در حالی که اصلاحطلبان بیشترین سهم را در کابینه دوازدهم گرفتهاند، مشاور رئیس دولت اصلاحات مدعی شد: حیات اصلاحات را به دولت وصل کردن جفاست.
شهدای ایران:در حالی که اصلاحطلبان بیشترین سهم را در کابینه دوازدهم گرفتهاند، مشاور رئیس دولت اصلاحات مدعی شد: حیات اصلاحات را به دولت وصل کردن جفاست.
محمدرضا تاجیک در گفتوگو با آرمان گفت: ما بهطور فزایندهای موفق بودیم که جریان اعتدال را به لحاظ گفتمانی بیشتر به سوی دقایق و روح اصلاحطلبی بکشانیم که این هم موفقیتی بزرگ است اما باید ببینیم دولتی که شکل میگیرد چه در چینش کابینه و چه در آن گفتمانی که بر کنشها و واکنشها مسلط میشود، در سیاستها، تصمیمها، تاکتیکها و استراتژیهای دولت آیا گفتمان اصلاحطلبی حضور دارد و حاملان و عاملانی وجود دارند که اگر این گفتمان خواست نشست و رسوب کند از عهده این کار برآیند؟ کار را باید به کاردان و اهلش سپرد. بالاخره افرادی که با گفتمان اصلاحطلبی هماهنگی ندارند، فهمی از آن ندارند یا حتی مخالف بسیاری از دقایق آن هستند، نمیتوانند حامل چنین گفتمانی باشند و آن را نشر دهند. از اینرو امر در این میان بینالامرین است.
برخی معتقدند چون اصلاحطلبان بازگشت به ساحت سیاست در کشور را مدیون حسن روحانی هستند با وجود عملکرد انتقادآمیز دولت در برخی حوزهها، اصلاحطلبان بهدلیل آنچه تعامل میخوانند، انتقادات تند و صریحی را روانه دولت نمیکنند. ارزیابی شما چیست؟
تاجیک در پاسخ این سؤال گفت: این مسئله دلآشوبی گروهی از اصلاحطلبان است که حیات و ممات اصلاحطلبی را در این میبینند که مجالی در فضای قدرت برایشان فراهم شود. بنابراین آنگاه که میتوانند سهمی از قدرت داشته باشند فرض را بر این میگیرند که حیات و کنشگری دارند و اگر سهمی در قدرت و سیاست نداشته باشند فرض را بر این میگذارند که صحنه بازی از آنها گرفته شده و برای اینکه بلد نیستند در عرصه فرهنگی و اجتماعی جامعه بازی کنند، تمام بازیگری خود را در زمین قدرت خلاصه کردهاند. از اینرو من اساسا با این تفکر مشکل دارم و این تفکر را از اساس قابل نقد میدانم. اینکه ما فرض کنیم حیات اصلاحطلبی مدیون کسانی است که به ما اجازه دادند از فضای قدرت نصیبی ببریم و حظی ببریم و جایی در سریر قدرت بنشینیم، این مسئله را به حیات اصلاحطلبی وصل کردن خطایی فاحش و جفا به جریان اصلاحطلبی است. اساسا بر این تصور و تحلیل نیستم که جریان اعتدال از یک پشتوانه اجتماعی وسیعی برخوردار بوده که به سبب آن پشتوانه، مشروعیت و مقبولیت مردمی توانسته هژمونیک و آلترناتیو برتر شود و در این راستا با بالا رفتن خود دست اصلاحطلبان را نیز گرفته و از ته چاه بالا آورده است؛ این تحلیل غلطی است. آن کسانی که سازمان رأی و پایگاه اجتماعی این جریان را ایجاد کردند، اصلاحطلبان بودند. این جریان اصلاحطلبی است که در بدنه اجتماعی و ریزبدنههای جامعه حضور دارد، چون اعتدال که اساسا شکل جریانی و گفتمانی نداشت. بنابراین باید توجه داشته باشیم که برای اصلاحطلبی هویت تبعی ایجاد نکنیم و جریان اصلاحطلبی را وامدار و باردار عدهای ندانیم.
*کیهان
محمدرضا تاجیک در گفتوگو با آرمان گفت: ما بهطور فزایندهای موفق بودیم که جریان اعتدال را به لحاظ گفتمانی بیشتر به سوی دقایق و روح اصلاحطلبی بکشانیم که این هم موفقیتی بزرگ است اما باید ببینیم دولتی که شکل میگیرد چه در چینش کابینه و چه در آن گفتمانی که بر کنشها و واکنشها مسلط میشود، در سیاستها، تصمیمها، تاکتیکها و استراتژیهای دولت آیا گفتمان اصلاحطلبی حضور دارد و حاملان و عاملانی وجود دارند که اگر این گفتمان خواست نشست و رسوب کند از عهده این کار برآیند؟ کار را باید به کاردان و اهلش سپرد. بالاخره افرادی که با گفتمان اصلاحطلبی هماهنگی ندارند، فهمی از آن ندارند یا حتی مخالف بسیاری از دقایق آن هستند، نمیتوانند حامل چنین گفتمانی باشند و آن را نشر دهند. از اینرو امر در این میان بینالامرین است.
برخی معتقدند چون اصلاحطلبان بازگشت به ساحت سیاست در کشور را مدیون حسن روحانی هستند با وجود عملکرد انتقادآمیز دولت در برخی حوزهها، اصلاحطلبان بهدلیل آنچه تعامل میخوانند، انتقادات تند و صریحی را روانه دولت نمیکنند. ارزیابی شما چیست؟
تاجیک در پاسخ این سؤال گفت: این مسئله دلآشوبی گروهی از اصلاحطلبان است که حیات و ممات اصلاحطلبی را در این میبینند که مجالی در فضای قدرت برایشان فراهم شود. بنابراین آنگاه که میتوانند سهمی از قدرت داشته باشند فرض را بر این میگیرند که حیات و کنشگری دارند و اگر سهمی در قدرت و سیاست نداشته باشند فرض را بر این میگذارند که صحنه بازی از آنها گرفته شده و برای اینکه بلد نیستند در عرصه فرهنگی و اجتماعی جامعه بازی کنند، تمام بازیگری خود را در زمین قدرت خلاصه کردهاند. از اینرو من اساسا با این تفکر مشکل دارم و این تفکر را از اساس قابل نقد میدانم. اینکه ما فرض کنیم حیات اصلاحطلبی مدیون کسانی است که به ما اجازه دادند از فضای قدرت نصیبی ببریم و حظی ببریم و جایی در سریر قدرت بنشینیم، این مسئله را به حیات اصلاحطلبی وصل کردن خطایی فاحش و جفا به جریان اصلاحطلبی است. اساسا بر این تصور و تحلیل نیستم که جریان اعتدال از یک پشتوانه اجتماعی وسیعی برخوردار بوده که به سبب آن پشتوانه، مشروعیت و مقبولیت مردمی توانسته هژمونیک و آلترناتیو برتر شود و در این راستا با بالا رفتن خود دست اصلاحطلبان را نیز گرفته و از ته چاه بالا آورده است؛ این تحلیل غلطی است. آن کسانی که سازمان رأی و پایگاه اجتماعی این جریان را ایجاد کردند، اصلاحطلبان بودند. این جریان اصلاحطلبی است که در بدنه اجتماعی و ریزبدنههای جامعه حضور دارد، چون اعتدال که اساسا شکل جریانی و گفتمانی نداشت. بنابراین باید توجه داشته باشیم که برای اصلاحطلبی هویت تبعی ایجاد نکنیم و جریان اصلاحطلبی را وامدار و باردار عدهای ندانیم.
*کیهان