زندگی امام حسن(ع) فراز و نشیبهای فراوانی دارد که میتواند برای شیعیان راهگشا باشد.
به گزارش شهدای ایران ، امام حسن(ع) فرزند ارشد امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س)، امام دوم شیعیان است. ایشان در پانزدهم ماه مبارک رمضان سال سوم هجری متولد شدند. زندگی این امام همام فراز و نشیبهای فراوانی دارد و به حق میتوان گفت غربت ایشان در زمان بعد از صلح با معاویه به کمال خود رسید. برای بررسی بیشتر قسمتهای مهم زندگی این امام بزرگوار با حجتالاسلام کاشانی به گفتگو نشستهایم.
به عنوان سوال اول زمانی که امام علی(ع) بر مسند خلافت بودند، امام حسن (ع) از چه جایگاه در میان سرداران و نزدیکان امام علی داشتند؟
امام حسن (ع) در همان ابتدا نیز به واسطه روایاتی که رسول خدا(ص) به مردم رسیده بود از محبوبیت خاصی در میان عوام و خواص برخوردار بودند. در روایت اهل سنت این مطلب وجود دارد که اگر عقل و عقلانیت به شکل یک انسان دربیاید آن انسان امام حسن(ع) است. زمانی که امام علی(ع) میخواست در یکی از جنگها مردم کوفه را با خود همراه کند، امام حسن (ع) را به این شهر فرستاد و ایشان با توجه به جایگاهی که نزد رسول خدا داشت و هم چنین بیان غرای ایشان باعث شد که 10 هزار نفر به سپاه امام علی (ع) بپیوندند. این مطلب جایگاه امام حسن (ع) را نزد خواص جامعه نشان میدهد و یا زمانی که در جنگها کار به جاهای باریک کشیده میشد، حضور ایشان در بحبوحه میدان نبرد گشایش ایجاد میکرد.
داستانی را مسعودی یکی از مورخین بزرگ نقل میکند که در یکی از جنگها در یک معبر راهبردی هزار تیرانداز دشمن آن مکان را تصرف کرده بودند و اگر آن تنگه فتح میشد، سپاهیان دشمن شکست میخوردند. در آن زمان چند بار محمد حنفیه که فرزند امام علی (ع) و بسیار دلیر بود به آن تنگه رفت و نتوانست آنجا را تصرف کند. امام علی (ع) که محمد حنفیه را در این امر ناکام دید، فرزند ارشدش امام حسن (ع) را برای فتح آن تنگه فرستاد و ایشان بعد از مدتی آنجا را فتح کردند. در اینجا نقل شده است که محمد حنفیه ناراحت و مغموم شد و امام علی (ع) به وی گفت: فرزندم از این اتفاق ناراحت نشو. حسن پسر فاطمه و فرزند رسول خداست و دلاوری و شجاعت در وجود اوست. همه این اتفاقات باعث شد که محبوبیت امام حسن(ع) روز به روز در میان اصحاب افزوده شود.
یکی از اصلیترین چالشها پیش روی امام حسن(ع) در زندگی خود وجود زنی به نام جعده بود. چرا امام علی(ع) به خانه یکی از خوارج رفت و دختر اشعث را برای فرزندش خواستگاری کرد؟
این موضوع نیاز به بحث مفصل دارد. ازدواجهای صدر اسلام به هیچ عنوان با ملاکهای امروزی قابل فهم نیست. در ازدواجهای آن روزها موضوعات قبیلهای حائز اهمیت بود و برای اینکه دو قبیله با هم رابطه داشته باشند، فرزندانشان با هم ازدواج میکردند. ازدواج امام حسن(ع) با جعده دختر اشعث ابن قیس نیز در همین راستا است. در زمان امام علی(ع) اشعث فرد با نفوذی بود و نزدیک به 20 هزار نیروی نظامی در اختیار داشت و برای تعامل با او بهترین راه همین موضوع بود. البته بعدها اهل بیت(ع) با فرهنگسازی در جوامع، موضوعاتی هم چون کفیت و اخلاقمداری در ازدواج را ترویج دادند پس نباید نگاهمان به ازدواجها در صدر اسلام را با ملاکهای امروزی تطبیق دهیم.
