به گزارش گروه بین الملل پایگاه خبری شهدای ایران؛ سال
1973 میلادی در حالی که دولت لبنان، با تمامی خواستههای امام موسی صدر
برای رسیدگی به اوضاع جنوب و شیعیان محروم لبنان مخالفت کرده بود؛ امام به
دولتِ وقت، یک هفته فرصت داد تا رسیدگی و اجرای مطالبات مردم، را در دستور
کار قرار دهد...
در غیر این صورت تمامی اعضای کابینه، وزرا و کارمندان شیعه دولت استعفا خواهند داد!
تهدیدی که به دلیلِ آغاز جنگ رمضان (جنگ اعراب و اسرائیل) تا 6 ماه عملی نشد!
وقتی شیعه حقیقی باشی!
وقتی همه عزت شیعه...
که نه ...
همه عزت اسلام، در دستان تو باشد... وقتی یاد گرفته باشی، که مصلحت برادران مسلمانت که سربلندی اسلام، از نیاز تو، مصلحت تو، مهمتر است!
وقتی پیشوایی داشته باشی که یادت داده باشد: سربلندی تو، عزت تو، افتخار تو، در عزت و سربلندی و افتخار اسلام است
وقتی یاد گرفته باشی، که همچون او، خار در چشم و استخوان در گلویت باشد... اما خار چشم دشمن خارجی باشی...
یاد گرفته باشی با همه سختیها، با همه تحقیرها، با همه مظلومیتها، با همه خورد شدنها... گرسنگیها، تشنگیها، زخمها، نمک بر زخم پاشیدنها... با همه بیپناهیها، آوارگیها...
دستهای برادران دینیات را محکم در دستهایت بگیری، و از پرتگاه نابودی بالا بکشی!
میتوانی، چشمهایت را ببندی و همه ظلمهایی را که در تمام این 1400 سال بر تو روا شده، به فراموشکده تاریخ بسپاری...
میتوانی، در برابر دشمنی که برایش سنی و شیعه، مسلمان و مسیحی، لبنانی و غیر لبنانی فرقی نمیکند؛ تا پای جان بایستی و از مال و جان و ناموس برادرت، از سرزمینت، از ایمان و اعتقادت دفاع کنی!
و بعد...
و بعد باز هم تو میمانی و غربت و انتظار!
آن وقت است که میشود با افتخاری به وسعت تمام تاریخ، سرمان را بالا بگیریم و تو را «امام» صدا بزنیم!
و عزت خود را با تمام عالم قسمت کنیم که:
این شبان جویی سرشت برههاست
این تشیع، در تمام ذرههاست!
پروردگارا! به امت ما بیاموز که مصلحت اسلام و مسلمین را فدای منفعتهای کوتاه و زود گذر نکنند! و برادران ما را انصاف بده تا به ما به چشم یک دشمن نگاه نکنند! جرعهای از مثنویهای بینظیر احمد عزیزی، مثنوی «نردبان ربنا» و «پای دیوار ندبه»:
ما همه خنیاگران جامهایم!
ساکن اشک و زیارتنامهایم!
پس کلید عزت ما را بده!
گنجه «إنا فتحنا» را بده!
در غیر این صورت تمامی اعضای کابینه، وزرا و کارمندان شیعه دولت استعفا خواهند داد!
تهدیدی که به دلیلِ آغاز جنگ رمضان (جنگ اعراب و اسرائیل) تا 6 ماه عملی نشد!
وقتی شیعه حقیقی باشی!
وقتی همه عزت شیعه...
که نه ...
همه عزت اسلام، در دستان تو باشد... وقتی یاد گرفته باشی، که مصلحت برادران مسلمانت که سربلندی اسلام، از نیاز تو، مصلحت تو، مهمتر است!
وقتی پیشوایی داشته باشی که یادت داده باشد: سربلندی تو، عزت تو، افتخار تو، در عزت و سربلندی و افتخار اسلام است
وقتی یاد گرفته باشی، که همچون او، خار در چشم و استخوان در گلویت باشد... اما خار چشم دشمن خارجی باشی...
یاد گرفته باشی با همه سختیها، با همه تحقیرها، با همه مظلومیتها، با همه خورد شدنها... گرسنگیها، تشنگیها، زخمها، نمک بر زخم پاشیدنها... با همه بیپناهیها، آوارگیها...
دستهای برادران دینیات را محکم در دستهایت بگیری، و از پرتگاه نابودی بالا بکشی!
میتوانی، چشمهایت را ببندی و همه ظلمهایی را که در تمام این 1400 سال بر تو روا شده، به فراموشکده تاریخ بسپاری...
میتوانی، در برابر دشمنی که برایش سنی و شیعه، مسلمان و مسیحی، لبنانی و غیر لبنانی فرقی نمیکند؛ تا پای جان بایستی و از مال و جان و ناموس برادرت، از سرزمینت، از ایمان و اعتقادت دفاع کنی!
و بعد...
و بعد باز هم تو میمانی و غربت و انتظار!
آن وقت است که میشود با افتخاری به وسعت تمام تاریخ، سرمان را بالا بگیریم و تو را «امام» صدا بزنیم!
و عزت خود را با تمام عالم قسمت کنیم که:
این شبان جویی سرشت برههاست
این تشیع، در تمام ذرههاست!
پروردگارا! به امت ما بیاموز که مصلحت اسلام و مسلمین را فدای منفعتهای کوتاه و زود گذر نکنند! و برادران ما را انصاف بده تا به ما به چشم یک دشمن نگاه نکنند! جرعهای از مثنویهای بینظیر احمد عزیزی، مثنوی «نردبان ربنا» و «پای دیوار ندبه»:
ما همه خنیاگران جامهایم!
ساکن اشک و زیارتنامهایم!
پس کلید عزت ما را بده!
گنجه «إنا فتحنا» را بده!