سرویس اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ تصویر شهید مصطفی بختیاریاصل در اینترنت است. محاسن سیاهی دارد، در صورتی تقریباً گرد و نگاهی ساده كه دل آدم را میسوزاند. این جوان اهوازی دامادی است كه تنها دو ساعت زندگی مشترك را تجربه كرده بود.
داستان در موردش زیاد است. اینكه بعد از برگشت از جبهه به بهشتآباد اهواز میرفته و در قبری میخوابیده و رفقا برایش مراسم ختم میگرفتند! انگار میخواسته همیشه یاد مرگ باشد. آماده برای رفتن.
معلمش میگفت به مصطفی گفتم شهادت حقش است. اصلاً دنیا آمده كه شهید شود. تصویری شود در قابی كه وقتی نگاهش میكنی دلت بلرزد. از پاكی، سادگی و عظمتی كه در دل این بچهها پنهان بود اما مصطفی آن زمان كه آقا معلم او را از درون یك قبر بیرون كشید، هنوز نفس میكشید.
زنده بود و باید زندگی میكرد. كمی بیشتر غذا میخورد. بیشتر میخوابید و بیشتر زندگی میكرد. حرفهای آن روز معلم روی مصطفی اثر گذاشت. ظاهرش كه این طور بود. مادر هم خوشحال شد كه پسرش را داماد میكند. جشن ازدواج سادهای برای مصطفی برگزار شد. بعد از مراسم از نوعروسش خواست به بهشتآباد و زیارت قبور شهدا بروند.
نیمههای شب وقتی به خانه برگشتند كه تا اذان صبح تنها دو ساعت فاصله بود. مصطفی نماز را خواند و از خانه بیرون زد. مسیری را رفت كه دیگر بازگشتی نداشت. چند روز بعد به عروس خانم خبر دادند همسرش شهید شده است. مصطفی بختیاریاصل شهید شده بود.