اگر آقای لاریجانی و نزدیکانش اعتقادی به دولت فعلی نداشتند، قطعاً از اقدام برای رأی آوری وی نمیکردند؛ و این بدان معناست که منش و رفتار سیاسی ایشان امروز به جریان بهاصطلاح اعتدال نزدیک است نه جریان انقلابی و اصولگرا؛ لذا کمترین درخواست از آنان این است که دیگر داعیه انقلابی بودن را نداشته باشند و با دوستان امروز خود رفتوآمد کنند.
شهدای ایران: شاید برای کسانی که امروز کمتر از 30 سال سن دارند، یادآوری اتفاقات سال 84 خیلی سخت باشد ولی با یک جستجوی ساده در فضای مجازی میتوان درباره ترکیب و آرایش سیاسی در آن انتخابات و نامزد جریانهای سیاسی اطلاعات لازم را کسب کرد؛ در آن انتخابات که مجموعهای تحت عنوان شورای هماهنگی نیروهای انقلاب –اصولگرایان- به مدیریت حجتالاسلام ناطق نوری نامزد خود را در انتخابات معرفی کرد و آنکسی نبود بهغیراز دکتر علی اردشیر لاریجانی که پس از ده سال ریاست بر سازمان صداوسیما خود را در معرض آرای ملت قرار میداد. هرچند در آن انتخابات لاریجانی در میان 7 نامزد باقیمانده در عرصه رقابتها رتبهای بهتر از ششم را کسب نکرد ولی از آن زمان بهعنوان یک چهره ریشهدار اصولگرایی مطرح بود. این وضعیت تا انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی ادامه داشت تا جایی که وی در فهرست اصلاحطلبان حوزه انتخابیه قم قرار گرفت و هیچگاه از این حضور اعلام برائت نکرد.
در کنار وی نیز کسانی چون کاظم جلالی، بهروز نعمتی و علی مطهری که ازقضا نسبت خویشاوندی هم با وی دارد به همین شیوه وارد مجلس دهم شدند. در کنار اینها بزرگان نام آقایان باهنر و مصباحی مقدم را نیز نباید فراموش کرد؛ هرچند اینها به مجلس دهم وارد نشدند اما در تغییر مواضع سیاسی دستکمی از دیگر اسامی ندارند.
طنز تلخ مسائل سیاسی هنگامی است که برخی از این افراد چون محمدرضا باهنر به عضویت جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) در بیایی و بعد از رئیسجمهور مستقر حمایت کنی! البته دوران به میخ و نعل زدن همزمان دیگر گذشته است و مردم بهخوبی سره را از ناسره تشخیص خواهند داد و پی خواهند برد که چه کسی رفتار سیاسی ثابتی نداشته و در پی بهرهبرداری سیاسی خود بوده است.
بهتر از برخی از مواضع افراد نامبرده شده در بالا را طی روزهای گذشته مرور کنیم:
علی لاریجانی طی چند روز گذشته دو بار در برابر مهمترین برنامههای انتخاباتی کاندیداهای جبهه مقابل دولت در خصوص یارانهها، وام ازدواج، مسکن و ... موضعگیری کرده است:
لاریجانی روز گذشته در دیدار با جمعی از فرهنگیان استان قم گفته است: «سالانه یکمیلیون و 500 هزار میلیارد ریال یارانه در کشور داده میشود که با توجه به درآمدها و هزینههای دولت افزایش آن امکانپذیر نیست؛ زیرا دولت پولی برای پرداخت آن ندارد. ... حقیقت این است تا زمانی که اقتصاد کشور شکوفا نشود و ثروت ایجاد نشود، امکان افزایش وامهای ازدواج، یارانه، وام مسکن و سایر خدمات وجود ندارد؛ چراکه دولت پولی برای پرداخت ندارد.»
وی امروز نیز در مراسم افتتاح نمایشگاه کتاب تهران اظهارات خود را تکرار کرده است: «شعارهای گفتهشده در خصوص افزایش یارانهها به صلاح کشور نیست زیرا منابع آن وجود ندارد؛ البته باید بدانیم که این مسئله از شئون دولت نبوده و از شئون مجلس تلقی میشود و مجلس شورای اسلامی نیز با این روشها مخالف است؛ البته اکنون هم منابعی وجود ندارد زیرا اگر هم منابعی تأمین شود باید به چرخه تولید اختصاص یابد.»
