رای آوردن روحانی بهترین و سریعترین مسیر برای از بین بردن توان راهبردی و دفاعی ایران است که غرب و آمریکا برای وقوع آن لحظه شماری میکنند. نتیجه این انتخاب به احتمال زیاد فرو بردن کشور در باتلاق جنگ است؛ ورود به مسیری است که انتهای آن حمله نظامی به کشور خواهد بود؛ برای تبدیل نشدن به وضعیت سوریه، عراق و لیبی بهترین راهکار افزایش قدرت خود است مسئلهای که رای آوردن مجدد روحانی در نقطه مقابل آن قرار دارد.
به گزارش شهدای ایران، ماجراهای شبه جزیره کره در روزهای قبل درسهای جالب توجهای دارد که نمیتوان از آن به راحتی گذشت؛ درسهایی برای ایران و برای تمام کشورهای غرب آسیا. با بالا گرفتن تنشها، تهدیدهای آمریکا به سرعت آغاز شد؛ مایک پنس معاون ترامپ اعلام کرد که « دوره صبر راهبردی » با کره شمالی « به پایان رسیده است ». مک مستر مشاور امنیت ملی آمریکا از « روی میز بودن تمام گزینهها » سخن گفت و نهایتاً ناوهای آمریکایی به سمت دریای ژاپن پیشروی کردند. پس چرا جنگ اتفاق نیافتاد؟
به گزارش رجانیوز درباره علت رخ ندادن جنگ باید نگاهی به اقدامات و توانمندیهای کره شمالی بیاندازیم. معاون وزیر خارجه کره شمالی در واکنش به تهدید آمریکا در بیانی قابل توجه گفت: حالا دیگر هر هفته، هر ماه و هر سال موشک تست میکنیم! برای اولین بار رژه نیروهای ویژه ارتش کره شمالی برگزار شد، موشک بالستیک به شکل آزمایشی پرتاب شد و در نهایت نیز پیونگیانگ اعلام کرد که در صورت ادامه تحرکات «سیاسی، اقتصادی یا نظامی» آمریکا، علیه واشنگتن دست به اقدامات پیشدستانه خواهد زد که این اقدامات شامل خاک آمریکا نیز خواهد بود!
برخورد قاطع و محکم کره شمالی با آمریکا و داشتن توانمندیهایی برای به منسه ظهور رساندن این تهدیدها عملاً نوعی بازدارندگی ایجاد کرد که وقوع حمله آمریکا و متحدانش به کره شمالی حتی در حد حملات موضعی و نمایشی را هم منتفی کرد. در واقع آمریکا به درستی فهمید که اقدام به ضربه اول واکنشی از کره شمالی به همراه خواهد داشت که هزینه آن به حدی زیاد خواهد بود که بهتر است ضربه اول را منتفی نماید! سادهتر یعنی اینکه قدرتزیاد مانع جنگ شد؛ "برای زندگی کردن در صلح مجبوریم آماده جنگ باشیم" همان تئوری بود که کره شمالی به درستی آن را درک کرد!
درس این اتفاق را میتوان از جایی فهمید که مشابه همین تهدیدات آمریکا درباره سوریه نهایتاً با حمله به این کشور همراه شد؛ در واقع سوریه پس از تحویل دادن سلاحهای شیمیایی خود و تضعیف توان دفاعی خود مورد تعرض قرار گرفت. برای لیبی هم همین اتفاق افتاد و حتی صدام دیکتاتور مورد حمایت غرب در عراق نیز شاهد همین تجربه بود. لذا راه مقابله با تهدیدهای صورت گرفته و عدم شکل گیری جنگ همان افزایش قدرت است.
در رابطه با ایران باید به نکته جالبی اشاره کرد. برجام در واقع گام اول برای از بین بردن بازدارندگی ایران بود و به تعبیر دقیقتر خلع سلاح ابدی کشور. اینکه این روزها رسانههای غربی برای رای آوردن حسن روحانی دست به دعا شدهاند دلایل متعددی دارد اما از جمله مهمترین آنها ادامه روند خلع سلاح ایران است.
به نشریهای که توسط مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی آمریکا منتشر شده نگاهی بیاندازید. این نشریه به بررسی راههای بازداشتن ایران از پیشروی پس از توافق هستهای میپردازد. راه کارهای مختلفی برای پیشبرد این هدف ارائه میشود که از جمله آن تاکید برای فشار بر روی قدرت سخت، هوشمند، ایدهئولوژی، اجتماعی و موشکی ایران است. در واقع نوعی mixed deterrence و یا بازدارندگی مخلوط. به تعبیر سادهتر همان برجام دو، سه و چهار مورد تاکید روحانی!
