شهید ابراهیم هادی در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه به شهادت رسید و همانطور که خود بارها آرزو کرده بود، پیکر مطهرش شناسایی نشد و در زمره شهدای گمنام به دیدار حق شتافت.
با وجود اینکه کتاب، نثر یکنواخت و چندان منسجمی نداشته و حتی افعال آنگاه از گذشته به حال و از حال به گذشته تغییر کرده است، اما شخصیت جذاب شهید ابراهیم هادی پردهای بر تمام این معایب انداخته و آنچنان خواننده را مجذوب و متحیر میکند که کمتر به رسم و رسوم نگارش کتاب توجه میکند.
شهید ابراهیم هادی از جمله شهدایی است که اخلاق و ایمان را به خوبی در کنار هم پرورش داده است؛ اما به جرأت میتوان گفت سیره دقیق وی که برگرفته از سیره پیشوایان دینی است، چنان ظریف و کامل است که به نوعی وی را از سایر شهدا متمایز کرده است.
شهید ابراهیم هادی، جوان خوشبرخوردی است که ورزش را به عنوان وسیلهای جهت تقویت قوای بدنی برای خدمت به اسلام انتخاب کرده و در رشتههای کشتی و والیبال به قهرمانی رسیده است، اما هرگز خود را اسیر شهرت و مقام کسب شده از ورزش نکرده و گاه به راحتی برای به دست آوردن دل مادر پیر یک حریف، تن به باخت داده است.
شهید ابراهیم هادی هر کاری را برای جلب خشنودی خداوند انجام میدهد؛ او به طور مستمر از نیازمندان دستگیری کرده و حقوق ناچیز خود را تماماً وقف رفع نیاز آنان میکند؛ او به نفس خود فرصت عرض اندام نداده و برای کنترل آن گاهاً به باربری هم تن میدهد؛ و همینهاست که از وی یک شهید صاحب کرامت ساخته است.
وی در امربهمعروف و نهیازمنکر چنان حسابشده و دقیق و بر پایه محبت، مدارا و خوشخلقی وارد میشود که هر کسی را مجذوب و شیفته خود میکند؛ او حتی پاسخ توهینها و فریادها را هم با سلام و لبخند میدهد تا خشم توهینکننده را به شرم تبدیل کرده و او را هم شیفته خود کند.
کتاب در مجموعه فصولی بسیار کوتاه تدوین شده که هر فصل به خاطرهای از یکی از همرزمان و همراهان یا دوستان شهید اختصاص داشته و از زبان آن دوست یا همراه ذکر شده است.
در تنظیم فصول کتاب و ترتیب خاطرات به توالی زمانی آنها دقت شده است، لذا علیرغم اینکه خواننده مجموعهای از خاطرات جداگانه را درباره شهید میخواند، توالی زمانی خاطرات آن را به صورت یک زندگینامه تقریباً یکپارچه درآورده است.