در هفته گذشته بار دیگر یک اتفاق تلخ فوتبال ما را آزار داد و ابعاد این تلخی آن قدر وسیع بود که کل ورزش را در بر گرفت.
به گزارش شهدای ایران
به نقل از تسنیم، حضور دو بازیکن فوتبال ایران در دیدار با تیمی از رژیم
اشغالگر قدس واکنشهای فراوانی را در پی داشت و در برخی موارد باعث تفرقه
هم شد. مسعود شجاعی و احسان حاج صفی دو ملیپوش فوتبال ایران که در یک تیم
نه چندان مطرح یونانی بازی می کنند اگرچه در بازی رفت از حضور در سرزمین
های اشغالی سرباز زدند اما به بهانه های مختلف در دیدار برگشت در ترکیب تیم
خود حاضر شدند و برابر تیمی از رژیم اشغالگر قدس بازی کردند.
این اتفاق تلخ از جنبه های مختلف قابل بررسی است. ابتدا باید از خطای آشکار این دو ملی پوش یاد کرد. بازیکنانی که برخلاف روش تثبیت شده عدم حضور مقابل تیم های اسراییلی برای حمایت و همراهی با مردم مظلوم فلسطین به نوعی دهن کجی پیشه کردند. اینان به بهانه های مختلف از جمله تعهد داشتن به قرارداد، جریمه مالی و انضباطی، تعلیق و... خود را ملزم به حضور در این دیدار می دیدند!
این در حالی است که سال هاست بسیاری از ورزشکاران ایرانی با وجود برتری بدون تردید مقابل نمایندگان رژیم اشغالگر قدس به میدان نرفتند و از جام و مدال برای هدفی بزرگتر سرباز زدند.
بی درنگ پس از این حادثه سوء استفاده معاندان از این ماجرا آغاز شد. عده ای که شعار جدایی ورزش از سیاست را می دهند برخورد با متخلفان این قانون نانوشته را غیرقانونی و دخالت دولت در امور شخصی افراد می دانند و تهدید به تعلیق می کنند. برای آنها نه ورزشکاران ما و نه ارزش های مورد تایید جامعه ورزش مهم هستند. (فراموش نکنیم که مخالفت با صهیونیست ها و رژیم اشغالگر قدس مربوط به امروز و پس از انقلاب نیست. در میان اتفاقات ورزشی فوتبالی ها به یاد دارند که پس از پیروزی تیم ملی فوتبال مقابل اسراییل در دهه چهل چه واکنش هایی از سوی مردم رخ داد).
جدای از تخلف بازیکنان و لزوم برخورد با آنان ابعاد این اتفاق تلخ را باید بالاتر فرض کرد. وقتی سیاست گذاران ورزش و به ویژه فوتبال همه چیز را در گرو نتیجه و مدال و جام و صعود فرض می کنند و در قبال ارزش های مورد نظر و اصول کار بی توجه هستند باید منتظر چنین اتفاقاتی باشیم.
وقتی در فوتبال حضور در هر تیم درجه چندم خارجی پلی برای حضور در تیم ملی ساخته شد و بی ارزش کردن لیگ برتر یک اصل شد پس از آن باید منتظر هر اتفاقی باشیم. دو بازیکن یاد شده تحت چنین شرایطی حضور در تیم درجه چندم یونانی را آن قدر مهم و ارزشمند ارزیابی می کنند که یا در زمان عقد قرارداد به زوایای ارزشی کار توجه ندارند یا درهنگام توجه قدرت تغییر در آن را ندارند. از آن بدتر این که فدراسیون فوتبال برای این رفت و آمدها نه آیین نامه ای دارد و نه بازیکنان را به رعایت برخی اصول دعوت جدی می کند.
یادمان نرود برای ما که در ورزش به ابعاد اخلاقی و ارزشی آن توجه و تاکید فراوان داریم نباید فقط نتیجه و برد و باخت آن هم به هر قیمت قابل قبول باشد. وقتی ورزشکاران برجسته جهان برای حمایت از کسانی که به هر صورت مورد تهاجم و حق کشی قرار گرفته اند خود را موظف به موضع گیری می دانند و در این مسیر گام برمی دارند وقتی سالهاست ما در ورزش با چنین حرکتی توجه جهانیان را به سوی خود جلب کرده ایم ای کاش تدبیری وجود داشت تا جلوی این اتفاق تلخ گرفته می شد. اکنون نیز فارغ از هیاهو و جنجال باید عاقلانه تصمیم گرفت. باید با تصمیم درست از ضریب تلخی این اتفاق و جلوگیری از تکرارآن گام های اساسی برداشت.
یادمان نرود برخورد با بازیکنان خاطی به عنوان دم دستی ترین افراد ساده ترین و غیرمنصفانه ترین کار است.
این اتفاق تلخ از جنبه های مختلف قابل بررسی است. ابتدا باید از خطای آشکار این دو ملی پوش یاد کرد. بازیکنانی که برخلاف روش تثبیت شده عدم حضور مقابل تیم های اسراییلی برای حمایت و همراهی با مردم مظلوم فلسطین به نوعی دهن کجی پیشه کردند. اینان به بهانه های مختلف از جمله تعهد داشتن به قرارداد، جریمه مالی و انضباطی، تعلیق و... خود را ملزم به حضور در این دیدار می دیدند!
این در حالی است که سال هاست بسیاری از ورزشکاران ایرانی با وجود برتری بدون تردید مقابل نمایندگان رژیم اشغالگر قدس به میدان نرفتند و از جام و مدال برای هدفی بزرگتر سرباز زدند.
بی درنگ پس از این حادثه سوء استفاده معاندان از این ماجرا آغاز شد. عده ای که شعار جدایی ورزش از سیاست را می دهند برخورد با متخلفان این قانون نانوشته را غیرقانونی و دخالت دولت در امور شخصی افراد می دانند و تهدید به تعلیق می کنند. برای آنها نه ورزشکاران ما و نه ارزش های مورد تایید جامعه ورزش مهم هستند. (فراموش نکنیم که مخالفت با صهیونیست ها و رژیم اشغالگر قدس مربوط به امروز و پس از انقلاب نیست. در میان اتفاقات ورزشی فوتبالی ها به یاد دارند که پس از پیروزی تیم ملی فوتبال مقابل اسراییل در دهه چهل چه واکنش هایی از سوی مردم رخ داد).
جدای از تخلف بازیکنان و لزوم برخورد با آنان ابعاد این اتفاق تلخ را باید بالاتر فرض کرد. وقتی سیاست گذاران ورزش و به ویژه فوتبال همه چیز را در گرو نتیجه و مدال و جام و صعود فرض می کنند و در قبال ارزش های مورد نظر و اصول کار بی توجه هستند باید منتظر چنین اتفاقاتی باشیم.
وقتی در فوتبال حضور در هر تیم درجه چندم خارجی پلی برای حضور در تیم ملی ساخته شد و بی ارزش کردن لیگ برتر یک اصل شد پس از آن باید منتظر هر اتفاقی باشیم. دو بازیکن یاد شده تحت چنین شرایطی حضور در تیم درجه چندم یونانی را آن قدر مهم و ارزشمند ارزیابی می کنند که یا در زمان عقد قرارداد به زوایای ارزشی کار توجه ندارند یا درهنگام توجه قدرت تغییر در آن را ندارند. از آن بدتر این که فدراسیون فوتبال برای این رفت و آمدها نه آیین نامه ای دارد و نه بازیکنان را به رعایت برخی اصول دعوت جدی می کند.
یادمان نرود برای ما که در ورزش به ابعاد اخلاقی و ارزشی آن توجه و تاکید فراوان داریم نباید فقط نتیجه و برد و باخت آن هم به هر قیمت قابل قبول باشد. وقتی ورزشکاران برجسته جهان برای حمایت از کسانی که به هر صورت مورد تهاجم و حق کشی قرار گرفته اند خود را موظف به موضع گیری می دانند و در این مسیر گام برمی دارند وقتی سالهاست ما در ورزش با چنین حرکتی توجه جهانیان را به سوی خود جلب کرده ایم ای کاش تدبیری وجود داشت تا جلوی این اتفاق تلخ گرفته می شد. اکنون نیز فارغ از هیاهو و جنجال باید عاقلانه تصمیم گرفت. باید با تصمیم درست از ضریب تلخی این اتفاق و جلوگیری از تکرارآن گام های اساسی برداشت.
یادمان نرود برخورد با بازیکنان خاطی به عنوان دم دستی ترین افراد ساده ترین و غیرمنصفانه ترین کار است.