آقا با اینکه چهره ای مصمم داشتند اما روحشان بسیار لطیف بود و در داخل خانه اهل شوخی و مزاح بودند. آن زمان ها سریال «باز هم مدرسه ام دیر شد» پخش می شد و وقتی من خدمتشان می رسیدم به من می گفتند: علی آن نمایش را تعریف کن و من هم نقش اکبر عبدی را بازی می کردم و آقا خوششان می آمد.
به گزارش شهدای ایران، پایگاه خبری جماران مطلبی برگرفته از کتاب پدر مهربان را از زبان علی اشراقی نوه امام(ره) منتشر کرده است.
در این مطلب آمده است؛
آقا با اینکه چهره ای مصمم داشتند اما روحشان بسیار لطیف بود و در داخل خانه اهل شوخی و مزاح بودند. آن زمان ها سریال «باز هم مدرسه ام دیر شد» پخش می شد و وقتی من خدمتشان می رسیدم به من می گفتند: علی آن نمایش را تعریف کن و من هم نقش اکبر عبدی را بازی می کردم و آقا خوششان می آمد.
در این مطلب آمده است؛
آقا با اینکه چهره ای مصمم داشتند اما روحشان بسیار لطیف بود و در داخل خانه اهل شوخی و مزاح بودند. آن زمان ها سریال «باز هم مدرسه ام دیر شد» پخش می شد و وقتی من خدمتشان می رسیدم به من می گفتند: علی آن نمایش را تعریف کن و من هم نقش اکبر عبدی را بازی می کردم و آقا خوششان می آمد.