مدیر پیشین پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری شوش گفت: تعامل خوبی بین اصحاب رسانه و اهالی میراث فرهنگی برقرار نشده است.
به گزارش پایگاه خبری شهدای ایران به نقل از هنر نیور، دکترمحمدرضا چیت ساز - مدیر پیشین پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری شوش در خصوص درباره نقش رسانهها در حفظ میراث فرهنگی گفت: رسانهها در کنار ارکان سه
قوه مقننه، مجریه، قضاییه و بلکه گاه مهمتر از آنها میتوانند در انعکاس
مسائل و ارتقای دیدگاههای مردم نقش داشته باشند.
وی با اشاره به این که در این سالها رسانههای تخصصی وعمومی تا حدودی درباره میراث فرهنگی ایران در ابعاد مختلف آن اعم از میراث معنوی، مادی، طبیعی و موضوعات مرتبط با آن مثل گردشگری پرداختند، ادامه داد: در همه جوامع اینگونه است. در جامعه ما هم گاهی این انتظار مضاعف میشود چرا که تا حدودی صدا و سیما به عنوان رسانه ملی به میراث فرهنگی کمتر توجه نشان داده است بنابراین وظایف سایر رسانهها مثل خبرگزاریها و مطبوعات سنگینتر میشود.
وی با بیان این که انتظار اصحاب میراث فرهنگی از رسانهها به طور کامل برآورده نشده است، تصریح کرد: از سویی دیگر باید توجه داشت که این، یک رابطه بده بستان است و اصحاب میراث فرهنگی هم آن طور که باید و شاید به دلایل مختلف اخبار، پیشنهادات و انتقادات لازم را به نشریات ندادند.
چیتساز گفت: یک طرف خبرنگار با خبررسانی در صدد اطلاعرسانی عمومی، پاسخ و راهکار است و طرف دیگر اصحاب میراث فرهنگی هستند که اطلاعات و راهکارها را ارائه میدهند اما متأسفانه این تعامل خیلی خوب برقرار نشده است .
وقتی پاسخگو نباشی
وی با تأکید بر این که میراث فرهنگی موضوع سیاسی و مذهبی نیست که بخواهیم با اما و اگر به آن بنگریم، افزود: مسأله کاملاً ملی است و هر دولتی که بر سر کار میآید نباید و حق ندارد افراد غیر صالح را در پست میراث فرهنگی بگمارد. وقتی مدیری که صلاحیت ندارد توسط رییس جمهور بر این پست گمارده شود هزاران هزار مشکل و مفسده برای میراث فرهنگی قبل و پس از اسلام پیش میآید که چند صد رسانه، نشریه، خبرنگار و اصحاب میراث فرهنگی نمیتوانند این سنگ را از چاه طویل دربیاورند.
مدیر پیشین پایگاه میراث فرهنگی شوش با بیان این که زمانی پرونده جهانی شوش را تهیه میکردیم اما امروز میبینم علفهای محوطه شوش آتش گرفته است، افزود: مرحوم دکتر آذرنوش و بزرگانی پس از ایشان و قبل از ایشان مجموعه بسیار با ارزشی در پژوهشکده باستانشناسی با آن همه زحمت تهیه کردند. برخی از این گزارشات تک نسخهای و بعضی نسخ خطی با ارزش بودند اما چه شد؟ این مجموعه نفیس و گرانقدر در انبارها از این شهر به آن شهر جابهجا شدند چون آقای بقایی به عنوان مسئول سازمان میراث فرهنگی در یک اقدام خودسرانه و غیرکارشناسی دستور داد که باید میراث فرهنگی از تهران برود.
او خاطرنشان کرد: خیلیها اعتراض کردند، رسانهها هم پوشش دادند اما نتیجهای نداشت. بعد دوباره این پژوهشگاه به تهران برگشت اما هیچ وقت هیچ کس بقایی را مستلزم به پاسخگویی نکرد. او نیز خود را ملزم به پاسخگویی به اصحاب رسانه، مردم و مسوولان نمیدانست. برخوردی وی طی این سالها با رسانهها و کارشناسان گواه این مطلب است.
