حجتالاسلام سید احمدخمینی هفته پیش از مرگش و در جمع دیدار کنندگان سمنانی آخرین سخنرانی خود را ایراد کرد که به شدت منتقد سیاستهای اقتصادی دولت وقت بود.
شهدای ایران:حجتالاسلام سید احمدخمینی هفته پیش از مرگش و در جمع دیدار کنندگان سمنانی آخرین سخنرانی خود را ایراد کرد که به شدت منتقد سیاستهای اقتصادی دولت وقت بود.
بیست و دو سال از مرگ ناگهانی نزدیکترین فرد به بنیانگذار جمهوری اسلامی میگذرد.
«حجتالاسلام سید احمد آقا خمینی» 5 سال بعد از فوت پدر و در حالیکه 49 سال داشت صبحگاه روز 21 اسفند 1373 در خواب دچار عارضه قلبی و تنفسی و سکته مغزی شد و پس از پنج روز در شامگاه 25 اسفند 1373 درگذشت.
آخرین سخنرانی به شدت انتقادیاش از سیاستهای دولت وقت را یک هفته پیش از مرگش و در جمع دیدار کنندگان سمنانی ایراد کرده بود.
هفتهنامه «امید» تنها نشریهای بود که در آن سالها سخنرانی مرحوم سید احمد خمینی را پوشش داد.
به گزارش فارس، متن کامل این سخنرانی پس از بیست و سال به صورت کامل منتشر میشود:
*مقصر اختلاس و رشوه ما هستیم نه آمریکا
حجتالاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی یادگار گرانقدر حضرت امام خمینی در آن سخنرانی، اظهارات چالشی را در یکی از دیدارهای عمومی خود خطاب به دیدارکنندگان سمنانی به این مضمون گفتند که: «ما نباید همه ندانمکاریها و مشکلاتمان را به گردن آمریکا بیندازیم. الان داخل شانزدهمین سال از عمر انقلاب اسلامی هستیم و هنوز بعضی از مسئولین حتی مسئولین نهادهایی که پس از انقلاب تأسیس شدهاند مشکلات مدیریتی و مسائل خود را به گردن رژیم گذشته میاندازند و ندانمکاریهای خود را ناشی از مشکلات به جای مانده از رژیم طاغوت میدانند.
ایضاً بعضیها همه نقاط ضعف و بیکفایتی خود را با هیاهو به گردن استکبار جهانی و آمریکا انداخته و از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند.
در اینکه مشکلات و مسائل ما به کارشکنی دشمنانمان و خباثت و کارشکنی آمریکا و ضدیت صهیونیستها برمیگردد شکی نیست. اما گسترش فساد اداری و رشوهخواری در ادارات و مؤسسات دولتی به خودمان برمیگردد. اتخاذ تصمیمات نابخردانه درباره ذخایر ارزی مملکت توسط خودمان بوده است.
آقای دکتر کاشان (حاج اصغر آقا فخریه) در زمان تصدی پست معاونت ارزی بانک مرکزی مملکت درِ خزانه بانک را باز کرد و به هر دلال و قاچاقچی و چاقوکش 5 هزار دلار تقدیم کرد و روزانه میلیونها دلار ذخایر ارزی بانک مرکزی را به جیب گانگسترها ریخت.
آیا این نقشه تهی کردن خزانه ارزی مملکت را آمریکای جنایتکار جلوی حاج اصغرآقا گذاشته بود و یا به تصمیمگیری نابخردانه شخص او مربوط میشد؟
آیا این بابا رئیس و بزرگتری نداشت تا جلوی کار او را بگیرد؟ میلیاردها ریال بیتالمال هزینه ساخت پل هوایی میشود و ناگهان صدها تن سیمان و بتون و میلگرد روی سر رهگذران آوار میشود و جان عدهای را میگیرد.
