28خردادماه 1367 منافقين دومين حمله سازمانيافته نظامي خود را به خاك كشورمان انجام دادند. اولين تجاوز آنها با نام عمليات آفتاب در هشتم فروردين ماه 67 به منطقه فكه صورت گرفته بود.
شهدای ایران: 28خردادماه 1367 منافقين دومين حمله سازمانيافته نظامي خود را به خاك كشورمان انجام دادند. اولين تجاوز آنها با نام عمليات آفتاب در هشتم فروردين ماه 67 به منطقه فكه صورت گرفته بود و در دومين خيانت آشكار به زادبوم آبا و اجداديشان، به شهر مهران حمله كردند. در گزارش زير به صورت اجمالي بررسي ميكنيم كه چطور اشغال مهران، منافقين را در سراشيبي سقوط فرو برد.
29 خردادماه 1367 يك روز پس از حمله منافقين به خطوط مرزي استان ايلام، شهر كوچك مهران كه پيشتر چند بار بين نيروهاي ايراني و عراقي دست به دست شده بود، اشغال شد. البته اين شهر مرزي در زمان تجاوز نفاق خالي از سكنه بود و متجاوزان نيز نتوانستند بيشتر از سه روز در آن دوام بياورند و اول تيرماه مجبور به فرار شدند.
پيشدرآمد تجاوز نظامي سازمان نفاق هرچند به عمليات آفتاب و حمله به فكه برميگردد، اما آنها تقريباً از سال 64 به صورت گسترده در عراق حضور يافته بودند. چنانكه در سال 65 مسعود رجوي رسماً در فرودگاه بغداد مورد استقبال سران حزب بعث عراق قرار گرفت و ساعتي بعد با صدام در كاخ رياست جمهوري مصافحه كرد. رويدادي كه باعث شد بسياري از همپيمانان سازمان سعي كنند دامنشان را از رسوايي فضاحتباري كه در پيش بود، دور نگه دارند.
تا مدتي مجاهدين در عراق دست به كارهاي تبليغاتي ميزدند و سعي ميكردند به شكل علني خود را با سياستهاي رژيم بعث عراق همسو نشان ندهند. البته از همان سالهاي 65 - 64، گزارشهايي از دخالت نيروهاي اين سازمان در بازجويي و حتي شكنجه اسراي ايراني مخابره ميشد، ليكن سعي عمومي سازمان بر اين بود تا سياستهاي مستقلي را نسبت به سياستهاي حزب بعث عراق به نمايش بگذارد.
اتفاقات سال 67 اما طوري رقم خوردند كه پردههاي ريا براي هميشه كنار رفتند. در اولين روزهاي آغاز اين سال، واحدهاي نظامي سازمان منافقين تهاجمي علني را به منطقه مرزي فكه آغاز كردند، آن هم با استفاده از تانكها و ماشينهاي زرهي كه عراق در اختيارشان گذاشته بود. حالا ديگر جاي هيچ چك و چانهاي نمانده بود كه سازمان مجاهدين در مسابقه وقاحت و خيانت مقام اول را كسب كرده است. نيروهايش دوشادوش سربازاني به كشورمان حمله ميكردند كه از سالها پيش تحت عنوان ارتش بعث، صدها كيلومتر از مرزهاي مشترك ايران و عراق را به خاك و خون كشيده بودند.
با انجام عمليات آفتاب در هشتم فروردين ماه 67، گروههاي ضد انقلابي اندكي كه همچنان روابط سياسي و تشكيلاتي با سازمان داشتند از منافقين تبري جستند. حالا كه منافقين چيزي در طبق سياسي خود نداشتند، سعي در جبران مافات در ميدان جنگ كردند. اما آفتاب دستاورد نظامي خاصي در پي نداشت و نوبت به عمليات چلچراغ در اواخر خردادماه 1367 رسيد. عملياتي كه طي آن شهر مرزي مهران به اشغال نيروهاي نفاق درآمد و براي مدت كوتاهي پرچم اين سازمان در خانههاي ويران شده اين شهر به اهتزاز درآمد.
«امروز مهران، فردا تهران» شعاري بود كه يكي از نمايندگان تندروي كنگره امريكا در دهان منافقين انداخت. او چند روز پس از عمليات چلچراغ در يك سخنراني در جمع نيروهاي سازمان گفته بود: «دست از تلاش برنداريد! به زودي از مهران تا تهران رژه خواهيد رفت.» همين حرفهاي دهن پركن آن قدر به مذاق منافقين خوش آمد كه تنها يك ماه و سه روز بعد از عقبنشيني از مهران، در عملياتي موسوم به «فروغ جاويدان» سوداي فتح تهران كردند. اگر آنها در عمليات آفتاب تيرخلاصي به حيثيت نداشته سياسيشان زده بودند، مزه پيروزي نصفه و نيمه در چلچراغ آن قدر در دهانشان شيريني كرده بود كه اينبار در عمليات «فروغ جاويدان» تمامي نيروهاي خود را از سراسر اروپا و امريكا به ميدان جنگ فراخوانند.
در واقع عمليات چلچراغ و موفقيت كوتاه مدتش، وسوسه اشغال تهران را به سر منافقان انداخت. لذا براي يك پيروزي سريع، بزرگ و غافلگيركننده، هرچه داشتند پاي كار آوردند و تمامي قواي خود را در يك ديوانگي محض به عمق خاكهاي ايران اسلامي گسيل ساختند.