دکترای تاریخ ایران باستان گفت: وقتی کسی خود را ملزم به پاسخگویی نداند هر چقدر هم که رسانه و کارشناس تلاش کنند راه به جایی نمیبرد. فقط اعتراضات، پیشنهادات و انتقادات در حد مثنوی هفتاد من در تاریخ ثبت میشود تا برای آیندگان درس عبرتی باشد. کدام آیندگان؟ آیندگانی که از گذشته خود چیزی نمیدانند. چرا؟ چون میراث فرهنگی برایشان باقی نمانده که بخواهند از گذشته و هویت ملی و دینی خود چیزی بدانند!
چرا سکوت کردند؟!
مدیر پیشین پایگاه میراث فرهنگی شوش یادآور شد: فقط رسانهها و اصحاب میراث فرهنگی وظیفه اطلاع رسانی ندارند چرا که با وجود اعتراضات پی در پی کارشناسان و پیگیریهای رسانهها دستگاههای نظارتی اقدامات مقتضی را انجام ندادند. آنها یا خود را موظف به پاسخگویی به افکار عمومی نمیدانند که بعید است چون ذات نظارت، پیگیری و مجازات مجرم برای التیام درد افکار عمومی و برقراری امنیت و عدالت در سطح جامعه است و یا مقوله میراث فرهنگی و میزان حساسیت آن به عنوان یکی از اصلی ترین شاخصههای فرهنگی و هویت ملی برایشان مسجل نشده است که متأسفانه باید گفت میراث فرهنگی برای بیشتر مسوولان به اندازه سایر افرد جامعه ناآشنا است .
او تصریح کرد: اینجا دقیقاً نقش رسانه مشخص میشود یعنی به همان میزان که با کارشناسان در ارتباط است باید از مجلس مخصوصاً کمسیون حقوقی و فرهنگی، قوه قضاییه، سازمان بازرسی کل کشور، دیوان عدالت اداری و... پیگیر باشد که چطور ممکن است کسی یک شبه چنین تصمیم خسارت باری بگیرد و چرا این مسوولان در قبال چنین رخدادی سکوت اختیار کردند؟ امروز بقایی رفته و اصحاب میراث فرهنگی و خبرنگاران میراث باقی مانند با میراث فرهنگی که واقعاً بحران زده است.
وی اظهار داشت: اگر چه رسانهها باید نسبت به مسائل مرتبط و بحرانها دقت، حساسیت و سرعت عمل داشته باشند اما مهمترین موضوعی که طی این سالها به صورت فاجعه آمیز با آن رو به رو بودیم انتخاب مسئولینی در صدر سازمان میراث فرهنگی بوده است که اطلاعات بسیار اندکی از این حوزه داشتند و مطلقاً صلاحیت احراز چنین پستهایی را نداشتند.
چیتساز که یکی از افراد مؤثر در تهیه پرونده ارسالی به یونسکو درخصوص ثبت جهانی « سازههای آبی شوشتر » بوده است، متذکر شد: میراث فرهنگی چیزی نیست که بسازیم یا اصلاً قابل ساختن دوباره نیست. ببینید کشورهای دیگر با میراث فرهنگی خود چه کردند و ما چه کردیم. امروز ما با مدیران نامتخصص آثار تاریخی پیش از اسلام و پس از آن را اسیر ویرانی نمودهایم. امروز تهران پایتخت شیعه جهان هر روز شاهد تخریب یکی از آثار تاریخی، طبیعی خود است و الی آخر.
