همایش «ایالات متحده، حقوق بشر و گفتمان سلطه» به مناسبت هفته حقوق بشر آمریکایی، یکشنبه یازدهم تیر در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش شهدای ایران، همایش «ایالات متحده، حقوق بشر و گفتمان سلطه» به مناسبت هفته حقوق بشر آمریکایی، یکشنبه یازدهم تیر در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران برگزار شد. این همایش به همت مرکز تحقیقات سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی دانشگاه تهران و انجمن ایرانی مطالعات جهان و مؤسسه اسلامی حقوق بشر لندن و دانشکده مطالعات جهان و با سخنرانی اساتید دانشگاههای ایران و آمریکا تشکیل شد. در ادامه، خلاصه سه گفتار از سخنرانان این نشست، یعنی دکتر سهراب صلاحی استادیار دانشگاه جامع امام حسین (ع) با موضوع آمریکا و حقوق بشر در اشغال عراق، رابرت فانتینا، روزنامهنگار حوزه صلح و عدالت اجتماعی، با موضوع دوگانگی در سیاستهای حقوق بشری آمریکا و دکتر حسن حسینی از گروه مطالعات آمریکای دانشکده مطالعات جهان، با موضوع فرمانروایی بر امواج: تحلیلی تمدنی درباره بشر و حقوق بشر را میخوانید. آمریکا سازمان ملل را زیر پا گذاشته است
در رابطه با موضوع اشغال عراق ۴ نکته اصلی را باید مورد توجه قرار داد. اول اینکه عراق از چه زمانی مورد توجه استراتژیک آمریکا قرار گرفت؟ دوم اینکه اهداف آمریکا از دو حمله خود به عراق چه بوده است؟ سوم بهانههای حقوقی این حملهها و چهارم علل شکست آمریکا در عراق است.
منطقه غرب آسیا همواره پایگاه قدرت مهمی بوده است که قبل از آمریکا نیز مورد توجه استعمارگران مختلف قرار داشته است. دولت آمریکا به برنالد لوئیس برای طراحی طرح اشغال و حمله عراق سفارش میدهد. چون آنها تصور میکردند بعد از تسلط به عراق به ایران تسلط خواهند یافت.
بعد از جنگ سرد برای تسلط بر جهان، تسلط بر منابع انرژی مورد توجه ویژه قرار گرفت. منطقه غرب آسیا منبع انرژی دنیاست و به عنوان مثال کشورهایی مانند ژاپن ۹۸ درصد انرژیشان را وارد میکنند. پل وولفوویتز میگوید: عراق روی دریای نفت غوطه ور است.
همچنین دیگ چنی اعلام کرد: نمیگذاریم برای نفت عراق در خاورمیانه تصمیمگیری بشود. از طرفی مقالاتی نوشتند پیرامون این موضوع که راه رسیدن به تسلط بر ایران، عراق است. یکی از اهدافی که صریحاً آن را اعلام کردهاند تجزیه ایران به پنج کشور و تجزیه روسیه به هفت کشور است.
عراق و بابل مهد بسیاری از مظاهر تمدن است. در کتب مختلف میخوانیم که بینالنهرین مهد تمدن جهان است. آمریکاییها با حملهشان به عراق این کشور را شخم زدند و کتابخانهها و آثار باستانی آن را نابود و حتی عتیقهها و آثار باستانی آن را سرقت کردند. تمام این اتفاقات با ادعای گسترش دموکراسی در عراق صورت گرفت؛ اما شاهد بودیم که به هزاران زن عراقی تجاوز و از بمبهای فسفری و اورانیوم رقیقشده استفاده کردند و امروز شاهد تولد نوزادان ناقص در عراق هستیم. همچنین این اقدامات باعث پیامدهای انسانی و اجتماعی شدیدی بر منطقه شد که تشدید پدیده ریزگردها تنها یکی از این پیامدهاست. همچنین ۵۰۰دانشمند عراقی را ترور کردند.
اما چه کسی وجود دارد که آمریکا و سازمان ملل را محاکمه کند؟ آمریکاییها اعلام کردند برای تنبیه ایران به عراق آمدهایم و میخواهیم ۱۰۰ سال بمانیم. آقای آرمیتاژ سخنرانی کرد و گفت ما با حمله به عراق هم صدام را نابود میکنیم و هم سازمان ملل را. تا دیگر برای حمله به کشورها مجوز سازمان ملل را نیاز نداشته باشیم. پیشنهاد میکنم کتاب آمریکای جهان سومی را حتماً مطالعه کنید.
نکته اساسی در این باره این است که ایران با هدایتها و تیزهوشی مقام معظم رهبری تمام اهداف استراتژیک آمریکا در عراق را ناکام گذاشت و دنیا در آینده خواهد فهمید که رهبر ایران چه خدمتی به دموکراسی در جهان کرد.
ارتش آمریکا یک سازمان تروریستی است نه سپاه پاسداران انقلاب ایران
زمانی که درباره حقوق بشر صحبت میکنیم، خوب است مشخص کنیم دقیقاً منظورمان چیست. بیانه جهانی حقوق بشر در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در مجمع عمومی سازمان ملل در پاریس اعلام شد. ۴۸ کشور از جمله آمریکا این بیانیه را تصویب کردند. در این بیانیه اصول حقوق بشر با جزئیات قید شده است، یعنی مواردی که باید در سطح بینالملل از آنها حمایت شود. این سند شامل ۳۰ بند میشود و ارزش خواندن دارد. در بیانیه جهانی حقوق بشر آمده است که هر فرد حق آزادی و شأن انسانی و حیات و اختیار و امنیت شخصی دارد؛ اما در عمل هیچگاه این مسائل محقق نشده است.
آمریکا خود را بهعنوان سرلوحه آزادی و حامی حقوق بشر در دنیا معرفی میکند بهگونهای که آماده و مایل است از محرومان حمایت و دفاع کند. مارکو روبیو سناتور ایالت فلوریدا بهتازگی گفته است: جهان، به آمریکا بهعنوان الگوی دمکراسی نگاه میکند. خارج از مرزهای ایالات متحده و همچنین تا حدودی داخل آن، کسی این افسانه را باور نمیکند.
آمریکا در جنگ تمدنها نقش اساسی داشته و همواره از اسرائیل حمایت کرده است. به عنوان مثال در حمله اسرائیل به نوار غزه از این رژیم حمایت کرده و همچنین به اسرائیل سالانه ۴ میلیون دلار کمک مالی میکند. میگویند روسیه در انتخابات اخیر آمریکا دخالت کرده اما این آمریکا بوده که همواره در انتخابات گوناگون دخالت کرده است. بهعنوان مثال ۳ میلیون دلار برای برکناری سالوادور آلنده خرج کرد. سالوادور آلنده نخستین فردی بود که در سال ۱۹۷۰ به عنوان یک رئیسجمهور مارکسیست و در انتخاباتی دمکراتیک به قدرت رسید. ریچارد نیکسون، یک تندروی ضد کمونیست، در آن زمان رئیسجمهور آمریکا بود و به فرمان وی، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در دوران تبلیغات انتخابات، ۳ میلیون دلار صرف تبلیغات ضد آلنده کرد. آمریکاییها پینوشه را به قدرت رساندند که یک دیکتاتور بهتماممعنا بود و بعد از ۴۱ سال دموکراسی در شیلی نابود شد.
دهها هزار تن از مخالفان پینوشه ربوده و شکنجه شدند و به قتل رسیدند؛ اما با این وجود از نظر آمریکا، این حکومت نسبت به آقای آلنده برتری داشت. همچنین آمریکاییها در انتخابات فلسطین و عراق نیز دخالت کرده و حتی به عراق حمله کردند. مردم عراق سالهاست که در رنج و سختی هستند و در این بین شاهد شورش کردهای عراقی بودهایم که مشکل آنها را بیشتر کرده است و آمریکاییها به فکر حل هیچ یک از این مشکلات نیستند. آمریکا این روزها در نظر دارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را یک سازمان تروریستی معرفی کند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بخشی مقتدر از مجموعه نظامی ایران و مهمترین وظیفهاش پاسداری از انقلاب اسلامی، حمایت از مردم ایران در قبال حمله آمریکا یا اسرائیل است؛ دو دولتی که به احتمال بسیار قوی به ایران حمله خواهند کرد. با اقداماتی که آمریکا در منطقه خاورمیانه انجام میدهد باید گفت که ارتش آمریکا یک سازمان تروریستی است و نه سپاه پاسداران انقلاب ایران. بر خلاف ارتش آمریکا، سپاه پاسداران به دیگر ملتها تهاجم نمیکند. از نظر آمریکا، مصلحت سیاسی بر حقوق بشر برتری دارد.
درجهبندی انسانها در حقوق بشر غربی
دکتر هارولد جیمز، استاد دانشکده تاریخ دانشگاه پرینستون در اثر مهم خود با عنوان «معضل رومی؛ چطور قواعد نظم بینالملل سیاست امپراتوری را شکل میدهد» از بعد تمدنی و تاریخی به تحلیل رفتارهای آمریکا میپردازد.
