مطهری مدعی می شود که با توجه به افکار پدر بزرگوارش، یک شخصیت معمم نباید در جایگاه ریاست جمهوری قرار بگیرد!
شهدای ایران:در تاریخ ۳۹ ساله جمهوری اسلامی، کم نبودند چهره هایی که دچار تحولات و دگرگونی های عجیب و غریب فکری و رفتاری شدند، که گاه این تحولات به صورت بنیادین و ۱۸۰ درجه ای بوده است.
یکی از این چهره ها قطعا «علی مطهری»، نایب رییس کنونی مجلس و از حامیان سرسخت دولت روحانی است. شروع مطرح شدن علی مطهری در عرصه سیاست ایران، و فی الواقع ان چه که کم کم او را از زیر سایه و نام پدر بزرگوارش خارج کرد، اتفاقا موضعگیری های بعضا تند و رادیکال او از موضع یک فعال سیاسی اصولگرا به سیاست های فرهنگی دوره اصلاحات بود. او از مدافعان سرسخت برخوردهای سخت در حوزه فرهنگ و به خصوص مقوله حجاب بود.
اما کم کم در چند سال اخیر مشی سیاسی او به سوی یک جریان سیاسی دیگر سوق پیدا کرد و گرچه او اصرار داشت که در عین تغییر در دیدگاه سیاسی، در حوزه فرهنگ همچنان همان آدم سابق است، لیکن دیگر مدتی است که شاهد موضعگیری های معروف او در این حوزه هم نیستیم. به بیان دیگر، علی مطهری کم کم به صورت کامل تبدیل به یک سیاستمدار اصلاح طلب شده است.
از سوی دیگر، آقای روحانی در چند سخنرانی اخیر تبلیغاتی خود در شهرهای مختلف، کاملا در قالب یک چهره «لیبرال» و نگران «آزادی» مردم فرو رفته که بر علیه (به تعبیر خود) یک «اقلیت» امنیتی مخالف آزادی های ملت برخاسته است. چنان که گویی آقای روحانی در سرتاسر عمر جمهوری اسلامی خود یک دست اندرکار حکومت نبوده و دارای مناصب حساس امنیتی نبوده است. به این اظهارات توجه کنید:
" ملت ما خرداد ۹۲ اعلام کرد که راه حصر و انزوای ایران را نمی پذیرد. ملت ایران یکبار دیگر هم اعلام کرد که مسیرش مسیر آزادی است و آن اسفند ۹۴ بود. اردیبهشت ۹۶ هم یکبار دیگر مردم ایران اعلام می کنند آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، را قبول ندارند."(۱۸ اردیبهشت، همدان)
" دوران خشونت طلبان پایان یافته است. شما می خواهید آزادی را از مردم بگیرید و این مردم ما در برابر شما می ایستند. مردم عزیز، باید بدانید ما در روزهای سرنوشت برای آینده کشور قرار گرفته ایم."(۱۸ اردیبهشت، کرمانشاه)
" از آزادی بیان و انتقاد سخن می گویند؛ یا للعجب! آنهایی که زبان ها را بریدند و دهان ها را دوختند. شما که در طول سالهای گذشته آنچه از شما صادر شد، کلمه ممنوعیت بود؛ ممنوعیت قلم، ممنوعیت تصویر. لطفا شما دم از آزادی نزنید که آزادی خجالت می کشد."(۱۸ اردیبهشت، ارومیه)
حال به تاریخ نه چندان دور نقبی می زنیم تا صرفا با بازنشر صفحاتی از تاریخ مکتوب، یادآور برخی امور به روحانی و حامی پر و پا قرص او، آقای علی مطهری، باشیم. تصویر زیر، صفحه اول هفته نامه «صبح» به تاریخ ۲۹ آذر ۷۹، در اوج رونق بازار اصلاحات در کشور را نشان می دهد:
در این نامه سرگشاده، علی مطهری خطاب به رییس جمهور وقت با ذکر دلایلی که بعضا موجه و مستدل هستند، از رییس جمهور وقت می خواهد که برای رسیدن به دور دوم ریاست جمهوری در انتخابات بعدی (۱۳۸۰) شرکت نکند.
نکته جالب این جاست، که آقای مطهری مدعی می شود که با توجه به افکار پدر بزرگوارش، شهید استاد مرتضی مطهری، ریاست جمهوری یک فرد «روحانی» تنها محدود به شرایط اضطرار است و یک شخصیت معمم نباید در جایگاه ریاست جمهوری قرار بگیرد!
البته بخش بیشتر این نامه به نقد مشی سیاسی و همین جور سیاست های تساهل و تسامح سید محمد خاتمی و دولت او می پردازد.
به واقع آقای مطهری در زمان نگارش این نامه چنان در دفاع از ارزش های دینی پرحرارت و غیرتمند بودند که حتی پخش برخی «موسیقی های تند» و نمایش «آرایش غلیظ» در صدا و سیما را هم چندان برنمی تابد.
حال چه شده که علی مطهری انقلابی رادیکال و آتشین دیروز که معتقد بود مباحث فرهنگی مثل حجاب، شوخی بردار نیست و هیچ گونه تساهل و تسامحی نباید در آن صورت بگیرد و به رییس دولت اصلاحات به خاطر غرب-شیفتگی می تاخت، اکنون به حامی و هواخواه دولتی تبدیل شده که از این که یک دولت «لیبرال»، در همه حوزه ها، جلوه کند، راضی و خرسند است؟ این معمایی است که خود آقای مطهری باید ان را روشن کند.
