داوود امیریان معتقد است آنچه امروز میتواند ادبیات دفاع مقدس را به جهان معرفی کند، داشتن نگاه انسانی در این ادبیات است، اما گاه عدهای برای ادبیات دفاع مقدس تصمیم میگیرند که خود هیچ نقشی در جنگ نداشتهاند.
به گزارش شهدای ایران ، چندی است که از داوود امیریان اثری دیگر با عنوان «کودکستان آقا مرسل» که در واقع دومین مجلد از رمان نوجوانانه «گردان قاطرچیها» به شمار میرود، روانه بازار کتاب شده است. قهرمانان اصلی این رمان «سیاوش» و «دانیال» هستند که در جبهه حضور دارند و همین حضورشان، منجر به وقوع حوادثی در دل داستان میشود. امیریان میگوید این اثر مجلد سومی هم دارد که در آینده به چاپ خواهد رسید.
از داود امیریان تاکنون آثار متعددی به چاپ رسیده که عمده آنها با موضوع دفاع مقدس و با چاشنی طنز هستند. امیریان کتابهای جدید خود را در ژانر دفاع مقدس برای مخاطب نوجوان مینویسد. او که روزگاری خود جنگ را درک کرده، اینک از جنگ مینویسد، آن هم برای نسلی که جنگ را درک نکرده و شناختشان از وقایع هشت سال دفاع مقدس به دیدهها وشنیدههایشان محدود میشود. امیریان از جمله نویسندگانی است که نگاه رئالیستی و انسانی به جنگ دارد؛ نه سیاه مینویسد و نه سفید؛ جنگ آنطور که بوده در کارهایش به تصویر کشیده میشود. او خود معتقد است همین نوع نگاه دروازه ورود کارهای دفاع مقدس به بازار جهانی کتاب است. گفتوگوی ذیل به مناسبت انتشار کتاب جدیدش صورت گرفته است:
آقای امیریان، یکی از ویژگیهایی که کارهای شما را از بسیاری از نویسندگان دفاع مقدس متمایز میکند، نگاه انسانی به موضوع و پدیده شومی به اسم جنگ است. شما تلاش دارید که جنگ را آنطور که بوده به تصویر بکشید و به همین دلیل تصویری نو از دفاع مقدس ارائه میدهید. این نوع نگاه شما چقدر از سوی کسانی که تاکنون بارها آثار متعددی درباره جنگ منتشر کردهاند، مورد استقبال قرار میگیرد؟ آیا داشتن چنین رویکردی برای شما مشکلاتی را ایجاد کرده است؟
آن دسته از نویسندگانی که دوست دارند نگاه رئال به دفاع مقدس داشته باشند، با این مشکل مواجهند. رهبر معظم انقلاب تا الان بزرگترین پشتیبان ما نویسندگان بود. بدون اغراق میگویم که اگر ایشان پشتیبانی و حمایتی از ما نمیکردند، خیلی از کتابهای دفاع مقدس وجود نداشت. متأسفانه امروز به قول معروف آب در دست یزید افتاده است، گاه عدهای برای ادبیات دفاع مقدس تصمیم میگیرند که خود هیچ نقشی در جنگ نداشتهاند؛ سرداران جبهه نرفته و جنگ ندیده. اینها در عرصه ادبیات حضور دارند و بعضاً جلوی انتشار آثار را میگیرند. همه جنگ ما نه دعا و ثنا بود و نه تماماً جنگ و آتشبازی بود، زندگی در جبههها جریان داشت. بعضیها دوست دارند که ادبیات دفاع مقدس را محدود کنند به اینکه رزمندگان فقط به دعا میپرداختند، نماز شب میخواندند یا فقط میخواهیم نشان دهیم که یکتنه دو هزار عراقی را کشته است. هیچکدام از این نگاهها درست نیست. آنهایی که سعی میکنند رئال و واقعی بنویسند، همشه مورد حمله قرار میگیرند.