این کتاب به آنچه جیمز «دوراهی رومی» خوانده، میپردازد؛ یک مفهوم متناقض که طبق آن گرچه جامعه جهانی به نظامی از قوانین بهمنظور ایجاد صلح و پیشرفت نیاز دارد، اما این نظام، خود به درگیریهای داخلی، رقابت بینالمللی و حتی جنگ منجر میشود. جیمز بر این عقیده است که یک نظم جهانی مبتنی بر قانون، چون دوران روم باستان، خود را در نهایت از درون تهی و نابود کرده و نیاز به اقدام امپریالیستی را به وجود خواهد آورد. نتیجه این امر، نوسانات مستمر میان صلحجویی و نابودی نظم داخلی است.
تصور غالب این است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر همه انسانها با هم برابرند؛ اما هرگز این گونه نیست. یکی از اساتید فلسفه اسکاتلندی میگوید انسانها سه دستهاند: انسانهای متمدن، انسانهای وحشی و بربرها. نکته اساسی این است که نظام حقوق بشر جهان بر این اساس شکل گرفته است. نگاهی که در ۵۰۰ سال گذشته آمریکاییها به تمدن داشتهاند و این مسأله در رفتار آنها دیده میشود، بر همین اساس است.
بعد از جنگ جهانی دوم و شکلگیری سازمان ملل، حقوق بشر برای این سه گروه به سه شکل متفاوت تفسیر میشود. این حقیقت را در بعضی از کتابها و مقالات غربیها میتوانید ببیند. همچنین در رفتار آنها که بهعنوان مثال سر یک سرخپوست را به مدت ۲۰ سال بر سر نیزه قرار دادند و یک دست او را به شهر بوستون و دست دیگرش را به انگلستان ارسال کردند.
نکته اساسی آن است که وقتی گروهی از مردم دنیا را وحشی تلقی میکنند، باید پرسید که با وحشیها چه باید کرد؟ غیر از این است که باید به اسارت و بردگی گرفته شوند؟ و این عمل امروز بر طبق حقوق بشر تلقی میشود و نه برخلاف آن.
در عنوان کتابی که جیمز نوشته است این عبارت را میبینیم: فرمانروایی بر امواج و موج بازی بر فرامین.
این بدین معناست که وقتی با قوانین موجود نمیتوانی روی امواج حرکت کنی، پس قوانین را به هم بریز. این اصلی است که همواره آمریکاییها استفاده میکنند و هر جا که قوانین را مانع اهداف خود ببینند، قوانین را به هم میریزند و کار خود را پیش میبرند. طبقهبندی انسانها از منظر تمدنی و تاریخی به عنوان یک مساله، سبب ایجاد موج و استحاله در فرامین حقوق بشر میشود، گرچه فرمانروایی بر امواج حقوق بشر میتواند بهعنوان جزئی جداییناپذیر و بخشی از نظم فرمان محور جهانی شناخته شود.
*مشرق
در رابطه با موضوع اشغال عراق ۴ نکته اصلی را باید مورد توجه قرار داد. اول اینکه عراق از چه زمانی مورد توجه استراتژیک آمریکا قرار گرفت؟ دوم اینکه اهداف آمریکا از دو حمله خود به عراق چه بوده است؟ سوم بهانههای حقوقی این حملهها و چهارم علل شکست آمریکا در عراق است.
منطقه غرب آسیا همواره پایگاه قدرت مهمی بوده است که قبل از آمریکا نیز مورد توجه استعمارگران مختلف قرار داشته است. دولت آمریکا به برنالد لوئیس برای طراحی طرح اشغال و حمله عراق سفارش میدهد. چون آنها تصور میکردند بعد از تسلط به عراق به ایران تسلط خواهند یافت.
بعد از جنگ سرد برای تسلط بر جهان، تسلط بر منابع انرژی مورد توجه ویژه قرار گرفت. منطقه غرب آسیا منبع انرژی دنیاست و به عنوان مثال کشورهایی مانند ژاپن ۹۸ درصد انرژیشان را وارد میکنند. پل وولفوویتز میگوید: عراق روی دریای نفت غوطه ور است.
همچنین دیگ چنی اعلام کرد: نمیگذاریم برای نفت عراق در خاورمیانه تصمیمگیری بشود. از طرفی مقالاتی نوشتند پیرامون این موضوع که راه رسیدن به تسلط بر ایران، عراق است. یکی از اهدافی که صریحاً آن را اعلام کردهاند تجزیه ایران به پنج کشور و تجزیه روسیه به هفت کشور است.
