به گزارش شهدای ایران ، ساعت 23 چهارم خرداد امسال یکی از ماموران پلیس با قاضی حسن علاییاصلثمرین، کشیک قتل دادسرای جنایی کرج تماس گرفت و از وقوع جنایت در طبقه پنجم مجتمعی در محله حسنآبادکرج خبر داد.
بازپرس جنایی همراه تیم بررسی صحنه جرم و گروهی از کارآگاهان اداره قتل پلیس آگاهی استان البرز در این خانه حاضر شدند. آنها مشاهده کردند پیکر مردی میانسال در ورودی آشپزخانه افتاده و خانه به هم ریخته است.
بررسیها نشان میداد آثار خراش و خون روی سر وی وجود دارد و به نظر میرسد ساعاتی از مرگ وی میگذرد. جسد او با هماهنگی قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
ردپای دختر 19 ساله در جنایت
همزمان با تحقیق از همسایهها معلوم شد این خانه در اختیار دختر 19 ساله به نام طناز بوده که از چندی پیش آنجا را اجاره کرده است. اما مدتی است مردانی غریبه به این خانه در رفت و آمد بوده و حتی همسایهها به او تذکراتی هم داده بودند که توجهی نکرده و مرد کشته شده را هم نمیشناسند. این در حالی بود که در داخل خانه چسبهای نواری پهن پیدا شد که در اتاق افتاده بود و به نظر میرسید مقتول پیش از مرگ گروگان آنها بوده است.
در حالی که ماموران در حال تحقیق از همسایهها بودند، متوجه شدند مردی میانسال با گشت پلیس تماس گرفته و مدعی است توسط دختری جوان به گروگان گرفته شده بود و شاهد قتل مردی هم بوده است. ماموران با بررسی این تماس متوجه شدند این مرد، در همین خانه زندانی شده بود.
گروگان نجات یافته از مرگ
بازپرس جنایی با اطلاع از این موضوع، به تحقیق از این مرد که به محل جنایت منتقل شده بود، پرداخت.
وی به قاضی تحقیق گفت: من چند روز پیش با دختر جوان شیکپوشی در خیابان آشنا شدم. وی مدعی بود تنها زندگی میکند. او عصر چهارم خرداد مرا به خانهاش در همین آپارتمان دعوت کرد. با خودروی سمندم به اینجا آمدم. هنوز دقایقی از حضورم در آنجا نگذشته بود که سه مرد از اتاقی بیرون آمدند. با دیدن آنها تازه فهمیدم همه ماجرا یک نقشه است.
وی ادامه داد: آنها کتکم زدند، پول و گوشی ام را سرقت کردند. دست و پایم را با نوار چسب بستند.سه کارت بانکیام را همراه رمزهایش گرفتند و حسابم را خالی کردند. بعد که به خانه بازگشتند کتکم زدند و با گوشی تلفن همراه از صحنه شکنجه و آزار و اذیت من فیلم سیاه گرفتند.
گروگان نجات یافته افزود: آنها قولنامهای که در آن نوشته شده بود من خودرویم را به آنها فروخته و پولش را گرفته ام مقابلم گذاشتند. مرا به مرگ تهدید کردند، از ترس جانم قولنامه را امضا کردم. آنها گفتند بزودی آزادم میکنند، اما اگر شکایت کنم فیلم را پخش میکنند.
شاهد جنایت مرد میانسال
وی ادامه داد: در همین گیر و دار مردی به دختر جوان زنگ زد. همدستانش مرا به اتاق دیگری برده و زندانی کردند. همانجا متوجه شدم آنها مرد دیگری را به دام انداخته و میخواهند همان بلا را نیزسر او بیاورند. نیم ساعتی نگذشته بود مردی که میگفتند صاحب یک خودروی برلیانس بود پا به آن خانه گذاشت. آنها با دیدن آن مرد به سمتش حمله کردند. صدای کتک زدن و فریادهایش را شنیدم. بعد صدای درگیری آمد و ساعاتی بعد صدای آن مرد خاموش شد. احساس بدی داشتم.