چرا در زمان خلافت امام حسن(ع) بسیاری از سرداران سپاه ایشان به سپاه دشمن پیوستند و امام بییاور ماندند؟
بعد از امام علی(ع) برای خلافت هیچ فردی شایستهتر از امام حسن(ع) نبود در ضمن در زمان خلافت امام علی(ع) بسیاری ار نزدیکان ایشان شهید شده بودند و این مطلب باعث شد تا عده کثیری از افراد سپاه اسلام به سمت امام حسن(ع) حرکت و با ایشان بیعت کنند. چه بسا خوارجی هم که با امام علی(ع) مشکل داشتند به جهت اینکه امام حسن نوه پیامبر بود با ایشان بیعت کردند و در ابتدای بیعت همه چیز به نفع امام حسن(ع) بود.
در همان ابتدا حسنبنعلی (ع) با اقداماتی هم چون افزایش حقوق نظامیان و مجازات خائنان، کار حکومت را به خوبی در دست گرفت، اما متأسفانه از آنجایی که معاویه در سالهای خلافت امام علی (ع) مسلمانان را غارت کرده بود و ثروت بسیاری را اندوخته بود و هم چنین، افکار عمومی شامیان را به گونهای تغییر داده بود که خود را حاکم بودن همتای جهان اسلام معرفی کرده بود، در ادامه شرایط برای امام حسن سخت شد. لشکریان حسن بن علی (ع) زمانی که مشاهده کردند معاویه سه برابر آنها نیروی نظامی دارد و در ازای تسلیم شدن آنها پول هنگفتی پرداخت میکند، به سمت معاویه شتافتند و لشکر امام حسن(ع) روز به روز کوچک و کوچکتر شد و خیانت فرماندهان امام و حتی نزدیکترین یاران ایشان باعث شکافهای بسیار جدی در حکومت اسلامی گردید.
آرام آرام امام حسن(ع) احساس کرد که حکومت اسلامی رو به فروپاشی است و وقتی معاویه یکی از فرماندهان را با پول میخرید، بسیاری از نیروهای تحت امر آن سردار سپاه از لشکر امام حسن(ع) جدا میشدند و این موضوع بعد تبلیغاتی بسیار عجیبی در حکومت امام حسن(ع) ایجاد کرد.
لطفا شرایط جامعه تحت فرمان امام حسن(ع) و به خصوص شهر کوفه را شرح دهید.
شهر کوفه در آن زمان شهری بسیار پیچیده بود و بیشتر افراد آن یا یمنی بودند و یا ایرانی. در زمان صدر اسلام اعراب یمنی با حجازیها رقابتی بسیار شدید داشتند و در بسیاری از این رقابتها مشکلاتی به وجود میآمد که ضربه اصلی آن را حکومت اسلامی متحمل میشد. همچون جنگ صفین و ماجرای حکمیت. بعد از امام علی(ع) نیز چند گروهی در شهر کوفه وجود داشت و زمانی که کوفیان و مخصوصا خوارج متوجه شدند که امام حسن(ع) میخواهد با معاویه صلح کند با ایشان درگیر شدند و حتی در چند مورد امام را مجروح کردند. به دلیل اینکه معاویه را دشمن شماره یک خود میدانستند و صلح با او برای آنها باورنکردنی بود.
یکی از گروههایی که در شهر کوفه وجود داشت شیعیان عراقی بودند. در واقع این افراد همان سنیهایی هستند که خلیفه سوم را قبول ندارند و امام علی (ع) را خلیفه سوم میدادند. بخش دیگری از شهر کوفه را اشراف و سرمایهداران آن روزها تشکیل میدادند که آنها نیز در شرایط صلح پشت امام را خالی کرده و به سمت معاویه شتافتند.
آیا هر صلحی با دشمن نرمش قهرمانانه است؟/ توجه روحانیون به زندگی امام حسن(ع) برای ارتباط بهتر با مردم
به موضوع صلح اشاره کردید. لطفا درباره این موضوع صحبت کنید.
