عصر روز نهم تیر سال 88، پدر و مادر دختر جوانی بهنام «نسرین» به کلانتری پاکدشت خبر دادند که دختر 23 سالهشان صبح زود از خانه خارج شده و دیگر خبری از او ندارند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از روزنامه ایران، در پی ناپدید شدن این دختر جوان کارآگاهان تحقیق در اینباره را شروع کردند تا اینکه برادر دختر گمشده در بازجوییها گفت که خواهرش با دو پسر بهنامهای محسن و مجید در ارتباط بوده است.
کارآگاهان نیز آنها را دستگیر کردند تا اینکه مجید در بازجویی گفت: چند ماهی بود که با نسرین آشنا شده بودم. البته ارتباط ما بیشتر تلفنی بود. چند بار از نسرین تقاضای دوستی و ازدواج کردم اما او گفت که یک دوست پسر بهنام محسن دارد و میخواهد با محسن ازدواج کند. چند روز بعد محسن با من تماس گرفت و گفت میخواهد این دختر را از سرش باز کند و از من خواست با اجرای نقشهای شیطانی کاری کنیم که دیگر این دختر با او تماس نگیرد. صبح روز بعد در تماس تلفنی از نسرین خواستیم که با هم بیرون برویم. او را سوار ماشین کردیم و به حوالی پاکدشت رفتیم. بعد هم من از ماشین پیاده شدم و در اطراف تپههای کنار جاده نگهبانی دادم تا محسن با نسرین صحبت کند. پس از چند دقیقه متوجه شدم که آن دو با هم درگیر شدهاند. وقتی از تپهها پایین آمدم دیدم که محسن با مشت چند ضربه به نسرین زد و بعد با سنگی که در دست داشت به سرش کوبید. بعد هم جسدش را برای اینکه کسی پیدا نکند سوزاندیم اما قبل از سوزاندن جسد نسرین گوشوارههایش را برداشتم و به نامزدم هدیه دادم.
با اعتراف هولناک مجید، محسن نیز تحت بازجویی قرار گرفت و او هم به شرح ماجرا پرداخت، بعد هم کارآگاهان را به محل جنایت بردند و آنها با استخوانهای جسد دختر جوان روبرو شدند.
سرانجام هر دو متهم تحت محاکمه قرار گرفتند و به اتهام قتل عمد و جنایت بر میت به قصاص محکوم شدند و این حکم نیز توسط قضات دیوانعالی کشور تأیید شد. اما با گذشت حدود 8 سال از این جنایت، چندی پیش هر دو محکوم به مرگ با جلب رضایت اولیای دم (پدر و مادر مقتول) و پرداخت 210 میلیون تومان دیه از اعدام گریختند و سپس روز گذشته هر دو جوان از جنبه عمومی جرم محاکمه شدند.
قرار است به زودی قاضی زالی رئیس دادگاه و دکتر اسلامی – مستشار شعبه دوم – پس از مشورت حکم دادگاه را اعلام کنند.
کارآگاهان نیز آنها را دستگیر کردند تا اینکه مجید در بازجویی گفت: چند ماهی بود که با نسرین آشنا شده بودم. البته ارتباط ما بیشتر تلفنی بود. چند بار از نسرین تقاضای دوستی و ازدواج کردم اما او گفت که یک دوست پسر بهنام محسن دارد و میخواهد با محسن ازدواج کند. چند روز بعد محسن با من تماس گرفت و گفت میخواهد این دختر را از سرش باز کند و از من خواست با اجرای نقشهای شیطانی کاری کنیم که دیگر این دختر با او تماس نگیرد. صبح روز بعد در تماس تلفنی از نسرین خواستیم که با هم بیرون برویم. او را سوار ماشین کردیم و به حوالی پاکدشت رفتیم. بعد هم من از ماشین پیاده شدم و در اطراف تپههای کنار جاده نگهبانی دادم تا محسن با نسرین صحبت کند. پس از چند دقیقه متوجه شدم که آن دو با هم درگیر شدهاند. وقتی از تپهها پایین آمدم دیدم که محسن با مشت چند ضربه به نسرین زد و بعد با سنگی که در دست داشت به سرش کوبید. بعد هم جسدش را برای اینکه کسی پیدا نکند سوزاندیم اما قبل از سوزاندن جسد نسرین گوشوارههایش را برداشتم و به نامزدم هدیه دادم.
با اعتراف هولناک مجید، محسن نیز تحت بازجویی قرار گرفت و او هم به شرح ماجرا پرداخت، بعد هم کارآگاهان را به محل جنایت بردند و آنها با استخوانهای جسد دختر جوان روبرو شدند.
سرانجام هر دو متهم تحت محاکمه قرار گرفتند و به اتهام قتل عمد و جنایت بر میت به قصاص محکوم شدند و این حکم نیز توسط قضات دیوانعالی کشور تأیید شد. اما با گذشت حدود 8 سال از این جنایت، چندی پیش هر دو محکوم به مرگ با جلب رضایت اولیای دم (پدر و مادر مقتول) و پرداخت 210 میلیون تومان دیه از اعدام گریختند و سپس روز گذشته هر دو جوان از جنبه عمومی جرم محاکمه شدند.
قرار است به زودی قاضی زالی رئیس دادگاه و دکتر اسلامی – مستشار شعبه دوم – پس از مشورت حکم دادگاه را اعلام کنند.