مرد میانسال گفت: مرا با دست و پای بسته به داخل اتاق آوردند. دیدم مرد میانسال سرش خون آمده و فوت کرده است. آنها با هم حرف میزدند که من شاهد این جنایت بودم و باید مرا هم به قتل برسانند. مرا با دست و پای بسته و در حالی که نایلونی روی سرم گذاشته بودند، از ساختمان خارج کردند و میخواستند با انداختن داخل خودرویم به خارج شهر ببرند و پس از کشتن من، جسدم را دفن کنند تا راز جنایت آنها پنهان بماند. در یک لحظه توانستم فرار کنم. داد و فریاد راه انداختم و همسایهها و چند رهگذر متوجه شدند و آن دو مرد فرار کردند.
وی ادامه داد: طناز و همدست دیگرش با اطلاع از فرارم، متواری شدند. مردم دست و پایم را باز کردند. ماموران که آمدند ماجرا را گفتم. در خیابان در جستوجوی آنها بودم که با طناز روبهرو شدم، او مرا با قمه به مرگ تهدید کرد و بعد با سد کردن راه رانندهای سوار خودرو شد و فرار کرد. با اطلاعاتی که او در اختیار بازپرس جنایی قرار داد، تیمهای عملیاتی به جستوجو در اطراف پرداختند و طناز را بازداشت کردند. او برای ادامه تحقیقات به اداره قتل پلیس آگاهی استان البرز منتقل شد.
اعتراف سرکرده باند
طناز 19 ساله به افسر تحقیق گفت: مدتی است که شیشه مصرف میکنم و همین باعث شد خانوادهام مرا از خانه طرد کنند. در جریان رفت و آمدم به خانهای که پاتوق معتادان بود، با سه مرد جوان آشنا شدم و تصمیم گرفتیم با تشکیل یک باند از مردان هوسران سرقت و اخاذی کنیم.
من به عنوان مسافر سر راه خودروهای مدل بالا و افرادی که به نظر میرسید وضع مالی خوبی دارند، قرار میگرفتم و آنها را به خانه اجارهای منتقل میکردم. بعد همدستانم آنها را کتک زده، دست و پایشان را میبستیم پول و اموالشان را سرقت میکردیم. با تهیه فیلمهای سیاه نیز از آنها طی چند مرحله اخاذی کردهایم. آخرین قربانی که به این خانه کشاندیم، مقاومت کرد. بنابراین با او درگیر شدیم چهار نفری دست و پایش را گرفتیم. من روی سینهاش نشستم که حرکت نکند. که در این گیر ودار سرش به لبه دیوار اپن آشپزخانه خورد و خون آمد. بعد هم دیگر صدایش خاموش شد و متوجه شدیم مرده است. مانده بودیم با جسد چه کنیم. طعمه دیگرمان شاهد این جنایت بودکه تصمیم داشتیم او را هم بکشیم که ماجرا لو رفت. من هنگام فرار در حالی که قمه داشتم، راه خودرویی را سد کرده و با گروگان گرفتن راننده سوار خودرو شدم و فرار کردم. سرکرده باند افزود: در میانه راه متوجه گشت پلیس شدم، از این خودرو پیاده و با سد کردن راه راننده دگیری فرار کردم. بعد از آن سوار خودروی دیگر شدم که سرانجام ماموران مرا بازداشت کردند.
با اعتراف سرکرده این باند جنایتکار همان شب ماموران در جریان قرار صوری که متهم زن با همدستش گذاشته بود، او را به یکی از محلههای کرج کشاندند و او بازداشت شد.
این متهم نیز در مواجهه حضوری با طناز به همدستی با او در اخاذی سیاه و سرقتهای سریالی از مردها و نیز همدستی در قتل یکی از قربانیان اعتراف کرد.
جستوجو برای دستگیری دو عضو سابقهدار و معتاد این باند ادامه داشت تا اینکه آنها نیز دو روز پیش بازداشت شدند و به همدستی با دیگر اعضای باند اعتراف کردند.
همزمان با تشکیل پرونده قضایی در شعبه 13 دادسرای جنایی کرج با دستور بازپرس جنایی، برای متهمان به اتهام مشارکت در قتل، مشارکت در آدمربایی، مشارکت در سرقت مقرون به آزار ، قدرتنمایی با قمه قرار قانونی صادر شد و آنها روانه زندان شدند.
تحقیقات برای رازگشایی از دیگر جرایم اعضای این باند در حالی ادامه دارد که پزشکی قانونی در حال بررسی است تا علت مرگ مقتول را مشخص کند.
*جام جم