در مورد صلح امام حسن(ع) و نرمش قهرمانانه ایشان در برابر دشمن بعضی امروز برداشت اشتباه دارند. در مورد صلح ایشان باید گفت که این معاهده دو وجه دارد. وجه اول آن وجود امام حسن در مقابل معاویه به عنوان دشمنی غارتگر و ظالم بود و وجه دیگر آن خودفروشانی هستند که با تنها گذاشتن امام و رفتن به سمت معاویه باعث شدند این صلح رقم بخورد. منظور نرمش قهرمانانه اگر صلح شخص امام حسن (ع) باشد این مطلب درست است. ایشان برای مصلحت مسلمانان و معدود شیعیان و برای اینکه جان آنها در امان باشد با دشمن شماره یک اسلام صلح کرد و این قطعا نرمش قهرمانانه است.
باید این مطلب را در نظر داشته باشیم که شرایط امام حسن(ع) به عنوان یک حاکم دلسوز مردم خود بسیار سخت بود. امام در این مسئله بر تمایلات والای خود که رساندن اسلام به جایگاه اصلی است پا گذاشتند و این حتما نرمشی است که در آن حفظ جان مسلمانان وجود دارد. اما برای کوفیان که امام خود را یاری نکردند، این صلح یک ننگ است و نمیشود این صلح را برای آن افراد نرمش قهرمانانه دانست. آن کسی صلح را نرمش قهرمانانه میداند که از ابتدا همه وظایف خود را انجام داده باشد؛ نه مردمان کوفه که از همان ابتدا مغلوب زر و سیم معاویه شدند. در زمانه امروز نیز همین موضوع وجود دارد. صلح برای افرادی نرمش قهرمانانه است که همه وظایف خود را به درستی انجام داده باشند. نه اینکه از ابتدا آنچه داریم را بفروشیم و زودتر از اینکه دشمن به وظایف خود عمل کند ما همه چیز را یک طرفه انجام دهیم. این عمل برای آنها نرمش قهرمانانه نیست.
بعد از صلح امام حسن(ع) چه کردند؟
امام حسن(ع) به مدینه بازگشتند. بالاترین اولویت ایشان در مدینه حفظ جان شیعیان و بنی هاشم و امام حسین (ع) و دریافت ماهانه مبلغی برای فقرا از معاویه بود که در صلح نامه وجود داشت. در آن زمان شیعیان آن حضرت در غربت عجیبی بودند و به شدت سر خورده شده بودند. هم از این بابت که پسر رسول خدا خانه نشین شده بود و هم اینکه حاکم ظالمی همچون معاویه بر مسند کار بود .اما باز هم در آن شرایط که امام بسیار منزوی شده بودند، ایشان یک دید راهبردی داشتند که آن هم کمک به فقرا بود امام در آن شرایط نه فرصت تبلیغ دین را داشتند و نه بر مسند حکومت بودند به همین دلیل رو به کرامت آوردند تا اینکه درب خانه اهل بیت(ع) بر روی شیعیان بسته نشود و مردم برای دریافت زر و سیم به خانه ایشان مراجعه کنند.
هر چند ارتباط امام با مردم به پایینترین سطح خود رسیده بود اما لقب کریم اهل بیت (ع) نیز از همان زمان به امام حسن(ع) اطلاق شد. ایشان چند بار اموال خود را به مردم بخشیدند و تا آنجا که میتوانستند اموال خود را در راه خدا بذر و بخشش کردند. معاویه از هر طرف راه را بر امام حسن(ع) بسته بود و تنها راه ارتباط ایشان در مدینه با مردم کمک به افراد بود.
از زندگی این امام بزرگوار موضوعی را بگویید که در جامعه امروز ما نیز کاربرد داشته باشد.
تمام زندگی امام حسن(ع) برای شیعیان درس است.اما یکی از موضوعات مهم که به درد ما روحانیون میخورد موضوع کریم بودن ایشان است. در دو برهه، دو امام ما حرکتی مشابه انجام دادند که روحانیون امروز میتوانند از آنها الگوبرداری کند یکی امام حسن(ع) و دیگری امام سجاد(ع) که هر دو در غربت کامل بودند. این دو امام وقتی دیدند مردم در برابر دو قدرت ظالم قرار دارند و نمیشود کار تبلیغی کرد، آنقدر در میان مردم بذل و بخشش کردند تا مردم به سمت آنها آمدند و از اهل بیت پیامبر جدا نشدند. به نظر من روحانیون در این شرایط اگر می خواهند به شرایط حقیقی خود بازگردند باید هم چون امام حسن(ع) و امام سجاد(ع) به سمت مردم بروند و در میان مردم زندگی کنند.
