شهدای ایران shohadayeiran.com

نتایج یک نظرسنجی جدید نشان می‌دهند که ۵۷ درصد از مردم آمریکا از عملکرد رئیس‌جمهور این کشور ناراضی هستند.
به گزارش شهدای ایران  ، نظرسنجی‌های روزانه مرکز نظرسنجی «گالوپ»، نشان می‌دهند نزدیک به ۶۰ درصد از مردم آمریکا نظر مساعدی نسبت به نحوه عملکرد «دونالد ترامپ» در جایگاه رئیس‌جمهوری آمریکا ندارند.  
به گزارش «هیل»، وبگاه نشریه تخصصی کنگره آمریکا،  مخالفت ۵۷ درصدی مردم با عملکرد «ترامپ» تفاوت اندکی با رکورد عملکرد ضعیف وی در نظرسنجی‌ها در اواسط ماه ژوئن دارد که او با مخالفت ۶۰ درصدی مردم در نظرسنجی‌ها رو به رو شد.  
در نظرسنجی جدید «گالوپ» ۳۷ درصد از مردم هم از مدیریت ترامپ ابراز رضایت کرده‌اند. این رقم نیز با رکورد ضعیف رضایت ۳۵ درصدی از رئیس‌جمهور آمریکا قابل مقایسه است.  
پایگاه هیل نوشته است «باراک اوباما» و «بیل کلینتون»، دو رئیس‌جمهور دموکرات قبلی آمریکا هرگز نارضایتی ۶۰ درصدی از عملکردشان را تجربه نکرده‌اند. این در حالی است که جورج دبلیو بوش بعد از پنج سال خدمت به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا در سال ۲۰۰۵ با نارضایتی ۶۰ درصدی شرکت‌کنندگان در نظرسنجی‌ها رو به رو شد.

*تسنیم

انتشار یافته: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۲۲ - ۱۳۹۶/۰۴/۱۲
0
0
نقدی بر ادعاهای حقوق بشری غرب و آمریکا؛
دموکراسی و حقوق بشر با طعم خون و ترور!
دو مفهوم سازمان ملل و حقوق بشر را باید از معروف ترین ارزش های شناخته شده در دنیای غرب دانست. آمریکا در اغلب موارد برای شروع یک سونامی کشتار جدید، به دنبال مجوز سازمان ملل می گردد!