عراق و بابل مهد بسیاری از مظاهر تمدن است. در کتب مختلف میخوانیم که بینالنهرین مهد تمدن جهان است. آمریکاییها با حملهشان به عراق این کشور را شخم زدند و کتابخانهها و آثار باستانی آن را نابود و حتی عتیقهها و آثار باستانی آن را سرقت کردند. تمام این اتفاقات با ادعای گسترش دموکراسی در عراق صورت گرفت؛ اما شاهد بودیم که به هزاران زن عراقی تجاوز و از بمبهای فسفری و اورانیوم رقیقشده استفاده کردند و امروز شاهد تولد نوزادان ناقص در عراق هستیم. همچنین این اقدامات باعث پیامدهای انسانی و اجتماعی شدیدی بر منطقه شد که تشدید پدیده ریزگردها تنها یکی از این پیامدهاست. همچنین ۵۰۰دانشمند عراقی را ترور کردند.
اما چه کسی وجود دارد که آمریکا و سازمان ملل را محاکمه کند؟ آمریکاییها اعلام کردند برای تنبیه ایران به عراق آمدهایم و میخواهیم ۱۰۰ سال بمانیم. آقای آرمیتاژ سخنرانی کرد و گفت ما با حمله به عراق هم صدام را نابود میکنیم و هم سازمان ملل را. تا دیگر برای حمله به کشورها مجوز سازمان ملل را نیاز نداشته باشیم. پیشنهاد میکنم کتاب آمریکای جهان سومی را حتماً مطالعه کنید.
نکته اساسی در این باره این است که ایران با هدایتها و تیزهوشی مقام معظم رهبری تمام اهداف استراتژیک آمریکا در عراق را ناکام گذاشت و دنیا در آینده خواهد فهمید که رهبر ایران چه خدمتی به دموکراسی در جهان کرد.
ارتش آمریکا یک سازمان تروریستی است نه سپاه پاسداران انقلاب ایران
زمانی که درباره حقوق بشر صحبت میکنیم، خوب است مشخص کنیم دقیقاً منظورمان چیست. بیانه جهانی حقوق بشر در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در مجمع عمومی سازمان ملل در پاریس اعلام شد. ۴۸ کشور از جمله آمریکا این بیانیه را تصویب کردند. در این بیانیه اصول حقوق بشر با جزئیات قید شده است، یعنی مواردی که باید در سطح بینالملل از آنها حمایت شود. این سند شامل ۳۰ بند میشود و ارزش خواندن دارد. در بیانیه جهانی حقوق بشر آمده است که هر فرد حق آزادی و شأن انسانی و حیات و اختیار و امنیت شخصی دارد؛ اما در عمل هیچگاه این مسائل محقق نشده است.
آمریکا خود را بهعنوان سرلوحه آزادی و حامی حقوق بشر در دنیا معرفی میکند بهگونهای که آماده و مایل است از محرومان حمایت و دفاع کند. مارکو روبیو سناتور ایالت فلوریدا بهتازگی گفته است: جهان، به آمریکا بهعنوان الگوی دمکراسی نگاه میکند. خارج از مرزهای ایالات متحده و همچنین تا حدودی داخل آن، کسی این افسانه را باور نمیکند.
آمریکا در جنگ تمدنها نقش اساسی داشته و همواره از اسرائیل حمایت کرده است. به عنوان مثال در حمله اسرائیل به نوار غزه از این رژیم حمایت کرده و همچنین به اسرائیل سالانه ۴ میلیون دلار کمک مالی میکند. میگویند روسیه در انتخابات اخیر آمریکا دخالت کرده اما این آمریکا بوده که همواره در انتخابات گوناگون دخالت کرده است. بهعنوان مثال ۳ میلیون دلار برای برکناری سالوادور آلنده خرج کرد. سالوادور آلنده نخستین فردی بود که در سال ۱۹۷۰ به عنوان یک رئیسجمهور مارکسیست و در انتخاباتی دمکراتیک به قدرت رسید. ریچارد نیکسون، یک تندروی ضد کمونیست، در آن زمان رئیسجمهور آمریکا بود و به فرمان وی، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در دوران تبلیغات انتخابات، ۳ میلیون دلار صرف تبلیغات ضد آلنده کرد. آمریکاییها پینوشه را به قدرت رساندند که یک دیکتاتور بهتماممعنا بود و بعد از ۴۱ سال دموکراسی در شیلی نابود شد.