این جریان متأسفانه در حوزه ادبیات وجود دارد. انواع تهمتها مانند سیاهنمایی، ضد جنگ و... به نویسندگانی که سعی دارند روایتی رئال از جنگ داشته باشند، زده میشود. ادبیات ما ضد جنگ بود. چرا میگوییم دفاع مقدس؟ دفاع به چه معناست؟ آیا معنایی غیر از ضد جنگ بودن دارد؟ متأسفانه برخی از این افراد نسبت به دفاع مقدس شناخت درستی ندارند. گاه میگویند که ما برنامهریزی کردهایم که تا چند سال آینده، 100 نویسنده تربیت میکنیم. این برداشت نادرستی است که نسبت به حوزه فرهنگ و ادب وجود دارد. مگر حوزه ادبیات کارخانه است که بتوان ظرف چند سال، این تعداد نویسنده تربیت کرد؟ فرد باید استعداد و پشتکار داشته باشد و با زحمت و تلاش بتواند نویسنده شود. جنبه انتقاد را داشته باشد، شکست بخورد تا بتواند به یک نویسنده خوب تبدیل و پیروز شود.
همین نگاه سبب میشود که مراکز مختلف با بودجهای که در دست دارند، دو هزار عنوان کتاب چاپ میکنند. افتخار هم میکنند که ما دو هزار عنوان کتاب چاپ کردهایم. اگر نگاه کنیم، میبینیم که از این تعداد دو عنوان هم خوانده نشده، یا در انبارها میماند، یا صلواتی توزیع میشود یا سر از کارخانههای مقواسازی سر در میآورد. کیفیت این آثار به چه صورت است؟ همین افراد قرار است راجع به ادبیات دفاع مقدس تصمیمگیری کنند. اگر به آمار خودشان مراجعه کنیم، خواهیم دید که از این تعداد کتاب منتشر شده،100 عنوان هم خوانده نشده است.
این در حالی است که به نظر میرسد همین نوع نگاه سبب میشود تا ادبیات دفاع مقدس جهانی شود و پذیرش این نوع نگاه از سوی مخاطبان جهانی بیشتر است.
همین نگاه انسانی به دفاع مقدس است که میتواند ادبیات معاصر ما را به جهان معرفی کند. من بارها گفتهام که تنها شاخهای از ادبیات که در دنیا قابلیت مطرح شده دارد و میتواند سرو صدا کند، ادبیات دفاع مقدس است. این ادبیات امتحان خود را پس داده است. اگر بخواهیم رئالیسم جادویی کار کنیم که پیش از ما در آمریکایی جنوبی این ژانر کار شده، بخواهیم سیال ذهن کار کنیم که قبل از ما فاکنر آن را کار کرده است. ادبیات بومی ما فعلاً ادبیات دفاع مقدس است. جنگ ما، جنگ خاصی بوده است. اگر ادبیات جنگ آلمان را بررسی کنیم، میبینیم که ادبیات این جنگ تهاجمی است. در ادبیات جنگ چین هم همین موضوع صدق میکند. دفاع مقدس یک جنگ میهنی بود که تمام اقشار مردم در آن نقش داشتند؛ از بچه تا بزرگسال. بمبارانها که صورت میگرفت، مردمی که پشت جبهه مجروح میشدند و حوادثی از این دست همگی سبب میشد که تمامی اقشار جامعه با جنگ در ارتباط باشند. خانواده ایرانی را پیدا نمیکنید که زخمی از جنگ نخورده باشد یا یک نفر از آنها به جنگ نرفته باشد. ولی روی این مسئله فکر نمیشود.
شما اشاره کردید که اگر حمایتهای رهبر انقلاب نبود، بسیاری از کتابهای حاضر خلق نمیشد.
خاطرم هست از دهه 70 اولین دستخطها از رهبر انقلاب راجع به کتابهای دفاع مقدس منتشر شد. جلسهای از دفتر مقاومت با ایشان داشتیم که شهید آوینی نیز به همراه ما بودند. رهبر انقلاب در همین دیدار از آقای آوینی خواستند که مجدداً روایت فتح راهاندازی شود که بعد هم راه افتاد و شهید آوینی دو سال بعد از آن به شهادت رسیدند. ایشان از اول نویسندگان دفاع مقدس را پشتیبانی کردند. حوزه هنری روی کاکل کتابهای دفتر مقاومت چرخید. ایشان حمایت کردند و درست هم حمایت کردند. علاوه بر این، مطالعه این دست از آثار را به مسئولان توصیه میکنند و حتی دیده شده که کتاب را به مسئولان میدهند تا آنها نیز بخوانند. در چند سال اخیر هم که انتشار دستخط ایشان(تقریظها) جریانساز شده است. با حمایت ایشان کتابها به چاپ چندم میرسند و این کار هوشمندانهای است.
