پیروزی روحانی و توهم اصلاح طلبان
اصلاح طلبان به روشنی دریافته بودند که در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، شانسی برای پیروزی ندارند؛ از این رو از همان ابتدا نیز تلاششان بر، آوردن هاشمی رفسنجانی به میدان بود؛ با اتفاقاتی که رخ داد، عارف شد تنها گزینه اصلاح طلبان؛ نظر سنجیها نیز حاکی از این امر بود که تنها نامزد اصلاح طلبان نیز جزء نفرات آخر بوده و هیچ شانسی برای پیروزی ندارد؛ از این رو جریان اصلاحات و شخص خاتمی فشار زیادی را برای کناره گیری عارف آغاز کردند تا مبادا در صورت شکست مفتضحانه، همه چیزشان به پایان برسد. پس از کنار رفتن عارف، نیز مجبور به حمایت از نامزدی شدند که هیچ سابقه اصلاح طلبی نداشت، اما به هر حال مخالف دولت احمدی نژاد بود و اختلاف نظرهایی با اصول گرایان داشت.
با پیروزی حسن روحانی در انتخابات، اصلاح طلبان، که واقع بینانشان میدانستند دلیل پیروزی روحانی حمایت آنان نبوده است، تلاش برای مصادره این پیروزی به سود خود را آغاز کردند. این تلاش ادامه یافت تا این که به سهم خواهی از کابینه دولت یازدهم منجر شد.
سهم خواهی استراتژیک
از همان ابتدای پیروزی حسن روحانی و با پررنگ شدن بحث کابینه، فشارهای رسانهای و شخصی اصلاح طلبان برای گرفتن برخی مناصب و به عبارت بهتر سهمخواهی آغاز شد. در همان روزها این اخبار منتشر شد که اصلاح طلبان برای گرفتن چهار وزارتخانه مهم تلاش گستردهای را آغاز کرده اند: وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی، علوم تحقیقات و فناوری، آموزش و پرورش و ورزش و جوانان.
انتخاب این چهار وزارتخانه نیز با اهداف خاصی صورت گرفته بود؛ آنان از سویی میدانستند نباید به دنبال وزارتخانههای سیاسی باشند؛ از سویی دیگر نباید وارد مسائل اقتصادی و در نتیجه وزارتخانههای اقتصادی میشدند، چرا که هم حرفی برای گفتن نداشتند و هم این که مبادا شکست در آن وزارت خانه ها طومار اصلاح طلبان را در هم بپیچد؛ از سویی دیگر باید وزارتخانههایی را متصدی میشدند که بتوانند هدایت و سازماندهی جامعه مدنی ایران را بر عهده میگرفتند؛ وزارتخانه هایی که کاملا با جوانان در ارتباط اند و در دهه گذشته نیز نشان داده اند به خوبی میتوانند از همین وزارتخانهها فتنهها راه بیندازند.
چرا این چهار وزارتخانه؟
نوشتیم که این وزارتخانهها، استراتژیک ترین وزارتخانهها برای هدایت و سازماندهی جامعه مدنی میباشد؛ کافی است توجهی ویژه به هر یک از این وزارتخانهها داشته باشیم:
« وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارتخانه ای گسترده است که تقریبا همه امور لازم برای تولید اندیشه و فکر، بسط و گسترش آن ، هنر، رسانه و ... را در اختیار دارد. اصولا جهت گیری سیاسی یک رئیس جمهور را هم وزیر فرهنگ معرفی شده توسط وی تعیین می کند. شبکه گسترده و دامنه نفوذ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در چارچوب بندی و ترویج گفتمان مورد نظر اصلاح طلبان بر کسی پوشیده نیست. اصلاح طلبان عموما صبور هستند و می دانند که با تسلط بر وزارت ارشاد باید بذرهایی را بکارند تا فردا آن را درو کنند.
وزارت علوم هم از دیگر وزارتخانه هایی است که اصلاح طلبان و رسانه های نزدیک به آنان به صورت ویژه برای آن کاندیدای وزارت معرفی می کنند. وزارتخانه ای که فضای دانشگاهی ایران را مدیریت می کند. فضایی که با حرکت خودش جامعه را به حرکت وا می دارد. شبکه گسترده و دامنه نفوذ این وزارتخانه هم بر کسی پوشیده نیست. بی دلیل هم نیست که اصلاح طلبان این وزارتخانه را هم کلیدی می دانند و برای تصاحب آن در دولت روحانی کم نمی گذارند.
