به گزارش شهدای ایران خانواده چهار نفره ملیکا ساعت 2 بعدازظهر یکم مرداد امسال از مهمانی به خانه خود در محله سیسآباد مشهد بازگشتند.
ملیکا و خواهر پنج سالهاش در حیاط در حال بازی با جوجه رنگیهایشان بودند. بعد از پنج دقیقه پدر متوجه باز بودن در خانه و غیبت ملیکا شد.
او سراغ ملیکا را از متینا گرفت اما دختر پنج ساله از خواهر خبری نداشت. پدر ملیکا به جامجم میگوید: ماجرای بنیتا و آتنا را خوانده بودم. یک لحظه ترسیدم دخترم هم به سرنوشت آنها دچار شود. همراه همسرم جستوجو در محله را آغاز کردیم. کسی دخترم را ندیده بود. همسایهها وقتی از ماجرا با خبر شدند، با ما همراه شدند. هر چه بیشتر میگشتیم، بیشتر ناامید میشدیم.
مرد جوان که در شهرداری کار میکند، ادامه میدهد: به کلانتری محل رفتم و شکایت کردم. پرونده به پلیس آگاهی رفته و با گذشت هشت روز از گم شدن دخترم هنوز او را پیدا نکردهاند. چهار دوربین در اطراف خانهمان بود که از اداره آگاهی به من نامه دادند، فیلم دوربینها را گرفتم و تحویل ماموران دادم. من یک کارگر ساده شهرداری هستم و نمیدانم باید چکار کنم. در این مدت همه جا را گشتهایم؛ اما اثری از دخترم بهدست نیاوردیم. به همین خاطر تصمیم گرفتم مشخصات او را در شبکههای اجتماعی منتشر کنم تا مردم برای یافتن دخترم کمکم کنند. البته همسایهها در این روزها خیلی به ما کمک کردند و شب و روز کنار ما جستوجو کردند.
در نزدیکی خانه پدر ملیکا یک کانال آب است که احتمال سقوط دختر در داخل آن هم وجود داشت. به همین خاطر امدادگران هلالاحمر به جستوجو در آنجا پرداختند اما اثری از دختر بچه بهدست نیامد. پدر نگران میگوید: کانال آب از خانه فاصله دارد و فکر نمیکنم ملیکا بتواند خود را به آنجا برساند. در این مدت کسی با ما تماس نگرفته و اهالی هم چیزی ندیدهاند. امیدوارم هرچه زودتر دخترم پیدا شود و به نگرانی من و مادرش پایان دهد.
بالا رفتن آمار تجاوز در جامعه نگرانکننده است. قانونگذار و مجری قانون کجا ایستادهاند؟ چرا متجاوزان به عنف را به اشد مجازات نمیرسانند تا درس عبرتی شود برای سایران شنیدن خبرهایی از این دست واقعا مرا اندوهگین و متاثر میکند و امیدوارم مسئولان هر چه زودتر تصمیمهای واقعی برای پیشگیری از این جرمها بگیرند