طیب نیا که وضعیت جنگ اقتصادی را درک کرده و چشم بر روی مناسبات اداری رایج بست و به رئیس جمهور اعلام خطر کرد که در این جنگ اقتصادی پیش رو 180 هزار میلیارد تومان سرمایه از بورس ایران از بین رفته است؛ با این حال حلقه نیاوران پیشنهاد اخراج یا استعفای ایشان را به رئیس جمهور داد تا جایی که ترکش این اطلاع رسانی بقدری سنگین بود که او را برای همیشه جانباز ویلچری کرد.
شهدای ایران: دکتر مجید سجادی پناه، استاد دانشگاه و کارشناس حوزه فناوری اطلاعات، در یادداشت پیش رو آورده است: آقای طیب نیا حالا متوجه شدید که چرا در کابینه حضور ندارید نخبگان سیاسی جامعه کنار گذاشتن شما را از قبل پیش بینی و جواب این سوالاتی که شما طرح کرده بودید را به خوبی فهمیده بودند و نیک می دانستندکه ارکان قدرت استعماری و دنباله های آنها در داخل تحمل فردی مانند شما را بر صندلی این وزارتخانه نخواهند داشت.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار اقتصادی ما قرار گرفته، به شرح زیر است:
یکی از 11 استراتژی براندازی نظام در دکترین ایالات متحده، استراتژی دایم پارادایم (همه جانبه نگر) است. در این استراتژی از چهار جنگ در حوزه های نظامی، سیاسی، اطلاعاتی و اقتصادی بهره برده می شود. در سال های اول انقلاب دشمنان بخوبی دریافته بودند که ارتش منظم ایران دچار وضعیت نابسامانی شده و توانستند از حفره ایجاد شده یک جنگ نظامی بر ما تحمیل کنند و در دهه 90 هم بخوبی فهمیدند که همان وضعیت نابسامان بار دیگر در حوزه اقتصاد کشور بوجود آمده است، بنابراین می توانند با راه اندازی یک جنگ تمام عیار اقتصادی ریشه این انقلاب را بخشکانند.
مهمترین، پیچیده ترین و در عین حال موثر ترین روش براندازی در هزاره سوم جنگ اقتصادی است که از سال 91 علیه کشورمان به اجرا درآمد. اولین کسی که روح این جنگ خانه مان برانداز را درک کرد، مقام معظم رهبری بود. مکررا در فرمایش های ایشان به آن اشاره می شد و برای مقابله با این پدیده شوم اقتصاد مقاوتی را طرح و آنرا به دولت برای اجرا در قالب سیاست های کلی نظام ابلاغ نمود. اما در مقام اجرا تنها کسی که خواستگاه این نظریه را بخوبی درک و برای آن برنامه عملیاتی نوشت همان طبیب تورم یعنی طیب نیا بود. که فرماندهی این جنگ را بر عهده گرفت و توانست بخوبی با هماهنگ کردن افسران خودش (گمرک، خصوصی سازی، بانک ها، بیمه ها و ... ) اقتصاد را از این پیچ خطرناک تاریخی عبور دهد. اما استراتژیست های دنیا به خوبی می دانند که عامل پیروزی در هر جنگی حمله به راهبردهای طرف مقابل است، پس باید این تئوریسین جوان که نقشه های آنها را یکی پس از دیگری خنثی می کرد به طور کلی از صحنه این جنگ اقتصادی کنار گذاشته شود و در این راه از هیچ اقدامی فروگذاری نکردند. پس اگر این قاعده کلی را که بهترین حمله، حمله به استراتژی های دشمن است بپذیریم، آن وقت هجمه های دشمن به طیب نیا و سایر وزرای کنار گذاشته شده از دولت یازدهم را بهتر درک می کنیم، مگر یک شطرنج باز حرفه ای (رئیس جمهور محترم) نباید از مهره های کلیدی خود که در مقابله مستقیم با دشمنان قرار دارند، محافظت بیشتری نماید؟ مگر نه این است که وزارت اقتصاد و دارایی یکی از مهمترین وزارتخانه های کشور به شمار می رود و اهمیت این وزارتخانه به حدی است که حتی در برخی از کشورها وزیر اقتصاد خود را شیخ الوزرا می نامند؟ آیا نباید از او در مقابل این هجمه های سنگین مراقبت بیشتری می کردیم ؟ این وزارتخانه دارای ۴۰ تا ۵۰ سازمان مستقل و مهم است که حفاظت ویژه از وزیر آن و هماهنگ کردن مردان اقتصادی دیگر با او برای رعایت "اصل وحدت فرماندهی آن وزارتخانه" از اوجب واجبات به شمار می رود.
