در وزارت ارشاد چه خبر است؟
چند صباحی از پردهبرداری تبلیغ همجنسگرایی در مملکت خودمان میبینیم و در کمال تعجب رگههایی از همان شیوههای اجرایی در برخی آثار هنری تولید داخل پدیدار شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ مدتی است موضوع همجنسگرایان به یکی از دغدغه های روشنفکران جامعه تبدیل شده است و در برخی از آثار هنری بویی از تبلیغ و ترویج آن به چشم می خورد.
ازجمله این قالبهای هنری، نمایشی است که حتی نامش هم برگرفته از عنوان «دگرباشها» است، به کارگردانی و بازی یکی از هنرمندان که آثارش این روزها به شکل عجیبی در کانون توجه این جریان قرار دارد و در یکی از سالنهای زیرمجموعه خانه هنرمندان ایران روی صحنه رفته است. نمایشی که حتی خود نویسنده در گفتگویی اعلام کرد از اجرای آن در ایران بسیار متعجب شده و البته برایش هم خوشحالکننده و هم غیرمنتظره است.
تئاتری که شاید در نگاه نخست تنها به گفتگوی ساده بین دو زن که هر دو همسر یک مرد هستند مربوط میشود و یا بهاصطلاحِ نمایش، داستان «مرد دو آدرسه» است که در حق همسرانش ظلمها کرده اما فارغ از ارزشگذاری فنی اثر که بسیار ضعیف ساخته و پرداخته شده، اصل قصه و داستان، نه آن مرد دو آدرسه هدف است و نه مصائب آن دو زن بلکه آنچه غایت و فرایند دراماتیک اثر بیان میکند تهی و پوچ بودن روابط زناشویی است که میتواند نه در روابط اشخاص نمایش بلکه در تمامی زوجها و روابط زناشویی سیطره پیدا کند.
* تأکید نمایش بر نکبت بودن روابط زناشویی!
این نمایش در طول اجرا بر نکبت بودن روابط زناشویی اشاره مستقیم دارد و حتی در وقیحترین حالت ممکن جزئیات همبستری با شوهر و تمایلات جنسی را (که تنها خاستگاه بودن کنار مرد داستان است) نیز غیر مستقیم و فرمی روایت میکند. و درنهایت، با اِلمانهای مشخص و محرز به مخاطب نشان میدهد که این مدل زندگی نتیجه جز نکبت و بیچارگی نخواهد داشت اما در ازای آن هر دو زن میتوانند نوع دیگری از زندگی را که همان در کنار هم و باهم بودن است، تجربه کنند و به ایده آلهایشان دست پیداکرده و فرصتهای ازدسترفته زندگی را دوباره احیا کنند و حتی احتیاجات غریزی خود را نیز در کنار هم برآورده سازند!
به گونهای که در اواخر نمایش کارگردان با وقاحت مثالزدنی سعی در نشان دادن آن میکند؛ و البته برای صریح و شفاف نشان دادن پیغام نمایش، از نماد معروف همنجسگرایان در طول مدت اجرا در طراحی لباس بازیگر بهره میبرد.
ازجمله این قالبهای هنری، نمایشی است که حتی نامش هم برگرفته از عنوان «دگرباشها» است، به کارگردانی و بازی یکی از هنرمندان که آثارش این روزها به شکل عجیبی در کانون توجه این جریان قرار دارد و در یکی از سالنهای زیرمجموعه خانه هنرمندان ایران روی صحنه رفته است. نمایشی که حتی خود نویسنده در گفتگویی اعلام کرد از اجرای آن در ایران بسیار متعجب شده و البته برایش هم خوشحالکننده و هم غیرمنتظره است.
تئاتری که شاید در نگاه نخست تنها به گفتگوی ساده بین دو زن که هر دو همسر یک مرد هستند مربوط میشود و یا بهاصطلاحِ نمایش، داستان «مرد دو آدرسه» است که در حق همسرانش ظلمها کرده اما فارغ از ارزشگذاری فنی اثر که بسیار ضعیف ساخته و پرداخته شده، اصل قصه و داستان، نه آن مرد دو آدرسه هدف است و نه مصائب آن دو زن بلکه آنچه غایت و فرایند دراماتیک اثر بیان میکند تهی و پوچ بودن روابط زناشویی است که میتواند نه در روابط اشخاص نمایش بلکه در تمامی زوجها و روابط زناشویی سیطره پیدا کند.
* تأکید نمایش بر نکبت بودن روابط زناشویی!
این نمایش در طول اجرا بر نکبت بودن روابط زناشویی اشاره مستقیم دارد و حتی در وقیحترین حالت ممکن جزئیات همبستری با شوهر و تمایلات جنسی را (که تنها خاستگاه بودن کنار مرد داستان است) نیز غیر مستقیم و فرمی روایت میکند. و درنهایت، با اِلمانهای مشخص و محرز به مخاطب نشان میدهد که این مدل زندگی نتیجه جز نکبت و بیچارگی نخواهد داشت اما در ازای آن هر دو زن میتوانند نوع دیگری از زندگی را که همان در کنار هم و باهم بودن است، تجربه کنند و به ایده آلهایشان دست پیداکرده و فرصتهای ازدسترفته زندگی را دوباره احیا کنند و حتی احتیاجات غریزی خود را نیز در کنار هم برآورده سازند!
به گونهای که در اواخر نمایش کارگردان با وقاحت مثالزدنی سعی در نشان دادن آن میکند؛ و البته برای صریح و شفاف نشان دادن پیغام نمایش، از نماد معروف همنجسگرایان در طول مدت اجرا در طراحی لباس بازیگر بهره میبرد.