به عنوان سوال اول زمانی که امام علی(ع) بر مسند خلافت بودند، امام حسن (ع) از چه جایگاه در میان سرداران و نزدیکان امام علی داشتند؟
امام حسن (ع) در همان ابتدا نیز به واسطه روایاتی که رسول خدا(ص) به مردم رسیده بود از محبوبیت خاصی در میان عوام و خواص برخوردار بودند. در روایت اهل سنت این مطلب وجود دارد که اگر عقل و عقلانیت به شکل یک انسان دربیاید آن انسان امام حسن(ع) است. زمانی که امام علی(ع) میخواست در یکی از جنگها مردم کوفه را با خود همراه کند، امام حسن (ع) را به این شهر فرستاد و ایشان با توجه به جایگاهی که نزد رسول خدا داشت و هم چنین بیان غرای ایشان باعث شد که 10 هزار نفر به سپاه امام علی (ع) بپیوندند. این مطلب جایگاه امام حسن (ع) را نزد خواص جامعه نشان میدهد و یا زمانی که در جنگها کار به جاهای باریک کشیده میشد، حضور ایشان در بحبوحه میدان نبرد گشایش ایجاد میکرد.
داستانی را مسعودی یکی از مورخین بزرگ نقل میکند که در یکی از جنگها در یک معبر راهبردی هزار تیرانداز دشمن آن مکان را تصرف کرده بودند و اگر آن تنگه فتح میشد، سپاهیان دشمن شکست میخوردند. در آن زمان چند بار محمد حنفیه که فرزند امام علی (ع) و بسیار دلیر بود به آن تنگه رفت و نتوانست آنجا را تصرف کند. امام علی (ع) که محمد حنفیه را در این امر ناکام دید، فرزند ارشدش امام حسن (ع) را برای فتح آن تنگه فرستاد و ایشان بعد از مدتی آنجا را فتح کردند. در اینجا نقل شده است که محمد حنفیه ناراحت و مغموم شد و امام علی (ع) به وی گفت: فرزندم از این اتفاق ناراحت نشو. حسن پسر فاطمه و فرزند رسول خداست و دلاوری و شجاعت در وجود اوست. همه این اتفاقات باعث شد که محبوبیت امام حسن(ع) روز به روز در میان اصحاب افزوده شود.
یکی از اصلیترین چالشها پیش روی امام حسن(ع) در زندگی خود وجود زنی به نام جعده بود. چرا امام علی(ع) به خانه یکی از خوارج رفت و دختر اشعث را برای فرزندش خواستگاری کرد؟
این موضوع نیاز به بحث مفصل دارد. ازدواجهای صدر اسلام به هیچ عنوان با ملاکهای امروزی قابل فهم نیست. در ازدواجهای آن روزها موضوعات قبیلهای حائز اهمیت بود و برای اینکه دو قبیله با هم رابطه داشته باشند، فرزندانشان با هم ازدواج میکردند. ازدواج امام حسن(ع) با جعده دختر اشعث ابن قیس نیز در همین راستا است. در زمان امام علی(ع) اشعث فرد با نفوذی بود و نزدیک به 20 هزار نیروی نظامی در اختیار داشت و برای تعامل با او بهترین راه همین موضوع بود. البته بعدها اهل بیت(ع) با فرهنگسازی در جوامع، موضوعاتی هم چون کفیت و اخلاقمداری در ازدواج را ترویج دادند پس نباید نگاهمان به ازدواجها در صدر اسلام را با ملاکهای امروزی تطبیق دهیم.