وزیر جنگ اقتصادی دولت یازده ام جانباز 99 درصدی شد!
پیشبینیهای بینالمللی بر این قرار گرفته بود که اقتصاد ایران بدلیل تحریم های گسترده با بحرانهای جدی روبهرو می شود و روزی فرا می رسد که ایرانی ها مجبور میشوند در ازای نفت غذا بگیرند. در چنین وضعیتی بود که همه تصور می کردیم طیب نیا (ژنرال اقتصادی ما در این جنگ اقتصادی ) که تئورسین جوان و کم سنترین وزیر پیشنهادی دولت بود، به زودی از راهروهای تودرتوی عمارت بابهمایون که شبیه استخبارات می ماند، گیج و سرگردان به دانشگاه اش بازخواهدگشت و دشمنان خاکریزهای اقتصادی ما را یکی پس از دیگری فتح می کنند، اما آن مرد ساده و موقر با دانشی انبوه و سعه صدری مثال زدنی، خوش قول و منظم ایستاد و اقدمات منطقی خود را با یک مدیریت جهادی گام به گام به پیش برد. به گونه ای که مقامات بینالمللی با تعجب و صراحت گفتند که موفقترین مدیریت را در این شرایط – تحریم های همه جانبه - ایران اعمال کرد. معاون صندوق بینالمللی پول به صراحت اذعان داشت اتفاقی که در ایران افتاد – کاهش تورم - و اقدامی که او انجام داد (طیب نیا) بیشتر به یک معجزه شباهت داشت، طراحان جنگ اقتصادی علیه کشورمان بر این باور بودند که اقتصاد ما نمی تواند با تحریم ها کنار بیایید و در نهایت شکسته و تسلیم می شود، اما او برای نخستین بار در تاریخ برنامه ریزی کشور، یک سیستم برنامه ریزی جامع عملیاتی برای اجرای اقتصاد مقاومتی و مقابله با چالش های اقتصاد طراحی کرد که کاهش تورم و رشد چشمگیر اقتصادی از نتایج آن برنامه ریزی منظم بود و زمانی که به بار نشست به معنای توفیق کامل ایران در این زمینه بود و این پیام را به تمام دنیا مخابره کرد که می توان در برابر بزرگترین تحریمهای دنیا مقاومت کرد، ولی ذره ای از اصول خود عقب نشینی ننمود. فراموش نکنیم که این اقرار کسانی در جامعه بین الملل بود که در زیر پای عزت و توانمندی ما در جهان مین گذاری کرده بودند.
ایران با اقدامات طیب نیا در شاخصههای عمده در عرصه بینالمللی پیشرفت های چشمگیری پیدا کرد. شاخص سهولت کسب و کار 32 رتبه، شاخص شفافیت 12 رتبه، شاخص نوآوری 35 رتبه و شاخص کارآفرینی و توسعه 15پله بهبود پیدا کرد و این موفقیت ها در شرایطی حاصل شده بود که کشور در شدید ترین وضعیت اقتصادی قرار داشت.