دهها هزار تن از مخالفان پینوشه ربوده و شکنجه شدند و به قتل رسیدند؛ اما با این وجود از نظر آمریکا، این حکومت نسبت به آقای آلنده برتری داشت. همچنین آمریکاییها در انتخابات فلسطین و عراق نیز دخالت کرده و حتی به عراق حمله کردند. مردم عراق سالهاست که در رنج و سختی هستند و در این بین شاهد شورش کردهای عراقی بودهایم که مشکل آنها را بیشتر کرده است و آمریکاییها به فکر حل هیچ یک از این مشکلات نیستند. آمریکا این روزها در نظر دارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را یک سازمان تروریستی معرفی کند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بخشی مقتدر از مجموعه نظامی ایران و مهمترین وظیفهاش پاسداری از انقلاب اسلامی، حمایت از مردم ایران در قبال حمله آمریکا یا اسرائیل است؛ دو دولتی که به احتمال بسیار قوی به ایران حمله خواهند کرد. با اقداماتی که آمریکا در منطقه خاورمیانه انجام میدهد باید گفت که ارتش آمریکا یک سازمان تروریستی است و نه سپاه پاسداران انقلاب ایران. بر خلاف ارتش آمریکا، سپاه پاسداران به دیگر ملتها تهاجم نمیکند. از نظر آمریکا، مصلحت سیاسی بر حقوق بشر برتری دارد.
درجهبندی انسانها در حقوق بشر غربی
دکتر هارولد جیمز، استاد دانشکده تاریخ دانشگاه پرینستون در اثر مهم خود با عنوان «معضل رومی؛ چطور قواعد نظم بینالملل سیاست امپراتوری را شکل میدهد» از بعد تمدنی و تاریخی به تحلیل رفتارهای آمریکا میپردازد.
این کتاب به آنچه جیمز «دوراهی رومی» خوانده، میپردازد؛ یک مفهوم متناقض که طبق آن گرچه جامعه جهانی به نظامی از قوانین بهمنظور ایجاد صلح و پیشرفت نیاز دارد، اما این نظام، خود به درگیریهای داخلی، رقابت بینالمللی و حتی جنگ منجر میشود. جیمز بر این عقیده است که یک نظم جهانی مبتنی بر قانون، چون دوران روم باستان، خود را در نهایت از درون تهی و نابود کرده و نیاز به اقدام امپریالیستی را به وجود خواهد آورد. نتیجه این امر، نوسانات مستمر میان صلحجویی و نابودی نظم داخلی است.
تصور غالب این است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر همه انسانها با هم برابرند؛ اما هرگز این گونه نیست. یکی از اساتید فلسفه اسکاتلندی میگوید انسانها سه دستهاند: انسانهای متمدن، انسانهای وحشی و بربرها. نکته اساسی این است که نظام حقوق بشر جهان بر این اساس شکل گرفته است. نگاهی که در ۵۰۰ سال گذشته آمریکاییها به تمدن داشتهاند و این مسأله در رفتار آنها دیده میشود، بر همین اساس است.
بعد از جنگ جهانی دوم و شکلگیری سازمان ملل، حقوق بشر برای این سه گروه به سه شکل متفاوت تفسیر میشود. این حقیقت را در بعضی از کتابها و مقالات غربیها میتوانید ببیند. همچنین در رفتار آنها که بهعنوان مثال سر یک سرخپوست را به مدت ۲۰ سال بر سر نیزه قرار دادند و یک دست او را به شهر بوستون و دست دیگرش را به انگلستان ارسال کردند.
نکته اساسی آن است که وقتی گروهی از مردم دنیا را وحشی تلقی میکنند، باید پرسید که با وحشیها چه باید کرد؟ غیر از این است که باید به اسارت و بردگی گرفته شوند؟ و این عمل امروز بر طبق حقوق بشر تلقی میشود و نه برخلاف آن.
در عنوان کتابی که جیمز نوشته است این عبارت را میبینیم: فرمانروایی بر امواج و موج بازی بر فرامین.
این بدین معناست که وقتی با قوانین موجود نمیتوانی روی امواج حرکت کنی، پس قوانین را به هم بریز. این اصلی است که همواره آمریکاییها استفاده میکنند و هر جا که قوانین را مانع اهداف خود ببینند، قوانین را به هم میریزند و کار خود را پیش میبرند. طبقهبندی انسانها از منظر تمدنی و تاریخی به عنوان یک مساله، سبب ایجاد موج و استحاله در فرامین حقوق بشر میشود، گرچه فرمانروایی بر امواج حقوق بشر میتواند بهعنوان جزئی جداییناپذیر و بخشی از نظم فرمان محور جهانی شناخته شود.
*مشرق
تولید، حمایت، همزیستی و مدیریت تروریسم براساس اسناد تاریخی یکی از وجوهات ممیزه سیاست خارجی آمریکا در روابط با ملل و دُوَل خارجی است. آنچه تاریخ در خود ثبت و مقامات آمریکایی به آن اذعان دارند مشخص می کند که منبع و مصدر تروریسم جایی غیر از منطقه خاورمیانه است.
