بدون تعارف باید گفت که «ماه عسل» تا حدی با شعار انقلابی که به خاطر مستضعفین بود، تطبیق میکند و برای لحظاتی آرامش را به مخاطب خاص آرمانگرا میدهد.
به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ چند
سالی است که رسانه ملی از قاب دوربین «ماه عسل» به کنکاش و گاه کنجکاوی
در زندگی افراد مختلف جامعه میپردازد. قشرهایی که به اقرار سازندگان
برنامه، در تمام سال در قاب هیچ دوربینی دیده نمیشوند.
این اتفاق خوشایندی است که در لحظات افطار، سنت کلیشهای حضور ستارههای هنری و ورزشی که گاه در زندگی خود هیچ ارزشی ندارند، با حضور مردی با دستهای آهنی به خاطر زحمتی که برای طلب روزی حلال کشیده، شکسته میشود و ارزشهای گمشده در رسانه ملی، در برابر دیده همگان تقدیر و تکریم میشود.
بدون تعارف باید گفت که این برنامه تا حدی با شعار انقلابی که به خاطر مستضعفین بود، تطبیق میکند و برای لحظاتی آرامش را به مخاطب خاص آرمانگرا میدهد و او را در کنار مخاطب عامی که راضیتر به نظر میرسد، مینشاند.
ماه عسل به یادمان میآورد که از دردهای واقعی جامعه دور شدهایم و برای خودمان درد ساختهایم. روح انسانیت و اخلاق در قسمتهایی از برنامه، مخاطب را متحیر میکند و بهت زده به فکر فرو میبرد.
این برنامه مجموعهای از سنتشکنیها در تلویزیون است که کثرت مصادیق آن، ذکر یکیک آنها را سخت میکند. البته باید به خاطر داشت آنچه ماه عسل را از دیگر جنگهای تلویزیونی متمایز میکند، فقط سنتشکنیهایش نیست؛ بلکه همان ارزشهای «دیده نشده» یا به بیانی نادیده گرفته شده است. مثل دختران نابینایی که سختیهای زندگیشان را گره در گره قالی میکنند و به بهایی ناچیز می فروشند و از نگرانیشان برای آیندهای که نتوانند کار کنند حرف میزنند. مثل مادری که صبورانه از تحمل بار زندگی شرافتمندانهای که بدون همسرش به دوش کشیده صحبت میکند. آن هم نه برای شکوه و شکایت که برای ساده انگاشتن دردهای زندگی و به یاد آوردن ارزش صبر و عزت نفس. اینها برای اولین بار است که مقابل چشم سیاه دوربین میایستند و بی آن که توقع و شوق شهرت داشته باشند، از موجودیت خود دفاع میکنند و بیمهریها را به رخ میکشند.
یادمان باشد که در جامعه اسلامی، احیای ارزشهای اسلامی باید اصل قرار بگیرد. پس قطعاً شخصیتهای مومن و ارزشمدار، بارها و بارها ارزش بیشتری برای اسوه شدن و دیده شدن دارند به نسبت کسی که فقط در مهارتی خاص توانمند شده. مهمانی که صورتی تاول زده داشت و حسن ختام کلامش «ان وعدالله حق» بود، حرفهای بسیار عمیقتر و بهتری از صدها هنرمند و ورزشکار برای گفتن داشت.
البته هر جا که نقد و انتقادی به برنامه وارد است هم از دل همین نامتعارف بودنها و سنتشکنیهاست. مثل دکور متفاوت و بحث برانگیز یا تیتراژهای خاص و منحصر به فرد که هیچ کدامشان نمیتوانند به جای قلبهای پاک رنج کشیده یکه تازی کنند.
در این که «ماه عسل» با توانمندی مجریاش توانسته این همه اوج بگیرد شکی نیست. اما حتی اگر مجری برنامه، صورت تاولزده را هم نبوسد، از برخورد با یک فوتبالیست انتقاد نکند، در میان صحبت میهمانان بلند بلند با پشت صحنه حرف نزند، با دادن دستورات صحنه تواناییهای کارگردانیاش را به رخ نکشد، سوالهای «خاله زنکی» از زندگی دیگران نپرسد، مدام از زندگی شخصیاش خاطره تعریف نکند و خودش را در جایگاه عقل کل نپندارد، باز هم این برنامه خاص و منحصر به فرد پیش میرود! به شرطی که در انتخاب میهمانانش دقت کند.
بزرگ جلوه دادن سختیهای زندگی همسر یک والیبالیست، آن هم با وضع خاص پوشش و شوخیهای نابجا در همان آیتم، زیباییهای دیگر ماه عسل را زیر سوال میبرد یا مثلاً سخنرانی «پیام دهکردی» که از شکایتش از خدا و نبرد با زندگی و مبارزه با مرگ حکایت میکرد، آن قدر اسطورهای به نظر نمیرسد که آن همه به آن پرداخته شود.
با همه این تفاسیر، باید گفت «ماه عسل» تا جایی که به اخلاق و مرام مردم، پایبند بوده موفق است و جای دفاع دارد و از این حیث میتوان آن را در شمار برنامههای خوب تلویزیون به شمار آورد، بخصوص اگر دقت کنیم که حتی تعدادی از مجریهای مطرح صدا و سیما که به ارزشمداری شهره بودهاند، این روزها ترجیح میدهند برنامهشان را از بازیگر و خواننده لبریز کنند. یا اگر نگاهی بیندازیم به برنامههای مجریمحور دیگری که برای جذاب شدن، شیر و پلنگ به استودیو میآورند، آن وقت میفهمیم که امروز خوب صحبت کردن درباره ارزشها در تلویزیون جمهوری اسلامی، چقدر کار سختی است.