او به خوبی دریافت بود که ستون فقرات اقتصاد مقاومتی مردمی کردن آن است، ولی صرف واگذاری مالکیت بنگاهها چیزی را حل نمی کند، بنابراین باید به پیش نیاز آن یعنی بهبود فضای کسب و کار توجه کرد. اقدامات گسترده ای او باعث ارتقا رتبه 32 پله ای ایران دراین زمینه شد. اصلاح نظام بودجه ریزی را مقدم بر مهار تورم می دانست و همه دیدیم که چگونه با اصلاح بودجه ریزی و برقراری حسابداری تعهدی در وزارتخانه ها و همچنین اتکای کمتر به نفت - برای اولین بار در تاریخ انقلاب درآمد مالیاتی نسبت به درآمد نفتی در بودجه پیشی گرفت - توانست تورم تک رقمی و رشد مناسب اقتصادی را به ما هدیه دهد.
وزیر جنگ اقتصادی دولت یازده ام جانباز 99 درصدی شد!
کمتر کسی مثل او می فهمید که در آن صحنه نبرد، سهمگین اقتصادی که هم به لحاظ شدت و هم به لحاظ طول کاهش قیمت نفت، وضعیتی نامناسبی اقتصاد کشور را فرا گرفته بود و در طول تاریخ انقلاب هم مسبوق به سابق نبود، چشم بر روی مناسبات اداری رایج ببندد و همراه چهار وزیر دیگر به رئیس جمهور نامه ای بنویسد و در آن اعلام کند که در این جنگ اقتصادی پیش رو 180 هزار میلیارد تومان سرمایه از بورس ایران از بین رفته و هشدار بدهد که دشمنان انقلاب این بار قلب اقتصاد یعنی سازمان بورس را نشانه گرفته اند. همزمان با این نامه بود که جمیز ریکارد طراح جنگ اقتصادی در پنتاگون اعلام کرد که ما در جنگ ارزی علیه ایران به پیروزی های چشمگیری دست پیدا کردیم.اما بجای پشتیبانی از این وزیر آگاه و با بصیرت که ترفندهای دشمن را بخوبی می شناخت، حلقه نیاوران پیشنهاد اخراج یا استعفای ایشان را به رئیس جمهور داد. ترکش این اطلاع رسانی بقدری سنگین بود که او را برای همیشه جانباز ویلچری کرد.
اعلام بدهی دولت در جامعه و در میان فعالان اقتصادی که ما با 150 میلیارد تومان بدهی دولت را تحویل گرفیتم و هم اکنون ٦٠٠ تا ٧٠٠ هزار میلیارد تومان بدهی داریم و می بایست برای آن سریعا تدبیر کرد وگرنه دولت را به مرز ورشکستگی خواهد رساند ترکش دیگری بود که جراحات زیادی براین جانباز ویلچری وارد کرد.
همه ما می دانیم که اقتصاد ایران در چند دهه گذشته بدلیل تحریم های و سوء مدیریت ها متحمل دردهای سنگینی شده که جز با یک جراحی اساسی و از بین بردن تومورهای بدخیم، که البته خون ریزی وسیعی هم خواهد داشت طرفی نمی بندد این کشور سرزمین رویاهای بزرگ و دغدغههای کوچک است. ما اقتصادی داریم که در پرداخت بهموقع حقوق مانده است ولی چنان برنامه های توسعه خود را تدوین می کند که تصور می کنیم برای یک ابرقدرت اقتصادی برنامه می نویسیم. ژنرال اقتصادی ما (طیب نیا)درابتدای دولت با قبول این مسئولیت یک ریسک بزرگی را متحمل شد زیرا هر کسی که در آنزمان سکان اقتصادی کشور را به دست می گرفت اگرچه در صورت توفیق، تاریخساز می شد ولی اگر شکست می خورد همه تقصیرها به گردن او انداخته می شد و برای همیشه می بایست از گردونه تصمیمسازی اقتصادی کشور بیرون می ماند. اما مردان تکلیف محوری چون طیب نیا به چنین محاسباتی اهمیت نمی دهند یعنی در آزمایشگاه این وزیر جای برای پنهان کردن امراض اقتصادی نبود زیرا برای درمان قطعی می بایست به تمام نشانه های بیماری توجه کرد
بازخوانی اقدامات طیب نیا در سالهای گذشته این نتیجه را حاصل می کند کاهش رتبه کشور در بهبود محیط کسب و کار، کاهش نرخ تورم که در ۵۰ سال اخیر بی سابقه بوده است، تحقق 97 درصدی درآمدهای مالیاتی وگمرکی، آرامش نسبی بازار سکه، طلا و ارز در بازگشت امید و ثبات به جامعه در دولت یازده ام بسیار موثر بوده است به گونه ای که مقامات بین المللی مرتبط هم اعلام می کردند که ایران تنها کشور کم آسیب دیده از تکان های کاهش قیمت نفت جهانی است (صندوق بین الملل پول) آیا به نظر شما مجموعه این اقدامات دلیل برکناری طیب نیا نبود مگر او چه می خواست تنها مقداری هماهنگی که عنصری بشدت کمیاب است و حلقه مفقوده نظام اداری کشور به شمار می رود و برای انجام هرکار اساسی و ماندگاری در جمهوری اسلامی این کیما به شدت مورد نیاز است.
