شهدای ایران:نشریه انگلیسی اکونومیست سال گذشته گزارشی را درباره شاخص امید به زندگی در کشورهای جهان منتشر کرد.
این گزارش در کمال تعجب عدهای اما جمهوری اسلامی ایران را در رده پنجمین کشور دنیا به لحاظ امید مردم به زندگی معرفی کرده بود.[1]
اگرچه برخی چهرههای اصلاحطلب در داخل کشور که ید طولایی در سیاهنمایی از اوضاع دارند، بلافاصله با کنایه به گزارش اکونومیست از این گفتند که «انسان در شرایط ناامیدی امیدوارتر میشود»! اما به نظر میرسد عدو سبب خیر شده بود تا یکی از واقعیتهای مهم جامعه ایرانی یعنی «فراهم بودن بستر شادی و امید مردم در ایران» باز هم گفته شود.
*جامعه ایرانی؛ جامعهای در مغناطیس شادمانی...
کسی که تاریخ و ادبیات ایرانزمین را خوانده باشد نشانههای آشکاری مییابد که بیهیچ اغراقی بیانکننده علاقه خاص مردمان این سرزمین به اتمسفر شادمانی و لبخندهای با محتواست.
ستونهای طنز روزنامهها در عصر مشروطه، طنزمایههای موجود در اشعار سعدی، مولوی، عبید زاکانی و دیگران، ورزشها و تفریحات رایج در میان ایرانیان باستان و جشنهای مختلف مثل عید نوروز؛ که جمع آنها کمتر در میان سایر اقوام و ملل دنیا دیده میشود؛ جملگی نشان از این دارد که ایرانیها زیستن در این شرایط را بیشتر بلدند و دوست میدارند.
در واقع شاید، همین ژنتیک دوستداشتنی است که در پی آن رفتارهای دیگری همچون «امنیتآوری ایرانیان» و محو دشمن در هاضمه مردم ایران در طول تاریخ تا امروز زبانزد خاص و عام بوده است.
چه اینکه ذاتی که تمایل به شادمانی دارد و قدر آن را میداند؛ طبیعتا به مبارزه با شر برمیخیزد و از آنجا که نگاهی محتوایی و فلسفی به مقوله شاد زیستن دارد؛ آنرا نه فقط برای خود که برای دیگران هم میخواهد و در ایجادش تلاش میکند.
و از همینروست که اسطورهها و پهلوانان این سرزمین حتی، از دیرباز تا امروز همواره به فداکاری برای سایر مردم و سرزمینها نیز شهره بودهاند.
در واقع حتی اگر یک رئیسجمهور در ایران هم گاهی به رقبای سیاسی و انتخاباتی خود کنایه میزند که شما با «لبخند و شادمانی» مردم مخالفت دارید؛ اما این حرف ناشی از یک محاسبه غلط است.
چون اساساً در جامعه ایرانی کسی نمیتواند باور کند که عدهای با لبخند، چیزهای نو و شادمانی مخالف باشند و در قلب مردم نیز کاریزمای سیاسی و اجرایی داشته باشند.
*از نگاه رهبری به مقوله شادمانی و لبخند...
در این میان اما نگاه اسلامی، محتوایی و پیشروانه مقام معظم رهبری به مقوله طنز و شادمانی نیز بیانگر واقعیتهای بسیار دلپذیری از سیاستهای نظام اسلامی است.
نگاهی که اما متأسفانه عدهای به هر دلیلی ترجیح میدهند کمتر دربارهاش سخن بگویند!
آنچه در ادامه میخوانید، بخشهایی از بیانات و تأکیدات رهبر معظم انقلاب بر مقوله «طنز»، «لبخند» و «شادمانی» در جامعه اسلامی و ایرانی است که در مواقع مختلف ایراد شدهاند.
مقام معظم رهبری، 12 سال قبل و در دیدار با مسئولان وقت سازمان صدا و سیما، سیاستهای مهمی را درباره چیستی نگاه نظام اسلامی به مقوله لبخند و شادمانی جامعه بیان فرمودند.
