برخلاف يك جريان سياسي در داخل كشور كه تلاش ميكند توانمندي و اقتدار ايران در عرصه داخلي و بينالمللي را كمتر از اندازه واقعي نشان دهد، موضعگيريهاي فراواني را ميتوان از مقامات و رسانهها و انديشكدههاي زيادي جستوجو كرد كه ضمن اعتراف به ناتواني در مواجهه با كشورمان بر بلااثر بودن تحريمهاي ضدايراني نيز صحه گذاشتهاند.
به گزارش شهدای ایران، برخلاف يك جريان سياسي در داخل كشور كه تلاش ميكند توانمندي و اقتدار ايران در عرصه داخلي و بينالمللي را كمتر از اندازه واقعي نشان دهد، موضعگيريهاي فراواني را ميتوان از مقامات و رسانهها و انديشكدههاي زيادي جستوجو كرد كه ضمن اعتراف به ناتواني در مواجهه با كشورمان بر بلااثر بودن تحريمهاي ضدايراني نيز صحه گذاشتهاند.
در يكي از آخرين نمونهها پايگاه مشهور امريكن كانسروتو، با انتشار گزارشي با تيتر «زماني كه كشورهاي جعلي به جنگ ميروند»، با اشاره به اينكه عربستان و متحدانش را نميتوان كشور ناميد، شكست ايران را بهدليل عدم اصلاح سيستمهاي حكومتي كشورهاي عرب منطقه، غيرممكن ميداند و مينويسد: «كشورهاي حاشيه خليج [فارس] براي آنكه دوام بياورند بايد فراتر از مشكلاتي مانند نيروي كار و مسائل مالي را در نظر بگيرند. آنها بايد اصلاحات سياسي را بپذيرند؛ اصلاحاتي كه به مردمانشان نقش و سهم برجستهاي در جامعه ميدهد. در نهايت، بهترين راه براي شكست ايران، ارائه يك فلسفه حكومتي متقاعدكنندهتر و يك احساس واقعي اجتماعي است كه اكنون كشورهاي پادشاهي حاشيه خليج [فارس] - كه متحدان نزديك امريكا در منطقهاند- فاقد آن هستند.» امريكن كانسروتو در حالي شكست ايران را غيرممكن ميداند كه بسياري از مقامات رسمي امريكا نيز در تريبونهاي عمومي بارها به اين مسئله اذعان داشته و خواهان تغيير رويه مقابله مستقيم با ايران و تغيير رويكرد به «جنگ نرم» در مصاديقي مانند تغييررژيم شدهاند؛ مسئلهاي كه وبسايت امريكايي هيل (Thehill) متعلق به كنگره امريكا نيز در گزارشي به آن پرداخته و ضمن اعتراف به شكستناپذيري ايران خواهان تمركز بر طرحهايي نظير تغيير حاكميت در ايران ميشود.
اعتراف به اقتدار ایران ، ناامیدی از اثرگذاری تحریم
هيل نيز همانند بسياري از جريانات سياسي در امريكا معتقد است سطح توانايي ايران در حوزههاي مختلف به ويژه در حوزه دفاعي و نظامي به مرحلهاي رسيده است كه نميتوان با آن مقابله كرد و تهديد نظامي و حتي فشارهاي اقتصادي در قالب تحريم، قدرت تأثيرگذاري خود را از دست داده و براي تسليم كردن كشورمان بايد به تقويت جريان هواخواه غرب در داخل كشور متوسل شوند.
در بخشي از گزارش هيل از درسهاي گرفته شده ايران از جنگ تحميلي تحت عنوان«يكي ديگر از درسهاي مهمي كه ايران آموخته است، خودكفايي و اعتماد به نفس است»سخن به ميان ميآيد. هيل در ادامه از ناتواني اين كشور در حمله نظامي به ايران و تسليم كردن كشورمان در مدلهاي نظامي استدلالهايي را مطرح ميكندو در بخش ديگري مينويسد: «. . . توافق هستهاي ايران براي تهران برطرف كردن هرگونه تهديد جنگي عليه خود بوده است. اين درسها موجب شده است تا ايران فاصله بيشتري از امريكا و متحدانش بگيرد. عدم اعتماد ايران به امريكا موجب شده است تا ايران ديگر حاضر نشود براي مذاكرات بيشتر بر سر ميز بنشيند.» شبيه اعترافات امروز را طي چهار سال گذشته بارها مقامات دولت سابق ايالات متحده نيز اعتراف كرده و با «پذيرش و اعتراف به تواناييهاي گسترده ايران» از بدون تأثيربودن محدوديتهاي بينالمللي نظير تحريم عليه كشورمان سخن به ميان ميآوردند، به عنوان نمونه جان كري در اسفندماه سال 93 و قبل از نهايي شدن بيانيه لوزان و حتي متن برجام در نشست خبري در حاشيه كنفرانس شوراي حقوق بشر سازمان ملل در ژنو با اذعان به شكست سياست تحريم در قبال ايران ميگويد: «امكان بمباران دانش هستهاي در ايران وجود ندارد و روشن است كه تحريمها نميتواند برنامه هستهاي ايران را متوقف كند»؛ شبيه اظهاراتي كه باراك اوباما بارها به آن اعتراف كرده بود. مؤسسه امريكايي «شوراي دموكراسي» نيز قبل از انتخابات سال 92 با برگزاري نشستي در كنگره امريكا روابط بين ايران و امريكا را در فضاي بعد از فتنه سال 88 مورد بررسي قرار ميدهد كه مؤسسه «پروژه دموكراسي خاورميانه» خلاصهاي از مباحث مطروحه در اين نشستها را در وبسايت خود (pomed. org) منتشر ميكند كه در آن دائم بر اين مسئله تأكيد ميشود كه «تحريمهاي ضدايراني بيفايده است و باراك اوباما از سبزها حمايت كند»؛ مسئلهاي كه بارها توسط مؤسسات تحقيقاتي و راهبردي امريكايي نيز مورد توجه قرار گرفته است.
