شهدای ایران shohadayeiran.com

پرونده قتل مرموز نگهبان یک مرکز خیریه در تهران، با دستگیری زن و مردی وارد مرحله تازه‌ای شد. زن میانسال با مقتول اختلاف داشت.
به گزارش  شهدای ایران ، پیش از ظهر 22دی سال گذشته زنی میانسال در حال توزیع غذای نذری در محله کیانشهر بود که مقابل یک خیریه رسید. هرچه در زد نگهبان در را باز نکرد. قصد ترک آنجا را داشت که متوجه صدای ناله و کمک‌خواهی از داخل اتاقک نگهبان شد.

خود را به مدرسه‌ای که در کنار موسسه خیریه بود رساند و از سرایدار آنجا درخواست کمک کرد. بعد دو نفری وارد ساختمان خیریه شدند. چند بار نگهبان میانسال را صدا زدند که پاسخی نشنیدند اما همچنان صدای ناله می‌شنیدند.

کشف پیکر غرق در خون مرد نگهبان در خیریه

به سمت اتاقک نگهبانی داخل ساختمان رفتند که با پیکر غرق در خون او روبه‌رو شدند. ابتدا به اورژانس و بعد به پلیس زنگ زدند. دقایقی از این تماس نگذشته بود که امدادگران اورژانس و ماموران کلانتری از راه رسیدند. در ادامه مرد زخمی به بیمارستان منتقل شد و ماموران ماجرا را به مدیر خیریه خبر دادند.

تحقیقات نشان داد، مرد میانسال از سال‌ها قبل به عنوان نگهبان در این مرکز مشغول به کار بود.

مرگ در بیمارستان

تحقیقات برای شناسایی و بازداشت ضارب ادامه داشت تا این‌که به ماموران خبر رسید مرد زخمی باوجود تلاش پزشکان در بیمارستان فوت کرده است.


سرنخ تازه در ماجرای قتل نگهبان خیریه +عکس

در این مرحله با گزارش مرگ او به بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران‌ جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و با هماهنگی قضایی تحقیقات در دستور کار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

زن آشنا به عنوان یک مظنون

در این مرحله ماموران به تحقیق از همکاران مقتول پرداختند که معلوم شد او درگیری و خصومتی با کسی نداشته است، اما فقط با یکی از خانم‌هایی که کارمند واحد ستادی بهزیستی بوده و در این خیریه همکاری داشته، چند بار مشاجره کرده است. بررسی‌ها نشان می‌داد این زن به دلیل متلک‌پرانی و مزاحمت‌های مقتول به او تذکر داده و موضوع مزاحمت‌های او را به مدیر خیریه و حراست بهزیستی خبر داده بود.

ماموران به تحقیقات ادامه دادند حتی این زن مورد تحقیق قرار گرفت که مدعی شد روز حادثه همراه زنی که همکارش بوده برای انجام کارهای اداری به بهزیستی در اطراف تهران رفته بودند. زمانی که از شاهد او تحقیق شد همکارش گفت که روز حادثه را باهم بوده‌اند و در تماس یکی از همکارانشان متوجه قتل مرد نگهبان خیریه شده‌اند.

بازداشت 2 متهم

ماموران همچنان به این زن مظنون بودند، به همین خاطر با هماهنگی قضایی رفت و آمد او را زیر نظر گرفتند تا این‌که اطلاعات و سرنخ‌هایی به دست آوردند که نشان می‌داد، این زن با یک مرد جوان تلفنی و پیامکی در ارتباط بوده است. در ادامه تحقیقات مشخص شد این زن در ارتباط با مرگ مرد نگهبان خیریه حرف‌هایی به آن مرد زده است.

در این مرحله با هماهنگی قضایی زن و مرد جوان، دیروز با دستور قضایی به‌عنوان تنها مظنونان در این جنایت بازداشت شدند.

شیما زن میانسال و بهروز مردی که با او در ارتباط بود، دیروز برای ادامه تحقیقات به دادسرای جنایی تهران منتقل شدند.

انکار جنایت

شیما به قاضی پرونده گفت: من در ستاد بهزیستی کار می‌کنم و با مرکز خیریه که مقتول در آنجا کار می‌کرد نیز همکاری داشتم و او را در آنجا می‌دیدم. این خیریه بنابر دلایلی مدتی فعالیتش متوقف شده بود، اما مدیر خیریه خودش دوباره فعالیت آنجا را از سر گرفت. مدرک کارشناسی ارشد روان‌شناسی مثبت‌گرا دارم. سال 86 با توجه به مخالفت خانواده‌ام با پزشکی که از همسرش جدا شده و فرزندی داشت، ازدواج کردم. خانواده‌ام مدام از من می‌خواستند از او جدا شوم، اما من به خاطر علاقه‌ام به آن مرد ماندم و به زندگی‌ام ادامه دادم.

وی افزود: حتی مرا تهدید کردند اگر صاحب فرزند شوم، مرا برای همیشه ترک خواهند کرد. مانده بودم چه کار کنم. از این وضع خسته شده بودم. شرایط زمانی بدتر شد که پسر همسرم نیز با من بدرفتاری می‌کرد و به این اختلاف و درگیری‌ها دامن می‌زد. دیگر حاضر به ادامه زندگی نبودم و درصدد جدایی بودم. در این کش‌و‌قوس بود که با برادر یکی ازدوستان سابقم در تهران روبه‌رو شدم. من سال‌ها پیش با خواهر او در یک مدرسه به عنوان معلم کار می‌کردیم. همین باعث شد با او ارتباط برقرار کنم. در جریان این ملاقات‌ها درباره زندگی‌مان حرف زدیم. او می‌گفت در حال جدایی از همسرش است. من هم درباره تصمیم خود برای جدایی از شوهرم و مشکلاتم گفتم.

بهروز دیگر متهم پرونده نیز به قاضی گفت: من فوق‌لیسانس مهندسی دارم. شیما دوست خواهرم بود. من و او هردو در زندگی‌هایمان با شکست رو‌به‌رو شده و درصدد جدایی از همسرانمان بودیم. با هم تلفنی حرف می‌زدیم و هرازگاهی که روزهای بیکاری‌ام بود، سراغش می‌رفتم و اگر کاری داشت، انجام می‌دادم.

وی افزود: قرار بود بعد از جدایی از همسرانمان با هم ازدواج کنیم. او از ماجرای مزاحمت و متلک‌های مقتول به من گفته بود. روزی که مرد نگهبان خیریه به قتل رسید، من شیما و زنی را که همکارش بود، به یکی از اداره‌‌های بهزیستی برده بودم.

با قرار قانونی برای این دو متهم،آن دو برای ادامه تحقیقات و رازگشایی از این جنایت، به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شدند.



*جام جم
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار