علیرغم گذشت شش ماه از اکران آن:
پس از پخش کامل فیلم «ماجرای نیمروز» در برخی شبکههای اینترنتی از جمله «یوتیوب» و بعد از گذشت حدود شش ماه که از اکران فیلم یاد شده میگذرد، حمله و هجمه همه جانبهای از سوی عمله و اکره رسانههای معلومالحال غربی به این فیلم آغاز شد.
سرویس فرهنگی شهدای ایران:پس از پخش کامل فیلم «ماجرای نیمروز» در برخی شبکههای اینترنتی از جمله «یوتیوب» و بعد از گذشت حدود شش ماه که از اکران فیلم یاد شده میگذرد، حمله و هجمه همه جانبهای از سوی عمله و اکره رسانههای معلومالحال غربی به این فیلم آغاز شد.
بنابر این گزارش، حمله فوق نه از جنبه هنری و سینمایی و حتی داستان و قصه و فیلمنامه بلکه از جهت برخی نکات تاریخی بود که به زعم همان نوکران بیجیره و مواجب، در فیلم «ماجرای نیمروز»، تحریف شده است!
این در حالی است که تا پیش از این، همین حضرات در برابر نقد محتوایی فیلمهایی که در هالیوود یا داخل کشور، به تحریف جامعه و تاریخ ایران و اسلام میپرداخت، همواره متذکر میشدند که: سخت نگیرید! ایدئولوژیک نگاه نکنید!
اما اینک در چرخشی صدوهشتاد درجهای به سراغ نقد محتوایی فیلم ماجرایی نیمروز رفته و از آن روی که این محتوا با تمام بافتههای ذهنی و القائات تاریخی رسانههای نظام سلطه و فراتر از آن با مزدوری برای این رسانهها و اربابان آنها، در تضاد است، طبعا بیمحابا کلیت فیلم را نشانه رفته و با عباراتی مانند: «تصویری ناقص از دهه شصت»، «ساخت تصوری ناقص از تاریخ خشونت در ذهن نسل جوان»، «نمودی از دجال اندیشه نیچه»، «عرضه خوانش ایدئولوژیک به مخاطب»، «تخریب و دروغ نهفته»، «وارونهسازی وقایع دهه 60» و ... آن را ورای هنر و سینما و ادعاهای قبلی خود میکوبند!
به این ترتیب بار دیگر سیاستها و برخوردهای دوگانه رسانههای غربی، این بار در عرصه و هنر و سینما هویدا میشود. در حالی که علاوه برآنچه هالیوود در طول تاریخ خود تحریف کرده، همه ساله نیز صدها فیلم در سینمای غرب به وارونهنمایی تاریخ در اقصی نقاط جهان میپردازد و همچنین در کشور خودمان، دهها فیلم در هر سال، جامعه ایرانی را با سیاهنمایی و کج و معوج نشان دادن، تحریف میکنند و طرفه آنکه اغلب این فیلمها، مورد تجلیل و تحسین همین حضرات قرار گرفته و در مقابل نقد محتوایی منتقدان، همواره به ساختار هنری و سینمایی فیلم پاس میدهند.
اما اینک یکی از فیلمهای انگشت شماری که (علیرغم نقاط قوت و ضعف) در آن فضای دروغ و فریب جهانی قرار نگرفته با انواع و اقسام توهینها و تهمتها مواجه میشود!
