من از اینکه یک زن در تلویزیون برای خنداندن مردم، وسط شوخی ها و ریسه رفتنها بگوید: «ادای تنگارو در نیار» پیش اطرافیانم خجالت می کشم. شاید آن آقای مدیر برایش مهم نباشد که پیش عروس و دختر و همسرش کسی این حرف را بگوید! اصلا برایش مهم نباشد که بچه کوچک یا نوهاش در جمع بپرسد: «باباجون! ادای تنگا یعنی چی»!؟
شهدای ایران: من از اینکه یک زن در تلویزیون برای خنداندن مردم، وسط شوخی ها و ریسه رفتنها بگوید: «ادای تنگارو در نیار» پیش اطرافیانم خجالت می کشم. شاید آن آقای مدیر برایش مهم نباشد که پیش عروس و دختر و همسرش کسی این حرف را بگوید! اصلا برایش مهم نباشد که بچه کوچک یا نوهاش در جمع بپرسد: «باباجون! ادای تنگا یعنی چی»!؟
خیلی سال است که کسی مثل آن قدیم ها به صداوسیما اعتراضی نمی کند، یعنی تقریبا از مد افتاده! قراراست مردم با «132 شبکه ملی رادیو تلویزیونی» به راه راست هدایت شوند!
وی در ادامه این یادداشت آورده است: هدایت که نه! هدایت برای اول انقلاب بود! برای آن روزها که قرار بود صداوسیما «دانشگاه عمومی »باشد. الان به کم قانع شدهایم، قرار است مردم فقط سر گرم شوند تا ...
تا مثلا ماهواره نبینند که اخلاقشان فاسد نشود و حرفها و کارهای بد یاد نگیرند!
اما من میخواهم برخلاف این مد حرف بزنم!
من نماینده هیچ قشری نیستم!
نماینده غیرت خودم هستم.
شاید مسئولان و بزرگانی که برای هر چیز کم اهمیتی واکنش نشان میدهند، تصمیم گرفتهاند درمقابل تلویزیون، دکمه غیرتشان را خاموش کنند! به من چه!؟
من آدم زن و بچه داری هستم.
پیش آنها خجالت میکشم، سرخ و سفید میشوم
شاید آن آقای مسؤل نشود!
اینها تقصیر کسی نیست، تربیتی و خانوادگی است
من از اینکه یک زن در تلویزیون برای خنداندن مردم، وسط شوخی ها و ریسه رفتنها بگوید: «ادای تنگارو در نیار»
پیش اطرافیانم خجالت می کشم.
شاید آن آقای مدیر برایش مهم نباشد که پیش عروس و دختر و همسرش کسی این حرف را بگوید!
اصلا برایش مهم نباشد که بچه کوچک یا نوهاش در جمع بپرسد: «باباجون! ادای تنگا یعنی چی»!؟
«تنگا کین»!؟
«چکار می کنن که نباید اداشونو در آورد»!؟
«اصلا تنگ یعنی چی و کجا...»!؟
شاید آنها خجالت نمیکشند اصلا!
ولی من میکشم و نسبت به این وضع معترضم.
نسبت به ادارهکردن بزرگترین دانشگاه کشور به سبک شهر فرنگ بیغیرتی معترضم.
نمیشود در یک شبکه قرآن خواند و در شبکه دیگر ریشه دین را زد!
ما دنبال واتیکان رسانهای بودیم!!؟
*حسین شمسیان
خیلی سال است که کسی مثل آن قدیم ها به صداوسیما اعتراضی نمی کند، یعنی تقریبا از مد افتاده! قراراست مردم با «132 شبکه ملی رادیو تلویزیونی» به راه راست هدایت شوند!
وی در ادامه این یادداشت آورده است: هدایت که نه! هدایت برای اول انقلاب بود! برای آن روزها که قرار بود صداوسیما «دانشگاه عمومی »باشد. الان به کم قانع شدهایم، قرار است مردم فقط سر گرم شوند تا ...
تا مثلا ماهواره نبینند که اخلاقشان فاسد نشود و حرفها و کارهای بد یاد نگیرند!
اما من میخواهم برخلاف این مد حرف بزنم!
من نماینده هیچ قشری نیستم!
نماینده غیرت خودم هستم.
شاید مسئولان و بزرگانی که برای هر چیز کم اهمیتی واکنش نشان میدهند، تصمیم گرفتهاند درمقابل تلویزیون، دکمه غیرتشان را خاموش کنند! به من چه!؟
من آدم زن و بچه داری هستم.
پیش آنها خجالت میکشم، سرخ و سفید میشوم
شاید آن آقای مسؤل نشود!
اینها تقصیر کسی نیست، تربیتی و خانوادگی است
من از اینکه یک زن در تلویزیون برای خنداندن مردم، وسط شوخی ها و ریسه رفتنها بگوید: «ادای تنگارو در نیار»
پیش اطرافیانم خجالت می کشم.
شاید آن آقای مدیر برایش مهم نباشد که پیش عروس و دختر و همسرش کسی این حرف را بگوید!
اصلا برایش مهم نباشد که بچه کوچک یا نوهاش در جمع بپرسد: «باباجون! ادای تنگا یعنی چی»!؟
«تنگا کین»!؟
«چکار می کنن که نباید اداشونو در آورد»!؟
«اصلا تنگ یعنی چی و کجا...»!؟
شاید آنها خجالت نمیکشند اصلا!
ولی من میکشم و نسبت به این وضع معترضم.
نسبت به ادارهکردن بزرگترین دانشگاه کشور به سبک شهر فرنگ بیغیرتی معترضم.
نمیشود در یک شبکه قرآن خواند و در شبکه دیگر ریشه دین را زد!
ما دنبال واتیکان رسانهای بودیم!!؟
*حسین شمسیان