محمدرضا باهنر نیز در جدیدترین اظهارات خود که در ششم اردیبهشت در جمع دانشجویان بیان داشته است: «به نظر بنده آرای رویش یافته آقای روحانی در این دوره اگر بیشتر از ریزش یافته آن نباشد کمتر از آن نیست. به عبارتی آرای رویش یافته روحانی در این دوره بیشتر از آرای ریزش یافته آن نیست.» البته وی در سال گذشته نیز در گفتگویی روحانی را اصولگرا خطاب کرده بود، تعریفی که معلوم نیست امروز خود جناب رئیسجمهور هم آن را قبول داشته باشد. اگر این اظهارات را در کنار گفتگوی وی با ویژهنامه نوروزی روزنامه ایران که گفته بود: «برجام یک واقعیت بود. اینکه یکی بگوید هیچ اتفاقی نیفتاده است، خب ظالمانه است؛ چون خیلی اتفاقات افتاده است؛ خیلی از تحریمها برداشتهشده و میتوان مجموعهای از تحریمهایی که رفع شد ازجمله فروش نفت، بیمه بازرگانی و… را ردیف کرد. ... اگر بخواهیم فقط یکقلم از دستاوردها را بگوییم این است که ما در اوج تحریمها ۷۰۰ هزار بشکه نفت میفروختیم؛ الآن سه میلیون بشکه میفروشیم... در زمان تحریم خیلی دردسر داشت تا پولمان به دستمان برسد؛ الآن یکی دو تا مانع دارد، ولی قابلعبور است... یادمان نرود در اوج تحریمها اعلام نشد اما عملاً ( سیاست پیش رو) نفت در مقابل غذا یا نفت در مقابل دارو بود.» بخوانیم، نتایج جالبی خواهیم گرفت. اینها در کنار مصاحبههای وی درباره جبهه مردمی نیز طنز بزرگتری را خلق خواهد کرد.
این اظهارات را که در کنار افتتاح ستاد اصولگرایان معتدل حامی روحانی بگذاریم، به این نتیجه خواهیم رسید که برای این دسته از سیاستمداران بهاصطلاح مفاهیم انقلابی معنایی دیگری یافته است. اگر آقای لاریجانی و نزدیکانش اعتقادی به دولت فعلی نداشتند، قطعاً از اقدام برای رأی آوری وی نمیکردند؛ و این بدان معناست که منش و رفتار سیاسی ایشان امروز به جریان بهاصطلاح اعتدال نزدیک است نه جریان انقلابی و اصولگرا؛ لذا کمترین درخواست از آنان این است که دیگر داعیه انقلابی بودن را نداشته باشند و با دوستان امروز خود رفتوآمد کنند.
*رویش نیوز
در کنار وی نیز کسانی چون کاظم جلالی، بهروز نعمتی و علی مطهری که ازقضا نسبت خویشاوندی هم با وی دارد به همین شیوه وارد مجلس دهم شدند. در کنار اینها بزرگان نام آقایان باهنر و مصباحی مقدم را نیز نباید فراموش کرد؛ هرچند اینها به مجلس دهم وارد نشدند اما در تغییر مواضع سیاسی دستکمی از دیگر اسامی ندارند.
طنز تلخ مسائل سیاسی هنگامی است که برخی از این افراد چون محمدرضا باهنر به عضویت جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) در بیایی و بعد از رئیسجمهور مستقر حمایت کنی! البته دوران به میخ و نعل زدن همزمان دیگر گذشته است و مردم بهخوبی سره را از ناسره تشخیص خواهند داد و پی خواهند برد که چه کسی رفتار سیاسی ثابتی نداشته و در پی بهرهبرداری سیاسی خود بوده است.