ایشان در بخشی از این بیانات میفرمایند:
«یکی از مقولههای بسیار مهم و یقیناً یکی از ضرورتهای جامعه، لبخند است. لبخند یکی از نیازهای زندگی انسان است. زندگىِ بیشادی و بیلبخند، زندگی دوزخی است. زندگی بهشتی، زندگی با لبخند است. حضرت علی فرمود: «المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه»؛ اگر غصهیی دارید، باید در دلتان نگه دارید؛ مؤمن اینطوری است. لبخند و شادی مؤمن در چهرهی اوست. اصلاً چهرهها باید شاد باشد. اگر با چهرهی خودتان میتوانید به جامعه شادی بدهید، باید این کار را بکنید. شادی لازم است و باید آن را برای مردم تأمین کرد؛ منتها این کار برنامهریزی میخواهد. البته شماها برنامهریزی کردهاید. این مواردی که من میگویم «باید»، معنایش این نیست که شما نکردهاید. شما کارهای زیاد و خوبی کردهاید و من میخواهم بر ادامهی آنها تأکید کنم. مراقب باشید شادی در مردم با لودگی و ابتذال و بیبندوباری همراه نشود؛ از این طریق به مردم شادی داده نشود. همهجور میشود به مردم شادی داد؛ از نوع صحیح آن شادی داده شود. گاهی اوقات یک لطیفه یا یک تعبیرِ بجا مخاطب را شاد و خوشحال میکند؛ گاهی هم ممکن است یک آدم لوده با ده جور ادا درآوردن، نتواند آنطور شادی را ایجاد کند. شادی کردن و شادی دادن به مردم، بهمعنای لودگی نیست. یکی از آقایانی که در صدا و سیما گاهی صحبت میکند و مصاحبههای خوب و صحبتهای خوبی دارد - من گاهی گوش کردهام - اصلاً شوخی نمیکند؛ اما تعبیرات و کیفیت بیانش طوری است که انسان گاهی بیاختیار لبخند به لب میآورد؛ اینطور خوب است.»[2]
معظمله در بخش دیگری از همین بیانات با اشاره به مقوله «طنز» فرمودند: طنز فاخر و برجسته، یکی از هنرهاست. «طنز» هنر خیلی بزرگی است. بنده با مرحوم صابری شوخی میکردم و میگفتم «طنازها»!
طنازهای واقعی را تقویت کنید، پرورش دهید و کمک کنید تا طنز بیاورند. طنز، یعنی مطلب مهمِ جدی که با زبان شوخی بیان میشود؛ محتوا و معنایی در آن هست، منتها به زبان شوخی.[3]
*مقام معظم رهبری: زندگی بدون تفریح سالم و لبخند طبیعی، موفق نیست
ولی امر مسلمین جهان، 24 سال قبل نیز در بخشی از ملاقات خود با کارکنان وقت گروه ورزش و سرگرمی صدای جمهوری اسلامی درباره دو مقوله مهم «تفریح سالم» و «لبخند طبیعی» فرمودند:
«راجع به موضوع "تفریحات" چیزی که میتوانم، بگویم این است که موضوعی بسیار مهم و اساسی است. اگر چه در جامعه، خیلیها هستند که ممکن است آن را جدی نگیرند و فکر کنند که یک زندگی جامد و خشک و بیانعطاف و بیلبخند، میتواند زندگی موفقی باشد. اما چنین نیست.
اگر در زندگی تفریح سالم نباشد؛ اگر آن لبخند طبیعی که ناشی از نشاط است بر لب انسان ننشیند، زندگی برخود انسان و بر معاشران او، جهنم خواهد شد. مادیات، مقدمهی زندگی خوبند؛ و تفریح، عنصر اساسی زندگی خوب است.
فرض کنیم کسی در آمدهای مالی بسیار کلانی داشته باشد، اما در زندگی دل خوشی نداشته باشد. این، زندگی نیست که دارد! تفریح، از باب تفعیل است؛ یعنی فرح آوردن؛ یعنی ایجاد فرح. اگر فرح و شادمانی در انسانی نباشد، ولو خیلی هم در آمد داشته باشد؛ مقام بسیار عالی داشته باشد یا نفوذ اجتماعی داشته باشد، این اصلاً برای او زندگی نیست و حتی نمیشود با او زندگی کرد.»[4]
ایشان در بخش دیگری از همین بیانات با اشاره به مسئله «تفریح» تصریح کردند: «تفریح» یک کار اسلامی است. من قبول ندارم کسی چهرهی اسلام را یک چهرهی خشمگین و اخمو و بد اخلاق تصور کند. بههیچوجه، اسلام این نیست. چهرهی اسلام، چهرهی یک انسان جدی است؛ یک انسان متین. یک چهرهی جدی و متین را شما تصور کنید! این، چهرهی اسلام است. یک چهرهی جدی، در هر جای زندگی، آن کار بایسته را انجام میدهد. یک جا باید شادمانی کرد؛ یک جا باید تلخی نشان داد؛ یک جا انسان با دشمن روبهروست؛ یک جا با غریبه روبهروست؛ یک جا با خودی روبه روست و یک جا با یک مشتاق و دوست رو به روست. اینها با هم فرق میکند. یک انسان متین، چهرهاش همه جا یکسان نیست. آنجا که با یک دشمن روبهروست، طبیعی است که چهرهی دیگری خواهد داشت. آنجا که با یک انسان غریبه رو به روست - که دشمن هم نیست، اما غریبه است - یکطور روبهرو میشود، و با یک دوست و محبوب و عزیز و نزدیک و دلسوز، یک طور دیگر روبه رو میشود. اسلام اینگونه است و هر جایی یک برخورد دارد.[5]
*هنرمند طنّازی که وجودش نعمت الهی بود...