فکر میکنید در شرایط حاضر که رابطه دو کشور همانند سابق نیست و دوستانه است، وجود نگاه انسانی و رئال در آثار دفاع مقدس چقدر لازم است؟
قصد ندارم به اصلاحات حمله کنم. سال 78 یا 79 بود، جایزه 20 سال ادبیات پایداری برگزار شد. وزیر فرهنگ و ارشاد آن زمان برای سخنرانی دعوت شده بود. فکر میکنید چه گفت؟ وزیر فرهنگ بود، گفت لازم نیست دیگر اینقدر درباره جنگ بنویسیم، اینها الان برادر ما هستند، همسایه ما هستند و این باعث افروخته شدن شعله نفرت میشود. این خیلی نگاه بدی است. الان 80 سال از جنگ جهانی دوم میگذرد و هنوز دارد راجع به این جنگ رمان و نمایشنامه نوشته میشود، انیمیشن و فیلم ساخته میشود. مگر مردم با آلمان به مشکل برمیخورند؟ نه، مردم مقابل تفکر نازیسم قرار میگیرند.
ما شاید با عراقیها مشکل نداشته باشیم، اما با تفکر بعث مشکل داریم. همان تفکری که میگوید نمیدانیم چرا خدا مگس و ایرانیها را آفرید! این نگاه نژادپرستی است، ما با این نگاه مشکل داریم. من نوعی در کتابهایم و در آثاری مانند «کودکستان آقا مرسل» با نگاه انسانی به جنگ پرداختهام؛ یعنی در کنار افسر بعثی عراقی که تیر خلاص میزند، سرباز عراقی را وارد داستان میکنم که به ایرانیها کمک میکند. ما جنگ طلب نیستیم، خونخوار نیستیم، اما این یک برهه از تاریخ ماست که نمیتوانیم نادیده بگیریم، هرچقدر هم که الان رابطه خوبی داشته باشیم. نمیتوانیم بگوییم که افغانستانیها به ما حمله کردند.
از داود امیریان تاکنون آثار متعددی به چاپ رسیده که عمده آنها با موضوع دفاع مقدس و با چاشنی طنز هستند. امیریان کتابهای جدید خود را در ژانر دفاع مقدس برای مخاطب نوجوان مینویسد. او که روزگاری خود جنگ را درک کرده، اینک از جنگ مینویسد، آن هم برای نسلی که جنگ را درک نکرده و شناختشان از وقایع هشت سال دفاع مقدس به دیدهها وشنیدههایشان محدود میشود. امیریان از جمله نویسندگانی است که نگاه رئالیستی و انسانی به جنگ دارد؛ نه سیاه مینویسد و نه سفید؛ جنگ آنطور که بوده در کارهایش به تصویر کشیده میشود. او خود معتقد است همین نوع نگاه دروازه ورود کارهای دفاع مقدس به بازار جهانی کتاب است. گفتوگوی ذیل به مناسبت انتشار کتاب جدیدش صورت گرفته است:
آقای امیریان، یکی از ویژگیهایی که کارهای شما را از بسیاری از نویسندگان دفاع مقدس متمایز میکند، نگاه انسانی به موضوع و پدیده شومی به اسم جنگ است. شما تلاش دارید که جنگ را آنطور که بوده به تصویر بکشید و به همین دلیل تصویری نو از دفاع مقدس ارائه میدهید. این نوع نگاه شما چقدر از سوی کسانی که تاکنون بارها آثار متعددی درباره جنگ منتشر کردهاند، مورد استقبال قرار میگیرد؟ آیا داشتن چنین رویکردی برای شما مشکلاتی را ایجاد کرده است؟
