باورش آسان هم که نباشد، مصرف موادمخدر صنعتی مثل شیشه و قرصهایی چون ترامادول توسط فوتبالیستهای ایرانی به یک بحران تبدیل شده است؛ بحرانی که اگر در چند سال گذشته چیزی شبیه به یک شایعه ناراحتکننده بود، اما امروز یک حقیقت تلخ است.
به گزارش شهدای ایران، شاید باورش آسان هم که نباشد، مصرف موادمخدر صنعتی مثل شیشه و قرصهایی چون ترامادول توسط فوتبالیستهای ایرانی به یک بحران تبدیل شده است؛ بحرانی که اگر در چند سال گذشته چیزی شبیه به یک شایعه ناراحتکننده بود، اما امروز یک حقیقت تلخ است. مسئلهای که حسین آبانگاه، دبیر سابق کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال در گفتوگوی اختصاصی خود با «جوان» به وجود آن در فوتبال تأکید میکند: «روی آوردن بازیکنان به موادمخدر، شیشه و استفاده از ترامادول دیگر چیزی نیست که بتوان آن را کتمان کرد و باید به جای توجیه و تکذیب، به دنبال ریشهکن کردن این معضل بزرگ بود.»
چند روز قبل با پیدا شدن قرصهای روانگردان در کیف دو بازیکن مشهور، بحث بحران ترامادول بار دیگر سرزبانها افتاد.
بحث وجود مخدرها و ترامادول در فوتبال ما تازگی ندارد. وقتی فوتبال به عنوان یک ورزش که میتواند سلامت را برای جامعه به دنبال داشته باشد از حالت جوانمردی خارج میشود باید منتظر مسائل نگرانکنندهای بود. فوتبال یک ورزش است برای سلامتی و نشاط. باید با تمرین و افزایش قدرت بدنی و توانایی تیمی از این طریق به نتیجه برسد اما متأسفانه وقتی از بحث اخلاقیات خارج میشود، به بیراهه میرود. آن وقت است که شاهد اتفاقات ناگواری هستیم.
یعنی بیاخلاقیها عامل ورود مخدرها به فوتبال هستند؟
بله، فوتبال ما متأسفانه بهرغم تمام شعارهایی که داده میشود اصلاً اخلاقمدار نیست و آن واژه فرهنگی که قبل از نام باشگاهها بر سردر آنها نوشته شده فقط یک شعار است. برخی مربیان فقط به دنبال نتیجه گرفتن هستند و برای رسیدن به هدف خود، به هر بیاخلاقی و معضلی دست میزنند حتی اگر آن، توصیه به پزشکان برای تجویز داروهایی چون ترامادول برای بازیکنان باشد. داروهایی که بسیار زیانآور است و اگر بازیکنان با عوارض آن آشنا باشند هرگز به خوردنش تن نمیدهند. اما گاهی حتی این داروها به اسم تقویتی و به شکل آمپول به بازیکنان زده میشود. من خودم شاهد بودم که به بچهها آمپولهایی تحت عنوان تقویتی و ویتامین زده میشد که آنها نمیتوانستند تا صبح راحت بخوابند، اما فردا قدرت بدنی خوبی داشتند ولی بعد از آن با دردهای عضلانی و... مواجه میشدند.
نقش باشگاهها در این راستا چیست؟ خصوصاً که گاه ممکن است مدیران بیاطلاع باشند.
امروزه هیچ مدیرعاملی از آنچه در تیمش رخ میدهد بیخبر نیست. امروزه همه از هر آنچه اتفاق میافتد باخبر هستند. شاید اگر چند سال قبل بود میشد باور کرد، اما الان دیگر نه. حتی اگر بگوییم نمیدانند هم مدیران اخلاقمدار باید سرپرستانی آگاه را بر سر کار بگذارند، یا کادر پزشکی و تدارکات از عوامل خود آنها باشد تا در موقع بروز چنین اتفاقاتی بتوانند مقابله کنند. باشگاهها و مدیران باید حواسشان جمع باشد. نمیتوان با این حرفها شانه از زیر بار مسئولیت خالی کرد. متأسفانه اما بسیاری از مدیران ما به وظایف خود و مسئولیتی که بر دوش آنهاست آگاه نیستند!
