سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران ؛زمان زیادی به از بین رفتن استبداد و استعمار در کشور نمانده بود و نهضت ملي ايران با رهبري آيت اللَّه سيدابوالقاسم كاشاني و مبارزات قهرمانانه ملت مسلمان ايران در 30 تير 1331همواره به اوج خود می رسيد.
اما در ميان این نهضت، اتفاقاتي به وجود آمد که مانع از رسیدن نهضت مردم به مسیر اصلی اش بود.چرا که دکتر مصدق همواره خواهان افزایش اختیاراتش بود و در مقابل کاهش اختیارات آیت الله کاشانی.
آیت الله کاشانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی یا رای دادن به لایحه نخست وزیری وی هم چنان سعی می کرد اتحاد را در بین مردم ایجاد و از تفرقه بین آنها جلوگیری کند اما باز هم دکتر در صدد حذف و کمرنگی وی بود.
اختلافات این دو در زمان تمدید نخست وزیری وی آشکارتر شد و شدت گرفت.این اختلافات تنها بیانگر یک شکاف عمیق در جبهه ملی و مذهبی ایران بود.
سیاست های ضد نظام رژیم پهلوی که مصدق و دولت اش در پیش می گرفتند و جدایی روشنفکران با روحانیون باعث شد تا بار دیگر دشمن به فکر و اقدامی علیه کشور بوده و توانست از این قضیه برای منافع خود ، سو استفاده کند و درصدد حذف این دولت و برکناری مصدق برآمد.
در این میان بار ها و بارها ایت الله کاشانی ؛مصدق را از خطر وقوع کودتا از طرف آمریکا ا آگاه کرد اما با توجه به غرور و امنیتی که از خود نشان می داد نتوانست گوش شنوایی برای نصایح کاشانی داشته باشد.
تفکرات و سیاست های کاری مصدق و تفرقه افکنی اش در بین مردم از یک سو و از طرفی هم خروج شاه از ایران روند کودتا بر علیه کشورمان را سریعتر می کرد.
28 مرداد سال 1332 بود که آمریکا مصدق را به کمک خود وی سرنگون کرد!!
بعد از آن یکی از عاملین کودتا به نام زاهدی که در دولت مصدق هم سمت داشت قدرت را به دست گرفت و توانست تخت سلطنت را بار دیگر برای محمد رضا پهلوی مهیا کند.