حرف اصحاب میراث فرهنگی را درک کند
او تصریح کرد: پیشنهاد من به ریاست جمهور محترم آن است که همانطور که با رایزنی کارشناسانه وزرای خود را انتخاب نمودند انشاءالله یک فرد مناسب و با صلاحیت را برای ریاست عالیه سازمان میراث فرهنگی انتخاب کنند.
چیتساز اضافه کرد: استدعا دارم که ایشان حتما به اصحاب میراث فرهنگی، انجمنهای علمی میراث فرهنگی و باستانشناسان، معماران و اساتید که به دلخواه یا به اجبار از بدنه میراث فرهنگی فاصله گرفتند و یا در منازل خانهنشینند و یا در دانشگاهها مشغول تدریس هستند، توجه ویژه داشتند.
او اظهار داشت: اگر یک باستانشناس انتخاب شود که چه بهتر اما اگر این رییس، باستانشناس و از بدنه حوزه اصلی میراث فرهنگی نیست حداقل فرهنگ دوست باشد، حرف اصحاب میراث فرهنگی را درک کند و جلسات کارشناسی با آنها بگذارد و بر اساس این جلسات راهبری و رهبری کند البته در حوزه صنایع دستی و گردشگری هم همین رویه صادق است. نباید رییسی با تیمش انتخاب شود و بعد بگوید چون من رییسم پس حق با من است و لاغیر. اگر چنین مدیری بیاید باز درب بر روی همان پاشنه اشتباه قبلی خواهد چرخید که امروز نتایجش در سازمان میراث فرهنگی کاملاً آشکار است.
چیتساز گفت: واقعاً بدنه کارشناسی میراث فرهنگی بسیار نحیف و ضعیف شده و اکنون مدیری را میطلبد که هم در داخل و هم بیرون آن افراد توانمندی داشته باشد.
وی ادامه داد: تأسف بار و حتی خندهدار است که مدیرانی را بر مسند سازمان میراث فرهنگی نشاندند که حتا دوره پیش از اسلام و پس از اسلام را نمیشناختند و نمیدانستند ایلامیها و الیماییها با هم تفاوت دارند و نمیدانستند دوره هخامنشی پس از دوره ایلامی برسرکار آمده است. نمیدانستند ظروف چینی که در دوره صفویه به ایران آمده چه روایتی دارند و ... بنابراین نتیجه آن وضعیت کنونی سازمان میراث فرهنگی است.
مریم اطیابی
وی با اشاره به این که در این سالها رسانههای تخصصی وعمومی تا حدودی درباره میراث فرهنگی ایران در ابعاد مختلف آن اعم از میراث معنوی، مادی، طبیعی و موضوعات مرتبط با آن مثل گردشگری پرداختند، ادامه داد: در همه جوامع اینگونه است. در جامعه ما هم گاهی این انتظار مضاعف میشود چرا که تا حدودی صدا و سیما به عنوان رسانه ملی به میراث فرهنگی کمتر توجه نشان داده است بنابراین وظایف سایر رسانهها مثل خبرگزاریها و مطبوعات سنگینتر میشود.
وی با بیان این که انتظار اصحاب میراث فرهنگی از رسانهها به طور کامل برآورده نشده است، تصریح کرد: از سویی دیگر باید توجه داشت که این، یک رابطه بده بستان است و اصحاب میراث فرهنگی هم آن طور که باید و شاید به دلایل مختلف اخبار، پیشنهادات و انتقادات لازم را به نشریات ندادند.
چیتساز گفت: یک طرف خبرنگار با خبررسانی در صدد اطلاعرسانی عمومی، پاسخ و راهکار است و طرف دیگر اصحاب میراث فرهنگی هستند که اطلاعات و راهکارها را ارائه میدهند اما متأسفانه این تعامل خیلی خوب برقرار نشده است .