آن دسته از نویسندگانی که دوست دارند نگاه رئال به دفاع مقدس داشته باشند، با این مشکل مواجهند. رهبر معظم انقلاب تا الان بزرگترین پشتیبان ما نویسندگان بود. بدون اغراق میگویم که اگر ایشان پشتیبانی و حمایتی از ما نمیکردند، خیلی از کتابهای دفاع مقدس وجود نداشت. متأسفانه امروز به قول معروف آب در دست یزید افتاده است، گاه عدهای برای ادبیات دفاع مقدس تصمیم میگیرند که خود هیچ نقشی در جنگ نداشتهاند؛ سرداران جبهه نرفته و جنگ ندیده. اینها در عرصه ادبیات حضور دارند و بعضاً جلوی انتشار آثار را میگیرند. همه جنگ ما نه دعا و ثنا بود و نه تماماً جنگ و آتشبازی بود، زندگی در جبههها جریان داشت. بعضیها دوست دارند که ادبیات دفاع مقدس را محدود کنند به اینکه رزمندگان فقط به دعا میپرداختند، نماز شب میخواندند یا فقط میخواهیم نشان دهیم که یکتنه دو هزار عراقی را کشته است. هیچکدام از این نگاهها درست نیست. آنهایی که سعی میکنند رئال و واقعی بنویسند، همشه مورد حمله قرار میگیرند.
این جریان متأسفانه در حوزه ادبیات وجود دارد. انواع تهمتها مانند سیاهنمایی، ضد جنگ و... به نویسندگانی که سعی دارند روایتی رئال از جنگ داشته باشند، زده میشود. ادبیات ما ضد جنگ بود. چرا میگوییم دفاع مقدس؟ دفاع به چه معناست؟ آیا معنایی غیر از ضد جنگ بودن دارد؟ متأسفانه برخی از این افراد نسبت به دفاع مقدس شناخت درستی ندارند. گاه میگویند که ما برنامهریزی کردهایم که تا چند سال آینده، 100 نویسنده تربیت میکنیم. این برداشت نادرستی است که نسبت به حوزه فرهنگ و ادب وجود دارد. مگر حوزه ادبیات کارخانه است که بتوان ظرف چند سال، این تعداد نویسنده تربیت کرد؟ فرد باید استعداد و پشتکار داشته باشد و با زحمت و تلاش بتواند نویسنده شود. جنبه انتقاد را داشته باشد، شکست بخورد تا بتواند به یک نویسنده خوب تبدیل و پیروز شود.
همین نگاه سبب میشود که مراکز مختلف با بودجهای که در دست دارند، دو هزار عنوان کتاب چاپ میکنند. افتخار هم میکنند که ما دو هزار عنوان کتاب چاپ کردهایم. اگر نگاه کنیم، میبینیم که از این تعداد دو عنوان هم خوانده نشده، یا در انبارها میماند، یا صلواتی توزیع میشود یا سر از کارخانههای مقواسازی سر در میآورد. کیفیت این آثار به چه صورت است؟ همین افراد قرار است راجع به ادبیات دفاع مقدس تصمیمگیری کنند. اگر به آمار خودشان مراجعه کنیم، خواهیم دید که از این تعداد کتاب منتشر شده،100 عنوان هم خوانده نشده است.
این در حالی است که به نظر میرسد همین نوع نگاه سبب میشود تا ادبیات دفاع مقدس جهانی شود و پذیرش این نوع نگاه از سوی مخاطبان جهانی بیشتر است.