منافقين سراسيمه و با عجله وارد مهلكهاي شدند كه در آن هوانيروز، نيروي هوايي، گردانهاي سپاه، بسيج و ارتش، براي قتل عامشان لحظهشماري ميكردند. عمليات مرصاد در پنجم مرداد ماه 1367 نه تنها شيريني فتح چند روزه مهران را از زير زبان منافقان بيرون كشيد، بلكه كمر سازمان نفاق را براي هميشه درهم شكست.
29 خردادماه 1367 يك روز پس از حمله منافقين به خطوط مرزي استان ايلام، شهر كوچك مهران كه پيشتر چند بار بين نيروهاي ايراني و عراقي دست به دست شده بود، اشغال شد. البته اين شهر مرزي در زمان تجاوز نفاق خالي از سكنه بود و متجاوزان نيز نتوانستند بيشتر از سه روز در آن دوام بياورند و اول تيرماه مجبور به فرار شدند.
پيشدرآمد تجاوز نظامي سازمان نفاق هرچند به عمليات آفتاب و حمله به فكه برميگردد، اما آنها تقريباً از سال 64 به صورت گسترده در عراق حضور يافته بودند. چنانكه در سال 65 مسعود رجوي رسماً در فرودگاه بغداد مورد استقبال سران حزب بعث عراق قرار گرفت و ساعتي بعد با صدام در كاخ رياست جمهوري مصافحه كرد. رويدادي كه باعث شد بسياري از همپيمانان سازمان سعي كنند دامنشان را از رسوايي فضاحتباري كه در پيش بود، دور نگه دارند.
تا مدتي مجاهدين در عراق دست به كارهاي تبليغاتي ميزدند و سعي ميكردند به شكل علني خود را با سياستهاي رژيم بعث عراق همسو نشان ندهند. البته از همان سالهاي 65 - 64، گزارشهايي از دخالت نيروهاي اين سازمان در بازجويي و حتي شكنجه اسراي ايراني مخابره ميشد، ليكن سعي عمومي سازمان بر اين بود تا سياستهاي مستقلي را نسبت به سياستهاي حزب بعث عراق به نمايش بگذارد.
اتفاقات سال 67 اما طوري رقم خوردند كه پردههاي ريا براي هميشه كنار رفتند. در اولين روزهاي آغاز اين سال، واحدهاي نظامي سازمان منافقين تهاجمي علني را به منطقه مرزي فكه آغاز كردند، آن هم با استفاده از تانكها و ماشينهاي زرهي كه عراق در اختيارشان گذاشته بود. حالا ديگر جاي هيچ چك و چانهاي نمانده بود كه سازمان مجاهدين در مسابقه وقاحت و خيانت مقام اول را كسب كرده است. نيروهايش دوشادوش سربازاني به كشورمان حمله ميكردند كه از سالها پيش تحت عنوان ارتش بعث، صدها كيلومتر از مرزهاي مشترك ايران و عراق را به خاك و خون كشيده بودند.
با انجام عمليات آفتاب در هشتم فروردين ماه 67، گروههاي ضد انقلابي اندكي كه همچنان روابط سياسي و تشكيلاتي با سازمان داشتند از منافقين تبري جستند. حالا كه منافقين چيزي در طبق سياسي خود نداشتند، سعي در جبران مافات در ميدان جنگ كردند. اما آفتاب دستاورد نظامي خاصي در پي نداشت و نوبت به عمليات چلچراغ در اواخر خردادماه 1367 رسيد. عملياتي كه طي آن شهر مرزي مهران به اشغال نيروهاي نفاق درآمد و براي مدت كوتاهي پرچم اين سازمان در خانههاي ويران شده اين شهر به اهتزاز درآمد.
«امروز مهران، فردا تهران» شعاري بود كه يكي از نمايندگان تندروي كنگره امريكا در دهان منافقين انداخت. او چند روز پس از عمليات چلچراغ در يك سخنراني در جمع نيروهاي سازمان گفته بود: «دست از تلاش برنداريد! به زودي از مهران تا تهران رژه خواهيد رفت.» همين حرفهاي دهن پركن آن قدر به مذاق منافقين خوش آمد كه تنها يك ماه و سه روز بعد از عقبنشيني از مهران، در عملياتي موسوم به «فروغ جاويدان» سوداي فتح تهران كردند. اگر آنها در عمليات آفتاب تيرخلاصي به حيثيت نداشته سياسيشان زده بودند، مزه پيروزي نصفه و نيمه در چلچراغ آن قدر در دهانشان شيريني كرده بود كه اينبار در عمليات «فروغ جاويدان» تمامي نيروهاي خود را از سراسر اروپا و امريكا به ميدان جنگ فراخوانند.
در واقع عمليات چلچراغ و موفقيت كوتاه مدتش، وسوسه اشغال تهران را به سر منافقان انداخت. لذا براي يك پيروزي سريع، بزرگ و غافلگيركننده، هرچه داشتند پاي كار آوردند و تمامي قواي خود را در يك ديوانگي محض به عمق خاكهاي ايران اسلامي گسيل ساختند.
منافقين سراسيمه و با عجله وارد مهلكهاي شدند كه در آن هوانيروز، نيروي هوايي، گردانهاي سپاه، بسيج و ارتش، براي قتل عامشان لحظهشماري ميكردند. عمليات مرصاد در پنجم مرداد ماه 1367 نه تنها شيريني فتح چند روزه مهران را از زير زبان منافقان بيرون كشيد، بلكه كمر سازمان نفاق را براي هميشه درهم شكست.
*جوان