*مشرق
یکی از این چهره ها قطعا «علی مطهری»، نایب رییس کنونی مجلس و از حامیان سرسخت دولت روحانی است. شروع مطرح شدن علی مطهری در عرصه سیاست ایران، و فی الواقع ان چه که کم کم او را از زیر سایه و نام پدر بزرگوارش خارج کرد، اتفاقا موضعگیری های بعضا تند و رادیکال او از موضع یک فعال سیاسی اصولگرا به سیاست های فرهنگی دوره اصلاحات بود. او از مدافعان سرسخت برخوردهای سخت در حوزه فرهنگ و به خصوص مقوله حجاب بود.
اما کم کم در چند سال اخیر مشی سیاسی او به سوی یک جریان سیاسی دیگر سوق پیدا کرد و گرچه او اصرار داشت که در عین تغییر در دیدگاه سیاسی، در حوزه فرهنگ همچنان همان آدم سابق است، لیکن دیگر مدتی است که شاهد موضعگیری های معروف او در این حوزه هم نیستیم. به بیان دیگر، علی مطهری کم کم به صورت کامل تبدیل به یک سیاستمدار اصلاح طلب شده است.
از سوی دیگر، آقای روحانی در چند سخنرانی اخیر تبلیغاتی خود در شهرهای مختلف، کاملا در قالب یک چهره «لیبرال» و نگران «آزادی» مردم فرو رفته که بر علیه (به تعبیر خود) یک «اقلیت» امنیتی مخالف آزادی های ملت برخاسته است. چنان که گویی آقای روحانی در سرتاسر عمر جمهوری اسلامی خود یک دست اندرکار حکومت نبوده و دارای مناصب حساس امنیتی نبوده است. به این اظهارات توجه کنید:
" ملت ما خرداد ۹۲ اعلام کرد که راه حصر و انزوای ایران را نمی پذیرد. ملت ایران یکبار دیگر هم اعلام کرد که مسیرش مسیر آزادی است و آن اسفند ۹۴ بود. اردیبهشت ۹۶ هم یکبار دیگر مردم ایران اعلام می کنند آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، را قبول ندارند."(۱۸ اردیبهشت، همدان)
" دوران خشونت طلبان پایان یافته است. شما می خواهید آزادی را از مردم بگیرید و این مردم ما در برابر شما می ایستند. مردم عزیز، باید بدانید ما در روزهای سرنوشت برای آینده کشور قرار گرفته ایم."(۱۸ اردیبهشت، کرمانشاه)
" از آزادی بیان و انتقاد سخن می گویند؛ یا للعجب! آنهایی که زبان ها را بریدند و دهان ها را دوختند. شما که در طول سالهای گذشته آنچه از شما صادر شد، کلمه ممنوعیت بود؛ ممنوعیت قلم، ممنوعیت تصویر. لطفا شما دم از آزادی نزنید که آزادی خجالت می کشد."(۱۸ اردیبهشت، ارومیه)
حال به تاریخ نه چندان دور نقبی می زنیم تا صرفا با بازنشر صفحاتی از تاریخ مکتوب، یادآور برخی امور به روحانی و حامی پر و پا قرص او، آقای علی مطهری، باشیم. تصویر زیر، صفحه اول هفته نامه «صبح» به تاریخ ۲۹ آذر ۷۹، در اوج رونق بازار اصلاحات در کشور را نشان می دهد:
در این نامه سرگشاده، علی مطهری خطاب به رییس جمهور وقت با ذکر دلایلی که بعضا موجه و مستدل هستند، از رییس جمهور وقت می خواهد که برای رسیدن به دور دوم ریاست جمهوری در انتخابات بعدی (۱۳۸۰) شرکت نکند.
نکته جالب این جاست، که آقای مطهری مدعی می شود که با توجه به افکار پدر بزرگوارش، شهید استاد مرتضی مطهری، ریاست جمهوری یک فرد «روحانی» تنها محدود به شرایط اضطرار است و یک شخصیت معمم نباید در جایگاه ریاست جمهوری قرار بگیرد!
البته بخش بیشتر این نامه به نقد مشی سیاسی و همین جور سیاست های تساهل و تسامح سید محمد خاتمی و دولت او می پردازد.
به واقع آقای مطهری در زمان نگارش این نامه چنان در دفاع از ارزش های دینی پرحرارت و غیرتمند بودند که حتی پخش برخی «موسیقی های تند» و نمایش «آرایش غلیظ» در صدا و سیما را هم چندان برنمی تابد.
حال چه شده که علی مطهری انقلابی رادیکال و آتشین دیروز که معتقد بود مباحث فرهنگی مثل حجاب، شوخی بردار نیست و هیچ گونه تساهل و تسامحی نباید در آن صورت بگیرد و به رییس دولت اصلاحات به خاطر غرب-شیفتگی می تاخت، اکنون به حامی و هواخواه دولتی تبدیل شده که از این که یک دولت «لیبرال»، در همه حوزه ها، جلوه کند، راضی و خرسند است؟ این معمایی است که خود آقای مطهری باید ان را روشن کند.
*مشرق
یک کارگر بازنشسته