تفاوت بین فقیر و غنی از دنیای مادی تا مرگ هم کشانده شده است. قیمتهای عجیب قبور این موضوع را به خوبی نشان میدهد.
شهدای ایران: تفاوت بین فقیر و غنی از دنیای مادی تا مرگ هم کشانده شده است. قیمتهای عجیب قبور این موضوع را به خوبی نشان میدهد؛ اگر وضعیت مالی مناسبی ندارید بعد از ۱۲۰ سال! احتمالا جایی در بیرون شهر و یا در بهشت رضا، بهشت رضوان و بعد خواجه اباصلت و بهشت جواد الائمه دفن خواهید شد، اگر وضعیت متوسط و رو به بالایی دارید خواجه ربیع هم به آپشنهای شما اضافه خواهد شد! اما قبور حرم دست نیافتنی تر است و برای قشر پایین و متوسط رویایی بیش نیست. امروز دخل و خرج گذری بر قبرستانهای شهر مشهد داشته و قیمت قبور مختلف را جویا شده است، با ما همراه باشید زیرا حتما در جریان هستید که مرگ تنها برای همسایه نیست!
بر سر مزار پدر نشسته ام زیر لب فاتحهای زمزمه میکنم و بر حسب عادت با سنگی هر از گاه ضربهای به سنگ مزار میزنم، خاطرات هجوم میآورند قطرات اشک از روی گونهها یم سر خورده و با گرد و خاک نشسته بر سنگ مزار پیوند میخورد. خاک نشسته روی مزار بر قلبم سنگینی میکند گویی با زبان بی زبانی میگوید: بی معرفت! چرا اینقدر کم میآیی؟
عذاب وجدان رهایم نمیکند با بهانه طولانی بودن مسافت و ازدیاد مشغله، به خودم دلجویی میدهم. همیشه این حسرت را بر دل دارم کاش جایی در درون شهر پدر را به خاک سپرده بودیم، اما آن روزها من و خانواده ام درگیر و دار داغ غم مرگ ناگهانی پدر، زمان و مکان را نمیشناختیم، هر چه نزدیکان گفتند تایید کردیم. وقتی به خود آمدیم که زیر خروارها خاک مدفون شده بود. مادرم اما همیشه در جواب حسرت من میگوید: اتفاقا اینجا خیلی خوب است! آرامشی که اینجا هست هیچ جا وجود ندارد، او همیشه ازقبرهای چند طبقه داخل شهر و شلوغی گلایه میکند. نمیدانم از ته دل میگوید یا دلش را راضی میکند!
به این فکر میکنم چرا ما برای هر مسئلهای حسابی تحقیق میکنیم، مثلا اگر بخواهیم خانهای بخریم ته و توی قضیه و جا و مکان و قیمت را در میآوریم اما در مورد خرید خانه آخرت که اتفاقا سالیان زیادی بازماندگان را درگیر خود میکند، کمتر شده به تحقیق بپردازیم و آرامگاههای مختلف را از همه نظر سبک، سنگین کنیم، به خصوص که مرگ خبر نمیکند و اغلب فرصتی برای تجزیه و تحلیل بازماندگان در این مورد باقی نمیگذارد.
بهشت رضا
یک روز میان هفته؛ باد لا به لای درختان بلند قامت آرامستان میچرخد،
آفتاب دامن طلایی خود را به هر سوی گسترده است،
سکوت سنگین و آرامشی دلچسب برپاست.
مسافتی نسبتا طولانی را طی کرده به بلوکهایی میرسم که شلوغ اند اینجا مردم به تازگی عزیزان خود را به آغوش خاک سپرده اند، مردان سیاهپوش، شیون سوزناک زنان، تاج گلهای پر پر شده، بوی گلاب، خاکهای نمناک انباشته بر هم و پلاکهای حلبی شماره گذاری شده، حاکی از ورود مهمانان تازه وارد به این قبرهاست. پیرزنی میان خاکها راه میرود و با دقت روی پلاکها را میخواند جعبه خرما را به سویش دراز میکنم برگهای را نشانم میدهد و میخواهد در جست و جوی یافتن قبر همسرش یاری اش کنم مینالد همه جا شبیه هم است! من هم که کم سواد. زن دیگری که مکالمه ما را شنیده نزدیک میشود در حالی که خرما بر میدارد میگوید نفسم برید خیلی از ایستگاه اتوبوس دور است از ایستگاه اتوبوس تا اینجا نیم ساعت پیاده طول کشید، هر وقت که اینجا میآیم نصف روزم را باید بگذارم.
