اگر جبهه و پیشکسوتی آنان به "ساختمان شهید امانی" در خیابان ویلا تهران و اتاق های امن تبلیغات قرارگاه ها تفسیر می شود، خدا را شکر که نه پیشکسوت هستیم و نه جبهه بوده ایم.
به گزارش شهدای ایران به نقل از وبلاگ خاطرات جبهه به قلم حمید داودآبادی، اواخر سال 1388 همان وقت که فتنهی فتنه گران فروکش کرد، به برخی از دوستان تذکر دادم با توجه به شناختی که از عوامل فرهنگی جریان فتنه دارم، هشدار میدهم که آنان صد البته بدتر از منافقین، در سازمان ها و ارگان ها و به خصوص تشکیلات فرهنگی نفوذ خواهند کرد و زهرشان را به انقلاب اسلامی و پایمردان ولایت فقیه خواهند ریخت.
برخی از آنان همچون دبیر همیشهی کنگره ها، که تا چندی پیش از همین ارگان های مدعی فرهنگ دفاع مقدس سکه طلا درو می کرد، با نوشتن یک غلط کردم نامه برای رئیس سیما، مجددا نام و نشان و اشعارشان در سریال ها پیدا شد.
اگر تا دیروز می گفتم:
همیشه از دو گروه شدیدا می ترسم و مطمئن هستم که زهرشان را به پیروان واقعی خط امام (ره) می ریزند.
اول پیروان مسلک "انجمن حجتیه" که با آیات و روایت قرآنی افکار خطرناک خود را در مغز کودکان القاء کردند، و باوجود مثلا انحلال آن انجمن مخفی، همچنان شاهد نفوذ و حضور صاحبان آن تفکر در بسیاری ارگان ها چه چپ و چه راست هستیم.
دیگری منافقین (مجاهدین خلق) که با سوء استفاده از نهج البلاغه، افکار پلید خود را رنگ و لعاب بخشیده و در مغز جوانان فروکرد که تا امروز نیز شاهد هستیم همواره آنان به عنوان عملیاتی ترین دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی، در خدمت همه دشمنان از صدام گرفته تا اسرائیل و آمریکا هستند.
جدیدا گروه سومی هم به آنها اضافه شده است.
وازدگان، بریدگان و به خصوص آنانی که بعد از پایان جنگ چه بسا به بیراهه رفتند و سعی کردند عقب ماندگی های خود را جبران کنند! ... با تولد فتنه سبز لجنی فرصت عرض اندام یافتند و همدوش گوگوش و داریوش و ... شدند اصلاح طلب و خیابان ها را همچون 30 خرداد 60 به آشوب کشاندند.
و هر سه گروه، همه تلاش شان مقابله با تفکر اسلام ناب محمدی (ص) و ولایت فقیه بوده و هست.
فتنه گران سبز، به لحاظ رفاقت فامیلی و دلبستگی های شخصی و حق نان و نمکی که از دست دوستان خویش در دوران صدارتشان تناول فرمودند، با وجود سوابق انقلابی خویش حتی در دهه 60 و مقابله قاطعانه با منافقین، حاضر شدند با بهائیان، رجوی، گوگوش، محتشمی، موسوی خوئنی، اکبر گنجی، حجاریان، نهضت آزادی، سروش و ... خلاصه هرکس که به هردلیلی دل خوشی از نظام جمهوری اسلامی و امام و رهبری ندارد، زیر یک سقف بخسبند و در آشوب ها در یک صف قرار بگیرند!
سال گذشته وقتی در نوشته ای از حضور بودار و شک برانگیز عده ای از فتنه گران سبز لجنی در جمع داوران جشنواره کتاب دفاع مقدس نوشتم، برخی از دوستان بهشان برخورد و برآشفتند. بحث های زیادی بر سر آن مقاله آمد و تا همین امروز هم معتقد هستم که آن نفوذ فتنه گران، نه تنها اتفاقی نبوده بلکه کاملا حساب شده و با طراحی دوستان شان در ارگان های فرهنگی بوده و هست.
اگر حضرات مدعی فرهنگ دفاع مقدس، آن روز حساسیت به خرج می دادند و به جای هوچی گری که به جایگاه و رتبه مادی و دنیاییشان ضربه نخورد، غیرت می کردند و به فکر سد راه فتنه گران می افتادند، امروز شاهد تکرار همان موضوع و البته در جایگایی مهمتر نبودیم.
این روزها متاسفانه شاهد هستیم که برخی بازی خوردگان فتنه 88 با عَلَم کردن سوابق خود در جبهه و جنگ، مجددا فرصت حضور پیدا کرده و به عرض اندام و تفکر مریض خویش می پردازند.
افرادی که وبلاگ، سایت و نوشته هاشان در روزنامه های فتنه گران، مملو است از اهانت، هتاکی و تحریف حقایق، امروز شده اند "پیشکسوت دفاع مقدس"!
کدام پیشکسوت و کدام دفاع مقدس؟
اگر اینها پیشکسوت دفاعی بودند که امام ولی فقیه آن بود، که نباید امروز این گونه گستاخانه همه آرمان های امام را زیر سوال ببرند و انقلاب را فدای امیال نفسانی کسانی کنند که چند صباحی در کنار امام بودند ولی امروز مسیر خلاف امام و ولایت می پیمایند.
اگر اینها پیشکسوت دفاع مقدس هستند، من به عنوان یک بسیجی فریاد می زنم:
به هیچ وجه من الوجوه در جبهه ای که اینان جنگیدند، نجنگیدم.
الحمدلله اصلا با اینان همسنگر نبودم.
اگر جبهه و پیشکسوتی آنان به "ساختمان شهید امانی" در خیابان ویلا تهران و اتاق های امن تبلیغات قرارگاه ها تفسیر می شود، خدا را شکر که نه پیشکسوت هستیم و نه جبهه بوده ایم.
اگر پیشکسوتی به سرودن چهار تا شعر و خاطره سازی ختم می شود، بنده و صدها هزار بسیجی دیگر اصلا جبهه نبودیم. چون آن قدر بیکار نبودیم که در سنگری امن، بسرائیم!
وای بر جماعتی که "غ.ر" پاچه خوار موسوی، می شود پیشکسوت آن.
همو که متاسفانه با صلاح دید برخی ساده لوحان ارگان های فرهنگی، در دانشگاه ها مثلا دروس دفاع مقدس تدریس - که نه به واقع تحریف می کند - و عقده های شکست فتنه 88 را تخلیه کرده، هر آن چه از مغز مغرضش سرچشمه می گیرد، در مغز جوانان القا می کند.
یاران حاج احمد متوسلیان!
سرداران لشکر 27 محمد رسول الله (ص)!
دلاورمردانی که خود به ما ولایت و شرافت را آموختید!
دلیرمردان خوزستانی و جانفشانان راه ولایت!
پیشکسوتان جهاد و شهادتی که در گوشه گوشه ایران اسلامی آرام در گوشه ای نشسته اید و نظاره گر این بازیها هستید!
و ...
چه گونه است که باید شاهد باشیم عوامل فتنه را امسال در سوم خرداد در مجلس به عنوان پیشکسوت دفاع مقدس و هم در مجلس پیشکسوتان ببینیم؟!
یعنی باید بپذیریم که پیشکسوت ها خفته اند یا جایشان را به آنانی دادند که مصداق این شعرند:
بزدلانی کز یَم خون تر شدند
از بسیجی ها بسیجی تر شدند