در آن روزها برنامه رادیویی طنز «صبح جمعه با شما» نیز در میان مردم ایران با اقبال گستردهای همراه بود.
رهبر انقلاب، در دیدار با کارکنان صدای جمهوری اسلامی به محتوای این برنامه و دستاندرکاران آن نیز اشاره کرده و فرمودند:
«من از اوایل، یعنی از چند سال پیش، برنامهی شما را گاهی توانستهام گوش کنم. الان هم اگر وقت داشته باشم و خواب نباشم، گوش میکنم؛ چون جبران کمخوابیهای هفته، گاهی در روز جمعه انجام میگیرد. غرض اینکه، وقتی این کار مشترک را گوش میکنم، شاد میشوم که چقدر کار خوبی است! این کار مشترک را ادامه دهید. البته یکی از نکات قوت برنامه، تنظیم آن و یکی هم اجرای آقای نوذری است.
آقای نوذری یکی از آن هنرمندان مبتکر، خلاق و واقعی هستند. ایشان هنرمند بسیار با ارزشی هستند که من وجودشان را از نعمتهای خدا بر خودمان میدانم. من برنامههای مختلف ایشان را گاهی گوش میکنم یا میبینم. ایشان بسیار هنرمندند. هنر یک ودیعهی الهی و یک نعمت بزرگ خداست و هنرمند هم یک نعمت است.»[6]
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار، شاد کردن دیگران را «عبادت» توصیف کرده و فرمودند: «در چهرهی اسلام، تفریح و ادخال سرور - دیگران را مسرور کردن، خشنود کردن، خوشحال کردن، شاد کردن و امیدوار کردن - جای بسیار حساسی دارد. بنابر این، شما همینطور که یک کار تفریحی را انجام میدهید، یک نمایش اجرا میکنید، یک ماجرای طنزآمیز را بیان میکنید، یک شعر اجرا میکنید و میخوانید یا یک مسابقه اجرا میکنید، در همان حال احساس کنید که یک عبادت انجام میدهید. مثلاً وقتی آقای شیشه گران مطلبی مینویسند، باید احساس کنند که یک عبادت انجام میدهند. حقیقتاً همین است. این یک واقعیت است. احساس کنید که بخشی از آن مجموعهای را که زندگی اسلامی برای انسانها در نظر گرفته، متعهد میشوید و انجام میدهید.»[7]
در گفتارهای رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی درباره مقوله شادی مردم، تأکیدات فراوان دیگری هم وجود دارد.
مثلاً ایشان در سال 69 و در دیدار با اعضای شورای انقلاب فرهنگی طی سخنانی بر ضرورت «ابتکار برای شادی مردم» تأکید کرده و فرموده بودند:
_ در سالهای گذشته، به برادران عرض کردیم که از همه چیز مهمتر این است که شیوههای ابتکاری و جدید و کمخرجی برای شادی مردم فکر کنید. [8]
***
واقعیت نگاه نظام اسلامی به مقوله شادمانی، نشاط، تفریح و لبخند چیزی جز همین سخنان رهبر فرزانه انقلاب نیست...
اینکه چرا برخی درست در جهت مخالفت این مبانی اصرار بر «سیاهنمایی» دارند، حتی نقاط مثبت را نیز منفی جلوه میدهند و چرا آنطور که باید و شاید، در برخی زمینهها شاهد تسرّی شادمانی و نگاه درست به آن نیستیم؛ مسئلهای است که باید برای آن بررسیها و تأملات بیشتری را به جا آورد.
***
1_http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940606000584
2_http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3262
3_http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3262
4_http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=35283
5_http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=35283
6_http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=29664
7_http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=35283
8_http://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=25511
*فارس