همزمان با سالگرد هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران توسط ناو جنگی آمریکا در آبهای خلیج فارس، دولت ین کشور در قالب سند راهبرد نظامی آمریکا در سال ۲۰۱۵، جمهوری اسلامی ایران را به حمایت از تروریسم در جهان متهم کرد. مسئله ای که گرچه موجب تمسخر بسیاری از کارشناسان شد اما در کشاکش مذاکرات هسته ای پنج بعلاوه یک با ایران نشان داد آمریکایی ها به هیچ وجه بنای دوستی با هیچ دولت و ملتی جز از زاویه نگاه ارباب رعیتی ندارند و اساسا خوی استعماریشان اصلاح شدنی نیست.
انتشار این سند و ادعای جدید واشنگتن علیه جمهوری اسلامی ایران در حوزه تروریسم موجب شد، کند و کاوی در تاریخ یکصد ساله روابط بین الملل و رفتارهای آمریکا در خصوص کشورهای دور و نزدیک این کشور داشته باشیم. کاوشی که نشان داد واشنگتن ید طولایی در بخش تولید ، صدور و مدیریت تروریسم سازمان یافته درجهان دارد.
با نگاهی به عملکرد دولت آمریکا حداقل از یک قرن پیش تا کنون شاهد آن هستیم که هر زمان اقدامات تروریستی دولت این کشور در سطح جهان افزایش بیشتری می یابد به همان میزان هم فعالیت سازمان ها و موسسات رسمی و وابسته آن (نظامی- سیاسی) برای متهم کردن کشورهای دیگر به حمایت از تروریسم گسترش می یابد.
جهان طی نیم قرن گذشته به دریافت نصیحت های دلسوزانه وایضا پدرانه! وسمت وسو دادن های آمریکا در زمینه های مربوط به دمکراسی و حقوق بشر عادت کرده بود که طی چند سال گذشته مبارزه با تروریسم هم به آن اضافه شده است.
به هر شکل از دیدگاه سیاستگذاران کاخ سفید، واشنگتن پیشروی کشورهای جهان در این چنین مسایلی محسوب می شود در حالیکه به اعتراف بسیاری از تحلیلگران بزرگ اگر آمریکا بخواهد خود را در یک مسئله در صف اول و پیشقراول تمامی کشورهای جهان بداند باید آنرا در سردمداری تروریسم جهانی جستجو کند.
این توصیف جمله ای شعاری یا نشات گرفته از یک رویکرد واکنشی نیست بلکه تحلیلی است که نوام چامسکی تحلیلگر برجسته آمریکایی روز ۲۱ اکتبر سال گذشته در مقاله ای که در پایگاه اینترنتی “انفرمیشن کلیرنگ هاوس” منتشر شد، اعلام نمود.
چامسکی در این مقاله خود به بخش های از تحقیق سازمان اطلاعات روسیه در رابطه با عاملان پشت پرده عملیات تروریستی بزرگ انجام گرفته در جهان که در روزنامه پراودا منتشر شده بود، استناد کرد. تحقیقی که نشان می داد اکثر این اقدامات تروریستی به نحوی به عواملی از آمریکا منتهی می شوند زیرا برای ولادیمیر پوتین رئیس جمهور این کشور نیز جای سئوال داشت که این حجم بزرگ از عملیات تروریستی توسط چه سازمان یا طرفی ساماندهی وهدایت می شوند که سازمان اطلاعات روسیه نیز به آن پاسخ داد.
شاید به این مسئله نیز به دید موضع گیریهای شرق وغرب ورسوبات باقی مانده از جنگ سرد و تلاش روسیه برای بازگشت به جایگاه قدرت جهانی تفسیر شود اما اگر شماره ۱۴ اکتبر سال گذشته روزنامه نیویورک تایمز را مطالعه کنید به طور حتم خواهید دید که تیتر اول آن به گزارشی اختصاص یافته بود که عملیات تروریستی (موفق وناموفق) سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) بنا به درخواست کاخ سفید را لیست کرده است.
از نکات جالب در این گزاش آن است که در مقدمه آن تاکید شده است این گزارش بنا به درخواست باراک اوباما رئیس جمهور برای مشخص شدن تعداد عملیاتی که با هزینه دولت در کشورهای خارجی انجام گرفته و بررسی دلایل شکست عملیات های ناکام صورت پذیرفته است تا به پویایی چنین اقداماتی در آینده کمک شود!
به هر شکل در هر دوره ای تعدادی از کشورهای یاغی وجود دارند که دولت آمریکا بر خود واجب! می داند تا به جنگ با آنها بپردازد وآنها را مورد سرکوب قرار دهد.