وقتی پاسخگو نباشی
وی با تأکید بر این که میراث فرهنگی موضوع سیاسی و مذهبی نیست که بخواهیم با اما و اگر به آن بنگریم، افزود: مسأله کاملاً ملی است و هر دولتی که بر سر کار میآید نباید و حق ندارد افراد غیر صالح را در پست میراث فرهنگی بگمارد. وقتی مدیری که صلاحیت ندارد توسط رییس جمهور بر این پست گمارده شود هزاران هزار مشکل و مفسده برای میراث فرهنگی قبل و پس از اسلام پیش میآید که چند صد رسانه، نشریه، خبرنگار و اصحاب میراث فرهنگی نمیتوانند این سنگ را از چاه طویل دربیاورند.
مدیر پیشین پایگاه میراث فرهنگی شوش با بیان این که زمانی پرونده جهانی شوش را تهیه میکردیم اما امروز میبینم علفهای محوطه شوش آتش گرفته است، افزود: مرحوم دکتر آذرنوش و بزرگانی پس از ایشان و قبل از ایشان مجموعه بسیار با ارزشی در پژوهشکده باستانشناسی با آن همه زحمت تهیه کردند. برخی از این گزارشات تک نسخهای و بعضی نسخ خطی با ارزش بودند اما چه شد؟ این مجموعه نفیس و گرانقدر در انبارها از این شهر به آن شهر جابهجا شدند چون آقای بقایی به عنوان مسئول سازمان میراث فرهنگی در یک اقدام خودسرانه و غیرکارشناسی دستور داد که باید میراث فرهنگی از تهران برود.
او خاطرنشان کرد: خیلیها اعتراض کردند، رسانهها هم پوشش دادند اما نتیجهای نداشت. بعد دوباره این پژوهشگاه به تهران برگشت اما هیچ وقت هیچ کس بقایی را مستلزم به پاسخگویی نکرد. او نیز خود را ملزم به پاسخگویی به اصحاب رسانه، مردم و مسوولان نمیدانست. برخوردی وی طی این سالها با رسانهها و کارشناسان گواه این مطلب است.
دکترای تاریخ ایران باستان گفت: وقتی کسی خود را ملزم به پاسخگویی نداند هر چقدر هم که رسانه و کارشناس تلاش کنند راه به جایی نمیبرد. فقط اعتراضات، پیشنهادات و انتقادات در حد مثنوی هفتاد من در تاریخ ثبت میشود تا برای آیندگان درس عبرتی باشد. کدام آیندگان؟ آیندگانی که از گذشته خود چیزی نمیدانند. چرا؟ چون میراث فرهنگی برایشان باقی نمانده که بخواهند از گذشته و هویت ملی و دینی خود چیزی بدانند!
چرا سکوت کردند؟!
مدیر پیشین پایگاه میراث فرهنگی شوش یادآور شد: فقط رسانهها و اصحاب میراث فرهنگی وظیفه اطلاع رسانی ندارند چرا که با وجود اعتراضات پی در پی کارشناسان و پیگیریهای رسانهها دستگاههای نظارتی اقدامات مقتضی را انجام ندادند. آنها یا خود را موظف به پاسخگویی به افکار عمومی نمیدانند که بعید است چون ذات نظارت، پیگیری و مجازات مجرم برای التیام درد افکار عمومی و برقراری امنیت و عدالت در سطح جامعه است و یا مقوله میراث فرهنگی و میزان حساسیت آن به عنوان یکی از اصلی ترین شاخصههای فرهنگی و هویت ملی برایشان مسجل نشده است که متأسفانه باید گفت میراث فرهنگی برای بیشتر مسوولان به اندازه سایر افرد جامعه ناآشنا است .
او تصریح کرد: اینجا دقیقاً نقش رسانه مشخص میشود یعنی به همان میزان که با کارشناسان در ارتباط است باید از مجلس مخصوصاً کمسیون حقوقی و فرهنگی، قوه قضاییه، سازمان بازرسی کل کشور، دیوان عدالت اداری و... پیگیر باشد که چطور ممکن است کسی یک شبه چنین تصمیم خسارت باری بگیرد و چرا این مسوولان در قبال چنین رخدادی سکوت اختیار کردند؟ امروز بقایی رفته و اصحاب میراث فرهنگی و خبرنگاران میراث باقی مانند با میراث فرهنگی که واقعاً بحران زده است.
