شهدای ایران: سال ۹۵ در حالی پایان یافت که شروعش خبر از اتفاقات مهم، کارهای بزرگ و تلاش جهادی می داد؛ سالی که قرار بود با اقدام و عمل همراه باشد. اقدام و عملی متفاوت که نه بر روی کاغذ و نه زبان ها رقم بخورد، بلکه مردم، آن را در پایان سال به عینه در زندگی خود حس کنند و دیگر حتی نیاز به دادن گزارش کار و آمار نباشد.
الان حرف زدن از اینکه در ابتدای سال ۹۵ باید چه برنامه ریزی هایی صورت می گرفت و یا اینکه اولویت ها چگونه انتخاب می شد تا ما بهتر شاهد رقم خوردن اقدام و عمل در اقتصاد باشیم، گره ای از کارها باز نمی کند؛ اما خوب است نگاهی کوتاه به نتایج کارهای دولت در این سال بیاندازیم.
نکته اول از نظر من کندی و خستگی دولت در جهت حرکت در این مسیر بود؛ در حالی که مشکلات بسیاری وجود د.ارد شاید شتاب دادن به کارها می توانست شرایط بهتری را فراهم کند، البته این به معنی بدون برنامه و طراحی کار کردن نیست. شاید دولت کارهای خوبی در قسمت های مختلف شروع کرده باشد، اما به دلیل این کندی نمی توان نتایج مطلوب را از آنها را در زمانی که لازم است، مشاهده کرد و علاوه بر این در برخی حوزه های دیگر سرعت جلو رفتن کارها متناسب با سطح مشکلات نبوده است.
مسئله دیگر مسئله اولویت هاست؛ اولویت هایی که در برخی حوزه ها همچون کشاورزی خوب انتخاب شده بودند و با این که کشور با مشکلات مختلف رو به رو بود، نتایج مثبت خود را به همراه داشت، اما از طرفی در حوزه ای همچون مسکن شاهد بودیم که دولت برنامه خاصی نداشت. شاید می شد با برنامه ریزی و شروع برخی کارها نه تنها بخش مسکن را به حرکت درآورد، بلکه به تبع آن حوزه های متعدد وابسته به آن را نیز به حرکت در آورد و رکود حاکم در آن قسمت ها را از بین برد.
اما اصلی ترین مسئله به نظر من بحث معیشت بود؛ مشکل معیشت در چند سال اخیر نه فقط افراد بی کار؛ بلکه بسیاری از افراد شاغل در حوزه های مختلف چه دولتی و چه خصوصی را به خود درگیر کرده است.
شاید دولت تلاش های گسترده ای را در جهت حل مشکل بیکاری شروع کرده باشد و توانسته برخی کارهای خوب را جلو ببرد؛ اما شاهد برنامه ای مشخص و تلاشی ویژه از طرف دولت برای افزایش کیفیت معیشت مردم نبودیم. گسترش مشکلات معیشتی را می توان در افزایش تعداد افراد زیر خط فقر نسبی در چند سال اخیر با یک روند صعودی شدید مشاهده کرد و یا اینکه میانگین هزینه زندگی یک خانواده در یک ماه در شهر تهران در برابر میانگین درآمد ماهیانه یک خانواده فاصله ای ۵۰۰ هزار تومانی پیدا کرده است.
ما در ابتدای سال ۹۶ انتخابات ریاست جمهوری را در پیشرو داریم و قطعا یکی از اصلی ترین ملاک های مردم برای انتخاب رئیس جمهور دوازدهم، وضعیت اقتصادیشان خواهد بود؛ انتخابی که نه بر اساس حرف ها و آمارها، بلکه براساس واقعیت هایی خواهد بود که هر روز با آنها در زندگی خود دست و پنجه نرم می کنند.
الان حرف زدن از اینکه در ابتدای سال ۹۵ باید چه برنامه ریزی هایی صورت می گرفت و یا اینکه اولویت ها چگونه انتخاب می شد تا ما بهتر شاهد رقم خوردن اقدام و عمل در اقتصاد باشیم، گره ای از کارها باز نمی کند؛ اما خوب است نگاهی کوتاه به نتایج کارهای دولت در این سال بیاندازیم.
نکته اول از نظر من کندی و خستگی دولت در جهت حرکت در این مسیر بود؛ در حالی که مشکلات بسیاری وجود د.ارد شاید شتاب دادن به کارها می توانست شرایط بهتری را فراهم کند، البته این به معنی بدون برنامه و طراحی کار کردن نیست. شاید دولت کارهای خوبی در قسمت های مختلف شروع کرده باشد، اما به دلیل این کندی نمی توان نتایج مطلوب را از آنها را در زمانی که لازم است، مشاهده کرد و علاوه بر این در برخی حوزه های دیگر سرعت جلو رفتن کارها متناسب با سطح مشکلات نبوده است.
مسئله دیگر مسئله اولویت هاست؛ اولویت هایی که در برخی حوزه ها همچون کشاورزی خوب انتخاب شده بودند و با این که کشور با مشکلات مختلف رو به رو بود، نتایج مثبت خود را به همراه داشت، اما از طرفی در حوزه ای همچون مسکن شاهد بودیم که دولت برنامه خاصی نداشت. شاید می شد با برنامه ریزی و شروع برخی کارها نه تنها بخش مسکن را به حرکت درآورد، بلکه به تبع آن حوزه های متعدد وابسته به آن را نیز به حرکت در آورد و رکود حاکم در آن قسمت ها را از بین برد.
اما اصلی ترین مسئله به نظر من بحث معیشت بود؛ مشکل معیشت در چند سال اخیر نه فقط افراد بی کار؛ بلکه بسیاری از افراد شاغل در حوزه های مختلف چه دولتی و چه خصوصی را به خود درگیر کرده است.
شاید دولت تلاش های گسترده ای را در جهت حل مشکل بیکاری شروع کرده باشد و توانسته برخی کارهای خوب را جلو ببرد؛ اما شاهد برنامه ای مشخص و تلاشی ویژه از طرف دولت برای افزایش کیفیت معیشت مردم نبودیم. گسترش مشکلات معیشتی را می توان در افزایش تعداد افراد زیر خط فقر نسبی در چند سال اخیر با یک روند صعودی شدید مشاهده کرد و یا اینکه میانگین هزینه زندگی یک خانواده در یک ماه در شهر تهران در برابر میانگین درآمد ماهیانه یک خانواده فاصله ای ۵۰۰ هزار تومانی پیدا کرده است.
ما در ابتدای سال ۹۶ انتخابات ریاست جمهوری را در پیشرو داریم و قطعا یکی از اصلی ترین ملاک های مردم برای انتخاب رئیس جمهور دوازدهم، وضعیت اقتصادیشان خواهد بود؛ انتخابی که نه بر اساس حرف ها و آمارها، بلکه براساس واقعیت هایی خواهد بود که هر روز با آنها در زندگی خود دست و پنجه نرم می کنند.