با سخنان چند روز پیش بان کی مون در زمینه دلایل حذف نام عربستان از فهرست ناقضان حقوق کودکان، حیثیث هر دوی آن مفاهیم به یکباره دچار یک از هم گسیختگیِ عریان تر از همیشه شده است. این البته بدان معنا نیست که حقوق بشر، آزادی و دموکراسی آمریکایی پیش از این برای قاطبه مردم دنیا، مقدس بوده اند. با این حال، واقعیت این است که برخی از مردم تحت تسلط امپراطوری غرب، هنوز هم به سازمان ملل به چشم یک سازمان بی طرف می نگرند. طنز تلخ تر شاید این باشد که برخی جریانات فکری و سیاسی داخل کشور ما نیز با تکیه بر همین پندارِ کودکانه، در آرزوی دستیابی به ارزش های موهوم آمریکایی روزگار می گذرانند! مفهوم حقوق بشر اما واقعاً چقدر برای آمریکایی ها ارزشمند است؟ طبیعتاً مهم ترین و شیرین ترین بخش از حقوق هر انسان در هر جای کره خاکی، جان اوست!
بر همین اساس بد نیست به سخنان اخیر وندی شرمن در خصوص بمباران اتمی هیروشیما مراجعه کنیم تا میزان پایبندی آمریکایی ها به حقوق بشر را لمس کنیم. وندی شرمن گفته است: «من شخصا اعتقاد دارم که تصمیم برای بمباران اتمی ژاپن، تصمیمی درست بود ولی از آنجایی که تعداد زیادی از مردم جان خود را در این حملات از دست دادند، تصمیمی دردناک بود.» وی سپس در اظهار نظری وقیحانه و البته طنزآلود می گوید: «آمریکا تنها کشور جهان است که تاکنون از سلاح هسته ای استفاده کرده است و به همین علت ما برای حمایت از منع اشاعه هسته ای در سراسر جهان به طور ویژه احساس مسئولیت می کنیم!» نگرانی آمریکا بابت کشتار انسان ها به وسیله بمب اتمی را شاید وقتی بتوانیم بهتر درک کنیم که بدانیم بر طبق آمار منابع عراقی، آنها در طول حضور خود در عراق، روزانه 700 شهروند عراقی را قتل عام کرده اند! با مقایسه میزان تلفات جنگ عراق با تلفات 200 هزار نفری حمله اتمی به دو شهر هیروشمیا و ناکازاکی نیز واقعیات تکان دهنده ای در همین زمینه روشن خواهد شد.
سال 1390 یک پایگاه تحلیلی آمریکایی با استناد به تحقیقات یک مجله معروف پزشکی، شمار عراقی هایی که در جنگ آمریکا در عراق کشته شدند را یک میلیون و 455 هزار و 590 نفر اعلام نمود. پایگاه تحلیلی «خانه شفاف سازی اطلاعات» در تاریخ مذکور اعلام کرد:«براساس تحقیقاتی که در مجله پزشکی برجسته «لنست» منتشر شده است، این آمار و ارقام حداقل 10 برابر بیش از رقم تخمینی است که در رسانه های آمریکایی آورده می شود و این رقم جدید، بر اساس یک تحقیقات و مطالعات علمی از شمار قربانیان عراقی که از زمان حمله آمریکا به عراق در سال 2003 تاکنون کشته شده اند، به دست آمده است.» این یعنی آنکه میزان تلفات جنگ عراق، چند برابر استفاده از بمب اتم بوده است! ورای اینکه گزارشات مستند دیگری در همین زمینه، استفاده گسترده و آزمایشی آمریکا از اوانیوم ضعیف شده را در جنگ عراق تایید کرده است.
بر این اساس، باید باور کنیم که به راستی با قومی به مراتب خونخوارتر از تمدن آزتک روبرو هستیم! دولت آمریکا در راه کشتار انسان ها از هیچ تلاشی دریغ نمی کند. بر همین اساس است که اخیراً دستیار سیاستگذاری اقتصادی وزیر خزانه داری اسبق آمریکا و از سردبیران پیشین وال استریت ژورنال طی مقاله¬ای در پایگاه اختصاصی خود می نویسد: ««آزادی و دمکراسی» چیزی است که ماشین جنگی آمریکا با تحریم ها، بمباران ها، مناطق پرواز ممنوع و پهبادها برای کشورهایی به ارمغان می آورد که جرات به خرج داده و به دنبال استقلال خود از زیر سیطره آمریکا می روند.» امروز دروغِ دفاع آمریکا از حقوق بشر همان قدر واضح است که سفیدی رنگِ ماست! در ادامه ی همین مطلب، بد نیست اشاره ای به یکی از مقالات اخیر آدام تایلر در روزنامه واشنگتن پست داشته باشیم. آقای تایلر در مقاله مذکور ضمن تقبیح رفتار اوباما در زمینه عذرخواهی نکردن از ژاپنی ها بابت حملات اتمی به این کشور، فهرستی از جنایات عذرخواهی نکرده آمریکا را برشمرده است.
وی در بخشی از همین مقاله، آمار قابل توجه دیگری از خوی درندگی دولت آمریکا را ارائه داده که اولاً پس از جنگ جهانی دوم و پیش از جنگ عراق رخ داده است و ثانیاً آمار تلفات انسانی آن، همانطور که انتظار می رود، به مراتب بیش از حمله اتمی به هیروشیما و ناکازاکی و حتی جنگ عراق است! تایلر می نویسد: «در زمان جنگ ویتنام، آمریکا 12 میلیون گالون عامل نارنجی (نابود کننده قوی پوشش گیاهی) را در منطقه ویتنام، کامبوج و لائوس برای از بین بردن سنگرهای گیاهی ویتکونگ‌ها و جنگجویان ویتنام شمالی و همچنین نابود کردن غلات آنها پخش کرد. از آن زمان صلب سرخ ویتنام تخمین زده است حدود 1 میلیون نفر بدلیل تماس با عامل نارنجی معلول شده یا از مشکلات جسمانی رنج می‌برند. با این حال تا کنون هیچ عذرخواهی بخاطر این مسئله یا دیگر مناقشات در این جنگ انجام نشده است.» جناب تایلر البته به تلفات 3 میلیون و 800 هزار نفری مردم ویتنام در این جنگ اشاره ای نکرده است!
این در حالی است که به گفته واشنگتن پست در دی ماه سال 90، «مبارزات به سرکردگی آمریکا در کامبوج منجر به مرگ 600 تا 800 هزار نفر شده و تعداد کشته شدگان جنگ لائوس نیز به حدود یک میلیون نفر می رسد.» بر این اساس، به خوبی می توان عمق نگرانی خانم شرمن بابت استفاده دیگران از بمب اتمی را دریافت! به واقع باید به شرمن و دیگر سیاستمداران خونریز آمریکایی گفت که شاید بهتر باشد زین پس برای کاهش تلفات انسانی، باز هم برای گسترش دموکراسی و حقوق بشر آمریکایی، از همان بمب اتم استفاده کرده، قید انجام کشتارهای گسترده تر از هیروشیما و ناکازاکی را بزنید! به واقع سخت تلخ و مضحک است که کشوری با داشتن چنین پرونده خونباری، بخواهد مدعی دفاع از حقوق بشر هم باشد! بر همین اساس است که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی بارها و بارها سخنانی با این مضمون را تکرار کرده اند که: «من تعجب می کنم آمریکایی ها خجالت نمی کشند اسم حقوق بشر را می آورند. هر کس دیگری در دنیا ادعا بکند طرفدار حقوق بشر است دولت مردان آمریکا نباید این ادعا را بکنند.»
فهرست جنایات متعدد آمریکا بر علیه مردم جهان البته بسیار طولانی تر از اینهاست و برای بازگو کردن آن، حتماً به کتابخانه های متعددی نیاز خواهیم داشت! چندی پیش خبرگزاری روسی اسپوتنیک با تاکید بر همین واقعیت نوشته است:« آمریکا کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل و چندین کنوانسیون حقوق بشر بین المللی را به امضاء نرسانده و همه موارد نقض قوانین بین المللی حقوق بشر توسط همپمانانش همچون اسرائیل و عربستان سعودی و ترکیه را نه فقط نادیده می گیرد بلکه در حمایت از تعدی آنها به حقوق بشر انواع و اقسام سلاح های کشتار جمعی را در اختیارشان قرار می دهد و در مجامع بین المللی از محکومیت آنها جلوگیری به عمل می آورد و روی کارهای آنها سرپوش گذاشته است.» ما در دنیای خشنی زندگی می کنیم و بدون شک، دلیل گسترش روزافزون خشونت ها در دنیای معاصر این است که مدعیان دموکراسی، حقوق بشر و حق آزادی انسان، درواقع خود بزرگترین چاقوکشان و قاتلان بین المللی هستند!
کالب موپین، خبرنگار و تحلیلگر سیاسی و عضو حزب کارگران جهان و گروه "مبارزه با امپریالیسم" آمریکا در همین زمینه می گوید: «مردم بسیاری در آسیا کشته شدند تا به سرمایه‌های آمریکا افزوده شود و زندگی در آمریکا مانند زندگی در یک محله پر از جنایت است و منابع ثروتی که وارد آمریکا می‌شود به خون هزاران بی‌گناه آغشته است... در کشورهای قطر، عربستان و امارات چه زمان انتخابات برگزار شده است؟ دموکراسی و حقوق بشر در آمریکا تنها به‌صورت واژه استفاده و آمریکا توسط جنایتکاران و بانکداران شیطان‌صفت اداره می‌شود و هدف از ایجاد فشار به ایران این است که برای ایران ارزش قائل نبوده و قصد کمک به ایران را ندارند و امیدوارم روزی برسد که جوانان آمریکا همچون جوانان سال 57 ایران انقلاب کرده و به آزادی برسند.»
در این شرایط به نظر می رسد دیگر نمی توان جریانات غربگرای داخلی و کسانی را که هنوز هم به دنبال ارزش های غربی ای چون جامعه مدنی، حقوق بشر غربی و دموکراسی غربی هستند، افرادی صادق دانست! به راستی آیا این افراد و جریانات نمی دانند نتیجه روشن دموکراسی غربی، هم اکنون در کشتارگاه یمن، بر روی پرده رفته و در حال نمایش است؟ و نمی دانند که نتایج دیگر همین مفاهیم غربی، کشتار هر روزه مردم پاکستان، افغانستان، عراق، سوریه، دیگران و دیگران برای رسیدن آمریکا به منافع اقتصادی بیشتر است؟ به راستی چگونه می توان عاشق تمدنی بود که رمز ادامه حیات خود را ارتزاق از خون انسان های بیگناه می داند و در عین حال، به صورتی وقیحانه شعار دفاع از حقوق بشر سر می دهد؟! اینها همه سوالات بی پاسخی است که غرب¬گرایان ایرانی همواره از پاسخ دادن به آن طفره رفته، در مقابل؛ تنها به قرقره کردن هر روزه مفاهیم غربی مشغول شده اند! به راستی تقدیس چنین مفاهیم خون آلودی را چگونه باید تفسیر کرد؟! قضاوت با شما!