رای آوردن روحانی بهترین و سریعترین مسیر برای از بین بردن توان راهبردی و دفاعی ایران است که غرب و آمریکا برای وقوع آن لحظه شماری میکنند. نتیجه این انتخاب به احتمال زیاد فرو بردن کشور در باتلاق جنگ است؛ ورود به مسیری است که انتهای آن حمله نظامی به کشور خواهد بود؛ برای تبدیل نشدن به وضعیت سوریه، عراق و لیبی بهترین راهکار افزایش قدرت خود است مسئلهای که رای آوردن مجدد روحانی در نقطه مقابل آن قرار دارد.
*رجانیوز
به گزارش رجانیوز درباره علت رخ ندادن جنگ باید نگاهی به اقدامات و توانمندیهای کره شمالی بیاندازیم. معاون وزیر خارجه کره شمالی در واکنش به تهدید آمریکا در بیانی قابل توجه گفت: حالا دیگر هر هفته، هر ماه و هر سال موشک تست میکنیم! برای اولین بار رژه نیروهای ویژه ارتش کره شمالی برگزار شد، موشک بالستیک به شکل آزمایشی پرتاب شد و در نهایت نیز پیونگیانگ اعلام کرد که در صورت ادامه تحرکات «سیاسی، اقتصادی یا نظامی» آمریکا، علیه واشنگتن دست به اقدامات پیشدستانه خواهد زد که این اقدامات شامل خاک آمریکا نیز خواهد بود!
برخورد قاطع و محکم کره شمالی با آمریکا و داشتن توانمندیهایی برای به منسه ظهور رساندن این تهدیدها عملاً نوعی بازدارندگی ایجاد کرد که وقوع حمله آمریکا و متحدانش به کره شمالی حتی در حد حملات موضعی و نمایشی را هم منتفی کرد. در واقع آمریکا به درستی فهمید که اقدام به ضربه اول واکنشی از کره شمالی به همراه خواهد داشت که هزینه آن به حدی زیاد خواهد بود که بهتر است ضربه اول را منتفی نماید! سادهتر یعنی اینکه قدرتزیاد مانع جنگ شد؛ "برای زندگی کردن در صلح مجبوریم آماده جنگ باشیم" همان تئوری بود که کره شمالی به درستی آن را درک کرد!
درس این اتفاق را میتوان از جایی فهمید که مشابه همین تهدیدات آمریکا درباره سوریه نهایتاً با حمله به این کشور همراه شد؛ در واقع سوریه پس از تحویل دادن سلاحهای شیمیایی خود و تضعیف توان دفاعی خود مورد تعرض قرار گرفت. برای لیبی هم همین اتفاق افتاد و حتی صدام دیکتاتور مورد حمایت غرب در عراق نیز شاهد همین تجربه بود. لذا راه مقابله با تهدیدهای صورت گرفته و عدم شکل گیری جنگ همان افزایش قدرت است.
در رابطه با ایران باید به نکته جالبی اشاره کرد. برجام در واقع گام اول برای از بین بردن بازدارندگی ایران بود و به تعبیر دقیقتر خلع سلاح ابدی کشور. اینکه این روزها رسانههای غربی برای رای آوردن حسن روحانی دست به دعا شدهاند دلایل متعددی دارد اما از جمله مهمترین آنها ادامه روند خلع سلاح ایران است.
به نشریهای که توسط مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی آمریکا منتشر شده نگاهی بیاندازید. این نشریه به بررسی راههای بازداشتن ایران از پیشروی پس از توافق هستهای میپردازد. راه کارهای مختلفی برای پیشبرد این هدف ارائه میشود که از جمله آن تاکید برای فشار بر روی قدرت سخت، هوشمند، ایدهئولوژی، اجتماعی و موشکی ایران است. در واقع نوعی mixed deterrence و یا بازدارندگی مخلوط. به تعبیر سادهتر همان برجام دو، سه و چهار مورد تاکید روحانی!
رای آوردن روحانی بهترین و سریعترین مسیر برای از بین بردن توان راهبردی و دفاعی ایران است که غرب و آمریکا برای وقوع آن لحظه شماری میکنند. نتیجه این انتخاب به احتمال زیاد فرو بردن کشور در باتلاق جنگ است؛ ورود به مسیری است که انتهای آن حمله نظامی به کشور خواهد بود؛ برای تبدیل نشدن به وضعیت سوریه، عراق و لیبی بهترین راهکار افزایش قدرت خود است مسئلهای که رای آوردن مجدد روحانی در نقطه مقابل آن قرار دارد.
*رجانیوز