با بررسی اقدامات دولت آمریکا از سومالی درآفریقا تا نیکاراگوئه درآمریکای لاتین واقدامات این کشور در کوبا تا عملیات صورت گرفته در خاورمیانه از افغانستان گرفته تا عراق ، سوریه ، لبنان و در صدر آن عملیات تروریستی انجام گرفته در جمهوری اسلامی ایران چنان حجم بزرگی از اقدامات را به خود اختصاص می دهد که حتی لیست کردن مشخصات این عملیات وتاریخ انجام آن نیز حجم زیادی از زمان را خواهد گرفت.
اما بی تردید تجاوز ناکام به جمهوری اسلامی ایران وزمین گیر شدن متجاوزین درطبس ، حمله تروریستی ۳ جولای ۱۹۸۸ به هواپیمای مسافربری ایرانی که منجر به شهادت ۲۹۰ شهروند غیر نظامی از جمله ۶۶ کودک ونوزاد ، حملات هوایی پهبادهای آمریکایی به تجمع مردم افغانستان ویمن به ویژه به خاک وخون کشیدن عروسی های آنها که بارها ومتعمدانه تکرار شده است واز آن مهمتر جوخه های مرگی که در سال ۱۹۸۱ در کشورهای آمریکای لاتین تاسیس واز سال ۲۰۰۵ در منطقه خاور میانه نیز کلید زده شد وامروز شاهد اوج جنایات آن در عراق وسوریه هستیم ، اقداماتی است که هرگز از اذهان عمومی پاک نخواهد شد.
در اینجا این پرسش مطرح می شود برای کشوری که تنها ۲۳۹ سال از تاریخ حیاتش می گذرد و ۹۳ درصد از این عمر خود یعنی ۲۲۲ سال آنرا در جنگ وتجاوز به کشورهای مختلف در سرتاسر جهان سپری کرده ودوست ودشمن از اقدامات تروریستی اش آگاهی دارند دیگر جایی برای متهم کردن دیگران باقی مانده است؟
در ذیل به طور تیتر وار به شماری از اقدامات تروریستی و به عبارت دیگر تروریسم دولتی آمریکا در یک قرن اخیر که در برگ های تاریخ به ثبت رسیده جهت تنویر اذهان مخاطبان گرامی و یاداوری آنچه شاید کمتر به گوش نسل حاضر رسیده است را مرور می کنیم. بدیهی است که ممکن است برخی از اقدامات آمریکا در قالب اقدام تروریستی مستقیم یا غیر مستقیم به دلایل مختلف در این فهرست از قلم افتاده باشد.
۱۹۰۱ — ورود مستقیم نیروهای آمریکایی به کلمبیا
۱۹۰۲ — حمله به پاناما
۱۹۰۴ — ورود نیروهیا آمریکایی به کره و مغرب
۱۹۰۵ — ورود نیروهای آمریکایی به هندوراس علیه انقلاب این کشور
۱۹۰۵ — حمله به مکزیک (در کمک به دیکتاتور وقت بورویریو دمازبرای سرکوب قیام مردمی این کشور)
۱۹۰۷ — حمله به نیکاراگوا
۱۹۰۷ — ورود نیروهای آمریکایی به دومینیکن برای سرکوب انقلاب این جمهوری
۱۹۰۷ — نیروهای آمریکایی در جنگ میان هندوراس و نیکارگوا مشارکت کردند
۱۹۰۸ — نیروهای آمریکایی در خلال انتخابات پاناما در این کمشور مداخله کردند
۱۹۱۰ — آمریکا نظامیان خود را برای سرکوب کودتا علیه حکومت نیکاراگوا به این کشور گسیل داشت
۱۹۱۱ — ورود نظامیان آمریکایی به هندوراس برای حمایت از کودتا به رهبری مانوئل بونیلا بر ضد رئیس جمهور منتخب میگل داویا
۱۹۱۱ — سرکوب قیام ضد آمریکایی در فیلیپین
۱۹۱۱ — مداخله در چین
۱۹۱۲ — حمله و اشغال کوبا
۱۹۱۲ — حمله به پاناما
۱۹۱۲ — حمله به هندوراس
۱۹۱۲ — ۱۹۳۳ — اشغال نیکاراگوا . از این زمان نیکاراگوا به مستعمره ای برای احتکار شرکت های آمریکایی تبدیل شد. در سال ۱۹۱۴ عهدنامه ای در واشنگتن به امضا رسید که براساس ان ایالات متحده آمریکا اجازه می یافت کانالی را میان دو اقیانوس از طریق خاک نیکاراگوا احداث کند و براساس همین عهدنامه چامرور به عنوان رئیس جمهور نیکارگوا نیز تعیین می شد. علاوه براین عهد نامه موافقت نامه های دیگری هم به امضا رسید که هرچه بیشتر دولت و ملت نیکاگوا را به سوی بردگی بیشتر برای آمریکا هدایت می کرد.