جبهه عظیم رسانهای و تاریخ پردازی غرب (که نزدیک به 200 سال است به تحریف تاریخ اسلام و ایران دست زده) اینک پس از حمایتهای وسیع از گروهک تروریستی منافقین با چنین حرکاتی توسط قلمبهمزدهای خویش، سعی دارد به قولی سرمه بر چشم یزید کشیده و با قلب تاریخ که گویا انقلاب و نظام اسلامی، گروهک منافقین را به ورطه قیام مسلحانه کشاند، به تروریستهای منافق، چهرهای حق به جانب بدهد. این در حالی است که تمام مکتوبات و اسناد و حتی مصاحبههای متعدد سران این گروهک در زمانهای مختلف حکایت از آن دارد که منافقین از زمان پیروزی انقلاب، برنامه مبارزه مسلحانه علیه انقلاب اسلامی را در دستور کار داشتند و حتی سرکرده معدوم شده این گروهک در یکی از اولین گزارشهای خود پس از 30 خرداد 1360 گفت:»ما اگر اسلحه را زودتر نمیکشیدیم، بازنده بودیم. در مبارزه و دوئل برنده همیشه کسی است که اسلحه را زودتر بیرون بکشد»! و براساس این استراتژی و تحلیل، از ابتدای پیروزی انقلاب، حتی در زمانی که نقاب نفاق خود را محکم بر صورت گرفته و با القاب پدر بزرگوار و رهبر عالیقدر، امامخمینی (ره) را خطاب کرده (و حتی ایشان را برای ریاست جمهوری نامزد میکردند!)، تمامی حرکات و تاکتیکهای این گروهک براساس آن استراتژی ترسیم شد که «ما در نهایت به جنگ رودررو با ارتجاع میرسیم»! آنها در همین جهت و در همان سالهای به اصطلاح فاز سیاسی، به جمعآوری سلاح و نفوذ در ارگانها و نهادهای نظام و تحکیم خانههای تیمی و تشکیل تیمهای نظامی از یک طرف و حمله به تظاهرات و میتینگها و اجتماعات برای مظلومنمایی و شهیدسازی از طرف دیگر اقدام کردند.
یکی از نقدهای محتوایی که به فیلم «ماجرای نیمروز» وارد شده، آن است که آنچنان که باید به واقعیت مهیب و تروریستی گروهک منافقین و همچنین مظلومیت یاران انقلاب از جمله شهید لاجوردی نپرداخته است.
اما به نظر میرسد که فیلم «ماجرای نیمروز» علیرغم همه کاستیها، به هدف زد و به نوعی بازی کثیفی را که چندی با نوارهای آقای منتظری و پروپاگاندای گسترده بر روی وقایع سال 67 (که حتی به انتخابات ریاست جمهوری هم کشیده شد) و همایشهای پیدرپی برای منافقین و حمایتهای علنی و هزینههای نجومی و ... به راه انداختند، برهم زد.
بنابر این گزارش، حمله فوق نه از جنبه هنری و سینمایی و حتی داستان و قصه و فیلمنامه بلکه از جهت برخی نکات تاریخی بود که به زعم همان نوکران بیجیره و مواجب، در فیلم «ماجرای نیمروز»، تحریف شده است!
این در حالی است که تا پیش از این، همین حضرات در برابر نقد محتوایی فیلمهایی که در هالیوود یا داخل کشور، به تحریف جامعه و تاریخ ایران و اسلام میپرداخت، همواره متذکر میشدند که: سخت نگیرید! ایدئولوژیک نگاه نکنید!
اما اینک در چرخشی صدوهشتاد درجهای به سراغ نقد محتوایی فیلم ماجرایی نیمروز رفته و از آن روی که این محتوا با تمام بافتههای ذهنی و القائات تاریخی رسانههای نظام سلطه و فراتر از آن با مزدوری برای این رسانهها و اربابان آنها، در تضاد است، طبعا بیمحابا کلیت فیلم را نشانه رفته و با عباراتی مانند: «تصویری ناقص از دهه شصت»، «ساخت تصوری ناقص از تاریخ خشونت در ذهن نسل جوان»، «نمودی از دجال اندیشه نیچه»، «عرضه خوانش ایدئولوژیک به مخاطب»، «تخریب و دروغ نهفته»، «وارونهسازی وقایع دهه 60» و ... آن را ورای هنر و سینما و ادعاهای قبلی خود میکوبند!