برای مقابله با این مقوله شوم چه باید کرد؟
اگرچه دیر است اما همین امروز هم میتوانیم کلاسهای آموزشی برگزار کرده و فوتبالیستها را آموزش دهیم. باید آگاهی آنها را بالا ببریم. برخی قرصها مثل ترامادول در لیست دوپینگ نیست اما بسیار مضر و خطرناک است. پزشکان و متخصصان مختلف بارها و بارها اعلام کردهاند که استفاده از این قرصها بیش از 10 روز مجاز نیست و در سادهترین حالت باعث اعتیاد و حتی روی آوردن مصرفکننده به موادمخدر دیگر میشود. از طرفی دیگر اختلالهای شدید در سیستم تنفسی، کلیه و کبد، خستگی و ضعف عمومی، گشاد شدن رگها و بالا رفتن غیر منطقی جریان خون، اختلالات تعادلی، حالات عصبی، به هم ریختن سیستم خواب و بیاشتهایی تنها بخشی از خطراتی است که استفاده از ترامادول برای بدن به همراه دارد که در موارد مختلف حتی منجر به مرگ هم میشود!
البته مسئله فقط ترامادول نیست و بحث شیشه و دیگر مواد مخدر نیز در میان است.
بله، زمانی که در کمیته اخلاق بودم، بارها گزارشهای کتبی و شفاهی در این راستا به ما رسیده بود که در مهمانیهای شبانه فوتبالیستها بحث از قلیان و سیگار گذشته و به شیشه و قرص و... هم رسیده، اما برای اثبات آن نه میشد کسی را احضار کرد و نه مدرکی در دست بود. شیشه را حتی با آزمایش ادرار هم نمیتوان اثبات کرد و تنها آزمایش خون لازم است.
چرا بازیکنان به این مسئله روی میآورند؟
فوتبالیست همیشه روی دور نیست، گاهی انرژیاش صرف حواشی میشود، تمرینات را درست انجام نمیدهد، اسیر دوستان ناباب یا مربیان بیاخلاق میشود و برای آنکه بتواند این مسئله را جبران کند، به مخدر روی میآورد. بیآنکه بداند چه ضرر جبرانناپذیری برایش دارد و گاه حتی به دوستان سن بالاتر نیز برای بالا بردن توان بدنی توصیه میکند!
گاهی گفته میشود برخی مسائل شخصی است و نمیتوان به زندگی شخصی بازیکن وارد شد.
این چه حرفی است؛ ببینم، مگر کارخانه ذوبآهن اجازه میدهد یکی از کارمندانش با اعتیاد یا مست سرکارش برود؟ حتماً نه. حالا مقایسه کنید که یک کارمند ذوبآهن 2 میلیون تومان میگیرد و مثلاً یک فوتبالیست ذوبآهن 2 میلیارد. ما مربی داشتیم که بازیکن را به دلیل سرماخوردگی جریمه میکرد که چرا با کسی که سرماخورده معاشرت کردید که مبتلا شوید و توان همراهی تیم را نداشته باشید. این توجیهها قابل قبول نیست. امروزه در تمام دنیا بازیکنان حرفهای تمام وقتشان در اختیار باشگاه است. حتی اگر در خانه باشند هم باید طبق ضوابط باشگاه عمل کنند. مثلاً اگر باشگاه میگوید ساعت 9 شب باید بخوابند، مجبور به رعایت هستند و اگر شبزندهداری کرده یا رفتارشان با قوانین باشگاه منافات داشته باشد جریمه و محروم میشوند. میخواهد این بازیکن خاطی رونالدو، مسی یا هر بازیکن مطرح دیگری باشد. باشگاه برای آنها هزینه میکند پس حق ندارند از بدنشان به شکلی استفاده کنند که یارای همراهی تیم را نداشته باشند و به آن ضربه بزنند.