و در نهایت این وزارتخانه آموزش و پرورش است که اگر چه برای بسیاری از نزدیکان روحانی وزارتخانه ای نچسب با درد سرهای فراوان است، اما برای اصلاح طلبان دردسر های این وزارتخانه با برداشت هایی که بعدا می توانند بکنند خواهد ارزید.قدرت سازماندهی آموزش و پروش چه در سطح مردمی و چه در سطح تشکل ها در ایران فوق العاده عالی و گسترده است. چرا اصلاح طلبان از چنین وزارتخانه ای دل بکنند؟» [1]
وزارت ورزش و جوانان؛ وزارتخانهای تقریبا کم درد سر با سود فراوان و برخوردار از توجه و حمایت ویژه جوانان؛ اضافه شدن مسئولیت برای جوانان به وزارت ورزش دایره گسترده ای از فعالیتهای ویژه را پیش روی این وزارتخانه میگشاید؛ مخصوصا اگر کسی در صدر این وزارتخانه قرار بگیرد که در گذشته اصلاح طلبی خود چنین فعالیتی نیز داشته است؛ مانند وزیر پیشنهادی ورزش که نتوانست رای اعتماد از مجلس بگیرد.
گاف سیدمحمد خاتمی؛ کاهش یک وزارتخانه
در حالی که همه تلاشها برای تصدی این وزارتخانهها به خوبی در جریان بود، یک حرکت ناشیانه از سوی سیدمحمد خاتمی باعث شد که یک وزارتخانه به راحتی از دست این جریان خارج شود؛ خاتمی که در مراسم اکران فیلم سینمایی گذشته به همراه اصغر فرهادی حضور یافته بود، به خبرنگاران گفته بود که وزیر ارشاد دولت روحانی، احمد مسجد جامعی خواهد بود؛ این اتفاق باعث شد که امکان انتصاب مسجد جامعی منتفی شود؛ حال آنکه نام مسجدجامعی برای این وزارتخانه به شدت پررنگ شده بود؛ این امر باعث شد روحانی نیز نتواند مسجد جامعی را برای این پست پیشنهاد دهد چرا که در این صورت مشخص میشد که فشار اصلاح طلبان و خاتمی چندان هم کذب نیست. در پی این اقدام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دست اصول گرایان داده شود.
با این وجود هنوز سه وزارتخانه دیگر مطرح بود؛ با ارائه اسامی وزرای پیشنهادی به مجلس، نمایان شد که گمانه زنیها صحت داشته و اصلاح طلبان برای تصدی سه وزارتخانه دیگر دندان تیز کرده اند.
هوشیاری مجلس؛ اصرار روحانی
مجلس اما در برابر وزرای پیشنهادی با هوشیاری عمل کرد و مانع از این شد که سهم خواهی اصلاح طلبان باعث تصدی سه وزارتخانه مهم توسط عناصر افراطی این جریان شود. در نتیجه این مجلس به هر سه وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش، علوم و ورزش رأی عدم اعتماد داد.
در این میان اما اقدامات صورت گرفته از سوی رئیس جمهور گمانه وجود سهم خواهی و فشار اصلاح طلبان برای تصدی این سه وزارتخانه را تقویت میکند؛ آن هم اصرار رئیس جمهور بر انتصاب اصلاح طلبان برای این سه وزارت خانه است؛ به گونه ای که پس از اینکه وزرای اصلاح طلب پیشنهادی با رأی عدم اعتماد مواجه شدند، روحانی برای این سه وزارتخانه، سرپرست منصوب کرد؛ جالب توجه این جاست که هر سه سرپرست منصوب شده از اصلاح طلبان هستند.
از سوی دیگر گزینههایی که برای معرفی سه وزیر باقیمانده به مجلس مطرح هستند نیز از جریان اصلاح طلب هستند؛ پذیرش این نکته که به غیر از اصلاح طلبان هیچ متخصصی برای تصدی این سه وزارتخانه میان مستقلها و اصولگرایان وجود ندارد، بسیار دشوار است و نگاهی اجمالی نیز نشان از وجود متخصصین فراوان در این زمینه دارد؛ اما چه شده است که رئیس جمهور محترم این چنین پافشاری بر معرفی اصلاح طلبان برای این سه وزارت خانه دارد؟ روحانی بارها اعلام کرده است که در دولت خود وابستگی به جناحی را مد نظر قرار نمی دهد اما از همین رو به نظر می رسد به منظور نشان دادن پایبندی واقعی به این سخن رئیس جمهور می بایست از اصرار بر انتخاب وزرای این سه وزارتخانه از میان اصلاح طلبان صرف نظر نماید. اینگونه رئیس دولت یازدهم به شعار اعتدال خود نیز نزدیک تر می شود.