پایی درازتر از گلیم
ایران زخم خورده حقوق بشر آمریکایی
حق مردم هر کشوری است که نوع حکومت خود را انتخاب کنند اما دنیای امروز اجازه چنین حق سادهای را به مردم کشورهای مختلف نمیدهد. دیکتاتورهای محلی با کمک کشورهای قدرتمند جهانی بخوانید ایالات متحده آمریکا راه را بر محقق شدن ارادهی ملت ها می بندند.

مردم ایران در کودتای 28 مرداد 1332 این اتفاق تلخ را تجربه کرده‌اند. زمانی که دیکتاتور پهلوی از کشور فرار کرده بود با طراحی آمریکایی‌ها کودتا اتفاق می افتد و دولت مصدق سقوط می کند و شاه خائن به کشور بر می گردد و از 1332 تا 1357 دیکتاتوری محمدرضاشاه پهلوی ادامه پیدا می‌کند. ژنرل هایزر که در دی ماه 1357 با ماموریت حفظ سلطنت پهلوی ومنافع آمریکا به ایران می آید در کتاب خاطراتش از طرح ریزی نقشه کودتایی مشابه 1332 پرده بر می‌دارد. هر چند که با هوشیاری انقلابیون این بار نقشه‌ی کودتا به شکست می انجامد ولی آمریکایی‌ها هیچگاه برای تغییر نظام منتخب مردم دست بر نداشتند و از آرزوی خود یعنی تغییر ساختار سیاسی ایران ابایی نداشته اند و به طرق مختلف و با تحریک مخالفان جمهوری اسلامی آنها را به انجام کودتا، عملیاتهای خرابکارنه، فعالیت‌های تجزیه طلبانه با هدف تضعیف حکومت مرکزی و فروپاشی جمهوری اسلامی ادامه داده‌اند. جدی ترین تلاش آمریکایی ها برای تغییر ساختار جمهوری اسلامی را باید در جریان کودتای رنگی 88 جستجو کرد که تمام توان رسانه‌ای، اطلاعاتی ومالی خود را برای سرنگونی جمهوری اسلامی به میدان آوردند.
البته برنامه هایی که آمریکایی ها برای ایران پیاده سازی کردند منحصر به ایران نبوده است و بسیاری از کشورهایی که در جهان خواستند استقلال خود را حفظ کنند و سایه ابرقدرتهای غرب و شرق بر روی سرشان نباشد با چنین مشکلاتی رو به رو بوده اند.
حق انتخاب حکومت، حق بشریت نیست؟
آمریکایی ها بسیاری از جنگ‌هایی که راه می اندازند و تحریم‌هایی که علیه دیگر کشورها وضع می کنند با استفاده از کلیدواژه ی دفاع از حقوق بشر است. حال مگر غیر از این است که انتخاب نوع حکومت و حاکمیت حق طبیعی یک ملت برای کشورشان است؟ که اگر این چنین است چرا از قبل از وقوع انقلاب اسلامی تا کنون آمریکایی ها تمام تلاش خود را برای سرنگونی جمهوری اسلامی انجام داده اند؟ آیا مردم ایران حق چنین انتخابی را ندارند؟ آمریکایی ها چه حقی دارند برای مردم کشوری دیگر در هزاران کیلومتر آنطرف تر از خاک کشورشان برای آنها تصمیم بگیرند؟ اگر حق استقلال و حق آزادی و حق رای جزو حقوق بشر است که هست؛ پس چرا آمریکایی‌ها در مقابل احقاق حق ملت ایران سنگ اندازی می‌کند؟ در واقع از 1332 تا 1357 نشان می دهد آمریکایی ها با تحمیل کاپیتالاسیون به ایران و تبدیل ایران به ژاندارم منطقه تنها اهمیتی که ایران برایشان داشته است تامین منافع آمریکایی‌ها بوده است و با وقوع انقلاب اسلامی منافع خود را در خطر دیدند و تنها امری که قطعا در موضعگیری های آمریکایی ها اثرگذار نبوده است حقوق بشر در ایران بوده است. چه اثباتی بهتر از این که ساواک به همکاری آنها و موساد به راه افتاد چه بسیار در زندان های مخوف پهلوی و چه بیشتر در تظاهرات خیابانی به شهادت رسیدند و آمریکایی دم بر نیاورند بلکه تمام تلاش خود را کردند که آن خون‌ها به ثمر نرسد.
ایران؛ اسراییل، عربستان
مقایسه موضع گیری آمریکایی ها در قبال ایران؛ اسراییل، عربستان نشان می‌دهد آمریکایی ها نه تنها دغدغه به عنوان حقوق بشر نداشته و ندارند بلکه خود نیز در تضییع آن و جنایت‌های بشری شریک اند. فی المثل در جریان هجوم رژیم بعثی به ایران نه تنها آمریکایی ها بی طرف نبودند بلکه طرف صدام حسین را گرفتند و تا توانستند به او کمک‌های سیاسی، مالی، اطلاعاتی و ... کردند و به واقع در تمام جنایت های صدام حسین شریک بودند. هم چنین در تمام سال¬هایی که اسراییل لبنان و غزه را مورد هجوم نیروهای بیرحم خود قرار می داد و قتل عامهایی فجیع همچون صبرا و شتیلا را رقم می زد زبان حقوق بشری آمریکایی‌ها نه تنها لالن بود بلکه به سمت محکومیت گروهای مقاومت می چرخید. در جریان حمله نظامی ددمنشانه عربستان به یمن نیز حقوق بشر آمریکایی بار دیگر کشور متجاوز را محکوم نکرد بلکه ملت موردتهاجم را محکوم کرد و به پشتیبانی از ناقض حقوق بشر پرداخت. این رفتار آمریکایی ها با کدامین منطق انسانی و عقلانی قابل توجیه است؟ چرا مردم یمن، بحرین حق انتخاب نوع حاکمیت خود را ندارند؟ چرا مردم غزه و لبنان حق زندگی در سرزمین خود را نداشته باشند؟
در واقع معیارهای حقوق بشری آمریکایی بر اساس منافع سیاسی سردمداران آمریکایی تغییر می کند و این چنین است که متحدان استراتژیک آمریکا در جهان خود نیز جزو ناقضان حقوق بشر هستند. سرنوشتی که امروز یمن و بحرین با آن رو‌به رو هستند دیروز ایران است. دیروزی که کشورهای دیگری نیز آن را تجربه کرده‌‌اند.
طرح‌ریزی کودتا علیه دولت قانونی سالوادور آلنده رییس جمهور شیلی و حمایت از جنابتکاری همچون پینوشه برای نشستن بر مصدر قدرت؛ نشان دهنده‌ی آن است که آمریکایی ها نه تنها به دنبال حقوق اولیه انسان‌ها نیستند بلکه تمام تلاش خود را برای نرسیدن ملت ها به حقوق خود انجام می دهند. پنجاه سال مقابله با کوبا و تلاش¬های بسیار ولی ناکام آنها برای ترور فیدل کاسترو نمونه‌ی دیگری از این خیانت‌ها و جنایت‌هاست.