آیا سهلانگاری ساختن یک سازه بتنی توطئه آمریکای جنایتکار بوده است؟
ضعف مدیریتی و امنیت پرواز باعث سقوط پیدرپی هواپیماهای مسافربری سیویل و نظامی میشود و هنوز مرکب خبر سقوط هواپیمای فوکر و آسمان خشک نشده خبر سقوط طیاره دیگری منتشر میشود.
آیا این هم از توطئه آمریکا است؟
از یک طرف آقایان مرتباً مشکلات مملکت را به گردن نیروهای ناشناخته و استکبار موهوم میاندازند و مرتباً میگویند در محاصره اقتصادی و غیره و ذلک هستیم و از طرف دیگر عدهای از رجال میگویند ما چیزی نداریم که بخواهیم به آمریکا بفروشیم و احتیاجات خودمان را به نحو احسن از سایر کشورهای اروپایی و ژاپن تأمین کرده و نیازی به آمریکا نداریم.
بنابراین اثر محاصره اقتصادی آمریکا مردود است و به اعتراف خود آقایان تأثیری در حال و روز ما ندارد. در ثانی اگر قرار بود محاصره اقتصادی آمریکا مؤثر باشد تا به حال باید دولت کوبا و ملت کوبا و کشور کوبا با طی چهار دهه گذشته که در محاصره کامل دریایی آمریکا قرار دارد از بیخ و بن مضمحل شده باشد.
آیا آمریکا به ما گفت که دور دنیا راه بیفتیم و از هر کشور و دولتی که سر راهمان بود چند صد میلیون و چندین میلیارد دلار وام بگیریم و مملکت را زیر بار استقراض خارجی ببریم؟
جالب اینکه در همان ایامی که آقایان برای اخذ وام خارجی دور دنیا راه افتاده بودند در روزنامهها و نشریات داخل کشور مرتباً مضرات اخذ وام خارجی و سرنوشت ممالک مقروض و بدهکار جهان چاپ میشد و سرنوشت کشورهایی مثل برزیل و مکزیک مثال زده میشدند.
یک مدت ایام ماه عسل بود. آقایان از دردسر جنگ فراغت یافته و پولهای موجود را هزینه میکردند. دوستان انقلاب و نظام مرتباً حرص میخوردند و مضرات دریافت وامهای سنگین خارجی را گوشزد میکردند اما آقایان در مصاحبههای خود دریافت هر گونه وجهی را از کشورهای خارجی تکذیب کرده و با قاطعیت میگفتند ما هیچگونه بدهی خارجی نداریم.
حالا اعلام میشود که صحبت از 25 تا 30 میلیارد دلار بدهی است و هر چند هفته یک بار اخبار مربوط به نحوه پرداخت بدهیها به آلمان و فرانسه و انگلیس و هلند و کره و ژاپن و بعضی ممالک دور و نزدیک در جراید چاپ میشود و یک نفر هم نیست که این روزنامهها را بردارد ببرد بگذارد جلوی برادر دکتر عادلی رئیس کل سابق بانک مرکزی و دکتر نوربخش وزیر سابق دارایی و از آقایان بپرسد که مگر شما نمیگفتید ما به ممالک خارجی بدهکار نیستیم. آقایان حالا عذر بدتر از گناه میآورند و میگویند عدم ثبات قیمتهای نفت و کاهش درآمد ارزی مملکت باعث مقروض بودن مالی ما شده است.
به جای اینکه آینده قیمت نفت را به درستی و کارشناسانه پیشبینی کنید؛ براساس یک درآمد موهوم و تضمین نشده حساب نسیه باز کردهاید، گناه مشکلات امروز و نابسامانی اقتصادی زیر سر شیطانهای بزرگ و کوچک است و میگویید باید مشکلات امروز را که ریشه در بیکفایتی چند ماه و چند سال قبل و تصمیمگیریهای غلط اقتصادی دارد به گردن آمریکا بیندازیم؟
حاج سیداحمدآقا اشارهای حکیمانهای کردهاند: ما حق نداریم همه ضعفها و سوءمدیریتیها و بیکفایتیهای خودمان را به گردن این و آن بیندازیم. به قول یکی از برادران، ضرباتی که توسط خودمان طی چند سال اخیر به بدنه اقتصاد مملکت وارد آمده مهلکتر از توطئههای شرق و غرب است و اگر همه دشمنان انقلاب و نظام هم جمع میشدند نمیتوانستند بلایی که خود ما بر سر پول ملیمان آوردیم، بر سر ریال بیاورند.