وزیر جنگ اقتصادی دولت یازده ام جانباز 99 درصدی شد!
حال باید مردم ایران بدانند که علی طیب نیا قربانی زبان سرخش شده است یا طراحی موفق دشمنان باعث شده که این ژنرال کارآمد دولت از کابینه آینده حذف شود.
و باید خطاب به او بگوییم آقای طیب نیا حالا متوجه شدید که چرا در کابینه حضور ندارید نخبگان سیاسی جامعه کنار گذاشتن شما را از قبل پیش بینی و جواب این سوالاتی که شما طرح کرده بودید را به خوبی فهمیده بودند و نیک می دانستندکه ارکان قدرت استعماری و دنباله های آنها در داخل تحمل فردی مانند شما را بر صندلی این وزارتخانه نخواهند داشت.
سوالات فراموش نشده شما در سپهر اقتصادی کشور باقی خواهد ماند :
چرا وقتی ما به دنبال شفاف سازی می رویم تمام ارکان عالم وجود به لرزه می افتد؟چرا وقتی می خواهیم جلوی فرار مالیاتی را بگیریم همه جلوی ما می ایستند؟ چرا وقتی حرف از مبارزه با پولشویی می زنیم همه مقابل من می ایستند؟ سالانه ٢٠ تا ٣٠ هزار میلیارد تومان طرح عمرانی اجرا میشود اما نمیدانم چرا ٤٢ هزار میلیارد تومان یارانه نقدی پرداخت میشود؟ چرا مالیات به صورت عادلانه وصول نمیشود ؟ چرا سهم بخشهای اقتصادی مختلف از مالیات متناسب نیست و معافیتهای غیرمنطقی در کشور وجود دارد ؟ و ....
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار اقتصادی ما قرار گرفته، به شرح زیر است:
یکی از 11 استراتژی براندازی نظام در دکترین ایالات متحده، استراتژی دایم پارادایم (همه جانبه نگر) است. در این استراتژی از چهار جنگ در حوزه های نظامی، سیاسی، اطلاعاتی و اقتصادی بهره برده می شود. در سال های اول انقلاب دشمنان بخوبی دریافته بودند که ارتش منظم ایران دچار وضعیت نابسامانی شده و توانستند از حفره ایجاد شده یک جنگ نظامی بر ما تحمیل کنند و در دهه 90 هم بخوبی فهمیدند که همان وضعیت نابسامان بار دیگر در حوزه اقتصاد کشور بوجود آمده است، بنابراین می توانند با راه اندازی یک جنگ تمام عیار اقتصادی ریشه این انقلاب را بخشکانند.