به این ترتیب بار دیگر سیاستها و برخوردهای دوگانه رسانههای غربی، این بار در عرصه و هنر و سینما هویدا میشود. در حالی که علاوه برآنچه هالیوود در طول تاریخ خود تحریف کرده، همه ساله نیز صدها فیلم در سینمای غرب به وارونهنمایی تاریخ در اقصی نقاط جهان میپردازد و همچنین در کشور خودمان، دهها فیلم در هر سال، جامعه ایرانی را با سیاهنمایی و کج و معوج نشان دادن، تحریف میکنند و طرفه آنکه اغلب این فیلمها، مورد تجلیل و تحسین همین حضرات قرار گرفته و در مقابل نقد محتوایی منتقدان، همواره به ساختار هنری و سینمایی فیلم پاس میدهند.
اما اینک یکی از فیلمهای انگشت شماری که (علیرغم نقاط قوت و ضعف) در آن فضای دروغ و فریب جهانی قرار نگرفته با انواع و اقسام توهینها و تهمتها مواجه میشود!
جبهه عظیم رسانهای و تاریخ پردازی غرب (که نزدیک به 200 سال است به تحریف تاریخ اسلام و ایران دست زده) اینک پس از حمایتهای وسیع از گروهک تروریستی منافقین با چنین حرکاتی توسط قلمبهمزدهای خویش، سعی دارد به قولی سرمه بر چشم یزید کشیده و با قلب تاریخ که گویا انقلاب و نظام اسلامی، گروهک منافقین را به ورطه قیام مسلحانه کشاند، به تروریستهای منافق، چهرهای حق به جانب بدهد. این در حالی است که تمام مکتوبات و اسناد و حتی مصاحبههای متعدد سران این گروهک در زمانهای مختلف حکایت از آن دارد که منافقین از زمان پیروزی انقلاب، برنامه مبارزه مسلحانه علیه انقلاب اسلامی را در دستور کار داشتند و حتی سرکرده معدوم شده این گروهک در یکی از اولین گزارشهای خود پس از 30 خرداد 1360 گفت:»ما اگر اسلحه را زودتر نمیکشیدیم، بازنده بودیم. در مبارزه و دوئل برنده همیشه کسی است که اسلحه را زودتر بیرون بکشد»! و براساس این استراتژی و تحلیل، از ابتدای پیروزی انقلاب، حتی در زمانی که نقاب نفاق خود را محکم بر صورت گرفته و با القاب پدر بزرگوار و رهبر عالیقدر، امامخمینی (ره) را خطاب کرده (و حتی ایشان را برای ریاست جمهوری نامزد میکردند!)، تمامی حرکات و تاکتیکهای این گروهک براساس آن استراتژی ترسیم شد که «ما در نهایت به جنگ رودررو با ارتجاع میرسیم»! آنها در همین جهت و در همان سالهای به اصطلاح فاز سیاسی، به جمعآوری سلاح و نفوذ در ارگانها و نهادهای نظام و تحکیم خانههای تیمی و تشکیل تیمهای نظامی از یک طرف و حمله به تظاهرات و میتینگها و اجتماعات برای مظلومنمایی و شهیدسازی از طرف دیگر اقدام کردند.
یکی از نقدهای محتوایی که به فیلم «ماجرای نیمروز» وارد شده، آن است که آنچنان که باید به واقعیت مهیب و تروریستی گروهک منافقین و همچنین مظلومیت یاران انقلاب از جمله شهید لاجوردی نپرداخته است.
اما به نظر میرسد که فیلم «ماجرای نیمروز» علیرغم همه کاستیها، به هدف زد و به نوعی بازی کثیفی را که چندی با نوارهای آقای منتظری و پروپاگاندای گسترده بر روی وقایع سال 67 (که حتی به انتخابات ریاست جمهوری هم کشیده شد) و همایشهای پیدرپی برای منافقین و حمایتهای علنی و هزینههای نجومی و ... به راه انداختند، برهم زد.