اندونزی نیز زخم خورده حقوق بشر آمریکایی است؛ درسال 1965سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا – سیا کودتایی نظامی به رهبری «سوهارتو» علیه «سوکارنو»، رئیس جمهور وقت اندونزی تدارک دیده و به اجرا می‌گذارد؛ سوکارنو اندونزی را ابتدا از چنگ ژاپنی‌ها و سپس هلندی‌ها رهانیده و آزاد کرده بود. به دنبال اجرای این کودتای بیش از یک میلیون شهروند اندونزیایی قربانی شدند.
لیست کشورهایی که آمریکا بصورت مستقیم یا غیر مستقیم کودتای نظامی کرده است نزدیک به پنجاه کشور می‌شود. این نشاندهنده آن است که کودتا و دست درازی به استقلال دیگر کشورها جزو رویه ‌ی ثابت آمریکایی‌ها برای نیل به اهداف شان است و نباید انتظاری بیشتر از این از بزرگترین ناقض حقوق بشر در جهان داشت. بهترین تعریف از رفتار آمریکایی‌ها را می‌توان پرسش و پاسخ «آیرا کورزبان» وکیل «ژان برتراند آریستاید» رئیس‌جمهور هائیتی در میامی آمریکا دانست که اندکی پس از کودتای سال 2004 آمریکا در هائیتی مطرح کرد: "چرا تا کنون در واشنگتن کودتا شکل نگرفته است؟ چون در واشنگتن «سفارت آمریکا» وجود ندارد."
پارسنیوز گزارش میدهد؛
اهمیت نام گذاری هفته حقوق بشر آمریکایی/ حقوق بشر اسم رمز توجیه جنایات
عبارت حقوق بشر در جامعه کنونی جهانی به ویژه در ادبیات دولت های امپریالیستی اسم رمزی برای توجیه جنایات و تروریسم دولتی و تفسیر تهاجم به دیگر کشورهاست. تهاجمی که هم در عرصه سخت و هم در عرصه نرم صورت می گیرد.
آمریکا، پس از فروپاشی شوروی و فرو ریختن دیوار برلین که به معنای پایان جنگ سنتی سرد محسوب می شد این رویکرد را به عنوان یک ابزار در جعبه سیاست های داخلی و خارجی خود قرار داد. ابزاری که پس از واقعه یازده سپتامبر میزان استفاده از آن به شدت افزایش یافت. اما دولت آمریکا چگونه با وجود این پارادوکس آشکار توانسته است خود را به عنوان مدافع حقوق بشر در سطح جهان معرفی نماید؟
تبعیض نژادی و جنسیتی در آمریکا در حال حاضر نیز وجود دارد. این تبعیض هم از نظر جنسیتی که در حوزه فرو دست انگاشتن جنس زن به عنوان جنس دوم مطرح است و نیز از نظر نژادی که با تحقیر جامعه سیاه پوست این کشور صورت می گیرد؛ همواره در سطح رسانه ها مطرح می شود. بتی فریدان بنیان گذار سازمان ملی زنان در آمریکا در سال 1966 و نویسنده کتاب رازوری زنانه یکی از گزاره های تهدیدآمیز دولت آمریکا علیه حقوق زنان را ایجاد آزادی مطلق برای نظریات فروید در جامعه آمریکا می داند. اما با وجود این عملکرد چطور دولت آمریکا می تواند برای دفاع از حقوق زنان و رنگین پوستان به تاسیس سازمان های مردم نهاد در کشورهای دیگر بپردازد و یا با استفاده از اهرم فشار در سازمان ملل کشورها را در این دو حوزه مورد بازخواست قرار دهد؟
آمریکا چگونه در زمینه ترویج دموکراسی و پرهیز از خشونت به ایجاد کمپین های جهانی مشغول می شود در حالی که بزرگ ترین بمباران جهانی و نخستین تجربه حمله اتمی را در جنگ جهانی دوم به نام خود ثبت کرده است؟ حاصل حمله اتمی آمریکا به ژاپن بیش از 200 هزار کشته بود. همین طور همراهی این کشور با انگلیس در بمباران شهر درسدن آلمان 600 هزار کشته بر جای گذاشت. «بمباران درسدن نامی است که بر حمله نظامی استراتژیک به شهر درسدن، پایتخت ایالت ساکسونی در آلمان، در ماه های پایانی جنگ جهانی دوم، نهاده اند. در حملاتی که بین روزهای 13 تا 15 فوریه سال 1945 اتفاق افتادند، 1300 بمب افکن نیروی هوایی بریتانیا و ایالات متحده، بیش از 3900 تن بمب و مواد آتش زا بر روی شهر رها کردند. طوفان آتشینی که در نتیجه انفجار این بمب ها شکل گرفته بود، 39 کیلومتر مربع از مرکز شهر را سوزاند و 600 هزار نفر را در یک شب قتل عام نمود.»
آیا کشوری که ده ها پروژه کودتا در میان کشورهای مختلف را اجرایی کرده می تواند مروج دموکراسی و حقوق بشر در جهان باشد؟ نقش امپریالیستی آمریکا در ایران نیز همانند نقش انگلیس به بخش جدایی ناپذیر حافظه های تاریخی جامعه تبدیل شده است. حمایت از کودتای 28 مرداد و استثمار ایران و منابع ملی آن در طول دوره پهلوی توسط دو کشور انگلیس و آمریکا مجموعه ای از رفتارهای ضد بشری را رقم زده است که امکان فراموشی آن نیز وجود ندارد. این نقش در طول حیات انقلاب اسلامی نیز تداوم داشت. مقام معظم رهبری با توجه به این سوابق از دولت آمریکا در مورد رویکرد این کشور پیرامون حقوق بشر می فرمایند: «هر کس دیگری درباره‌ حقوق بشر حرف بزند، آمریکایی ‌ها حق ندارند درباره‌ حقوق بشر حرف بزنند؛ چون‌ دولت آمریکا بزرگ ‌ترین نقض‌کننده‌ حقوق بشر در دنیا است؛ نه فقط دیروز، بلکه همین امروز».