حالا سررسیدن وامهای دریافتی یکی پس از دیگری فرا میرسد و آقایان مدیرانی که طی سالهای اخیر با استراتژی «فردا که نیامده است فریاد مکن!» و «روش مدیریتی امروز را بگذران برای فردا خدا بزرگ است» به اداره کشور سرگرم بودهاند. فشار کشورهای وامدهنده برای بازپسگیری وامهای پرداختی را به جامعه میخواهند از طریق سوبسید، کاهش ارزش پول ملی، افزایش قیمت کالا و خدمات و عدم تزریق کافی ارزهای معتبر خارجی به بازار و صنایع میکوشند چکها و سفتههای مملکت را پاس کنند. نتیجتاً یک شبه 20 هزار تومان روی یک سکه طلا کشیده میشود و دلار آمریکا به مرزهای 500 تومان نزدیک میگردد.
ظاهراً همه نبوغ و زیرکی و سیاست آقایان هم متوجه برخورد با مردم و داخل مملکت است. آقایان به جای اینکه سعی کنند ارز ناشی از صادرات را به داخل مملکت برگردانند ارزش نفت صادراتی را در بازارهای بینالمللی افزایش دهند در خریدهای خارجی رعایت صرفهجویی و چانه زدن را بکنند، هزینههای جاری مملکت را کاهش دهند.
از مخارج سنگین دستگاههای بروکراتیک مملکت بکاهند، تولید داخلی و ارزش افزوده صنایع و کالاها و تولیدات کشاورزی را افزایش دهند.
دلار آمریکا را تا حد امکان از مبادلات اقتصادی مملکت خارج کنند و در جهت تقویت اقتصاد و پول ملی و قدرت خرید مملکت و مردم تلاش کنند چون زورشان به اجنبی نمیچربد سرگرم چپاول مردم شدهاند.
ملاحظه بفرمایید که چه بلایی بر سر پول ملی آمده آقای رئیس کل بانک مرکزی (رئیس سابق) همان وقت که به کار گماشته شد رئوس برنامههای خود را یک نرخ کردن ارز و افزایش ارزش پول ملی اعلام کرد.
به شهادت دوره روزنامههای یومیه کشور ایشان اظهار داشت که ارزش واقعی هر دلار آمریکا چیزی حدود 100 تومان است و بانک مرکزی قیمت هر دلار را به 100 تومان خواهد رساند.
همچنین ایشان هدف اجرای سیاستهای پولی بانک مرکزی را تکنرخی کردن ارز اعلام کرد. برخی از این آقایان مدیران اقتصادی که حالا هنوز هم در مصدر کار هستند در شروع ادعا کردند که هدف از حذف ارز دولتی و شناور کردن قیمت ارز و تکنرخی کردن آن و اتخاذ سیاستهای تعدیل اقتصادی، واقعی کردن قیمتها و رونق اقتصادی و کاهش نقدینگی در جامعه است.
آیا حالا کسی هست بیاید یک رجوعی به برنامههای اقتصادی آقایان بکند و از آنها بپرسد چه شد آنهمه وعده و وعیدی که میدادید؟ مگر قرار نبود ارز تکنرخی شود؟ چطور 5-4 نرخ جدید هم به آن اضافه شد. یک موقعی ارز دولتی، رقابتی و آزاد داشتیم حالا در روز یک نرخ جدید هم به آن اضافه میکنند. ارز دولتی و آزاد سابق حالا تبدیل به انواع ارز صادراتی، رقابتی، مداخلهای، مسافرتی، آزاد، بازار سیاه شده است.