وی اظهار داشت: اگر چه رسانهها باید نسبت به مسائل مرتبط و بحرانها دقت، حساسیت و سرعت عمل داشته باشند اما مهمترین موضوعی که طی این سالها به صورت فاجعه آمیز با آن رو به رو بودیم انتخاب مسئولینی در صدر سازمان میراث فرهنگی بوده است که اطلاعات بسیار اندکی از این حوزه داشتند و مطلقاً صلاحیت احراز چنین پستهایی را نداشتند.
چیتساز که یکی از افراد مؤثر در تهیه پرونده ارسالی به یونسکو درخصوص ثبت جهانی « سازههای آبی شوشتر » بوده است، متذکر شد: میراث فرهنگی چیزی نیست که بسازیم یا اصلاً قابل ساختن دوباره نیست. ببینید کشورهای دیگر با میراث فرهنگی خود چه کردند و ما چه کردیم. امروز ما با مدیران نامتخصص آثار تاریخی پیش از اسلام و پس از آن را اسیر ویرانی نمودهایم. امروز تهران پایتخت شیعه جهان هر روز شاهد تخریب یکی از آثار تاریخی، طبیعی خود است و الی آخر.
حرف اصحاب میراث فرهنگی را درک کند
او تصریح کرد: پیشنهاد من به ریاست جمهور محترم آن است که همانطور که با رایزنی کارشناسانه وزرای خود را انتخاب نمودند انشاءالله یک فرد مناسب و با صلاحیت را برای ریاست عالیه سازمان میراث فرهنگی انتخاب کنند.
چیتساز اضافه کرد: استدعا دارم که ایشان حتما به اصحاب میراث فرهنگی، انجمنهای علمی میراث فرهنگی و باستانشناسان، معماران و اساتید که به دلخواه یا به اجبار از بدنه میراث فرهنگی فاصله گرفتند و یا در منازل خانهنشینند و یا در دانشگاهها مشغول تدریس هستند، توجه ویژه داشتند.
او اظهار داشت: اگر یک باستانشناس انتخاب شود که چه بهتر اما اگر این رییس، باستانشناس و از بدنه حوزه اصلی میراث فرهنگی نیست حداقل فرهنگ دوست باشد، حرف اصحاب میراث فرهنگی را درک کند و جلسات کارشناسی با آنها بگذارد و بر اساس این جلسات راهبری و رهبری کند البته در حوزه صنایع دستی و گردشگری هم همین رویه صادق است. نباید رییسی با تیمش انتخاب شود و بعد بگوید چون من رییسم پس حق با من است و لاغیر. اگر چنین مدیری بیاید باز درب بر روی همان پاشنه اشتباه قبلی خواهد چرخید که امروز نتایجش در سازمان میراث فرهنگی کاملاً آشکار است.
چیتساز گفت: واقعاً بدنه کارشناسی میراث فرهنگی بسیار نحیف و ضعیف شده و اکنون مدیری را میطلبد که هم در داخل و هم بیرون آن افراد توانمندی داشته باشد.
وی ادامه داد: تأسف بار و حتی خندهدار است که مدیرانی را بر مسند سازمان میراث فرهنگی نشاندند که حتا دوره پیش از اسلام و پس از اسلام را نمیشناختند و نمیدانستند ایلامیها و الیماییها با هم تفاوت دارند و نمیدانستند دوره هخامنشی پس از دوره ایلامی برسرکار آمده است. نمیدانستند ظروف چینی که در دوره صفویه به ایران آمده چه روایتی دارند و ... بنابراین نتیجه آن وضعیت کنونی سازمان میراث فرهنگی است.
مریم اطیابی