچون معاون پژوهشهای سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک، معاون اقتصادی وزارت امور خارجه و معاون سیاسی اروپا و آمریکا وزارت امور خارجه. اما در دولت یازدهم به بالاترین منصب دوران حیات خود دست یافت و توانست وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات شود. سال 78 را میتوان موسم شکل گیری رابطه واعظی و روحانی دانست و آن سال را برای واعظی، خوش یمن شمرد چراکه در همان سال وزیر سابق و رئیس دفتر کنونی، به عضویت در مرکز تحقیقات استراتژیک محل فعالیت روحانی درآمد و در همان زمان هم با همراهی رئیس جمهوری و محمدباقر نوبخت، حزب اعتدال و توسعه تاسیس کردند. این رابطه ادامه یافت تا آنکه واعظی توانست در دولت یازدهم به مقام وزارت دست یابد.
در طول 4 سال فعالیت او در دولت نخست روحانی، اظهارنظرها و حواشی که پیرامون فعالیتهایش وجود داشت از افزایش روبه رشد او در دولت حسن روحانی و نزدیکی روزافزونش به شخص رئیس جمهوری گواهی می داد. آنچه بیش از پیش خبر از کاهش فاصله اش با روحانی می داد، حضورش در اتاق فکر رئیس جمهوری بود. به طوری که بنا به گفته یک منبع آگاه در پاستور به «آفتاب یزد» واعظی در راس چهارضلعی نگارندگان لیست کابینه دوازدهم قرار داشت و گفته شد که کاهش وزن اصلاح طلبی در فهرست اعضاء کابینه هم به موجب تلاش او بوده است. تکاپویش برای جلوگیری از ریاست محمدرضا عارف بر مجلس شورای اسلامی از طریق لابی با نمایندگان و همینطور کنار گذاشتن علی مطهری از صندلی نائب رئیسی حاکی از آن بود که رئیس دفتر روحانی زاویهای نامشخص با اصلاح طلبان دارد(!).
او در آستانه تشکیل دولت جدید روحانی هم در یکی از محافل خصوصی عنوان کرده بود که تنها 500 هزار رای حسن روحانی متعلق به اصلاحطلبان بوده است. همچنین در پی دیداری با فراکسیون اصولگرایان مجلس، اظهار داشت که: «آقای روحانی به هیچ گروه، جناح و جریانی بدهکار نیست و هیچ گروه و جریانی نمیتواند مدعی باشد که باعث رایآوری روحانی شده چون مردم به روحانی رای دادهاند.» این درحالی است که اصلاحطلب بودن خاستگاه رای روحانی غیرقابل کتمان است و خود رئیسجمهوری نیز در ایام انتخابات به آن اشاره داشته است.
به هرروی تاثیرگذاری واعظی برروی حسن روحانی به قدری بوده که امروز فاصلهاش در پاستور به اندازه یک دربِ چوبی شده است و روحانی در تصمیم گیریهای اساسیاش واعظی را دخیل میداند. اگر محمود واعظی در سمت وزیر ارتباطات دولت روحانی همچنان باقی میماند، نمیتوانست در تصمیم گیریهای رئیسجمهوری شریک شود و تنها به بیان دیدگاههایش از جانب یک مشاور میپرداخت. اما تحرکات این روزهای واعظی گواه آن است که او پایش را فراتر گذاشته به طوری که بر تمام جوانب قوه مجریه اعمال نفوذ میکند. واعظی در مقابل خبرنگاران میایستد و از تصمیمات روحانی خبر میدهد. اینکه قرار است چهکس یا کسانی به قوه مجریه راه یابند. یا اینکه هیچکس جز خود روحانی در چیدمان کابینه دخیل نبوده و وزرا تحمیل نشدهاند.
**
روسای دفتر روسای جمهور در یک نگاه
از آن زمان که حاکمیت ایران به نظام جمهوری اسلامی تغییر یافت، روسای جمهوری نزدیک ترین افراد به خود را به عنوان رئیس دفترشان انتخاب کرده اند. گواه این موضوع، انتساب روسای دفتر بیشتر از میان اعضاء خانواده و یا دوستان و یاران بسیار نزدیک است.
در اولین دوره ریاست جمهوری، رضا تقوی به سمت رئیس دفتر ریاست جمهوری برگزیده شد.
در دوران ریاست جمهوری محمد علی رجائی، تقی محمدی از همبندیهای رجایی رئیس دفتر رئیسجمهور بود که البته گفته میشد نفوذ بهزاد نبوی در دولت بیش از محمدی بوده است.
در دوران ریاست جمهوری مقام معظم رهبری، سیدمحمد میرمحمدی رئیس دفتر رئیسجمهوری بود.
در دولت پنجم به رئیسجمهوری مرحوم آیتاللههاشمی رفسنجانی، سید محمد میرمحمدی در سمت خود ابقاع شد.