بهتر از برخی از مواضع افراد نامبرده شده در بالا را طی روزهای گذشته مرور کنیم:
علی لاریجانی طی چند روز گذشته دو بار در برابر مهمترین برنامههای انتخاباتی کاندیداهای جبهه مقابل دولت در خصوص یارانهها، وام ازدواج، مسکن و ... موضعگیری کرده است:
لاریجانی روز گذشته در دیدار با جمعی از فرهنگیان استان قم گفته است: «سالانه یکمیلیون و 500 هزار میلیارد ریال یارانه در کشور داده میشود که با توجه به درآمدها و هزینههای دولت افزایش آن امکانپذیر نیست؛ زیرا دولت پولی برای پرداخت آن ندارد. ... حقیقت این است تا زمانی که اقتصاد کشور شکوفا نشود و ثروت ایجاد نشود، امکان افزایش وامهای ازدواج، یارانه، وام مسکن و سایر خدمات وجود ندارد؛ چراکه دولت پولی برای پرداخت ندارد.»
وی امروز نیز در مراسم افتتاح نمایشگاه کتاب تهران اظهارات خود را تکرار کرده است: «شعارهای گفتهشده در خصوص افزایش یارانهها به صلاح کشور نیست زیرا منابع آن وجود ندارد؛ البته باید بدانیم که این مسئله از شئون دولت نبوده و از شئون مجلس تلقی میشود و مجلس شورای اسلامی نیز با این روشها مخالف است؛ البته اکنون هم منابعی وجود ندارد زیرا اگر هم منابعی تأمین شود باید به چرخه تولید اختصاص یابد.»
محمدرضا باهنر نیز در جدیدترین اظهارات خود که در ششم اردیبهشت در جمع دانشجویان بیان داشته است: «به نظر بنده آرای رویش یافته آقای روحانی در این دوره اگر بیشتر از ریزش یافته آن نباشد کمتر از آن نیست. به عبارتی آرای رویش یافته روحانی در این دوره بیشتر از آرای ریزش یافته آن نیست.» البته وی در سال گذشته نیز در گفتگویی روحانی را اصولگرا خطاب کرده بود، تعریفی که معلوم نیست امروز خود جناب رئیسجمهور هم آن را قبول داشته باشد. اگر این اظهارات را در کنار گفتگوی وی با ویژهنامه نوروزی روزنامه ایران که گفته بود: «برجام یک واقعیت بود. اینکه یکی بگوید هیچ اتفاقی نیفتاده است، خب ظالمانه است؛ چون خیلی اتفاقات افتاده است؛ خیلی از تحریمها برداشتهشده و میتوان مجموعهای از تحریمهایی که رفع شد ازجمله فروش نفت، بیمه بازرگانی و… را ردیف کرد. ... اگر بخواهیم فقط یکقلم از دستاوردها را بگوییم این است که ما در اوج تحریمها ۷۰۰ هزار بشکه نفت میفروختیم؛ الآن سه میلیون بشکه میفروشیم... در زمان تحریم خیلی دردسر داشت تا پولمان به دستمان برسد؛ الآن یکی دو تا مانع دارد، ولی قابلعبور است... یادمان نرود در اوج تحریمها اعلام نشد اما عملاً ( سیاست پیش رو) نفت در مقابل غذا یا نفت در مقابل دارو بود.» بخوانیم، نتایج جالبی خواهیم گرفت. اینها در کنار مصاحبههای وی درباره جبهه مردمی نیز طنز بزرگتری را خلق خواهد کرد.
این اظهارات را که در کنار افتتاح ستاد اصولگرایان معتدل حامی روحانی بگذاریم، به این نتیجه خواهیم رسید که برای این دسته از سیاستمداران بهاصطلاح مفاهیم انقلابی معنایی دیگری یافته است. اگر آقای لاریجانی و نزدیکانش اعتقادی به دولت فعلی نداشتند، قطعاً از اقدام برای رأی آوری وی نمیکردند؛ و این بدان معناست که منش و رفتار سیاسی ایشان امروز به جریان بهاصطلاح اعتدال نزدیک است نه جریان انقلابی و اصولگرا؛ لذا کمترین درخواست از آنان این است که دیگر داعیه انقلابی بودن را نداشته باشند و با دوستان امروز خود رفتوآمد کنند.
*رویش نیوز