ترس از ایران در اوج تحریم
در اواخر سال 90 و در اوج فشارهاي بينالمللي امريكا عليه ايران كه با هدف ايجاد نارضايتي اجتماعي در ايران صورت ميگرفت نيز روزنامه نيويورك تايمز از ارسال نامه توسط باراك اوباما رئيسجمهور سابق امريكا به رهبر ايران حضرت آيتالله خامنهاي خبر داده و از ترس اين كشور مبني بر مسدود كردن تنگه هرمز توسط ايران ميگويد. در آن مقطع زماني نيويورك تايمز، مضمون نامه اوباما را مربوط به هشدارهاي ايران نسبت به انسداد تنگه هرمز عنوان كرد و ترس امريكا را ناشي از بحراني شدن اوضاع اقتصادي دنيا در صورت بسته شدن تنگه هرمز دانست و در بخش ديگري از گزارش خود بيان كرد كه ارسال اين نامه نشانگر عمق نگراني امريكا از افزايش تنشها در منطقه خليجفارس و تنگه هرمز است.
بسياري در آن زمان ادعاي نيويورك تايمز مبني بر ارسال چنين نامهاي از سوي اوباما را بيش از هر چيز بيانگر اذعان غرب و سران كاخ سفيد به توانايي ايران در انسداد تنگه هرمز و هراس از عملي شدن اين تهديد تفسير ميكردند. پيداست كه در زمان اوج تحريمهاي بينالمللي و به اعتراف رسانههاي مشهور و مطلع غربي، امريكاييها نه تنها به توان و قدرت ايران در دفاع همهجانبه از خود اعتراف داشتهاند بلكه در تلاش بودهاند تا از بهكارگيري اقدامات جمهوري اسلامي ايران در مقابله با تهديدات امريكايي كه ميتواند به بحرانسازي عميق در كل منطقه بينجامد نيز جلوگيري كنند؛ مسئلهاي كه هيچ گاه توسط جريان غربباور و غربگراي داخلي مورد توجه قرار نگرفته است.
القاي روحيه ناتواني برخي داخليها
به رغم آنكه «قبل» و «حين» وضع و اجراي تحريمهاي بينالمللي نظام سلطه در سالهاي گذشته و همگان با مذاكرات هستهاي، بسياري از مقامات رسمي و غيررسمي اين كشور در كنار شمار انبوهي از مؤسسات تحقيقاتي و رسانهها اعتراف داشتهاند تحريمها و فشارهاي بينالمللي عليه ايران نميتواند تأثير آنچناني بر هدفگذاري جمهوري اسلامي ايران داشته باشد، هنوز محور اصلي يك جريان سياسي در داخل كشور القاي روحيه ناتواني و ناكارآمدي نظام اسلامي در مواجهه با تهديدات منطقهاي و بينالمللي به افكار عمومي داخلي است تا بهواسطه چنين عمليات رواني حاكميت اسلامي را وادار به تغيير رفتار و جهتگيري در تحولات منطقهاي كند. سركردههاي اين جريان بدون توجه به -1 نتايج برجام و نقض توافق هستهاي و مهمتر از آن -2 اعترافات مكرر و مستمر مقامات امريكايي به بلااثر بودن تحريمهاي بينالمللي عليه كشورمان و همچنين -3 انفعال امريكاييها در برابر قدرت دفاعي و نظامي كشورمان، اصرار مشكوك داشتهاند تا نظام در مقابل «مذاكرات مجدد» با امريكاييها نرمش نشان دهد تا بهواسطه آن مشكلات اقتصادي و معيشتي جامعه را مرتفع كنند.