از این رو طبق بیانات ایشان در تیر ماه سال 94 نام گذاری یک هفته در طول سال به عنوان هفته «حقوق بشر آمریکایی» تاثیر قابل توجهی در یادآوری حجم انبوهی از سوابق ضد بشری دولت آمریکا در ایران و جهان خواهد داشت. اما برای نام گذاری این هفته، کدام بخش از تاریخ سیاست های آمریکا را می توان انتخاب کرد؟ این انتخاب، انتخاب سختی خواهد بود؛ زیرا هر برگ از دفتر قطور تاریخ که به تاریخ آمریکا مربوط می شود مشحون از جنایات ریز و درشت متعددی است که انتخاب یک نماد از میان آن را دشوار می کند. با این وجود برای آنکه ایران در عرصه دیپلماسی عمومی بتواند در معرفی سیاست های ضد حقوق بشری آمریکا نقش پیش برندگی خویش را حفظ کند، طبق انتخاب رهبری، هفتم تا دوازدهم تیر ماه نمونه مؤثری برای نام گذاری این هفته است. روزهایی از تیر ماه که مجموعه ای از مصادیق نقض آشکار حقوق بشر توسط آمریکا علیه مردم ایران صورت گرفت. مقام معظم رهبری در 6 تیر ماه 94 در تبیین این موضوع فرموده اند: «فردا هفتم تیر است، حادثه‌ حزب اتفاق افتاده است؛ در سال 66 در همین روز هفتم تیر، حادثه‌ بمباران شیمیایی سردشت اتفاق افتاده است؛ بله، صدام آن کار را کرد، اما پشت سر صدام چه‌ کسی بود؟ آمریکایی ‌ها بودند، غربی‌ ها بودند، همان کسانی بودند که بمب‌ های شیمیایی را به او دادند، چراغ سبز هم به او دادند و در مقابل این جنایت بزرگ و این قتل ‌عام عجیب سکوت هم کردند. در روز یازدهم تیر چند روز بعد ترور شهید صدوقی است که این هم کار همین جنایتکاران است. در روز دوازدهم تیر چند روز بعد از این حادثه‌ اسقاط هواپیمای ایرباس بر روی خلیج فارس است. اگر طراح این حوادث هم سرویس ‌های امنیتی آمریکا و غرب نبودند، حداقل کمک ‌کننده بودند؛ حداقل تشویق ‌کننده بودند. این دشمن‌ ها را بشناسیم. به ‌تعبیر بعضی دوستان، خوب است این هفتم تا دوازدهم تیر را هفته‌ «حقوق بشر آمریکایی» اعلام بکنیم».
حضور آمریکا به عنوان حامی اقتصادی و سیاسی دشمنان انقلاب اسلامی از ابتدای انقلاب به صورت مستمر در جریان بوده است. نقش سازمان منافقین در اقدامات ضد حقوق بشری علیه مردم ایران و حمایت همه جانبه از رژیم بعث عراق در تحمیل جنگ 8 ساله به ایران نمونه هایی از همراهی آمریکایی ها با اصول ضد حقوق بشری است. نگاهی به فعالیت های گروهک منافقین در طول سال های ابتدایی انقلاب و نوع اقدامات آنها میزان فاصله آمریکا به عنوان حامی این گروهک را از مفهوم حقوق بشر نمایش می دهد. منافقین در به کار گیری خشونت علیه مردم ایران محدودیتی نداشتند. از آتش زدن دختر سه ساله، تا قتل عام کودکان خردسال در برابر چشمان والدین در پرونده این گروهک وجود دارد. امام خمینی (ره) در مورد آنها می فرماید: «منافقین بدتر از کفارند.»
بر اساس گزارش های منتشر شده ترور مسئولان کشور، ترور نخبگان و دانشمندان حوزه و دانشگاه، ترور اقلیت های مذهبی در ایران نظیر ویلهم آتون از دیگر اقدامات ضد بشری منافقین است. آنها از سال 57 تا 75، 418 عملیات تروریستی را فقط در تهران سازماندهی کرده و انجام داده اند که میانگین عملیات تخریب و بمب گذاری منافقین، 20 عملیات در هفته بوده است. آنان در سال 69، 900 کودک را به زور از والدینشان جدا کرده و به خارج از کشور تبعید نمودند.
این عملکرد علاوه بر آنکه در زمان خود مورد حمایت آمریکا بود امروز نیز با گذشت 37 سال از انقلاب اسلامی همواره مورد تایید دولت مردان آمریکایی قرار دارد. در روزهای پایانی سال 94 یکی از اسناد این حمایت در رسانه ها مورد توجه قرار گرفت. سندی که مربوط به زمان حال است و نه گذشته های دور. در 27 اسفند 94 (17 مارس 2016) پیش ‌نویس قطع نامه¬ای از سوی تِد پو، عضو منتخب جمهوری ‌خواه مجلس نمایندگان آمریکا از حوزه انتخاباتی دوم ایالت تگزاس و سه تن از همقطارانش به نام ‌های برایان هیگینز، آلبیو سیرز و براد شرمن تحت عنوان «تأمین ایمنی و امنیت افراد مستقر در کمپ لیبرتی در عراق» به این مجلس ارائه شد. در کمتر از چند روز حامیان این قطع نامه در کنگره آمریکا به 64 نفر رسیدند. حمایت دولتی از گروهک منافقین توسط آمریکا در حالی رسانه ای شد که در همان روزها اوباما در پیامی تلویزیونی به مناسبت سال نوی شمسی به مردم ایران تبریک می گفت و با اعلام خبر خوردن سبزی پلو با ماهی در کاخ سفید تلاش می کرد دستکش مخملی دیگری به دستان خون آلود آمریکا بپوشاند. یکی از نکات جالبی که در قطع نامه مذکور مطرح شده بود لزوم تضمین دولت آمریکا برای حفظ اموال این گروهک است: «اعضای این سازمان تروریستی اموال و دارایی ‌های با ارزشی را پیشتر در کمپ اشرف بر جای گذاشته و به آن دسترسی ندارند دولت آمریکا باید با همکاری دولت عراق تمامی تلاش خود را به کار ببرد تا اعضای این سازمان به این اموال دسترسی یابند.»
از این رو به نظر می رسد با آغاز هفته حقوق بشر آمریکایی در سال 95 مراکز دانشگاهی، حوزوی، رسانه ای و فرهنگی نقش مهمی در بازخوانی نقش دولت آمریکا در نقض حقوق بشر در طول دهه های گذشته و علیه تمام ملت های جهان دارند. نقشی که در صورت ایفای صحیح آن دیگر جریان های غرب دوست توان بزک کردن چهره دولت تروریستی آمریکا را نخواهند داشت.
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۲۳ - ۱۳۹۶/۰۴/۱۲
0
0
ادعای دموکراسی و حقوق بشر آمریکایی درباره دفاع ازحقوق بشر بی پایه واساس است.