۱۹۱۴ — ۱۹۳۴ — هائیتی. نیروهای آمریکایی پس از وقوع چندین انقلاب در هائیتی وارد این کشور کرد و به مدت ۱۹ سال هائیتی تحت اشغال آمریکا در آمد
۱۹۱۶ — ۱۹۲۴- اشغال جمهوری دومینکن به مدت ۸ سال
۱۹۱۷ — ۱۹۳۳ — اشغال کوبا.
۱۹۱۷ — ۱۹۱۸ — مشارکت در جنگ جهانی اول
۱۹۱۸ — ۱۹۲۲ — مداخله در روسیه
۱۹۱۸ — ۱۹۲۰ — ورود نظامیان آمریکایی به پاناما
۱۹۱۹ — ورود نظامیان آمریکایی به کاستاریکا
۱۹۱۹ — حمله به هندوراس
۱۹۲۰ — حمله به گواتمالا
۱۹۲۱ — حمایت آمریکا از گروههای مسلحی که برای براندازی کارلوس گیریرو تلاش می کردند
۱۹۲۲ — مداخله در ترکیه
۱۹۲۲ — ۱۹۲۷ — ورود نظامیان آمریکایی به چین
۱۹۲۴ — ۱۹۲۵ — حمله به هندوراس
۱۹۲۵ — حمله به پاناما
۱۹۲۶ — حمله به نیکاراگوا
۱۹۲۷ — ۱۹۳۴ — آمریکا چین را به اشغال در آورد
۱۹۳۲ — حمله به السالوادور
۱۹۳۷ — حمله به نیکاراگوا
۱۹۴۷ — ۱۹۴۹ — حمله به یونان
۱۹۴۸ — ۱۹۵۳ — حمله به فیلیپین
۱۹۵۰ — حمله به پورتریکو
۱۹۵۰ — ۱۹۵۳ — حمله به کره
۱۹۵۸ — لبنان
۱۹۵۸ — جنگ با پاناما
۱۹۵۹ — نظامیان آمریکایی وارد لائوس شدند
۱۹۵۹ — حمله به هائیتی
۱۹۶۰ — عملیات نظامی آمریکا در اکوادور
۱۹۶۰ — حمله به پاناما
۱۹۶۵ — ۱۹۷۳ — تجاوز خونین به ویتنام
۱۹۶۶ — حمله به گواتمالا
۱۹۶۶ — حمایت نظامی از اندونزی علیه فیلیپین
۱۹۷۱ — ۱۹۷۳ — بمباران لائوس
۱۹۷۲ — حمله به نیکاراگوا
۱۹۸۰ — عملیات نظامی علیه ایران در طبس موسوم به پنجه عقاب که باشکست مواجه شد
۱۹۸۳ — دخالت نظامی در گرینادا
۱۹۸۶ — حمله به لیبی و بمباران طرابلس و بنغازی
۱۹۸۸ — حمله آمریکا به هندوراس
۱۹۸۸ — حمله به هواپیمای مسافربری ایرانی و قتل عام تمامی ۲۹۰ نفر سرنشین این هواپیما
۱۹۸۹ — نظامیان آمریکایی ناآرامی ها در جزایر ویرجین را سرکوب کردند
۱۹۹۱ — عملیات نظامی گسترده در عراق (جنگ اول خلیج فارس)
۱۹۹۲ — ۱۹۹۴ — اشغال سومالی و انجام خشونت بسیار مفرط علیه شهروندان این کشور
۱۹۹۸ — حمله به سودان . هواپیماهای آمریکایی به بهانه تولید گاز اعصاب یکی از کارخهانه های ساخت دارو را بمباران کردند
۱۹۹۹ — آمریکا با پوشش ناتو جنگی را علیه یوگسلاوی براه انداخت. بمباران این کشور ۷۸ روز به طول انجامید و یوگسلاوی از هم فروپاشید
۲۰۰۱ — حمله و اشغال افغانستان به بهانه تعقیب گروه القاعده
۲۰۰۳ — حمله و اشغال عراق بدون مجوز سازمان ملل
۲۰۱۱ — حمله به لیبی پس از پیروزی انقلاب این کشور و سرنگونی دیکتاتور قذافی
۲۰۱۱ — حمایت از گروههای مسلح تروریستی در سوریه با هدف براندازی نظام منتخب ملت سوریه
۲۰۱۱ — اعلام حمایت از رژیم آل خلیفه درسرکوب قیام مردمی این کشور
۲۰۱۵ — اعلام پشتیبانی از آل سعود در جنگ این کشور علیه انقلاب ملت یمن