مهمترین، پیچیده ترین و در عین حال موثر ترین روش براندازی در هزاره سوم جنگ اقتصادی است که از سال 91 علیه کشورمان به اجرا درآمد. اولین کسی که روح این جنگ خانه مان برانداز را درک کرد، مقام معظم رهبری بود. مکررا در فرمایش های ایشان به آن اشاره می شد و برای مقابله با این پدیده شوم اقتصاد مقاوتی را طرح و آنرا به دولت برای اجرا در قالب سیاست های کلی نظام ابلاغ نمود. اما در مقام اجرا تنها کسی که خواستگاه این نظریه را بخوبی درک و برای آن برنامه عملیاتی نوشت همان طبیب تورم یعنی طیب نیا بود. که فرماندهی این جنگ را بر عهده گرفت و توانست بخوبی با هماهنگ کردن افسران خودش (گمرک، خصوصی سازی، بانک ها، بیمه ها و ... ) اقتصاد را از این پیچ خطرناک تاریخی عبور دهد. اما استراتژیست های دنیا به خوبی می دانند که عامل پیروزی در هر جنگی حمله به راهبردهای طرف مقابل است، پس باید این تئوریسین جوان که نقشه های آنها را یکی پس از دیگری خنثی می کرد به طور کلی از صحنه این جنگ اقتصادی کنار گذاشته شود و در این راه از هیچ اقدامی فروگذاری نکردند. پس اگر این قاعده کلی را که بهترین حمله، حمله به استراتژی های دشمن است بپذیریم، آن وقت هجمه های دشمن به طیب نیا و سایر وزرای کنار گذاشته شده از دولت یازدهم را بهتر درک می کنیم، مگر یک شطرنج باز حرفه ای (رئیس جمهور محترم) نباید از مهره های کلیدی خود که در مقابله مستقیم با دشمنان قرار دارند، محافظت بیشتری نماید؟ مگر نه این است که وزارت اقتصاد و دارایی یکی از مهمترین وزارتخانه های کشور به شمار می رود و اهمیت این وزارتخانه به حدی است که حتی در برخی از کشورها وزیر اقتصاد خود را شیخ الوزرا می نامند؟ آیا نباید از او در مقابل این هجمه های سنگین مراقبت بیشتری می کردیم ؟ این وزارتخانه دارای ۴۰ تا ۵۰ سازمان مستقل و مهم است که حفاظت ویژه از وزیر آن و هماهنگ کردن مردان اقتصادی دیگر با او برای رعایت "اصل وحدت فرماندهی آن وزارتخانه" از اوجب واجبات به شمار می رود.
وزیر جنگ اقتصادی دولت یازده ام جانباز 99 درصدی شد!
پیشبینیهای بینالمللی بر این قرار گرفته بود که اقتصاد ایران بدلیل تحریم های گسترده با بحرانهای جدی روبهرو می شود و روزی فرا می رسد که ایرانی ها مجبور میشوند در ازای نفت غذا بگیرند. در چنین وضعیتی بود که همه تصور می کردیم طیب نیا (ژنرال اقتصادی ما در این جنگ اقتصادی ) که تئورسین جوان و کم سنترین وزیر پیشنهادی دولت بود، به زودی از راهروهای تودرتوی عمارت بابهمایون که شبیه استخبارات می ماند، گیج و سرگردان به دانشگاه اش بازخواهدگشت و دشمنان خاکریزهای اقتصادی ما را یکی پس از دیگری فتح می کنند، اما آن مرد ساده و موقر با دانشی انبوه و سعه صدری مثال زدنی، خوش قول و منظم ایستاد و اقدمات منطقی خود را با یک مدیریت جهادی گام به گام به پیش برد. به گونه ای که مقامات بینالمللی با تعجب و صراحت گفتند که موفقترین مدیریت را در این شرایط – تحریم های همه جانبه - ایران اعمال کرد. معاون صندوق بینالمللی پول به صراحت اذعان داشت اتفاقی که در ایران افتاد – کاهش تورم - و اقدامی که او انجام داد (طیب نیا) بیشتر به یک معجزه شباهت داشت، طراحان جنگ اقتصادی علیه کشورمان بر این باور بودند که اقتصاد ما نمی تواند با تحریم ها کنار بیایید و در نهایت شکسته و تسلیم می شود، اما او برای نخستین بار در تاریخ برنامه ریزی کشور، یک سیستم برنامه ریزی جامع عملیاتی برای اجرای اقتصاد مقاومتی و مقابله با چالش های اقتصاد طراحی کرد که کاهش تورم و رشد چشمگیر اقتصادی از نتایج آن برنامه ریزی منظم بود و زمانی که به بار نشست به معنای توفیق کامل ایران در این زمینه بود و این پیام را به تمام دنیا مخابره کرد که می توان در برابر بزرگترین تحریمهای دنیا مقاومت کرد، ولی ذره ای از اصول خود عقب نشینی ننمود. فراموش نکنیم که این اقرار کسانی در جامعه بین الملل بود که در زیر پای عزت و توانمندی ما در جهان مین گذاری کرده بودند.