همین نگاه انسانی به دفاع مقدس است که میتواند ادبیات معاصر ما را به جهان معرفی کند. من بارها گفتهام که تنها شاخهای از ادبیات که در دنیا قابلیت مطرح شده دارد و میتواند سرو صدا کند، ادبیات دفاع مقدس است. این ادبیات امتحان خود را پس داده است. اگر بخواهیم رئالیسم جادویی کار کنیم که پیش از ما در آمریکایی جنوبی این ژانر کار شده، بخواهیم سیال ذهن کار کنیم که قبل از ما فاکنر آن را کار کرده است. ادبیات بومی ما فعلاً ادبیات دفاع مقدس است. جنگ ما، جنگ خاصی بوده است. اگر ادبیات جنگ آلمان را بررسی کنیم، میبینیم که ادبیات این جنگ تهاجمی است. در ادبیات جنگ چین هم همین موضوع صدق میکند. دفاع مقدس یک جنگ میهنی بود که تمام اقشار مردم در آن نقش داشتند؛ از بچه تا بزرگسال. بمبارانها که صورت میگرفت، مردمی که پشت جبهه مجروح میشدند و حوادثی از این دست همگی سبب میشد که تمامی اقشار جامعه با جنگ در ارتباط باشند. خانواده ایرانی را پیدا نمیکنید که زخمی از جنگ نخورده باشد یا یک نفر از آنها به جنگ نرفته باشد. ولی روی این مسئله فکر نمیشود.
شما اشاره کردید که اگر حمایتهای رهبر انقلاب نبود، بسیاری از کتابهای حاضر خلق نمیشد.
خاطرم هست از دهه 70 اولین دستخطها از رهبر انقلاب راجع به کتابهای دفاع مقدس منتشر شد. جلسهای از دفتر مقاومت با ایشان داشتیم که شهید آوینی نیز به همراه ما بودند. رهبر انقلاب در همین دیدار از آقای آوینی خواستند که مجدداً روایت فتح راهاندازی شود که بعد هم راه افتاد و شهید آوینی دو سال بعد از آن به شهادت رسیدند. ایشان از اول نویسندگان دفاع مقدس را پشتیبانی کردند. حوزه هنری روی کاکل کتابهای دفتر مقاومت چرخید. ایشان حمایت کردند و درست هم حمایت کردند. علاوه بر این، مطالعه این دست از آثار را به مسئولان توصیه میکنند و حتی دیده شده که کتاب را به مسئولان میدهند تا آنها نیز بخوانند. در چند سال اخیر هم که انتشار دستخط ایشان(تقریظها) جریانساز شده است. با حمایت ایشان کتابها به چاپ چندم میرسند و این کار هوشمندانهای است.
فکر میکنید در شرایط حاضر که رابطه دو کشور همانند سابق نیست و دوستانه است، وجود نگاه انسانی و رئال در آثار دفاع مقدس چقدر لازم است؟
قصد ندارم به اصلاحات حمله کنم. سال 78 یا 79 بود، جایزه 20 سال ادبیات پایداری برگزار شد. وزیر فرهنگ و ارشاد آن زمان برای سخنرانی دعوت شده بود. فکر میکنید چه گفت؟ وزیر فرهنگ بود، گفت لازم نیست دیگر اینقدر درباره جنگ بنویسیم، اینها الان برادر ما هستند، همسایه ما هستند و این باعث افروخته شدن شعله نفرت میشود. این خیلی نگاه بدی است. الان 80 سال از جنگ جهانی دوم میگذرد و هنوز دارد راجع به این جنگ رمان و نمایشنامه نوشته میشود، انیمیشن و فیلم ساخته میشود. مگر مردم با آلمان به مشکل برمیخورند؟ نه، مردم مقابل تفکر نازیسم قرار میگیرند.
ما شاید با عراقیها مشکل نداشته باشیم، اما با تفکر بعث مشکل داریم. همان تفکری که میگوید نمیدانیم چرا خدا مگس و ایرانیها را آفرید! این نگاه نژادپرستی است، ما با این نگاه مشکل داریم. من نوعی در کتابهایم و در آثاری مانند «کودکستان آقا مرسل» با نگاه انسانی به جنگ پرداختهام؛ یعنی در کنار افسر بعثی عراقی که تیر خلاص میزند، سرباز عراقی را وارد داستان میکنم که به ایرانیها کمک میکند. ما جنگ طلب نیستیم، خونخوار نیستیم، اما این یک برهه از تاریخ ماست که نمیتوانیم نادیده بگیریم، هرچقدر هم که الان رابطه خوبی داشته باشیم. نمیتوانیم بگوییم که افغانستانیها به ما حمله کردند.