وقتی برخوردی که باید از سوی باشگاهها نمیشود، مسئولان ورزش به چه شکلی باید به این مسئله مهم ورود کنند؟
فدراسیون میتواند قوانین خودش را بگذارد. باید استفاده از مخدرها و قرصهایی چون ترامادول ممنوع شود. این در راستای سلامت فرد، فوتبال، ورزش و جامعه است. وقتی شما سلامت جامعه را میخواهید باید ابتدا ورزشکاران و فوتبالیستها که پرچمداران ورزش و سلامت در جامعه هستند از سلامت کامل برخوردار باشند. عقل سالم در بدن سالم است. نمیتوان سلامت جامعه را با کمک عدهای خواستار باشیم که خود سلامت نیستند! این نقض کلیت آن سناریویی است که برای سلامت و ورزش جامعه مینویسید. باید قانونگذار قوانین سفت و سختی بگذارد. گاهی جریمه رد شدن از چراغ قرمز هزار تومان است که شما برای پرداختش ابایی ندارید اما وقتی درآمد شما 50هزار تومان باشد و جریمه عبور از چراغ قرمز 100 هزار تومان، ترمز میزنید.
یعنی قانون میتواند سدی برابر این معضل باشد؟
ببینید، با خودمان که تعارف نداریم. مقابله با این معضل خیلی هم سخت نیست، اگر بخواهیم و ارادهای باشد. کافی است که قانون بگذاریم، آزمایشهای رندومی و اتفاقی بگیریم. مثل دوپینگ. آزمایش خون و فالو آپ، به طوری که بازیکن حس نکند حاشیه امنیت دارد و همواره در این فکر باشد که ممکن است امروز مورد تست قرار بگیرد و با جریمه و محرومیتی شدید مواجه شود. محرومیت و جریمه باید برای همه باشد. بازیکن، مربی بیاخلاق، کادر فنی غیرمتعهد و حتی مدیران باشگاهها. متأسفانه فوتبال ما آلوده است. راه درست را بستهایم تا از راه نادرست بروند. مثل این میماند که جاده آسفالت شمال را ببندیم و بگوییم از جاده خاکی بروند، چون ته جاده برای استفاده خود، یک کارواش و تعمیرگاه گذاشتهایم!
*جوان
چند روز قبل با پیدا شدن قرصهای روانگردان در کیف دو بازیکن مشهور، بحث بحران ترامادول بار دیگر سرزبانها افتاد.
بحث وجود مخدرها و ترامادول در فوتبال ما تازگی ندارد. وقتی فوتبال به عنوان یک ورزش که میتواند سلامت را برای جامعه به دنبال داشته باشد از حالت جوانمردی خارج میشود باید منتظر مسائل نگرانکنندهای بود. فوتبال یک ورزش است برای سلامتی و نشاط. باید با تمرین و افزایش قدرت بدنی و توانایی تیمی از این طریق به نتیجه برسد اما متأسفانه وقتی از بحث اخلاقیات خارج میشود، به بیراهه میرود. آن وقت است که شاهد اتفاقات ناگواری هستیم.