ایران با اقدامات طیب نیا در شاخصههای عمده در عرصه بینالمللی پیشرفت های چشمگیری پیدا کرد. شاخص سهولت کسب و کار 32 رتبه، شاخص شفافیت 12 رتبه، شاخص نوآوری 35 رتبه و شاخص کارآفرینی و توسعه 15پله بهبود پیدا کرد و این موفقیت ها در شرایطی حاصل شده بود که کشور در شدید ترین وضعیت اقتصادی قرار داشت.
او به خوبی دریافت بود که ستون فقرات اقتصاد مقاومتی مردمی کردن آن است، ولی صرف واگذاری مالکیت بنگاهها چیزی را حل نمی کند، بنابراین باید به پیش نیاز آن یعنی بهبود فضای کسب و کار توجه کرد. اقدامات گسترده ای او باعث ارتقا رتبه 32 پله ای ایران دراین زمینه شد. اصلاح نظام بودجه ریزی را مقدم بر مهار تورم می دانست و همه دیدیم که چگونه با اصلاح بودجه ریزی و برقراری حسابداری تعهدی در وزارتخانه ها و همچنین اتکای کمتر به نفت - برای اولین بار در تاریخ انقلاب درآمد مالیاتی نسبت به درآمد نفتی در بودجه پیشی گرفت - توانست تورم تک رقمی و رشد مناسب اقتصادی را به ما هدیه دهد.
وزیر جنگ اقتصادی دولت یازده ام جانباز 99 درصدی شد!
کمتر کسی مثل او می فهمید که در آن صحنه نبرد، سهمگین اقتصادی که هم به لحاظ شدت و هم به لحاظ طول کاهش قیمت نفت، وضعیتی نامناسبی اقتصاد کشور را فرا گرفته بود و در طول تاریخ انقلاب هم مسبوق به سابق نبود، چشم بر روی مناسبات اداری رایج ببندد و همراه چهار وزیر دیگر به رئیس جمهور نامه ای بنویسد و در آن اعلام کند که در این جنگ اقتصادی پیش رو 180 هزار میلیارد تومان سرمایه از بورس ایران از بین رفته و هشدار بدهد که دشمنان انقلاب این بار قلب اقتصاد یعنی سازمان بورس را نشانه گرفته اند. همزمان با این نامه بود که جمیز ریکارد طراح جنگ اقتصادی در پنتاگون اعلام کرد که ما در جنگ ارزی علیه ایران به پیروزی های چشمگیری دست پیدا کردیم.اما بجای پشتیبانی از این وزیر آگاه و با بصیرت که ترفندهای دشمن را بخوبی می شناخت، حلقه نیاوران پیشنهاد اخراج یا استعفای ایشان را به رئیس جمهور داد. ترکش این اطلاع رسانی بقدری سنگین بود که او را برای همیشه جانباز ویلچری کرد.
اعلام بدهی دولت در جامعه و در میان فعالان اقتصادی که ما با 150 میلیارد تومان بدهی دولت را تحویل گرفیتم و هم اکنون ٦٠٠ تا ٧٠٠ هزار میلیارد تومان بدهی داریم و می بایست برای آن سریعا تدبیر کرد وگرنه دولت را به مرز ورشکستگی خواهد رساند ترکش دیگری بود که جراحات زیادی براین جانباز ویلچری وارد کرد.