این اتفاق خوشایندی است که در لحظات افطار، سنت کلیشهای حضور ستارههای هنری و ورزشی که گاه در زندگی خود هیچ ارزشی ندارند، با حضور مردی با دستهای آهنی به خاطر زحمتی که برای طلب روزی حلال کشیده، شکسته میشود و ارزشهای گمشده در رسانه ملی، در برابر دیده همگان تقدیر و تکریم میشود.
بدون تعارف باید گفت که این برنامه تا حدی با شعار انقلابی که به خاطر مستضعفین بود، تطبیق میکند و برای لحظاتی آرامش را به مخاطب خاص آرمانگرا میدهد و او را در کنار مخاطب عامی که راضیتر به نظر میرسد، مینشاند.
ماه عسل به یادمان میآورد که از دردهای واقعی جامعه دور شدهایم و برای خودمان درد ساختهایم. روح انسانیت و اخلاق در قسمتهایی از برنامه، مخاطب را متحیر میکند و بهت زده به فکر فرو میبرد.
این برنامه مجموعهای از سنتشکنیها در تلویزیون است که کثرت مصادیق آن، ذکر یکیک آنها را سخت میکند. البته باید به خاطر داشت آنچه ماه عسل را از دیگر جنگهای تلویزیونی متمایز میکند، فقط سنتشکنیهایش نیست؛ بلکه همان ارزشهای «دیده نشده» یا به بیانی نادیده گرفته شده است. مثل دختران نابینایی که سختیهای زندگیشان را گره در گره قالی میکنند و به بهایی ناچیز می فروشند و از نگرانیشان برای آیندهای که نتوانند کار کنند حرف میزنند. مثل مادری که صبورانه از تحمل بار زندگی شرافتمندانهای که بدون همسرش به دوش کشیده صحبت میکند. آن هم نه برای شکوه و شکایت که برای ساده انگاشتن دردهای زندگی و به یاد آوردن ارزش صبر و عزت نفس. اینها برای اولین بار است که مقابل چشم سیاه دوربین میایستند و بی آن که توقع و شوق شهرت داشته باشند، از موجودیت خود دفاع میکنند و بیمهریها را به رخ میکشند.
یادمان باشد که در جامعه اسلامی، احیای ارزشهای اسلامی باید اصل قرار بگیرد. پس قطعاً شخصیتهای مومن و ارزشمدار، بارها و بارها ارزش بیشتری برای اسوه شدن و دیده شدن دارند به نسبت کسی که فقط در مهارتی خاص توانمند شده. مهمانی که صورتی تاول زده داشت و حسن ختام کلامش «ان وعدالله حق» بود، حرفهای بسیار عمیقتر و بهتری از صدها هنرمند و ورزشکار برای گفتن داشت.
البته هر جا که نقد و انتقادی به برنامه وارد است هم از دل همین نامتعارف بودنها و سنتشکنیهاست. مثل دکور متفاوت و بحث برانگیز یا تیتراژهای خاص و منحصر به فرد که هیچ کدامشان نمیتوانند به جای قلبهای پاک رنج کشیده یکه تازی کنند.
در این که «ماه عسل» با توانمندی مجریاش توانسته این همه اوج بگیرد شکی نیست. اما حتی اگر مجری برنامه، صورت تاولزده را هم نبوسد، از برخورد با یک فوتبالیست انتقاد نکند، در میان صحبت میهمانان بلند بلند با پشت صحنه حرف نزند، با دادن دستورات صحنه تواناییهای کارگردانیاش را به رخ نکشد، سوالهای «خاله زنکی» از زندگی دیگران نپرسد، مدام از زندگی شخصیاش خاطره تعریف نکند و خودش را در جایگاه عقل کل نپندارد، باز هم این برنامه خاص و منحصر به فرد پیش میرود! به شرطی که در انتخاب میهمانانش دقت کند.
بزرگ جلوه دادن سختیهای زندگی همسر یک والیبالیست، آن هم با وضع خاص پوشش و شوخیهای نابجا در همان آیتم، زیباییهای دیگر ماه عسل را زیر سوال میبرد یا مثلاً سخنرانی «پیام دهکردی» که از شکایتش از خدا و نبرد با زندگی و مبارزه با مرگ حکایت میکرد، آن قدر اسطورهای به نظر نمیرسد که آن همه به آن پرداخته شود.
با همه این تفاسیر، باید گفت «ماه عسل» تا جایی که به اخلاق و مرام مردم، پایبند بوده موفق است و جای دفاع دارد و از این حیث میتوان آن را در شمار برنامههای خوب تلویزیون به شمار آورد، بخصوص اگر دقت کنیم که حتی تعدادی از مجریهای مطرح صدا و سیما که به ارزشمداری شهره بودهاند، این روزها ترجیح میدهند برنامهشان را از بازیگر و خواننده لبریز کنند. یا اگر نگاهی بیندازیم به برنامههای مجریمحور دیگری که برای جذاب شدن، شیر و پلنگ به استودیو میآورند، آن وقت میفهمیم که امروز خوب صحبت کردن درباره ارزشها در تلویزیون جمهوری اسلامی، چقدر کار سختی است.