«محمد رسولاف» فیلمساز حامی فتنهگران با آخرین ساخته خود (لرد) یک اثر ضد ایرانی در بخش نوعی نگاهِ جشنواره کن حضور پیدا کرده است، این درحالی است که فیلم ضد داعشی «امپراتوری جهنم» از جشنواره فجر کنار گذاشته شد!
شهدای ایران:سینمای ایران در ادامه افتخارآفرینیهایی که دستگاه فرهنگیاش در آن حضور جدی دارد با فیلم «لرد» میهمان جشنواره کن شده است تا شاید یکی از همان نخلهای مرحمتی کن را بگیرد و سال آینده سینمایی خود را از بلایایی! مثل «ماجرای نیمروز» و «ویلاییها» حفظ کند.
اینکه چرا «ویلاییها» به رغم بالا بودن استانداردهای سینماییاش دیده نشد و فیلم ضدصهیونیستی «امپراتوری جهنم» اثر «پرویز شیخطادی» به یمن حضور «فصل نرگس» با سرمایهگذاری آقازادهاش کنار گذاشته شد، حالا دیگر سوال بیجوابی نیست. وقتی «محمد رسولاف»، کارگردان دسته چندمی طیف سبز که به قید ضمانت آزاد است، جواز حضورش در جشنواره کن از سوی جمهوری اسلامی صادر میشود، از اینکه چرا فیلم او علیه نظام است و به نفع بهاییت، نباید چند و چون کرد!
محمد رسولاف در جریان فتنه سال ۱۳۸۸ در حالی که همراه جعفر پناهی مشغول ساخت فیلمی ضدایرانی و ضدانقلابی در جهت حمایت از فتنهگران بود، دستگیر و به زندان محکوم شد. او پس از محاکمه در آذر ماه سال ۱۳۸۹ به شش سال حبس محکوم شد، پنج سال حبس با اتهام اجتماع و تبانی به منظور اقدام علیه امنیت ملی و یک سال حبس با اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام.
رسولاف پس از آزادی از زندان فیلم دیگری در تحریف وقایع سالهای اخیر، درباره واقعه موسوم به قتلهای زنجیرهای به نام «دستنوشتهها نمیسوزد» ساخت که علیرغم پذیرش از سوی جشنواره فیلم کن، در داخل کشور توقیف و خود وی نیز ممنوعالخروج شد. او فعلا با قید وثیقه آزاد است. فیلم «لِرد» (به معنای میز مخصوص شراب، با مجوز رسمی سازمان سینمایی جلوی دوربین رفته است و پیش از بازبینی مسئولان جشنواره کن، برای این جشنواره برگزیده! و گویا اصلاً به سفارش این جشنواره ساخته شده است!
رسولاف حالا هم در فرانسه حضور دارد تا به خاطر انعکاسی وارونه از ایران اسلامی مورد تقدیر قرار بگیرد. اینجا کسی نیست تا بپرسد چگونه میشود حکومتی دیکتاتور باشد، با معترضانش برخورد قهری کند، آنها را در حصر نگه دارد، اما اجازه تولید فیلم بر ضد خودش نیز بدهد. در کجای دنیا هنرمندش این چنین بیپروا به اعتقادات دینی دهها میلیون نفر اهانت میکند.
کارگردانانی مثل رسولاف برای دستگاه فرهنگی غرب در جشنواره کن مهم میشوند تا فیلم لرد را در بخش نوعی نگاه به صرف زاویه دید ضد ایرانیاش بپذیرند. روزگاری «محسن مخملباف» کانون توجه جشنوارههای غربی بود. با بهمن قبادی مینشست پشت میز و شال سبز به گردن میانداخت تا به اصطلاح هنرمند آزادیخواهی باشد که درد مردمش را میفهمد. اما این روزها خبری از او و سینمایش نیست. او زودتر از آنچه تصور میکرد فراموش شد.
اما همچنان علی حاتمی زنده است. این فیلمساز قدرندیده سینمای ایران بارها گفته بود من جور دیگری فیلم نمیسازم که فلان منتقد غربی از من بگوید. منتقد غربی اصلا نمیتواند سینمای مرا درک کند چون من مثل فلان کارگردان سوئدی و آمریکایی فیلم نمیسازم. من برای مخاطب ایرانی فیلم میسازم، اصلا من قالیبافم.
اینکه در خارج از مرزهای ایران کسی قالی ایرانی را نمیفهمد دلیل این نیست که قالی ایرانی سطح نازلی دارد. در این میان هم رسولافها و قبادیها و دیگران هم هستند که دوست دارند روی فرش قرمزی قدم بزنند که سینماییسازان اروپایی و آمریکایی قدم زدهاند و احتمالا خاک پای آن فیلمسازان را به نقش و تار و پود و گره قالی ایرانی و دست بافندهاش ترجیح میدهند.
فیلمسازانی مثل رسولاف این کارها را میکنند تا مثلا یکی از سینمایینویسانی که به کن آمده درباره او بنویسد و در نشریه مطبوعش نامی از او ببرد و نتیجه بگیرد که ایران غرق سیاهی و ترور و استبداد است! آن سینمایینویس هم از خود نمیپرسد که اگر حکومت ایران به دور خود دیوار کشیده و فضای بسته خفقانآوری دارد، کارگردانش از کدام دریچه به فرانسه آمده تا با اثر ضد ایرانیاش در کاخ جشنواره پز آزادیخواهی بدهد؟
لرد نتوانسته به خاطر لحن ضد دینی ـ ایرانیاش در جشنواره فجر حضور داشته باشد. این یعنی اینکه پروانه نمایش ندارد پس چگونه میتواند در جشنواره کن به نمایش درآید. حضور این فیلم در جشنواره کن یعنی اینکه جمهوری اسلامی ایران با این فیلم مشکلی ندارد! این معادله چندان پیچیده نیست.
اما سئوال مخاطبان ایرانی این است که اگر لرد میتواند با مفهوم ضدایرانی ـ اسلامیاش نماینده ایران در کن باشد، چرا «امپراتوری جهنم» با مفهوم ضد داعشیاش که تروریسم بینالمللی را به محاکات میکشاند، نتواند. ما میپرسیم اما میدانیم که متولیان فرهنگی جوابی ندارند.
*دفاع پرس
اینکه چرا «ویلاییها» به رغم بالا بودن استانداردهای سینماییاش دیده نشد و فیلم ضدصهیونیستی «امپراتوری جهنم» اثر «پرویز شیخطادی» به یمن حضور «فصل نرگس» با سرمایهگذاری آقازادهاش کنار گذاشته شد، حالا دیگر سوال بیجوابی نیست. وقتی «محمد رسولاف»، کارگردان دسته چندمی طیف سبز که به قید ضمانت آزاد است، جواز حضورش در جشنواره کن از سوی جمهوری اسلامی صادر میشود، از اینکه چرا فیلم او علیه نظام است و به نفع بهاییت، نباید چند و چون کرد!
محمد رسولاف در جریان فتنه سال ۱۳۸۸ در حالی که همراه جعفر پناهی مشغول ساخت فیلمی ضدایرانی و ضدانقلابی در جهت حمایت از فتنهگران بود، دستگیر و به زندان محکوم شد. او پس از محاکمه در آذر ماه سال ۱۳۸۹ به شش سال حبس محکوم شد، پنج سال حبس با اتهام اجتماع و تبانی به منظور اقدام علیه امنیت ملی و یک سال حبس با اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام.
رسولاف پس از آزادی از زندان فیلم دیگری در تحریف وقایع سالهای اخیر، درباره واقعه موسوم به قتلهای زنجیرهای به نام «دستنوشتهها نمیسوزد» ساخت که علیرغم پذیرش از سوی جشنواره فیلم کن، در داخل کشور توقیف و خود وی نیز ممنوعالخروج شد. او فعلا با قید وثیقه آزاد است. فیلم «لِرد» (به معنای میز مخصوص شراب، با مجوز رسمی سازمان سینمایی جلوی دوربین رفته است و پیش از بازبینی مسئولان جشنواره کن، برای این جشنواره برگزیده! و گویا اصلاً به سفارش این جشنواره ساخته شده است!
رسولاف حالا هم در فرانسه حضور دارد تا به خاطر انعکاسی وارونه از ایران اسلامی مورد تقدیر قرار بگیرد. اینجا کسی نیست تا بپرسد چگونه میشود حکومتی دیکتاتور باشد، با معترضانش برخورد قهری کند، آنها را در حصر نگه دارد، اما اجازه تولید فیلم بر ضد خودش نیز بدهد. در کجای دنیا هنرمندش این چنین بیپروا به اعتقادات دینی دهها میلیون نفر اهانت میکند.
کارگردانانی مثل رسولاف برای دستگاه فرهنگی غرب در جشنواره کن مهم میشوند تا فیلم لرد را در بخش نوعی نگاه به صرف زاویه دید ضد ایرانیاش بپذیرند. روزگاری «محسن مخملباف» کانون توجه جشنوارههای غربی بود. با بهمن قبادی مینشست پشت میز و شال سبز به گردن میانداخت تا به اصطلاح هنرمند آزادیخواهی باشد که درد مردمش را میفهمد. اما این روزها خبری از او و سینمایش نیست. او زودتر از آنچه تصور میکرد فراموش شد.
اما همچنان علی حاتمی زنده است. این فیلمساز قدرندیده سینمای ایران بارها گفته بود من جور دیگری فیلم نمیسازم که فلان منتقد غربی از من بگوید. منتقد غربی اصلا نمیتواند سینمای مرا درک کند چون من مثل فلان کارگردان سوئدی و آمریکایی فیلم نمیسازم. من برای مخاطب ایرانی فیلم میسازم، اصلا من قالیبافم.
اینکه در خارج از مرزهای ایران کسی قالی ایرانی را نمیفهمد دلیل این نیست که قالی ایرانی سطح نازلی دارد. در این میان هم رسولافها و قبادیها و دیگران هم هستند که دوست دارند روی فرش قرمزی قدم بزنند که سینماییسازان اروپایی و آمریکایی قدم زدهاند و احتمالا خاک پای آن فیلمسازان را به نقش و تار و پود و گره قالی ایرانی و دست بافندهاش ترجیح میدهند.
فیلمسازانی مثل رسولاف این کارها را میکنند تا مثلا یکی از سینمایینویسانی که به کن آمده درباره او بنویسد و در نشریه مطبوعش نامی از او ببرد و نتیجه بگیرد که ایران غرق سیاهی و ترور و استبداد است! آن سینمایینویس هم از خود نمیپرسد که اگر حکومت ایران به دور خود دیوار کشیده و فضای بسته خفقانآوری دارد، کارگردانش از کدام دریچه به فرانسه آمده تا با اثر ضد ایرانیاش در کاخ جشنواره پز آزادیخواهی بدهد؟
لرد نتوانسته به خاطر لحن ضد دینی ـ ایرانیاش در جشنواره فجر حضور داشته باشد. این یعنی اینکه پروانه نمایش ندارد پس چگونه میتواند در جشنواره کن به نمایش درآید. حضور این فیلم در جشنواره کن یعنی اینکه جمهوری اسلامی ایران با این فیلم مشکلی ندارد! این معادله چندان پیچیده نیست.
اما سئوال مخاطبان ایرانی این است که اگر لرد میتواند با مفهوم ضدایرانی ـ اسلامیاش نماینده ایران در کن باشد، چرا «امپراتوری جهنم» با مفهوم ضد داعشیاش که تروریسم بینالمللی را به محاکات میکشاند، نتواند. ما میپرسیم اما میدانیم که متولیان فرهنگی جوابی ندارند.
*دفاع پرس