آمدند اقدام به صدور جواز برای صرافی نموده و شغل بنیاسرائیلی را در میان امت اسلام رسمیت بخشیدند. قرار بود صرافیها ارز را از بانک مرکزی خریداری کنند و با اندکی استفاده به خریداران تحویل نمایند. خریدوفروش ارز در پیادهروها و چهارراه استانبول ممنوع و بگیر و ببند دلالان خردهپا آغاز شد. این تحرکات جدید قیمت دلار را در بازار سیاه به حدود 500 تومان رساند و دلاری که بانک مرکزی 177-176 تومان به صرافیها میداد در بازار آزاد تا حدود 500 تومان خرید و فروش میشد. فوراً اعلام شد که من بعد 300 تا هزار دلار ارز به مسافران در فرودگاه داده میشود!
بنابراین صرافیها که تا دیروز فروشنده ارز 278 تومانی بودند بیکار ماندند و با اشاره بانک مرکزی شروع به فروش ارز 400 تومان به بالا نمودند با توجه به اینکه صرافیها دارای جواز رسمی از بانک مرکزی هستند. نصب قیمت 430-440 تومانی برای هر دلار پشت شیشه آنها یک قیمت رسمی تلقی میشود و باز هم با توجه به اینکه بانک مرکزی تأسیسکننده ارز مورد نیاز صرافیها است مسلماً بانک هم ارز را با یکی دو تومان کمتر به آنها میدهد که دور و بر همین 430-40 تومان خواهد بود.
به این ترتیب بیسروصدا قیمت دلار که آقایان قول داده بودند دور و بر 100 تومان تثبیت شود به مرزهای 500 تومان نزدیک میشود و چون قیمت ارزهای خارجی به صورت معیار اصلی تعیین قیمت برای انواع کالا و خدمات مورد نیاز مردم درآمده است مسلماً باعث افزایش مجدد قیمتها میگردد. آیا در این تصمیمگیریها آمریکای جنایتکار اعمال نظر و نفوذ کرده و ما را در یک دور تسلسل باطل گرفتار ساخته است و یا اینکه ما به دنبال حوادث و رویدادها حرکت میکنیم و قادر به برنامهریزی صحیح و تفکر صحیح اقتصادی و تدوین اصول خدشهناپذیر اقتصادی نیستیم؟
اگر قدری منصف باشیم میبینیم که بسیاری از مشکلات و مسائل امروز ناشی از بد عمل کردن، سوءمدیریت، نابخردی و بیکفایتی مدیران نالایق است و بسیاری از این تصمیمگیریهای غلط زیانهایی را به مملکت وارد میسازد که دشمنان ما هرگز قادر به وارد کردن آن به ما نیستند.
یادگار گرامی و فرزانه امام این نکته را هم اضافه میکند که اگرچه همه مشکلات را نمیشود به گردن آمریکا انداخت اما بسیاری از مشکلات ما از آمریکا است و بقیه مشکلات ما هم به گردن تحصیلکردههای آمریکا، آمریکاگرایان، معقتدین به لیبرالیسم اقتصادی و خودباختههایی است که به درمانهای بانک جهانی و نسخههای صندوق بینالمللی پول اعتماد دارند.
این مسائل اقتصادی، اما حالا ببینیم که بلیه مشکلات ما از کجاست؟
آیا در اختلاس کلانی هم که توسط گروهی از افراد قدر قدرت و صاحبنام از بانک صادرات صورت میگیرد و 124 میلیارد تومان سواستفاده مالی میشود نیز آمریکا دخالت دارد؟
جمهوری اسلامی ایران در سال 1992 بزرگترین واردکننده برنج جهانی بوده و از اغلب کشورهای تولیدکننده، برنج وارد کرده است. یعنی واردات برنج ما از چین و ژاپن و شوروی سابق و کلیه ممالک کوچک و بزرگ دنیا بیشتر بوده است.