اين در حالي است كه بعد از گذشت نزديك به 20 ماه از روز امضاي برجام نه تنها مشكلات معيشتي مردم رو به كاهش نگذاشته بلكه با وضع تحريمهاي گسترده ضدايراني در دولت قبلي و فعلي امريكا، شرايط ايران با قبل از امضاي برجام بدتر نيز شده است كه با رجوع به متن قوانيني مانند اس 722 ميتوان بر اين مسئله صحه گذاشت.
*جوان
در يكي از آخرين نمونهها پايگاه مشهور امريكن كانسروتو، با انتشار گزارشي با تيتر «زماني كه كشورهاي جعلي به جنگ ميروند»، با اشاره به اينكه عربستان و متحدانش را نميتوان كشور ناميد، شكست ايران را بهدليل عدم اصلاح سيستمهاي حكومتي كشورهاي عرب منطقه، غيرممكن ميداند و مينويسد: «كشورهاي حاشيه خليج [فارس] براي آنكه دوام بياورند بايد فراتر از مشكلاتي مانند نيروي كار و مسائل مالي را در نظر بگيرند. آنها بايد اصلاحات سياسي را بپذيرند؛ اصلاحاتي كه به مردمانشان نقش و سهم برجستهاي در جامعه ميدهد. در نهايت، بهترين راه براي شكست ايران، ارائه يك فلسفه حكومتي متقاعدكنندهتر و يك احساس واقعي اجتماعي است كه اكنون كشورهاي پادشاهي حاشيه خليج [فارس] - كه متحدان نزديك امريكا در منطقهاند- فاقد آن هستند.» امريكن كانسروتو در حالي شكست ايران را غيرممكن ميداند كه بسياري از مقامات رسمي امريكا نيز در تريبونهاي عمومي بارها به اين مسئله اذعان داشته و خواهان تغيير رويه مقابله مستقيم با ايران و تغيير رويكرد به «جنگ نرم» در مصاديقي مانند تغييررژيم شدهاند؛ مسئلهاي كه وبسايت امريكايي هيل (Thehill) متعلق به كنگره امريكا نيز در گزارشي به آن پرداخته و ضمن اعتراف به شكستناپذيري ايران خواهان تمركز بر طرحهايي نظير تغيير حاكميت در ايران ميشود.
اعتراف به اقتدار ایران ، ناامیدی از اثرگذاری تحریم
هيل نيز همانند بسياري از جريانات سياسي در امريكا معتقد است سطح توانايي ايران در حوزههاي مختلف به ويژه در حوزه دفاعي و نظامي به مرحلهاي رسيده است كه نميتوان با آن مقابله كرد و تهديد نظامي و حتي فشارهاي اقتصادي در قالب تحريم، قدرت تأثيرگذاري خود را از دست داده و براي تسليم كردن كشورمان بايد به تقويت جريان هواخواه غرب در داخل كشور متوسل شوند.
در بخشي از گزارش هيل از درسهاي گرفته شده ايران از جنگ تحميلي تحت عنوان«يكي ديگر از درسهاي مهمي كه ايران آموخته است، خودكفايي و اعتماد به نفس است»سخن به ميان ميآيد. هيل در ادامه از ناتواني اين كشور در حمله نظامي به ايران و تسليم كردن كشورمان در مدلهاي نظامي استدلالهايي را مطرح ميكندو در بخش ديگري مينويسد: «. . . توافق هستهاي ايران براي تهران برطرف كردن هرگونه تهديد جنگي عليه خود بوده است. اين درسها موجب شده است تا ايران فاصله بيشتري از امريكا و متحدانش بگيرد. عدم اعتماد ايران به امريكا موجب شده است تا ايران ديگر حاضر نشود براي مذاكرات بيشتر بر سر ميز بنشيند.» شبيه اعترافات امروز را طي چهار سال گذشته بارها مقامات دولت سابق ايالات متحده نيز اعتراف كرده و با «پذيرش و اعتراف به تواناييهاي گسترده ايران» از بدون تأثيربودن محدوديتهاي بينالمللي نظير تحريم عليه كشورمان سخن به ميان ميآوردند، به عنوان نمونه جان كري در اسفندماه سال 93 و قبل از نهايي شدن بيانيه لوزان و حتي متن برجام در نشست خبري در حاشيه كنفرانس شوراي حقوق بشر سازمان ملل در ژنو با اذعان به شكست سياست تحريم در قبال ايران ميگويد: «امكان بمباران دانش هستهاي در ايران وجود ندارد و روشن است كه تحريمها نميتواند برنامه هستهاي ايران را متوقف كند»؛ شبيه اظهاراتي كه باراك اوباما بارها به آن اعتراف كرده بود. مؤسسه امريكايي «شوراي دموكراسي» نيز قبل از انتخابات سال 92 با برگزاري نشستي در كنگره امريكا روابط بين ايران و امريكا را در فضاي بعد از فتنه سال 88 مورد بررسي قرار ميدهد كه مؤسسه «پروژه دموكراسي خاورميانه» خلاصهاي از مباحث مطروحه در اين نشستها را در وبسايت خود (pomed. org) منتشر ميكند كه در آن دائم بر اين مسئله تأكيد ميشود كه «تحريمهاي ضدايراني بيفايده است و باراك اوباما از سبزها حمايت كند»؛ مسئلهاي كه بارها توسط مؤسسات تحقيقاتي و راهبردي امريكايي نيز مورد توجه قرار گرفته است.