همه ما می دانیم که اقتصاد ایران در چند دهه گذشته بدلیل تحریم های و سوء مدیریت ها متحمل دردهای سنگینی شده که جز با یک جراحی اساسی و از بین بردن تومورهای بدخیم، که البته خون ریزی وسیعی هم خواهد داشت طرفی نمی بندد این کشور سرزمین رویاهای بزرگ و دغدغههای کوچک است. ما اقتصادی داریم که در پرداخت بهموقع حقوق مانده است ولی چنان برنامه های توسعه خود را تدوین می کند که تصور می کنیم برای یک ابرقدرت اقتصادی برنامه می نویسیم. ژنرال اقتصادی ما (طیب نیا)درابتدای دولت با قبول این مسئولیت یک ریسک بزرگی را متحمل شد زیرا هر کسی که در آنزمان سکان اقتصادی کشور را به دست می گرفت اگرچه در صورت توفیق، تاریخساز می شد ولی اگر شکست می خورد همه تقصیرها به گردن او انداخته می شد و برای همیشه می بایست از گردونه تصمیمسازی اقتصادی کشور بیرون می ماند. اما مردان تکلیف محوری چون طیب نیا به چنین محاسباتی اهمیت نمی دهند یعنی در آزمایشگاه این وزیر جای برای پنهان کردن امراض اقتصادی نبود زیرا برای درمان قطعی می بایست به تمام نشانه های بیماری توجه کرد
بازخوانی اقدامات طیب نیا در سالهای گذشته این نتیجه را حاصل می کند کاهش رتبه کشور در بهبود محیط کسب و کار، کاهش نرخ تورم که در ۵۰ سال اخیر بی سابقه بوده است، تحقق 97 درصدی درآمدهای مالیاتی وگمرکی، آرامش نسبی بازار سکه، طلا و ارز در بازگشت امید و ثبات به جامعه در دولت یازده ام بسیار موثر بوده است به گونه ای که مقامات بین المللی مرتبط هم اعلام می کردند که ایران تنها کشور کم آسیب دیده از تکان های کاهش قیمت نفت جهانی است (صندوق بین الملل پول) آیا به نظر شما مجموعه این اقدامات دلیل برکناری طیب نیا نبود مگر او چه می خواست تنها مقداری هماهنگی که عنصری بشدت کمیاب است و حلقه مفقوده نظام اداری کشور به شمار می رود و برای انجام هرکار اساسی و ماندگاری در جمهوری اسلامی این کیما به شدت مورد نیاز است.
وزیر جنگ اقتصادی دولت یازده ام جانباز 99 درصدی شد!
حال باید مردم ایران بدانند که علی طیب نیا قربانی زبان سرخش شده است یا طراحی موفق دشمنان باعث شده که این ژنرال کارآمد دولت از کابینه آینده حذف شود.
و باید خطاب به او بگوییم آقای طیب نیا حالا متوجه شدید که چرا در کابینه حضور ندارید نخبگان سیاسی جامعه کنار گذاشتن شما را از قبل پیش بینی و جواب این سوالاتی که شما طرح کرده بودید را به خوبی فهمیده بودند و نیک می دانستندکه ارکان قدرت استعماری و دنباله های آنها در داخل تحمل فردی مانند شما را بر صندلی این وزارتخانه نخواهند داشت.
سوالات فراموش نشده شما در سپهر اقتصادی کشور باقی خواهد ماند :
چرا وقتی ما به دنبال شفاف سازی می رویم تمام ارکان عالم وجود به لرزه می افتد؟چرا وقتی می خواهیم جلوی فرار مالیاتی را بگیریم همه جلوی ما می ایستند؟ چرا وقتی حرف از مبارزه با پولشویی می زنیم همه مقابل من می ایستند؟ سالانه ٢٠ تا ٣٠ هزار میلیارد تومان طرح عمرانی اجرا میشود اما نمیدانم چرا ٤٢ هزار میلیارد تومان یارانه نقدی پرداخت میشود؟ چرا مالیات به صورت عادلانه وصول نمیشود ؟ چرا سهم بخشهای اقتصادی مختلف از مالیات متناسب نیست و معافیتهای غیرمنطقی در کشور وجود دارد ؟ و ....