چرا در زمان خلافت امام حسن(ع) بسیاری از سرداران سپاه ایشان به سپاه دشمن پیوستند و امام بییاور ماندند؟
بعد از امام علی(ع) برای خلافت هیچ فردی شایستهتر از امام حسن(ع) نبود در ضمن در زمان خلافت امام علی(ع) بسیاری ار نزدیکان ایشان شهید شده بودند و این مطلب باعث شد تا عده کثیری از افراد سپاه اسلام به سمت امام حسن(ع) حرکت و با ایشان بیعت کنند. چه بسا خوارجی هم که با امام علی(ع) مشکل داشتند به جهت اینکه امام حسن نوه پیامبر بود با ایشان بیعت کردند و در ابتدای بیعت همه چیز به نفع امام حسن(ع) بود.
در همان ابتدا حسنبنعلی (ع) با اقداماتی هم چون افزایش حقوق نظامیان و مجازات خائنان، کار حکومت را به خوبی در دست گرفت، اما متأسفانه از آنجایی که معاویه در سالهای خلافت امام علی (ع) مسلمانان را غارت کرده بود و ثروت بسیاری را اندوخته بود و هم چنین، افکار عمومی شامیان را به گونهای تغییر داده بود که خود را حاکم بودن همتای جهان اسلام معرفی کرده بود، در ادامه شرایط برای امام حسن سخت شد. لشکریان حسن بن علی (ع) زمانی که مشاهده کردند معاویه سه برابر آنها نیروی نظامی دارد و در ازای تسلیم شدن آنها پول هنگفتی پرداخت میکند، به سمت معاویه شتافتند و لشکر امام حسن(ع) روز به روز کوچک و کوچکتر شد و خیانت فرماندهان امام و حتی نزدیکترین یاران ایشان باعث شکافهای بسیار جدی در حکومت اسلامی گردید.
آرام آرام امام حسن(ع) احساس کرد که حکومت اسلامی رو به فروپاشی است و وقتی معاویه یکی از فرماندهان را با پول میخرید، بسیاری از نیروهای تحت امر آن سردار سپاه از لشکر امام حسن(ع) جدا میشدند و این موضوع بعد تبلیغاتی بسیار عجیبی در حکومت امام حسن(ع) ایجاد کرد.
لطفا شرایط جامعه تحت فرمان امام حسن(ع) و به خصوص شهر کوفه را شرح دهید.
شهر کوفه در آن زمان شهری بسیار پیچیده بود و بیشتر افراد آن یا یمنی بودند و یا ایرانی. در زمان صدر اسلام اعراب یمنی با حجازیها رقابتی بسیار شدید داشتند و در بسیاری از این رقابتها مشکلاتی به وجود میآمد که ضربه اصلی آن را حکومت اسلامی متحمل میشد. همچون جنگ صفین و ماجرای حکمیت. بعد از امام علی(ع) نیز چند گروهی در شهر کوفه وجود داشت و زمانی که کوفیان و مخصوصا خوارج متوجه شدند که امام حسن(ع) میخواهد با معاویه صلح کند با ایشان درگیر شدند و حتی در چند مورد امام را مجروح کردند. به دلیل اینکه معاویه را دشمن شماره یک خود میدانستند و صلح با او برای آنها باورنکردنی بود.
یکی از گروههایی که در شهر کوفه وجود داشت شیعیان عراقی بودند. در واقع این افراد همان سنیهایی هستند که خلیفه سوم را قبول ندارند و امام علی (ع) را خلیفه سوم میدادند. بخش دیگری از شهر کوفه را اشراف و سرمایهداران آن روزها تشکیل میدادند که آنها نیز در شرایط صلح پشت امام را خالی کرده و به سمت معاویه شتافتند.
آیا هر صلحی با دشمن نرمش قهرمانانه است؟/ توجه روحانیون به زندگی امام حسن(ع) برای ارتباط بهتر با مردم
به موضوع صلح اشاره کردید. لطفا درباره این موضوع صحبت کنید.
در مورد صلح امام حسن(ع) و نرمش قهرمانانه ایشان در برابر دشمن بعضی امروز برداشت اشتباه دارند. در مورد صلح ایشان باید گفت که این معاهده دو وجه دارد. وجه اول آن وجود امام حسن در مقابل معاویه به عنوان دشمنی غارتگر و ظالم بود و وجه دیگر آن خودفروشانی هستند که با تنها گذاشتن امام و رفتن به سمت معاویه باعث شدند این صلح رقم بخورد. منظور نرمش قهرمانانه اگر صلح شخص امام حسن (ع) باشد این مطلب درست است. ایشان برای مصلحت مسلمانان و معدود شیعیان و برای اینکه جان آنها در امان باشد با دشمن شماره یک اسلام صلح کرد و این قطعا نرمش قهرمانانه است.
