هیئت قضات زن و مردی متأهل را که متهم به رابطه نامشروع بودند، به شلاق و تبعید و کار اجباری محکوم کردند.
به گزارش شهدای ایران،هیئت قضات زن و مردی متأهل را که متهم به رابطه نامشروع بودند، به شلاق و تبعید و کار اجباری محکوم کردند.
یک سال قبل مردی از شهرستانی در اطراف تهران به مأموران پلیس مراجعه کرد و گفت همسرش خانه را ترک کرده و در خانهای در تهران ساکن شده است. این مرد گفت: من و همسرم چند سال است که با هم زندگی میکنیم. مدتی قبل همسرم بهانهگیریهایش را شروع کرد و بعد از مدتی هم من و بچهها را ترک کرد و رفت. در مدتی که با همسرم درگیری داشتیم، متوجه شدم او با شخصی تلفنی صحبت میکند اما زمانی که موضوع را مطرح کردم، همسرم من را به شکاکبودن و بدبینی متهم کرد بااینحال مدرکی برای اثبات حرفم نداشتم. وقتی زنم من را ترک کرد، موضوع را پیگیری کردم و متوجه شدم در تهران زندگی میکند و او را تحت نظر گرفتم و متوجه شدم با مردی متأهل رابطه برقرار کرده و با هم خانهای در تهران اجاره کرده و با هم زندگی میکنند.
با توجه به اینکه آدرس خانه به وسيله این مرد به مأموران داده شده بود، بلافاصله مأموران به خانه رفتند و با توجه به دستور قضائی زن جوان را بازداشت کردند. اما مردی را که شوهر این زن مدعی بود، در خانه پیدا نکردند. هرچند چند روز بعد مرد جوان نیز دستگیر شد.
با بازداشت این دو نفر تحقیقات از آنها آغاز شد. زن جوان به هیئت قضائی که کار بازجویی را بر عهده داشتند، گفت: من و شوهرم بر سر مسائل مختلفی با هم درگیری داشتیم و این مسئله به یکی، دو سال اخیر برنمیگردد. ما مدتها بود که با هم درگیری داشتیم؛ حتی قبل از اینکه بچهدار شویم. شوهرم با همه کارهای من مخالف بود؛ او منرا اذیت و همیشه تحقیرم میکرد. با اینکه من کارمند بودم و شخصیت اجتماعی داشتم اما شوهرم مدام برایم در محل کار مزاحمت ایجاد میکرد تا اینکه تصمیم گرفتم هر طوری شده خودم را از زندگیاي که در آن گرفتار بودم بیرون بیاورم. اول میخواستم بچهها را هم با خودم ببرم اما شوهرم مخالفت کرد و اجازه نداد. او فکر میکرد اگر بچهها را پیش خودش نگه دارد، من از او جدا نمیشوم. من هم قبول کردم و خودم به تنهایی به تهران آمدم و خانهای را اجاره و در آن زندگی كردم.
متهم گفت: من با کسی رابطهای ندارم و آنچه شوهرم میگوید فقط یک تهمت است. او با این کارها میخواهد من را بدنام کند.
زمانی که مأموران تحقیقات خود را در زندگی شخصی این زن انجام دادند، مشخص شد او با مردی رابطه داشته است. اما این رابطه در حدی که شوهر زن مدعی بود، نبوده است.
زن جوان وقتی دید مأموران متوجه رابطه او با مردی ثروتمند شدهاند، گفت: قبول دارم که با هم رابطه داشتیم اما رابطه ما کاملا کاری بود و من برای دیدار این مرد به تهران آمدم؛ چون برایش کار میکردم. او مرد ثروتمندی بود و کارخانه و شرکت داشت و من هم کارهای مالی او را انجام میدادم.
وقتی مأموران مرد ثروتمند را هم بازجویی كردند، او نیز گفتههای زن جوان را تأیید کرد و گفت: ما مدتهاست همدیگر را میشناسیم و البته من در جریان مشکلات زن جوان با شوهرش بودم و گاهی او با من درددل میکرد اما رابطهای با او نداشتم و رابطه ما کاری بود و خانهای که زن جوان اجاره کرده بود، هم متعلق به خودش بود و من در آن خانه سکونت نداشتم.
با پایان تحقیقات با توجه به مدارکی که مأموران به دست آورده بودند و پرینت تماسها و پیامکهایی که بین زن و مرد جوان ردوبدل شده بود، پرونده براي محاکمه دو متهم آماده شد.
آنها در جلسه رسیدگی به اتهام زنا که شوهر زن مدعی بود از خود دفاع و هر دو اتهام وارده را رد کردند و مدعی شدند مرد شاکی دروغ میگوید. متهمان در پاسخ به این سؤال که تماسهایی که داشتند برای چه بوده، گفتند: تماس ما کاری بوده است.
با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات وارد شور شدند و زن و مرد جوان را از اتهام زنا تبرئه کردند و درباره اتهام رابطه نامشروع آنها را مجرم تشخیص دادند و علاوه بر اینکه به صد ضربه شلاق محکوم شدند، زن را به یک سال کار اجباری در یکی از مراکز بهزیستی و مرد را به دو سال تبعید به یکی از شهرهای سیستانوبلوچستان محکوم كردند.