ترس از ایران در اوج تحریم
در اواخر سال 90 و در اوج فشارهاي بينالمللي امريكا عليه ايران كه با هدف ايجاد نارضايتي اجتماعي در ايران صورت ميگرفت نيز روزنامه نيويورك تايمز از ارسال نامه توسط باراك اوباما رئيسجمهور سابق امريكا به رهبر ايران حضرت آيتالله خامنهاي خبر داده و از ترس اين كشور مبني بر مسدود كردن تنگه هرمز توسط ايران ميگويد. در آن مقطع زماني نيويورك تايمز، مضمون نامه اوباما را مربوط به هشدارهاي ايران نسبت به انسداد تنگه هرمز عنوان كرد و ترس امريكا را ناشي از بحراني شدن اوضاع اقتصادي دنيا در صورت بسته شدن تنگه هرمز دانست و در بخش ديگري از گزارش خود بيان كرد كه ارسال اين نامه نشانگر عمق نگراني امريكا از افزايش تنشها در منطقه خليجفارس و تنگه هرمز است.
بسياري در آن زمان ادعاي نيويورك تايمز مبني بر ارسال چنين نامهاي از سوي اوباما را بيش از هر چيز بيانگر اذعان غرب و سران كاخ سفيد به توانايي ايران در انسداد تنگه هرمز و هراس از عملي شدن اين تهديد تفسير ميكردند. پيداست كه در زمان اوج تحريمهاي بينالمللي و به اعتراف رسانههاي مشهور و مطلع غربي، امريكاييها نه تنها به توان و قدرت ايران در دفاع همهجانبه از خود اعتراف داشتهاند بلكه در تلاش بودهاند تا از بهكارگيري اقدامات جمهوري اسلامي ايران در مقابله با تهديدات امريكايي كه ميتواند به بحرانسازي عميق در كل منطقه بينجامد نيز جلوگيري كنند؛ مسئلهاي كه هيچ گاه توسط جريان غربباور و غربگراي داخلي مورد توجه قرار نگرفته است.
القاي روحيه ناتواني برخي داخليها
به رغم آنكه «قبل» و «حين» وضع و اجراي تحريمهاي بينالمللي نظام سلطه در سالهاي گذشته و همگان با مذاكرات هستهاي، بسياري از مقامات رسمي و غيررسمي اين كشور در كنار شمار انبوهي از مؤسسات تحقيقاتي و رسانهها اعتراف داشتهاند تحريمها و فشارهاي بينالمللي عليه ايران نميتواند تأثير آنچناني بر هدفگذاري جمهوري اسلامي ايران داشته باشد، هنوز محور اصلي يك جريان سياسي در داخل كشور القاي روحيه ناتواني و ناكارآمدي نظام اسلامي در مواجهه با تهديدات منطقهاي و بينالمللي به افكار عمومي داخلي است تا بهواسطه چنين عمليات رواني حاكميت اسلامي را وادار به تغيير رفتار و جهتگيري در تحولات منطقهاي كند. سركردههاي اين جريان بدون توجه به -1 نتايج برجام و نقض توافق هستهاي و مهمتر از آن -2 اعترافات مكرر و مستمر مقامات امريكايي به بلااثر بودن تحريمهاي بينالمللي عليه كشورمان و همچنين -3 انفعال امريكاييها در برابر قدرت دفاعي و نظامي كشورمان، اصرار مشكوك داشتهاند تا نظام در مقابل «مذاكرات مجدد» با امريكاييها نرمش نشان دهد تا بهواسطه آن مشكلات اقتصادي و معيشتي جامعه را مرتفع كنند.
اين در حالي است كه بعد از گذشت نزديك به 20 ماه از روز امضاي برجام نه تنها مشكلات معيشتي مردم رو به كاهش نگذاشته بلكه با وضع تحريمهاي گسترده ضدايراني در دولت قبلي و فعلي امريكا، شرايط ايران با قبل از امضاي برجام بدتر نيز شده است كه با رجوع به متن قوانيني مانند اس 722 ميتوان بر اين مسئله صحه گذاشت.
*جوان