مدیر دیدهبان حقوق بشر: حرف سازمان ملل دیگر چه اعتباری دارد؟
20 خرداد 1395 ساعت 17:02
مدیرکل سازمان دیدهبان حقوق بشر در ادامه انتقادات از حذف عربستان سعودی از فهرست ناقضان حقوق کودکان سازمان ملل، تاکید کرده که بانکیمون اجازه داده ریاض با پول او را ساکت کند.

مدیرکل سازمان دیدهبان حقوق بشر که روز چهارشنبه گفته بود که به دلیل حذف عربستان سعودی و اسرائیل از لیست ناقضان حقوق کودکان، بانکیمون باید شرم کند، حالا از ساکت شدن سازمان ملل تحت فشار ریاض به شدت انتقاد کرد.

سازمان ملل این هفته ائتلاف سعودی را به دلیل حمله به مراکز غیرنظامی و کشته و زخمی کردن صدها کودک در یمن، در فهرست سیاه قرار داد. این اقدام با واکنش تند عربستان سعودی روبرو شده و دبیرکل در اقدامی بیسابقه و تنها ساعاتی بعد از اعلام خشم ریاض، نام عربستان را «تا مشخص شدن نتایج تحقیقات مشترک» از فهرست حذف کرد

این اقدام با انتقادات شدید بینالمللی و حقوق بشری مواجه شده و در همین راستا، رئیس دیدهبان حقوق بشر در انتقاد از حذف نام عربستان سعودی از فهرست ناقضان حقوق کودکان تصریح کرد که دبیرکل سازمان ملل باید شرم کند.

کنت روث در تازهترین انتقادش از این اقدام تصریح کرد: «اگر بانکیمون اجازه میدهد پول سعودی ساکتش کند، دیگر حرف سازمان ملل(برای ملتهای فقیر) چه اعتباری دارد؟».

وی همچنین تصویری از بانکیمون را منتشر کرده که در آن عربستان سعودی با پول خود در حال ساکت کردن دبیرکل سازمان ملل است.