یعنی بیاخلاقیها عامل ورود مخدرها به فوتبال هستند؟
بله، فوتبال ما متأسفانه بهرغم تمام شعارهایی که داده میشود اصلاً اخلاقمدار نیست و آن واژه فرهنگی که قبل از نام باشگاهها بر سردر آنها نوشته شده فقط یک شعار است. برخی مربیان فقط به دنبال نتیجه گرفتن هستند و برای رسیدن به هدف خود، به هر بیاخلاقی و معضلی دست میزنند حتی اگر آن، توصیه به پزشکان برای تجویز داروهایی چون ترامادول برای بازیکنان باشد. داروهایی که بسیار زیانآور است و اگر بازیکنان با عوارض آن آشنا باشند هرگز به خوردنش تن نمیدهند. اما گاهی حتی این داروها به اسم تقویتی و به شکل آمپول به بازیکنان زده میشود. من خودم شاهد بودم که به بچهها آمپولهایی تحت عنوان تقویتی و ویتامین زده میشد که آنها نمیتوانستند تا صبح راحت بخوابند، اما فردا قدرت بدنی خوبی داشتند ولی بعد از آن با دردهای عضلانی و... مواجه میشدند.
نقش باشگاهها در این راستا چیست؟ خصوصاً که گاه ممکن است مدیران بیاطلاع باشند.
امروزه هیچ مدیرعاملی از آنچه در تیمش رخ میدهد بیخبر نیست. امروزه همه از هر آنچه اتفاق میافتد باخبر هستند. شاید اگر چند سال قبل بود میشد باور کرد، اما الان دیگر نه. حتی اگر بگوییم نمیدانند هم مدیران اخلاقمدار باید سرپرستانی آگاه را بر سر کار بگذارند، یا کادر پزشکی و تدارکات از عوامل خود آنها باشد تا در موقع بروز چنین اتفاقاتی بتوانند مقابله کنند. باشگاهها و مدیران باید حواسشان جمع باشد. نمیتوان با این حرفها شانه از زیر بار مسئولیت خالی کرد. متأسفانه اما بسیاری از مدیران ما به وظایف خود و مسئولیتی که بر دوش آنهاست آگاه نیستند!
برای مقابله با این مقوله شوم چه باید کرد؟
اگرچه دیر است اما همین امروز هم میتوانیم کلاسهای آموزشی برگزار کرده و فوتبالیستها را آموزش دهیم. باید آگاهی آنها را بالا ببریم. برخی قرصها مثل ترامادول در لیست دوپینگ نیست اما بسیار مضر و خطرناک است. پزشکان و متخصصان مختلف بارها و بارها اعلام کردهاند که استفاده از این قرصها بیش از 10 روز مجاز نیست و در سادهترین حالت باعث اعتیاد و حتی روی آوردن مصرفکننده به موادمخدر دیگر میشود. از طرفی دیگر اختلالهای شدید در سیستم تنفسی، کلیه و کبد، خستگی و ضعف عمومی، گشاد شدن رگها و بالا رفتن غیر منطقی جریان خون، اختلالات تعادلی، حالات عصبی، به هم ریختن سیستم خواب و بیاشتهایی تنها بخشی از خطراتی است که استفاده از ترامادول برای بدن به همراه دارد که در موارد مختلف حتی منجر به مرگ هم میشود!
البته مسئله فقط ترامادول نیست و بحث شیشه و دیگر مواد مخدر نیز در میان است.
بله، زمانی که در کمیته اخلاق بودم، بارها گزارشهای کتبی و شفاهی در این راستا به ما رسیده بود که در مهمانیهای شبانه فوتبالیستها بحث از قلیان و سیگار گذشته و به شیشه و قرص و... هم رسیده، اما برای اثبات آن نه میشد کسی را احضار کرد و نه مدرکی در دست بود. شیشه را حتی با آزمایش ادرار هم نمیتوان اثبات کرد و تنها آزمایش خون لازم است.
چرا بازیکنان به این مسئله روی میآورند؟
فوتبالیست همیشه روی دور نیست، گاهی انرژیاش صرف حواشی میشود، تمرینات را درست انجام نمیدهد، اسیر دوستان ناباب یا مربیان بیاخلاق میشود و برای آنکه بتواند این مسئله را جبران کند، به مخدر روی میآورد. بیآنکه بداند چه ضرر جبرانناپذیری برایش دارد و گاه حتی به دوستان سن بالاتر نیز برای بالا بردن توان بدنی توصیه میکند!