یکی دو بلوک آن طرف تر، دختر جوانی تنها بر سر خاکی نشسته و قرآن میخواند نزدیکش که میشوم با شتاب به طرفم بر میگردد، میگویم نترس! خرما تعارفش میکنم لبخندی میزند خرما برمی دارد و میگوید تنها آمدن ترسیدن هم دارد. اینجا بزرگ و خلوت است. نوشته پلاکارد را میخوانم و میپرسم مادرت هست؟ آه کوتاهی میکشد و به نشانه تایید سرتکان میدهد، میگویم چه شد مادر را اینجا دفن کردید؟ به مزار مادرش چشم میدوزد و میگوید وصیت خودش بود، مادرم بیمار بود و میگفت دوست دارم پیش پدرت خاک شوم، وقتی فوت کرد شماره ردیفی را که پدرم درآنجا دفن است و یک قبر خالی دارد به دفتر دادم و گفتند آن قبر۶ تا ۷ میلیون تومان برایت آب میخورد من تنها فرزندشان هستم و پهلوی چربی ندارم برای همین متاسفانه نتوانستم در کنار پدر برایش قبری بخرم و چند بلوک بین شان فاصله افتاد.
به سنگ قبرها بیشتر دقیق میشوم در انتهای هر ردیف افقی یک یا دو قبر با سنگی سفید وجود دارد، روی آنها عبارت سرداب حک شده و یا هیچ ننوشته اند احتمالا قبرهای پیش فروش و یا رزرو شده هستند. برای اطلاع از چند و چون کار تصمیم میگیرم به عنوان خریدار به دفتر آنجا مراجعه کنم. خانم کارمندی برگه قیمت پیش فروش قبرها را به دستم میدهد و میگوید قبرهای دو طبقه ۴ میلیون تومان و قبرهای یک طبقه ۶ میلیون و 800 هزار تومان است که میتوان حدود یک سوم این مبلغ را پرداخت و مابقی آن را طی دو فقره چک در مدت یک سال پرداخت کرد. قبلا شنیده بودم که قبرهای سه طبقه هم در بهشت رضا وجود دارد کارمند بخش واگذاری قبور، پیش فروش قبرهای سه طبقه را که در جوار آرامگاه میرزا جواد آقای تهرانی است بین ۳۲ تا ۳۶ میلیون تومان عنوان میکند.
از خانمی که همزمان با ما در قسمت واگذاری قبور در حال خرید قبر به صورت پیش فروش بود میپرسم چرا در زمان حیات خود، قبر میخرد؟ میگوید در این بلوک پدرم آرمیده است، بر حسب علاقه قلبی خود دوست داشتم بعد از مرگ هم خانه آخرت مان به هم نزدیک باشد، ضمن اینکه حس خوبی دارم بدانم بعد از مرگ در چه جایی دفن خواهم شد.
قسمت پذیرش بهشت رضا قیمت قبر برای دفن به روز متوفی را بین یک میلیون و صد هزار تومان تا یک میلیون و دویست هزار تومان اعلام میکند که این قیمت برای خدمات آمبولانس، تغسیل، تکفین، تدفین و... است و جای قبر به صورت رایگان میباشد.