داعش درمدت 6 سال است دربرابرچشمان تمام سران وحشی آمریکا نفت سوریه وعراق را با همدستی نظامیان آمریکایی به ترکیه واسرائیل وکشورهای اروپایی می فروشد.
آمریکا ازسال 2003 تاکنون شریک داعش است.
آمریکا شریک اول جنایات رژیم صهیونیستی درفلسطین است.
آمریکا شریک اول جنایات رژیم کودک کش صهیونیستی در نوارغزه است.
آمریکا شریک اول جنایات القاعده درخاورمیانه است.
آمریکا شریک اول جنایات مخالفان سوری درسوریه است.
آمریکا شریک اول جنایات تمام تروریست ها درسوریه است.
آمریکا شریک داعش است.
آمریکا شریک اول جنایات القاعده وداعش در یمن است.
آمریکا شریک اول جنایات داعش د در مصراست.
آمریکا شریک اول جنایات داعش درلیبی است.
آمریکا شریک اول جنایات رژیم آل سعود در یمن است.
آمریکا شریک اول جنایات عربستان سعودی درسوریه وعراق ولبنان است.
آمریکا شریک جنایات تروریست های تکفیری در سوریه وعراق است.
آمریکا شریک جنایات تروریست های تکفیری در خاورمیانه است.
سکوت تمام سازمان های بین المللی دربرابرجنایت های آمریکا به شرمانه وشرم آوراست.
داعش درمدت 6 سال است زیرنظرآمریکا بین عراق وسوریه جابجا می شود.
افزایش فعالیت داعش با حمایت آمریکا است.
ترکیه درمدت 6 سال است با کمک عربستان،قطر، با رهبری آمریکا تروریست وسلاح به سوریه می فرستد.
حضورکشورهای خارجی درمنطقه موجب تقویت تروریسم شده است.
مدعیان حقوق بشرروی داعش را هم سفید کرده است.
مدعیان دموکراسی ازحمایت داعش درجنایت دست بردارند.
سازمان های مدعی حقوق بشرچرا دربرابرجنایت آمریکا درخاورمیانه سکوت کرده اند.
آمریکا با سکوت جامعه جهانی درمنطقه جنایت می کند.
آمریکا اصلی ترین حامی تروریسم دولتی درجهان است.
آمیکا به دنبال راضی کردن متحدان منطقه ای اش است.
کشتارمردم سوریه وعراق وغزه ولبنان ویمن و... توسط آمریکا ومحتدانش نشانگرضعف سازمان های بین المللی است.
آمریکا بی آبروترین کشوردرمیان مردم خاورمیانه است.



سازمان ملل شریک جنایات عربستان در یمن
عضو حزب ملت دموکراتیک یمن با تأکید بر حمایت سازمان ملل از تجاوز عربستان علیه ملت یمن گفت که کشورهای مدعی دفاع از حقوق بشر تسلیحات کشنده به عربستان میدهند تا شهروندان یمنی را به خاک و خون بکشند.

«ناصر النکرانی»، عضو حزب ملت دموکراتیک یمن در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در صنعااظهار داشت: کشورهای عضو شورای امنیت، عربستان و تروریستها در یمن را با سلاح و تجهیزات لجستیک مجهز میکنند، به همین دلیل باید گفت که سازمان ملل حامی تجاوز عربستان علیه یمنیهاست.
وی افزود:طبیعی است که سازمان ملل در برابر تجاوز عربستان به فرزندان ملت یمن ساکت باشد و این سکوت عربستان را برای ادامه تجاوزات، حملات و نقض حقوق بشر در یمن گستاختر کرده است.
النکرانی گفت: ما میبینیم که سازمان ملل کمیتههای انقلابی یمن را به دلیل مقاومت در برابر تجاوز عربستان به نقض آتشبس انسانی یا اقدامات تروریستی و به هم زدن امنیت کشور متهم میکند.
عضو حزب ملت دموکراتیک یمن خطاب به کشورهای عضو شورای امنیت گفت: شما مدعی حمایت از حقوق بشر هستید، در حالی که شبه نظامیان و گروههای تروریستی را با سلاحهای کشنده مجهز میکنید، این ننگی برای شماست که ادعای دفاع از حقوق بشر میکنید، اما از گروههایی که جرایمی بی سابقه در تاریخ بشر مرتکب میشوند ، حمایت میکنید ، بنابراین شما هرگز قابل اعتماد نیستید.
النکرانی با اشاره به اینکه عربستان درصدد فریب برخی کشورها برای مشارکت در حمله به ملت یمن است، افزود:ملت یمن سیاست سرکوبگری رژیم آل سعود را تلافی خواهد کرد .
وی از کمیته های انقلابی، جنبش انصار الله و ارتش یمن خواست به خواسته ملت خود گوش فرا داده تا همبستگی بین ملت و کمیتههای انقلابی بیشتر شده و هر کدام از 2 طرف نگهبان یکدیگر باشند.
راهپیمایی یمنیها در محکومیت حملات عامدانه عربستان علیه شهروندان یمنی
از سوی دیگر کمیته عالی انقلاب یمن از عموم مردم این کشور خواست عصر امروز با راهپیمایی به سمت میدان باب الیمن صنعا جنایات جنگی رژیم آل سعود در بندر الحدیده، تعز و عمران را محکوم کنند.
در بیانیه کمیته عالی انقلاب یمن آمده است: ملت یمن جرایم نسلکشی و محاصره از سوی عربستان و آمریکا و حملات وحشیانه عربستان و مزودوران آن را که به طور عمدی شهروندان و تاسیسات حیاتی یمن را هدف میگیرند، محکوم میکند.
در این بیانیه آمده است: عربستان گمان میکند که با حمله به غیرنظامیان و هدف گرفتن فرودگاهها و بنادر میتواند ملت یمن را تسلیم و سرسپرده بیگانگان کند، در حالی که یمنیها با مقاومت در برابر طاغوتیان و متجاوزان، عظمت، قدرت، اصالت و ایمان خود را ثابت میکنند.
این بیانیه افزود: عموم ملت یمن توطئه ها و نقشههای خبیث بیگانگان را رد کرده و هرگز اجازه عملی شدن آن در یمن را تحت هیچ فشاری نمیدهند.