گاهی گفته میشود برخی مسائل شخصی است و نمیتوان به زندگی شخصی بازیکن وارد شد.
این چه حرفی است؛ ببینم، مگر کارخانه ذوبآهن اجازه میدهد یکی از کارمندانش با اعتیاد یا مست سرکارش برود؟ حتماً نه. حالا مقایسه کنید که یک کارمند ذوبآهن 2 میلیون تومان میگیرد و مثلاً یک فوتبالیست ذوبآهن 2 میلیارد. ما مربی داشتیم که بازیکن را به دلیل سرماخوردگی جریمه میکرد که چرا با کسی که سرماخورده معاشرت کردید که مبتلا شوید و توان همراهی تیم را نداشته باشید. این توجیهها قابل قبول نیست. امروزه در تمام دنیا بازیکنان حرفهای تمام وقتشان در اختیار باشگاه است. حتی اگر در خانه باشند هم باید طبق ضوابط باشگاه عمل کنند. مثلاً اگر باشگاه میگوید ساعت 9 شب باید بخوابند، مجبور به رعایت هستند و اگر شبزندهداری کرده یا رفتارشان با قوانین باشگاه منافات داشته باشد جریمه و محروم میشوند. میخواهد این بازیکن خاطی رونالدو، مسی یا هر بازیکن مطرح دیگری باشد. باشگاه برای آنها هزینه میکند پس حق ندارند از بدنشان به شکلی استفاده کنند که یارای همراهی تیم را نداشته باشند و به آن ضربه بزنند.
وقتی برخوردی که باید از سوی باشگاهها نمیشود، مسئولان ورزش به چه شکلی باید به این مسئله مهم ورود کنند؟
فدراسیون میتواند قوانین خودش را بگذارد. باید استفاده از مخدرها و قرصهایی چون ترامادول ممنوع شود. این در راستای سلامت فرد، فوتبال، ورزش و جامعه است. وقتی شما سلامت جامعه را میخواهید باید ابتدا ورزشکاران و فوتبالیستها که پرچمداران ورزش و سلامت در جامعه هستند از سلامت کامل برخوردار باشند. عقل سالم در بدن سالم است. نمیتوان سلامت جامعه را با کمک عدهای خواستار باشیم که خود سلامت نیستند! این نقض کلیت آن سناریویی است که برای سلامت و ورزش جامعه مینویسید. باید قانونگذار قوانین سفت و سختی بگذارد. گاهی جریمه رد شدن از چراغ قرمز هزار تومان است که شما برای پرداختش ابایی ندارید اما وقتی درآمد شما 50هزار تومان باشد و جریمه عبور از چراغ قرمز 100 هزار تومان، ترمز میزنید.
یعنی قانون میتواند سدی برابر این معضل باشد؟
ببینید، با خودمان که تعارف نداریم. مقابله با این معضل خیلی هم سخت نیست، اگر بخواهیم و ارادهای باشد. کافی است که قانون بگذاریم، آزمایشهای رندومی و اتفاقی بگیریم. مثل دوپینگ. آزمایش خون و فالو آپ، به طوری که بازیکن حس نکند حاشیه امنیت دارد و همواره در این فکر باشد که ممکن است امروز مورد تست قرار بگیرد و با جریمه و محرومیتی شدید مواجه شود. محرومیت و جریمه باید برای همه باشد. بازیکن، مربی بیاخلاق، کادر فنی غیرمتعهد و حتی مدیران باشگاهها. متأسفانه فوتبال ما آلوده است. راه درست را بستهایم تا از راه نادرست بروند. مثل این میماند که جاده آسفالت شمال را ببندیم و بگوییم از جاده خاکی بروند، چون ته جاده برای استفاده خود، یک کارواش و تعمیرگاه گذاشتهایم!
*جوان