باید این مطلب را در نظر داشته باشیم که شرایط امام حسن(ع) به عنوان یک حاکم دلسوز مردم خود بسیار سخت بود. امام در این مسئله بر تمایلات والای خود که رساندن اسلام به جایگاه اصلی است پا گذاشتند و این حتما نرمشی است که در آن حفظ جان مسلمانان وجود دارد. اما برای کوفیان که امام خود را یاری نکردند، این صلح یک ننگ است و نمیشود این صلح را برای آن افراد نرمش قهرمانانه دانست. آن کسی صلح را نرمش قهرمانانه میداند که از ابتدا همه وظایف خود را انجام داده باشد؛ نه مردمان کوفه که از همان ابتدا مغلوب زر و سیم معاویه شدند. در زمانه امروز نیز همین موضوع وجود دارد. صلح برای افرادی نرمش قهرمانانه است که همه وظایف خود را به درستی انجام داده باشند. نه اینکه از ابتدا آنچه داریم را بفروشیم و زودتر از اینکه دشمن به وظایف خود عمل کند ما همه چیز را یک طرفه انجام دهیم. این عمل برای آنها نرمش قهرمانانه نیست.
بعد از صلح امام حسن(ع) چه کردند؟
امام حسن(ع) به مدینه بازگشتند. بالاترین اولویت ایشان در مدینه حفظ جان شیعیان و بنی هاشم و امام حسین (ع) و دریافت ماهانه مبلغی برای فقرا از معاویه بود که در صلح نامه وجود داشت. در آن زمان شیعیان آن حضرت در غربت عجیبی بودند و به شدت سر خورده شده بودند. هم از این بابت که پسر رسول خدا خانه نشین شده بود و هم اینکه حاکم ظالمی همچون معاویه بر مسند کار بود .اما باز هم در آن شرایط که امام بسیار منزوی شده بودند، ایشان یک دید راهبردی داشتند که آن هم کمک به فقرا بود امام در آن شرایط نه فرصت تبلیغ دین را داشتند و نه بر مسند حکومت بودند به همین دلیل رو به کرامت آوردند تا اینکه درب خانه اهل بیت(ع) بر روی شیعیان بسته نشود و مردم برای دریافت زر و سیم به خانه ایشان مراجعه کنند.
هر چند ارتباط امام با مردم به پایینترین سطح خود رسیده بود اما لقب کریم اهل بیت (ع) نیز از همان زمان به امام حسن(ع) اطلاق شد. ایشان چند بار اموال خود را به مردم بخشیدند و تا آنجا که میتوانستند اموال خود را در راه خدا بذر و بخشش کردند. معاویه از هر طرف راه را بر امام حسن(ع) بسته بود و تنها راه ارتباط ایشان در مدینه با مردم کمک به افراد بود.
از زندگی این امام بزرگوار موضوعی را بگویید که در جامعه امروز ما نیز کاربرد داشته باشد.
تمام زندگی امام حسن(ع) برای شیعیان درس است.اما یکی از موضوعات مهم که به درد ما روحانیون میخورد موضوع کریم بودن ایشان است. در دو برهه، دو امام ما حرکتی مشابه انجام دادند که روحانیون امروز میتوانند از آنها الگوبرداری کند یکی امام حسن(ع) و دیگری امام سجاد(ع) که هر دو در غربت کامل بودند. این دو امام وقتی دیدند مردم در برابر دو قدرت ظالم قرار دارند و نمیشود کار تبلیغی کرد، آنقدر در میان مردم بذل و بخشش کردند تا مردم به سمت آنها آمدند و از اهل بیت پیامبر جدا نشدند. به نظر من روحانیون در این شرایط اگر می خواهند به شرایط حقیقی خود بازگردند باید هم چون امام حسن(ع) و امام سجاد(ع) به سمت مردم بروند و در میان مردم زندگی کنند.
*باشگاه خبرنگاران