اما در دولت ششم مرحومهاشمی، از اقوام او حسین مرعشی رئیس دفتر رئیسجمهوری شد اما مدتی بعد جای خود را به محسنهاشمی فرزند ارشد رئیس دولت ششم داد.
در دولت هفتم، محمدعلی ابطحی یکی از نزدیکترین افراد به رئیسجمهوری وقت به عنوان رئیس دفتر برگزیده شد.
این سمت در دولت هشتم و دومین دولت اصلاحات به علی خاتمی برادر رئیسجمهوری سپرده شد.
در دولت نهم و در زمان ریاست جمهوری احمدینژاد، پاستور دو رئیس دفتر را به خود دید که یکی غلامحسین الهام و دیگری عبدالرضا شیخالاسلام بود.
اما در دولت دهم سمت ریاست دفتر رئیسجمهوری به شخصیتی واگذار شد که بنا به گفته احمدی نژاد یک روح در دو بدن بودند. اسفندیار رحیم مشایی، پدر عروس احمدی نژاد! و پس از مشایی حسن موسوی یکی از نزدیکان مشایی در این سمت قرار گرفت.
در دولت یازدهم و دولت نخست حسن روحانی محمد نهاوندیان، یک چهره اصولگرا بر مسند ریاست دفتر قرار گرفت که گفته میشد به دلیل سابقه فعالیتهای اقتصادیاش در بسیاری از تصمیمگیریهای مربوط به این حوزه مداخله میکرده و چندین بار هم میان او و علی طیبنیا وزیر اقتصاددولت یازدهم بحثهایی ایجاد شده بود.
و در نهایت در دولت دوازدهم جایگاه ریاست دفتر رئیسجمهوری به محمود واعظی رسید.
رسوخ یک اندیشه
شاید تا پیش از حضور محمود احمدی نژاد در پاستور، جایگاه ریاست دفتر رئیسجمهور از آن جهت حائز اهمیت بود که هر رئیسجمهوری تنها افراد امین و نزدیک به خود را در دفتر خود منصوب و امور اجرایی دفترش را به او واگذار میکرد. اما در دولت دوم احمدی نژاد هنگامی که مشایی بر صندلی ریاست نشست مرزها جابهجا شد و اعتبار ریاست دفتر رئیسجمهوری نیز به موجب آن تغییر یافت. افزایش اعتبار سمت ریاست دفتر رئیس دولت از حیث اقدامات موثر یا فعالیتهای چشمگیر مشایی نبود بلکه ازمنظر اعمال نفوذ در تصمیمگیریهای رئیسجمهوری و تاثیرگذاری بر رئیس دولت، ریاست دفتر رئیسجمهور وجهه دیگری یافت و روسای دفتر قدرتی نانوشته به شکلی بیش از پیش یافتند، قدرتی که خود به خود ایجاد نشده بود و از رئیس دولت وقت به رئیس دفترش نشت مییافت.
در دولت نخست روحانی نیز نهاوندیان به عنوان رئیس دفتر رئیسجمهوری بر اساس آن قدرت باد آورده به اعمال نفوذ بر حسن روحانی پرداخت و تا آخرین لحظه حضورش در این سمت با وجود تمامی فشارها و انتقادات وارد شده بر تیم اطلاعرسانی رئیسجمهوری حاضر به تغییر پرویز اسماعیلی سخنگوی ستاد انتخاباتی محمدباقر قالیباف در سال 92 نشد.
حال قرعه فال به نام محمود واعظی خورده است و قدرت حاکم بر صندلی ریاست دفتر رئیسجمهوری نشان از نفوذ هرچه بیشتر او در دولت دارد. چه بسا در روزهای آتی شاهد افزایش تاثیرگذاری واعظی در دولت دوازدهم باشیم.
*الف
چرا دولتمردان، مسئولان ونمایند گان مجلس شورای اسلامی چارهاندیشی نمی کنند؟
دولتمردان، مسئولان ونمایند گان مجلس شورای اسلامی برای این موضوع چارهای نمیاندیشند؟
و مشکلات آنان را مورد رسیدگی قرار دهند.
آیا دولتمردان، مسئولان ونمایند گان مجلس شورای اسلامی درمدت 8 سال است ازموضوع اطلاع دارند؟
به جای شعاردادن کاری برقرارعدالت درشرکت مخابرات استان تهران می کردند. گناه ما نگهبانان رسمی مراکزتلفن ثابت درمدت 8 سال چیست. بخدا دیگراز بی قانونی وبی عدالتی خسته شده ایم ازاینکه ازدولتمردان، نمایند گان مجلس، مسئولان ومدیران درمدت 8 سال است جواب مشخص دریافت نمی کنیم.
درضمن قوه قضائیه چرا درمدت 8 سال است با این تخلف ازقانون برخورد نمی کند.
جمعی ازنگهبانان رسمی مراکزتلفن تابعه ادارات کل مناطق هفت گانه مخابراتی منطقه تهران وابسته شرکت مخابرات استان تهران