عملکرد شرم آور آمریکا در مورد پناهندگان سوری
20 خرداد 1395 ساعت 16:30
فرید زکریا می نویسد: اوباما باید افکار عمومی آمریکا را از سطح آسیب ها و تلفات غیرنظامیان سوری مطلع کند . سنت های دیرین . ارزشمند آمریکایی را به آنها یادآوری کند.

به گزارش دیپلماسی ایرانی، با وجود گسترش تعارض سوریه در ورای مرزهای این کشور، استفاده از گزینه نظامی از سوی آمریکا برای حل مشکلات نظامی و سیاسی این بحران اشتباه است. اینکه اوباما بی میل به درگیری در مداخله بشردوستانه در مقیاس وسیع است، مایه مسرت است. اما عدم مداخله گسترده در اقدام بشردوستانه قابل قبول نیست. قائل شدن به تفاوت میان این دو مهم است.

در بیشتر سال های دوره ۷۵ ساله گذشته، آمریکا مامن انسان دوستی بوده است. آمریکا بیشترین کمک های خارجی را تامین کرده و بیشترین تعداد مهاجران را در خاک خود پذیرفته است. برای چندین دهه، آمریکا حدود ۵۰ درصد از کل مردم مهاجر را در خود جای داده بود. اما این آمار هم اکنون دیگر صادق نیست. کمک های آمریکا در بحران سوریه با اتحادیه اروپا هماهنگ است و هیچ یک آن طور که باید در این زمینه فعالیت نمی کنند.

عملکرد آمریکا در مورد پناهندگان سوری مایه شرمساری است. آمریکا متعهد شده که ده هزار پناهنده سوری را بپذیرد، اما سال گذشته تنها دو هزار و ۱۹۲ نفر را قبول کرد و در تلاش است تا بتواند تعداد بیشتری از آورگان را پذیرا باشد. این در حالی است که به لطف دوری از بحران، آمریکا می تواند به طور انتخابی آورگان سوری را بپذیرد. در این میان، کانادا با جمعیتی تقریبا یک دهم آمریکا تا کنون ۲۵هزار سوری را در خاک خود سکونت داده است. آلمان با صدها هزار آواره سوری مواجه است که به دنبال پناهندگی هستند و متعهد شده است که بیش از ۴۰ هزار نفر را در خاک خود اسکان دهد.

ثروتمندترین کشورهای جهان در مقابل ضعیف ترین و فقیرترین کشورها شرمسار شده اند. هم اکنون بیش از یک میلیون نفر یعنی نزدیک به یک چهارم جمعیت کشور برای مهاجرت به لبنان ثبت نام کرده اند. برای مهاجرت به اردن ۶۵۰ هزار نفر و برای مهاجرت به ترکیه نزدیک به ۳ میلیون نفر ثبت نام کرده اند.

به علاوه، آمریکا به طور سنتی نقش رهبری را برای تنظیم دستور کار اقدام بشردوستانه به دست می گرفت و با کنترل سایر کشورها آنها را مجبور به اعطای کمک های بشردوستانه، پذیرش مهاجران و فراهم آوردن نیروهای عملیات حافظ صلح می کرد. دولت آمریکا هم اکنون در بعضی از این زمینه ها فعال است اما این اقدامات با مقیاس وسیع تلفات و خسارت های بحران سوریه متناسب نیست.

سوریه از هر لحاظ یک تراژدی تمام عیار است. حدود ۴۰۰هزار نفر تا کنون کشته و ۶.۵ میلیون نفر در مرزهای سوریه آواره شده اند. نزدیک به ۵میلیون نفر نیز از کشور خود گریخته اند. برخی همین موضوع را دلیلی بر لزوم اعزم نیروی بیشتر، بمباران گسترده ترو استقرار منطقه پرواز ممنوع در کشور می دانند. اما این پیشنهاد بر پایه مفروض وجود شریک منطقه ای برای همکاری نظامی و وجود یک گزینه نظامی قابل حصول مشروع و مقبول از دید همه سوری ها است. بدون این پیش شرط ها، مداخله نظامی خارجی تبدیل به آشوب و اشغال گری استعماری می شود.

آنچه واشنگتن می تواند انجام دهد، پاسخ گویی به بحران سوریه با پاره ای از تلاش های بشردوستانه متناسب با تراژدی موجود در سوریه است. اوباما باید افکار عمومی آمریکا را از سطح آسیب ها و تلفات غیرنظامیان سوری مطلع کند. سنت های دیرین ارزشمند آمریکایی را به آنها یادآوری کند. اوباما باید از کنگره بخواهد که در تامین کمک های بیشتر، پذیرش مهاجران بیشتر و رهبری حرکت بین المللی حمایت بیشتری از آن داشته باشد.

اوباما باید جورج دبلیو بوش و بیل کلینتون را سفیران ویژه کشور برای اقدام بشردوستانه در سوریه قرار دهد.

دونالد ترامپ از اوباما انتقاد خواهد کرد و جمهوری خواهان نیز موضوع تروریسم و خطر آن را مطرح می کنند. اما آنها اشتباه می کنند و اوباما باید این کار را بکند. آمریکایی ها همواره نگران پذیرش پناهندگان بوده اند همان طور که در گذشته اکثرا مخالف پذیرش آلمانی های یهودی در دهه ۱۹۳۰ و حتی بعد از جنگ جهانی دوم بودند در حالی که شاهد وقوع هلوکاست بودند. ۵۵درصد مردم مخالف پذیرش مجارستانی ها پس از تجاوز شوروی در ۱۹۵۶ بودند. اما رهبران آمریکا بر موضع خود پافشاری کردند و همه این اقشار مورد پذیرش قرار گرفته و در جامعه آمریکا مستحیل شده و به جزء بی بدیلی از آن تبدیل شدند.

قرار نیست اوباما در دوره بعدی انتخابات شرکت کند و از طرفی در حوزه های دیگر نشان داده که به اندازه کافی شجاع است. پس چرا نباید این شجاعت را در این زمینه هم نشان دهد؟
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار