این انتخابات بدون حضور چهره های اصولگرا برگزار شد. لازم نیست اسم ببریم؛ اما بسیاری از آنها حاضر نبودند و نقشی نداشتند.
به گزارش شهدای ایران ، این انتخابات بدون حضور چهره های اصولگرا برگزار شد. لازم نیست اسم ببریم؛ اما بسیاری از آنها حاضر نبودند و نقشی نداشتند. شاید یک دلیل، تمرکز آنها در جمنا و عبور قالیباف و رئیسی از کنار آنها باشد. اما در هر صورت حضور نداشتند؛ به جز عده ای که منتخب خود رئیسی بودند و بغیر از جلیلی که تمام قوا پای کار رئیسی بود، جای خالی باقی اصولگراها احساس می شد. قالیباف که تنها آمد و تنها رفت.
موضوع این نیست که حضور آنها می توانست "چه کند" یا "نکند"، مساله این است که "غیبت چهره های اصولگرا" در این انتخابات یک امتحان سیاسی بود و فراموش نخواهد شد. ژنرال های اصولگرا در تقابل روشن دو جریان سیاسی حاضر نشدند نقش آفرینی کنند.
اما علت چه بود؟ چرا در صحنه حاضر نشدند؟
سوال را باید به نحو دیگری مطرح کرد؛ اصولگراها چه باید می کردند که نکردند؟ آیا نقش آفرینی اصولگرها تنها تبلیغات و اعلام حمایت بود؟ تنها سخنرانی و اعلام موضع بود؟ اینطور نیست.
اصولگراها غایب بودند چون در دو برهه حساس حضور نداشتند.
مرحله نخست پیش از ثبت نام ها بود. وقتی که باید تلاش می کردند نامزد اصلح را به اصلح مقبول تبدیل می کردند. اساسا وظیفه جریان های سیاسی همین است. تبدیل "اصلح" به "اصلح مقبول" وظیفه گروه ها و شخصیت های سیاسی است. اما اصولگراها در انتظار فردی بودند که رای داشته باشد. فارغ از اینکه چه کسی اصلح است، نشستند تا از آسمان یکی برسد. اگر همان روز تلاش اجتماعی می کردند با تعدد نامزدها مواجه نبودیم و به "وحدت هدایت شده" میرسیدیم نه "وحدت ناخواسته."
برهه دوم زمانی بود که باید تلاش می کردند پایگاه رای و جانفداهای رئیسی را پای کار قالیباف بیاورند. اما نکردند با اینکه می دانستند با کنار رفتن قالیباف آرای او حیف و میل می شود. ساده ترین راه را انتخاب کردند چون حاضر نبودند تلاشی کنند. چون در مقابل تعصب جان فداهای کف خیابان احساس ضعف و بی سلاحی می کردند.
اما این بی عملی برای چیست؟
این بی عملی را می توانید در بستن لیست شورای شهر تهران نیز مشاهده کنید. وقتی بی هیچ برنامه ای منتظر نشستند که چه کسی ثبت نام می کند تا با آنها لیست ببندند؛ حتا نرفتند مذاکره کنند و چهره های جدید را به صحنه بیاورند.
این بی عملی ناشی از #عدماعتماد_به_نفس است. اصولگراها "اعتماد به نفس سیاسی" خود را مقابل طرفداران شان از دست داده اند.
مدتهاست که پذیرفته اند باید #دنبالهرو و پیرو پایگاه اجتماعی شان باشند نه #راهبر. تصمیمات گذشته آنها و شکست های پیاپی در انتخابات مختلف باعث شده است اعتماد به نفس خود را مقابل هواداران و طرفداران از دست بدهند و خلع سلاح کاریزماتیک شوند و قدرت تصمیم گیری و نقش آفرینی نداشته باشند.
این 4 سال فرصتی برای بازسازی این اعتماد به نفس است.
*محسن مهدیان
موضوع این نیست که حضور آنها می توانست "چه کند" یا "نکند"، مساله این است که "غیبت چهره های اصولگرا" در این انتخابات یک امتحان سیاسی بود و فراموش نخواهد شد. ژنرال های اصولگرا در تقابل روشن دو جریان سیاسی حاضر نشدند نقش آفرینی کنند.
اما علت چه بود؟ چرا در صحنه حاضر نشدند؟
سوال را باید به نحو دیگری مطرح کرد؛ اصولگراها چه باید می کردند که نکردند؟ آیا نقش آفرینی اصولگرها تنها تبلیغات و اعلام حمایت بود؟ تنها سخنرانی و اعلام موضع بود؟ اینطور نیست.
اصولگراها غایب بودند چون در دو برهه حساس حضور نداشتند.
مرحله نخست پیش از ثبت نام ها بود. وقتی که باید تلاش می کردند نامزد اصلح را به اصلح مقبول تبدیل می کردند. اساسا وظیفه جریان های سیاسی همین است. تبدیل "اصلح" به "اصلح مقبول" وظیفه گروه ها و شخصیت های سیاسی است. اما اصولگراها در انتظار فردی بودند که رای داشته باشد. فارغ از اینکه چه کسی اصلح است، نشستند تا از آسمان یکی برسد. اگر همان روز تلاش اجتماعی می کردند با تعدد نامزدها مواجه نبودیم و به "وحدت هدایت شده" میرسیدیم نه "وحدت ناخواسته."
برهه دوم زمانی بود که باید تلاش می کردند پایگاه رای و جانفداهای رئیسی را پای کار قالیباف بیاورند. اما نکردند با اینکه می دانستند با کنار رفتن قالیباف آرای او حیف و میل می شود. ساده ترین راه را انتخاب کردند چون حاضر نبودند تلاشی کنند. چون در مقابل تعصب جان فداهای کف خیابان احساس ضعف و بی سلاحی می کردند.
اما این بی عملی برای چیست؟
این بی عملی را می توانید در بستن لیست شورای شهر تهران نیز مشاهده کنید. وقتی بی هیچ برنامه ای منتظر نشستند که چه کسی ثبت نام می کند تا با آنها لیست ببندند؛ حتا نرفتند مذاکره کنند و چهره های جدید را به صحنه بیاورند.
این بی عملی ناشی از #عدماعتماد_به_نفس است. اصولگراها "اعتماد به نفس سیاسی" خود را مقابل طرفداران شان از دست داده اند.
مدتهاست که پذیرفته اند باید #دنبالهرو و پیرو پایگاه اجتماعی شان باشند نه #راهبر. تصمیمات گذشته آنها و شکست های پیاپی در انتخابات مختلف باعث شده است اعتماد به نفس خود را مقابل هواداران و طرفداران از دست بدهند و خلع سلاح کاریزماتیک شوند و قدرت تصمیم گیری و نقش آفرینی نداشته باشند.
این 4 سال فرصتی برای بازسازی این اعتماد به نفس است.
*محسن مهدیان