یک سال قبل مردی از شهرستانی در اطراف تهران به مأموران پلیس مراجعه کرد و گفت همسرش خانه را ترک کرده و در خانهای در تهران ساکن شده است. این مرد گفت: من و همسرم چند سال است که با هم زندگی میکنیم. مدتی قبل همسرم بهانهگیریهایش را شروع کرد و بعد از مدتی هم من و بچهها را ترک کرد و رفت. در مدتی که با همسرم درگیری داشتیم، متوجه شدم او با شخصی تلفنی صحبت میکند اما زمانی که موضوع را مطرح کردم، همسرم من را به شکاکبودن و بدبینی متهم کرد بااینحال مدرکی برای اثبات حرفم نداشتم. وقتی زنم من را ترک کرد، موضوع را پیگیری کردم و متوجه شدم در تهران زندگی میکند و او را تحت نظر گرفتم و متوجه شدم با مردی متأهل رابطه برقرار کرده و با هم خانهای در تهران اجاره کرده و با هم زندگی میکنند.
با توجه به اینکه آدرس خانه به وسيله این مرد به مأموران داده شده بود، بلافاصله مأموران به خانه رفتند و با توجه به دستور قضائی زن جوان را بازداشت کردند. اما مردی را که شوهر این زن مدعی بود، در خانه پیدا نکردند. هرچند چند روز بعد مرد جوان نیز دستگیر شد.
با بازداشت این دو نفر تحقیقات از آنها آغاز شد. زن جوان به هیئت قضائی که کار بازجویی را بر عهده داشتند، گفت: من و شوهرم بر سر مسائل مختلفی با هم درگیری داشتیم و این مسئله به یکی، دو سال اخیر برنمیگردد. ما مدتها بود که با هم درگیری داشتیم؛ حتی قبل از اینکه بچهدار شویم. شوهرم با همه کارهای من مخالف بود؛ او منرا اذیت و همیشه تحقیرم میکرد. با اینکه من کارمند بودم و شخصیت اجتماعی داشتم اما شوهرم مدام برایم در محل کار مزاحمت ایجاد میکرد تا اینکه تصمیم گرفتم هر طوری شده خودم را از زندگیاي که در آن گرفتار بودم بیرون بیاورم. اول میخواستم بچهها را هم با خودم ببرم اما شوهرم مخالفت کرد و اجازه نداد. او فکر میکرد اگر بچهها را پیش خودش نگه دارد، من از او جدا نمیشوم. من هم قبول کردم و خودم به تنهایی به تهران آمدم و خانهای را اجاره و در آن زندگی كردم.
متهم گفت: من با کسی رابطهای ندارم و آنچه شوهرم میگوید فقط یک تهمت است. او با این کارها میخواهد من را بدنام کند.
زمانی که مأموران تحقیقات خود را در زندگی شخصی این زن انجام دادند، مشخص شد او با مردی رابطه داشته است. اما این رابطه در حدی که شوهر زن مدعی بود، نبوده است.
زن جوان وقتی دید مأموران متوجه رابطه او با مردی ثروتمند شدهاند، گفت: قبول دارم که با هم رابطه داشتیم اما رابطه ما کاملا کاری بود و من برای دیدار این مرد به تهران آمدم؛ چون برایش کار میکردم. او مرد ثروتمندی بود و کارخانه و شرکت داشت و من هم کارهای مالی او را انجام میدادم.
وقتی مأموران مرد ثروتمند را هم بازجویی كردند، او نیز گفتههای زن جوان را تأیید کرد و گفت: ما مدتهاست همدیگر را میشناسیم و البته من در جریان مشکلات زن جوان با شوهرش بودم و گاهی او با من درددل میکرد اما رابطهای با او نداشتم و رابطه ما کاری بود و خانهای که زن جوان اجاره کرده بود، هم متعلق به خودش بود و من در آن خانه سکونت نداشتم.
با پایان تحقیقات با توجه به مدارکی که مأموران به دست آورده بودند و پرینت تماسها و پیامکهایی که بین زن و مرد جوان ردوبدل شده بود، پرونده براي محاکمه دو متهم آماده شد.
آنها در جلسه رسیدگی به اتهام زنا که شوهر زن مدعی بود از خود دفاع و هر دو اتهام وارده را رد کردند و مدعی شدند مرد شاکی دروغ میگوید. متهمان در پاسخ به این سؤال که تماسهایی که داشتند برای چه بوده، گفتند: تماس ما کاری بوده است.
با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات وارد شور شدند و زن و مرد جوان را از اتهام زنا تبرئه کردند و درباره اتهام رابطه نامشروع آنها را مجرم تشخیص دادند و علاوه بر اینکه به صد ضربه شلاق محکوم شدند، زن را به یک سال کار اجباری در یکی از مراکز بهزیستی و مرد را به دو سال تبعید به یکی از شهرهای سیستانوبلوچستان محکوم كردند.
*شرق