شهید احمد جعفرنژاد در وصیتنامه خود آورده است: خدایا! تو جانم دادی و جانم را خواهی گرفت مرا در آن صراطی گذار که هیچگاه در لحظه جان دادن غفلت نخورم.
به گزارش شهدای ایران ، شهید «احمد جعفرنژاد» 6 آذر 1338 در روستای فخرآباد گیلان متولد شد. وی سالهای 56 - 57 با روحیه انقلابی در صف اول تظاهرات و فعالیتهای انقلاب پیشتاز بود. شهید جعفرنژاد در بسیاری از عملیاتها حضور فعال داشت و سرانجام در تاریخ 9 آذر 1360 در عملیات طریق القدس در فتح دلاورانه بستان به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید «احمد جعفرنژاد»
بسم الله الرحمن الرحیم
ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون (169- آل عمران)
«وصیتنامه»
برادر و زن برادر عزیز و گرامیم. سلام ممکن است وقتی که شما این نوشته را میخوانید من دیگر نباشم و از حالت مادی که دارم خارج شده باشم. چون برای یک مسلمان (که انشاءالله لیاقتش را داریم که جزو افراد این دسته باشیم) مرگی وجود ندارد و این حالت تحولی بیش نیست. امیدوارم زیاد بی تابی نکنید که این کار از اجر شما میکاهد.
برادر و زن برادر عزیزم در این 10 سال زندگی که با شما داشتم رنج فراوانی به شما دادم به خدا قسم آنطوری که شما به من رسیدید پدر و مادر نمیرسیدند. برادر عزیز شما برای من همچون پدر بودید و ای زن برادر گرامی که برام هم جای مادر و هم جای خواهر بودی امیدوارم که در طول این چند سال زندگی اگر در مواردی از روی نادانی تندی کردم مرا ببخشید.
خداوند از شما راضی باشد چون من از شماها بیش از اندازه راضی هستم. همچنین شما ای برادرزادههای خوبم مینا، سهیلا، افسانه، حسین، حامد خیلی شماها را دوست دارم آرزو میکنم که همیشه در زندگی موفق باشید و ای بقیه بستگانم و آشنایان و دوستان گرامیم همیشه به یاد شماها بودم و هستم و خواهم بود و خیلی دوستتان دارم ولکن خدا و اسلام را بیش از شما. اگر چنانچه خداوند بزرگ خطاها و گناهان مرا بخشید و توبهام را پذیرفت انشاءالله به فیض الهی که همان شهادت در راه اوست خواهم رسید.
آری شهادت شربتی است که هر کس توان آن را ندارد که بنوشد مگر این که بتواند در یک لحظه خود را از تمام قید و بند ظاهری اعم از مال و جان خود گذشته و در راه حق علیه باطل فدا کند. بله این راه، راه سعادت و راه رسیدن به پیروزی است.
خدایا: میدانم آنچه تو میخواهی میکنی، مرا بر آن راهی بگذار که مصلحت توست.
خدایا: تو جانم دادی و جانم را خواهی گرفت مرا در آن صراطی گذار که هیچگاه در لحظه جان دادن غفلت نخورم.
خدایا: به من نعمتهای فراوان دادی که نه قدرش دانستم و نه لیاقتش داشتم پس مرا زبانی ده که سپاسگزار تو باشم.
خدایا: به حدی گناه کردم و از فرمان تو سرپیچی کردم که شرمندهام مرا از بخشیده شدگان درگاه خود قرار ده.
در پایان از شماها میخواهم قدر این ابرمرد را بدانید و از بیانات گهربارش استفاده نمایید که به راستی خداوند محبت عظیمی به ما نموده و در این برهه از تاریخ چنین رهبری را بما اهداء کرده است از شماها تمنا دارم که از او و یارانش همچون خامنهای و رفسنجانیها و... حمایت و اطاعت کنید.
خدانگهدار. به امید پیروزی حق بر باطل
*ساجد
وصیتنامه شهید «احمد جعفرنژاد»
بسم الله الرحمن الرحیم
ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون (169- آل عمران)
«وصیتنامه»
برادر و زن برادر عزیز و گرامیم. سلام ممکن است وقتی که شما این نوشته را میخوانید من دیگر نباشم و از حالت مادی که دارم خارج شده باشم. چون برای یک مسلمان (که انشاءالله لیاقتش را داریم که جزو افراد این دسته باشیم) مرگی وجود ندارد و این حالت تحولی بیش نیست. امیدوارم زیاد بی تابی نکنید که این کار از اجر شما میکاهد.
برادر و زن برادر عزیزم در این 10 سال زندگی که با شما داشتم رنج فراوانی به شما دادم به خدا قسم آنطوری که شما به من رسیدید پدر و مادر نمیرسیدند. برادر عزیز شما برای من همچون پدر بودید و ای زن برادر گرامی که برام هم جای مادر و هم جای خواهر بودی امیدوارم که در طول این چند سال زندگی اگر در مواردی از روی نادانی تندی کردم مرا ببخشید.
خداوند از شما راضی باشد چون من از شماها بیش از اندازه راضی هستم. همچنین شما ای برادرزادههای خوبم مینا، سهیلا، افسانه، حسین، حامد خیلی شماها را دوست دارم آرزو میکنم که همیشه در زندگی موفق باشید و ای بقیه بستگانم و آشنایان و دوستان گرامیم همیشه به یاد شماها بودم و هستم و خواهم بود و خیلی دوستتان دارم ولکن خدا و اسلام را بیش از شما. اگر چنانچه خداوند بزرگ خطاها و گناهان مرا بخشید و توبهام را پذیرفت انشاءالله به فیض الهی که همان شهادت در راه اوست خواهم رسید.
آری شهادت شربتی است که هر کس توان آن را ندارد که بنوشد مگر این که بتواند در یک لحظه خود را از تمام قید و بند ظاهری اعم از مال و جان خود گذشته و در راه حق علیه باطل فدا کند. بله این راه، راه سعادت و راه رسیدن به پیروزی است.
خدایا: میدانم آنچه تو میخواهی میکنی، مرا بر آن راهی بگذار که مصلحت توست.
خدایا: تو جانم دادی و جانم را خواهی گرفت مرا در آن صراطی گذار که هیچگاه در لحظه جان دادن غفلت نخورم.
خدایا: به من نعمتهای فراوان دادی که نه قدرش دانستم و نه لیاقتش داشتم پس مرا زبانی ده که سپاسگزار تو باشم.
خدایا: به حدی گناه کردم و از فرمان تو سرپیچی کردم که شرمندهام مرا از بخشیده شدگان درگاه خود قرار ده.
در پایان از شماها میخواهم قدر این ابرمرد را بدانید و از بیانات گهربارش استفاده نمایید که به راستی خداوند محبت عظیمی به ما نموده و در این برهه از تاریخ چنین رهبری را بما اهداء کرده است از شماها تمنا دارم که از او و یارانش همچون خامنهای و رفسنجانیها و... حمایت و اطاعت کنید.
خدانگهدار. به امید پیروزی حق بر باطل
*ساجد