اما در این بین خانوادههایی هستند که علاقه مندند بعد از مرگ نیز قبورشان در کنار هم باشد. در دو ضلع مقابل، آرامگاههای خانوادگی وجود دارد، اکثرشان بسته هستند از شیشهها که داخل را نگاه میکنم مفروش شده اند و قرآنهایی بر رحل و چند سجاده پهن شده وجود دارد. تعداد زیادی از آنها را که پشت سر میگذارم خانوادهای را در یکی از غرفهها مییابم خودم را معرفی میکنم و میپرسم دلیل شان برای خرید آرامگاه خانوادگی چه بوده است؟ پدر خانواده علت را راحتی بازماندگان عنوان میکند و میگوید بازماندههای متوفیان به راحتی همه بستگان خود را در یک جا زیارت میکنند و مشکل پراکندگی بستگان فوت شده وجود ندارد، ضمن اینکه این مکانها سرپوشیده است و بعضا آب و برق هم دارد و در زمستان و تابستان آسودگی بازماندگان را سبب میشود.
قیمت آرامگاههای خانوادگی در بهشت رضا:
اتاقها دارای ۱۲ قبر به قیمت ۱۹۸ میلیون تومان به صورت پیش فروش عرضه میشوند.
آستانه مبارکه خواجه اباصلت
زیارتگاه خواجه اباصلت که میان بهشت رضا و شهر مشهد وجود دارد، نیز دارای قبرستانی است.
قیمت قبور در این آستانه مبارکه بدین صورت است:
قبور دو طبقه در محوطه( بلوک ۲ ضلع غربی) یک میلیون و پانصد هزارتومان.
قبور سه طبقه داخل غرفههای ضلع غربی هر جا قبر دو میلیون و پانصد هزار تومان.
پیش فروش در این آستانه صورت نمیگیرد مگر در خصوص قبور طبقاتی که یکی از بستگان درجه یک متقاضی در آن دفن شده، واگذاری طبقه بالای همان قبر آن هم با دریافت قیمت روز به صورت علی الحساب و اخذ ما به التفاوت در روز دفن اجازه داده شده است.
خواجه ربیع
آرامگاه خواجه ربیع در انتهای خیابان خواجه ربیع مشهد واقع شده و در واقع قبرستانی شهری است، رفت و آمد به اینجا هم از نظر هزینه و هم صرفه جویی در وقت بسیار راحت است. پایانه خواجه ربیع به چندین نقطه شهر خط اتوبوس دارد.
وارد خواجه ربیع که میشوم تا جایی که چشم کار میکند سنگها سفید مرمری شکل و یکدست است که تفاوت زیادی با بهشت رضا دارد، هیچ دار و درخت و سایبانی بر سر قبرهای داخل محوطه وجود ندارد، بلکه در باغچههایی مجزا فضای سبزی وجود دارد، فضای شهر تاثیر خود را گذارده است. اینجا قبرهای کوچک و مربع شکل چفت هم هستند روی آنها را که میخوانم بعضی نوشته پایین، بعضی وسط و بعضی بالا. به این معنی که قبرها سه طبقه هستند.
قیمتها را از دفتر آرامگاه به عنوان مشتری جویا میشوم که به شرح ذیل است:
باغ اول: قیمت به روز ۱۸ میلیون تومان
پیش خرید بیست و یک میلیون و ششصد هزار تومان
باغ دوم: قیمت به روز ۱۰ میلیون تومان
پیش خرید ندارد.
آرامگاههای خانوادگی در خواجه ربیع در باغ دوم عرضه میشوند، داخل اتاقها هر قبر به قیمت روز ۱۷ میلیون و اگر بخواهید پیش خرید کنید هر قبر بیست میلیون و چهارصد هزار تومان است، روی ایوانها هر قبر به قیمت روز ۱۵ میلیون و به صورت پیش خرید هر قبر ۱۸ میلیون تومان است، هر غرفه دارای ۱۸ تا ۶۰ قبر است.
در این صورت اگر بخواهید یک غرفه با ۱۸ قبر را پیش خرید کنید بیش از 300 میلیون تومان برایتان آب میخورد.
حرم مطهر امام رضا(ع)
هر کسی دوست دارد توفیق این را بیابد که جسمش در جوار ملجاء نورانی امام هشتم آرام گیرد.
اما این امکان برای همه مردم میسر نیست زیرا قیمتهای قبور در حرم مطهر بسیار متفاوت تر از سایر مکانها ست.
می توان گفت این توفیق برای مردم طبقه پایین یک آرزوی دست نیافتنی است. در تماس تلفنی با دفتر امور دفن حرم قیمتها را جویا میشوم. پاسخ دهنده اعلام میکند در حال حاضر فقط در دو صحن قدس و صحن جمهوری فروش قبر دارند که ۱۲۰ میلیون تومان میباشد، ضمن اینکه پیش فروش هم وجود دارد، اگرچه بین نرخ پیشفروش و خرید به روز تفاوتی وجود ندارد. سراغ صحن آزادی را میگیرم که میشنوم آن جا مخصوص خدام است، اما اگر موردی باشد که صحن آزادی را بخواهد باید درخواست دهد تا بررسی شود. قیمت قبر در صحن آزادی را در سایتهای مختلف تا ۷۰۰ میلیون تومان هم گزارش داده اند. به قبرستان صحن آزادی که وارد میشوم قبور یکدست سفید مرمری نظرم را جلب میکند در اینجا نیز قبرها سه طبقه هستند. خانم مسنی دو انگشت خود را بر قبری گذارده و زیر لب فاتحه میخواند. خودش را معلمی بازنشسته معرفی میکند و میگوید اینجا قبر دایی ام است او خادم رسمی حرم بود و این قبر از طرف حرم به او داده شده بود، از او میپرسم نظرتان در مورد خرید قبر در حرم مطهر چیست؟
میگوید: هر کسی اعتقاداتی دارد اما کاش تاملی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم: جسممان در یک قبر ۷۰۰ میلیون تومانی دفن شود در حالی که روحمان به پرواز درآمده و در کالبد تن نیست؟ یا با ۷۰۰ میلیون تومان برای ۵ خانواده بی بضاعت خانهای در شهر خریده و از آوارگی نجاتشان دهیم؟ یا برای تعداد زیادی نوعروس نیازمند جهیزیه تهیه کنیم و به خانه بخت بفرستیم شان. همچنین میتوان هزینه معالجه صدها کودک نیازمند دردمند را فراهم کرد و برای صدها نفر جوان بیکار شغلی آبرومند دست و پا کرد. اینها ثواب است و حسنه اخروی دارد یا خریدن جای قبری که تضمینی برای بهشت ندارد؟! آنچه مهم است اعمال و کردارمان در این دنیای فانی است و بس. اما عشق است دیگر و نمیتوان خریداران این قبرها را ملامت کرد هرکس نظری دارد.
*خراسان
بر سر مزار پدر نشسته ام زیر لب فاتحهای زمزمه میکنم و بر حسب عادت با سنگی هر از گاه ضربهای به سنگ مزار میزنم، خاطرات هجوم میآورند قطرات اشک از روی گونهها یم سر خورده و با گرد و خاک نشسته بر سنگ مزار پیوند میخورد. خاک نشسته روی مزار بر قلبم سنگینی میکند گویی با زبان بی زبانی میگوید: بی معرفت! چرا اینقدر کم میآیی؟
عذاب وجدان رهایم نمیکند با بهانه طولانی بودن مسافت و ازدیاد مشغله، به خودم دلجویی میدهم. همیشه این حسرت را بر دل دارم کاش جایی در درون شهر پدر را به خاک سپرده بودیم، اما آن روزها من و خانواده ام درگیر و دار داغ غم مرگ ناگهانی پدر، زمان و مکان را نمیشناختیم، هر چه نزدیکان گفتند تایید کردیم. وقتی به خود آمدیم که زیر خروارها خاک مدفون شده بود. مادرم اما همیشه در جواب حسرت من میگوید: اتفاقا اینجا خیلی خوب است! آرامشی که اینجا هست هیچ جا وجود ندارد، او همیشه ازقبرهای چند طبقه داخل شهر و شلوغی گلایه میکند. نمیدانم از ته دل میگوید یا دلش را راضی میکند!
به این فکر میکنم چرا ما برای هر مسئلهای حسابی تحقیق میکنیم، مثلا اگر بخواهیم خانهای بخریم ته و توی قضیه و جا و مکان و قیمت را در میآوریم اما در مورد خرید خانه آخرت که اتفاقا سالیان زیادی بازماندگان را درگیر خود میکند، کمتر شده به تحقیق بپردازیم و آرامگاههای مختلف را از همه نظر سبک، سنگین کنیم، به خصوص که مرگ خبر نمیکند و اغلب فرصتی برای تجزیه و تحلیل بازماندگان در این مورد باقی نمیگذارد.
بهشت رضا
یک روز میان هفته؛ باد لا به لای درختان بلند قامت آرامستان میچرخد،
آفتاب دامن طلایی خود را به هر سوی گسترده است،
سکوت سنگین و آرامشی دلچسب برپاست.
مسافتی نسبتا طولانی را طی کرده به بلوکهایی میرسم که شلوغ اند اینجا مردم به تازگی عزیزان خود را به آغوش خاک سپرده اند، مردان سیاهپوش، شیون سوزناک زنان، تاج گلهای پر پر شده، بوی گلاب، خاکهای نمناک انباشته بر هم و پلاکهای حلبی شماره گذاری شده، حاکی از ورود مهمانان تازه وارد به این قبرهاست. پیرزنی میان خاکها راه میرود و با دقت روی پلاکها را میخواند جعبه خرما را به سویش دراز میکنم برگهای را نشانم میدهد و میخواهد در جست و جوی یافتن قبر همسرش یاری اش کنم مینالد همه جا شبیه هم است! من هم که کم سواد. زن دیگری که مکالمه ما را شنیده نزدیک میشود در حالی که خرما بر میدارد میگوید نفسم برید خیلی از ایستگاه اتوبوس دور است از ایستگاه اتوبوس تا اینجا نیم ساعت پیاده طول کشید، هر وقت که اینجا میآیم نصف روزم را باید بگذارم.
یکی دو بلوک آن طرف تر، دختر جوانی تنها بر سر خاکی نشسته و قرآن میخواند نزدیکش که میشوم با شتاب به طرفم بر میگردد، میگویم نترس! خرما تعارفش میکنم لبخندی میزند خرما برمی دارد و میگوید تنها آمدن ترسیدن هم دارد. اینجا بزرگ و خلوت است. نوشته پلاکارد را میخوانم و میپرسم مادرت هست؟ آه کوتاهی میکشد و به نشانه تایید سرتکان میدهد، میگویم چه شد مادر را اینجا دفن کردید؟ به مزار مادرش چشم میدوزد و میگوید وصیت خودش بود، مادرم بیمار بود و میگفت دوست دارم پیش پدرت خاک شوم، وقتی فوت کرد شماره ردیفی را که پدرم درآنجا دفن است و یک قبر خالی دارد به دفتر دادم و گفتند آن قبر۶ تا ۷ میلیون تومان برایت آب میخورد من تنها فرزندشان هستم و پهلوی چربی ندارم برای همین متاسفانه نتوانستم در کنار پدر برایش قبری بخرم و چند بلوک بین شان فاصله افتاد.
به سنگ قبرها بیشتر دقیق میشوم در انتهای هر ردیف افقی یک یا دو قبر با سنگی سفید وجود دارد، روی آنها عبارت سرداب حک شده و یا هیچ ننوشته اند احتمالا قبرهای پیش فروش و یا رزرو شده هستند. برای اطلاع از چند و چون کار تصمیم میگیرم به عنوان خریدار به دفتر آنجا مراجعه کنم. خانم کارمندی برگه قیمت پیش فروش قبرها را به دستم میدهد و میگوید قبرهای دو طبقه ۴ میلیون تومان و قبرهای یک طبقه ۶ میلیون و 800 هزار تومان است که میتوان حدود یک سوم این مبلغ را پرداخت و مابقی آن را طی دو فقره چک در مدت یک سال پرداخت کرد. قبلا شنیده بودم که قبرهای سه طبقه هم در بهشت رضا وجود دارد کارمند بخش واگذاری قبور، پیش فروش قبرهای سه طبقه را که در جوار آرامگاه میرزا جواد آقای تهرانی است بین ۳۲ تا ۳۶ میلیون تومان عنوان میکند.
از خانمی که همزمان با ما در قسمت واگذاری قبور در حال خرید قبر به صورت پیش فروش بود میپرسم چرا در زمان حیات خود، قبر میخرد؟ میگوید در این بلوک پدرم آرمیده است، بر حسب علاقه قلبی خود دوست داشتم بعد از مرگ هم خانه آخرت مان به هم نزدیک باشد، ضمن اینکه حس خوبی دارم بدانم بعد از مرگ در چه جایی دفن خواهم شد.
قسمت پذیرش بهشت رضا قیمت قبر برای دفن به روز متوفی را بین یک میلیون و صد هزار تومان تا یک میلیون و دویست هزار تومان اعلام میکند که این قیمت برای خدمات آمبولانس، تغسیل، تکفین، تدفین و... است و جای قبر به صورت رایگان میباشد.
اما در این بین خانوادههایی هستند که علاقه مندند بعد از مرگ نیز قبورشان در کنار هم باشد. در دو ضلع مقابل، آرامگاههای خانوادگی وجود دارد، اکثرشان بسته هستند از شیشهها که داخل را نگاه میکنم مفروش شده اند و قرآنهایی بر رحل و چند سجاده پهن شده وجود دارد. تعداد زیادی از آنها را که پشت سر میگذارم خانوادهای را در یکی از غرفهها مییابم خودم را معرفی میکنم و میپرسم دلیل شان برای خرید آرامگاه خانوادگی چه بوده است؟ پدر خانواده علت را راحتی بازماندگان عنوان میکند و میگوید بازماندههای متوفیان به راحتی همه بستگان خود را در یک جا زیارت میکنند و مشکل پراکندگی بستگان فوت شده وجود ندارد، ضمن اینکه این مکانها سرپوشیده است و بعضا آب و برق هم دارد و در زمستان و تابستان آسودگی بازماندگان را سبب میشود.
قیمت آرامگاههای خانوادگی در بهشت رضا:
اتاقها دارای ۱۲ قبر به قیمت ۱۹۸ میلیون تومان به صورت پیش فروش عرضه میشوند.
آستانه مبارکه خواجه اباصلت
زیارتگاه خواجه اباصلت که میان بهشت رضا و شهر مشهد وجود دارد، نیز دارای قبرستانی است.
قیمت قبور در این آستانه مبارکه بدین صورت است:
قبور دو طبقه در محوطه( بلوک ۲ ضلع غربی) یک میلیون و پانصد هزارتومان.
قبور سه طبقه داخل غرفههای ضلع غربی هر جا قبر دو میلیون و پانصد هزار تومان.
پیش فروش در این آستانه صورت نمیگیرد مگر در خصوص قبور طبقاتی که یکی از بستگان درجه یک متقاضی در آن دفن شده، واگذاری طبقه بالای همان قبر آن هم با دریافت قیمت روز به صورت علی الحساب و اخذ ما به التفاوت در روز دفن اجازه داده شده است.
خواجه ربیع
آرامگاه خواجه ربیع در انتهای خیابان خواجه ربیع مشهد واقع شده و در واقع قبرستانی شهری است، رفت و آمد به اینجا هم از نظر هزینه و هم صرفه جویی در وقت بسیار راحت است. پایانه خواجه ربیع به چندین نقطه شهر خط اتوبوس دارد.
وارد خواجه ربیع که میشوم تا جایی که چشم کار میکند سنگها سفید مرمری شکل و یکدست است که تفاوت زیادی با بهشت رضا دارد، هیچ دار و درخت و سایبانی بر سر قبرهای داخل محوطه وجود ندارد، بلکه در باغچههایی مجزا فضای سبزی وجود دارد، فضای شهر تاثیر خود را گذارده است. اینجا قبرهای کوچک و مربع شکل چفت هم هستند روی آنها را که میخوانم بعضی نوشته پایین، بعضی وسط و بعضی بالا. به این معنی که قبرها سه طبقه هستند.
قیمتها را از دفتر آرامگاه به عنوان مشتری جویا میشوم که به شرح ذیل است:
باغ اول: قیمت به روز ۱۸ میلیون تومان
پیش خرید بیست و یک میلیون و ششصد هزار تومان
باغ دوم: قیمت به روز ۱۰ میلیون تومان
پیش خرید ندارد.
آرامگاههای خانوادگی در خواجه ربیع در باغ دوم عرضه میشوند، داخل اتاقها هر قبر به قیمت روز ۱۷ میلیون و اگر بخواهید پیش خرید کنید هر قبر بیست میلیون و چهارصد هزار تومان است، روی ایوانها هر قبر به قیمت روز ۱۵ میلیون و به صورت پیش خرید هر قبر ۱۸ میلیون تومان است، هر غرفه دارای ۱۸ تا ۶۰ قبر است.
در این صورت اگر بخواهید یک غرفه با ۱۸ قبر را پیش خرید کنید بیش از 300 میلیون تومان برایتان آب میخورد.
حرم مطهر امام رضا(ع)
هر کسی دوست دارد توفیق این را بیابد که جسمش در جوار ملجاء نورانی امام هشتم آرام گیرد.
اما این امکان برای همه مردم میسر نیست زیرا قیمتهای قبور در حرم مطهر بسیار متفاوت تر از سایر مکانها ست.
می توان گفت این توفیق برای مردم طبقه پایین یک آرزوی دست نیافتنی است. در تماس تلفنی با دفتر امور دفن حرم قیمتها را جویا میشوم. پاسخ دهنده اعلام میکند در حال حاضر فقط در دو صحن قدس و صحن جمهوری فروش قبر دارند که ۱۲۰ میلیون تومان میباشد، ضمن اینکه پیش فروش هم وجود دارد، اگرچه بین نرخ پیشفروش و خرید به روز تفاوتی وجود ندارد. سراغ صحن آزادی را میگیرم که میشنوم آن جا مخصوص خدام است، اما اگر موردی باشد که صحن آزادی را بخواهد باید درخواست دهد تا بررسی شود. قیمت قبر در صحن آزادی را در سایتهای مختلف تا ۷۰۰ میلیون تومان هم گزارش داده اند. به قبرستان صحن آزادی که وارد میشوم قبور یکدست سفید مرمری نظرم را جلب میکند در اینجا نیز قبرها سه طبقه هستند. خانم مسنی دو انگشت خود را بر قبری گذارده و زیر لب فاتحه میخواند. خودش را معلمی بازنشسته معرفی میکند و میگوید اینجا قبر دایی ام است او خادم رسمی حرم بود و این قبر از طرف حرم به او داده شده بود، از او میپرسم نظرتان در مورد خرید قبر در حرم مطهر چیست؟
میگوید: هر کسی اعتقاداتی دارد اما کاش تاملی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم: جسممان در یک قبر ۷۰۰ میلیون تومانی دفن شود در حالی که روحمان به پرواز درآمده و در کالبد تن نیست؟ یا با ۷۰۰ میلیون تومان برای ۵ خانواده بی بضاعت خانهای در شهر خریده و از آوارگی نجاتشان دهیم؟ یا برای تعداد زیادی نوعروس نیازمند جهیزیه تهیه کنیم و به خانه بخت بفرستیم شان. همچنین میتوان هزینه معالجه صدها کودک نیازمند دردمند را فراهم کرد و برای صدها نفر جوان بیکار شغلی آبرومند دست و پا کرد. اینها ثواب است و حسنه اخروی دارد یا خریدن جای قبری که تضمینی برای بهشت ندارد؟! آنچه مهم است اعمال و کردارمان در این دنیای فانی است و بس. اما عشق است دیگر و نمیتوان خریداران این قبرها را ملامت کرد هرکس نظری دارد.
*خراسان