اکنون نرخ ارز در کشور و وضعیت آن به یکی از مهمترین موضوعات روز اقتصاد کشور تبدیل شده است که دیدگاههای رئیس کل بانک مرکزی در این رابطه میتواند بیانگر خط سیر فکری وی در این خصوص و همچنین بیانگر شمای کلی از سیاستهای آتی بانک مرکزی در رابطه با نرخ ارز باشد.
ولی الله سیف که اکنون انتصاب وی به عنوان رئیس کل بانک مرکزی از سوی مجمع عمومی این بانک تایید شده است، با بیان دیدگاه خود به عنوان رئیس کل بانک مرکزی در خصوص نرخ ارز نشان داده است که رویکرد وی به نرخ ارز به کلی متفاوت با رویکرد دولت پیشین و رئیس کل پیشین بانک مرکزی است.
وی در اولین اظهار نظر ارزی خود در قامت رئیس کل بانک مرکزی در خصوص نرخ ارز، با اشاره به فرمول برابری قدرت خرید گفت: طی سالهای گذشته نرخ ارز در کشور رشد متناسب خود را نداشته است و در نتیجه این امر تفاوت تورم داخلی و خارجی که باید به عنوان مبنای علمی تعیین نرخ ارز در هر کشور قرار بگیرد، در نرخ ارز کشور لحاظ نشده است.
وی گفت: این امر منجر به آن شده است که طی سالهای گذشته با عدم رشد متناسب نرخ ارز با توجه به میزان تورم داخلی و خارجی فنر ارز فشرده شود که این فنر به یکباره طی ماههای اخیر آزاد شد و منجر به افزایش یکباره نرخ ارز شد.
ولی الله سیف گفت: اگر نوسانات نرخ دلار را طی دو سال گذشته در نظر بگیریم باید بگوییم که افزایش دلار از 790 تومان به 3200 تومان طبیعی است و این نرخ واقعا بی جا نیست. زیرا بر اساس فرمول فوق این تقریبا نرخ واقعی ارز در کشور است.
نظرات سیف در خصوص نرخ ارز در کشور حاکی از آن است که وی از یک دیدگاه کاملا علمی به مسئله نگاه میکند. این در حالی است که بارها از سوی مدیران دولت قبل همچون وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی اظهاراتی را مبنی بر سیاسی بودن و غیر واقعی بودن نرخ ارز در کشور میشنیدیم.
شمس الدین حسینی به کل رخ ارز فعلی را نرخ کاذب میدانست و محمود بهمنی نیز بدون توجه به مسائل موجود در فضای اقتصادی کشور این نرخ و افزایش بهای ارز در اقتصاد را «سیاسی» عنوان میکرد.
حال سیف از یک رویکرد علمی واقعیات ارز در اقتصاد کشور را بیان میکند. این بیان میتواند نشانگر دیدگاه کلی رئیس جدید بانک مرکزی در خصوص ارز و سایر مسائل اقتصادی باشد. دیدگاهی که بیانگر این امر است که بانک مرکزی در آینده راهی را خواهد پیمود که مبنای آن شاید قبول واقعیات و جایگزین کردن علم و نظریه علمی به جای فرافکنی و فرار از واقعیات باشد.
هرچند البته هنوز برای اینگونه نتیجه گیری زود است، اما شاید بتوان به تبعیت از آن مثال معروف، امید داشت که بانک مرکزی کشور بعد از سالها سردرگمی و بلاتکلیفی و دنباله رو بودن های اخیر، در نهایت رویکرد علمی و واقع بینی را در دستور کار خود ببیند.