ژاپن با 125میلیون نفر جمعیت و مساحتی کمتر از استانهای مازندران و گیلان هم نیاز مردم خودش را تأمین و هم به خارج برنج صادر میکند و ما که فقط مساحت استان مازندران و استان گیلان کشورمان برابر مساحت چندین کشور اروپایی است و این دو استان زرخیز قابلیت تأمین غذای چندصدمیلیون نفر جمعیت را دارند، بزرگترین واردکننده برنج جهان بودهایم! آیا آمریکا مقصر است که ما مزارع برنج و زمینهای مرغوب کشاورزی را به ویلا و آپارتمان تبدیل میکنیم؟
در طول سالهای اخیر بسیاری از جنگلهای شمال کشور نابود شده و نابودی پوشش گیاهی موجب نابودی موانع طبیعی و جاری شدن سیل و تخریب شدید شده است. آیا آمریکا جلوی وظایف سازمانهای ذیربط در حفظ جنگلها و مراتع گرفته است. کوره بلند کارخانه ذوبآهن در فردای روز بهرهبرداری فرو میریزد آیا استکبار و دستهای پنهان در محاسبات فنی ما دستکاری کرده بودند؟
مدیر بلندپایهای در وزارت معادن و فلزات با حجم بزرگی از بیتالمال از کشور فرار میکند آیا آمریکا ما را مجبور کرده بود که یک چنین شخص دزد و بیایمان را استخدام کنیم و امکانات عمومی را به دستش دهیم؟
آیا نابسامانی در توزیع دارو و سرگردان کردن مردم در کوچه پس کوچههای ناصرخسرو ناشی از شیطنت استکبار جهانی است یا سوءمدیریت در ارگانهای دارویی کشور؟
بعضی از مشکلات ما در سیاستهای خارجی ناشی از فشارهای آمریکا است اما در اداره امور داخلی مملکت بیشتر مسائل و مشکلات به سوءمدیریت و بیبرنامگی و روزمرگی و باری به هر قیمت بودن برمیگردد و ما نه تنها نباید گناه ندانمکاریهای خود را به گردن استکبار و این و آن بیندازیم بلکه باید با زیرکی و درایت و هوشیاری مشکلات و مسائل نیز به جوامع آنها منتقل کنیم.
بیست و دو سال از مرگ ناگهانی نزدیکترین فرد به بنیانگذار جمهوری اسلامی میگذرد.
«حجتالاسلام سید احمد آقا خمینی» 5 سال بعد از فوت پدر و در حالیکه 49 سال داشت صبحگاه روز 21 اسفند 1373 در خواب دچار عارضه قلبی و تنفسی و سکته مغزی شد و پس از پنج روز در شامگاه 25 اسفند 1373 درگذشت.
آخرین سخنرانی به شدت انتقادیاش از سیاستهای دولت وقت را یک هفته پیش از مرگش و در جمع دیدار کنندگان سمنانی ایراد کرده بود.
هفتهنامه «امید» تنها نشریهای بود که در آن سالها سخنرانی مرحوم سید احمد خمینی را پوشش داد.
به گزارش فارس، متن کامل این سخنرانی پس از بیست و سال به صورت کامل منتشر میشود:
*مقصر اختلاس و رشوه ما هستیم نه آمریکا
حجتالاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی یادگار گرانقدر حضرت امام خمینی در آن سخنرانی، اظهارات چالشی را در یکی از دیدارهای عمومی خود خطاب به دیدارکنندگان سمنانی به این مضمون گفتند که: «ما نباید همه ندانمکاریها و مشکلاتمان را به گردن آمریکا بیندازیم. الان داخل شانزدهمین سال از عمر انقلاب اسلامی هستیم و هنوز بعضی از مسئولین حتی مسئولین نهادهایی که پس از انقلاب تأسیس شدهاند مشکلات مدیریتی و مسائل خود را به گردن رژیم گذشته میاندازند و ندانمکاریهای خود را ناشی از مشکلات به جای مانده از رژیم طاغوت میدانند.
ایضاً بعضیها همه نقاط ضعف و بیکفایتی خود را با هیاهو به گردن استکبار جهانی و آمریکا انداخته و از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند.
در اینکه مشکلات و مسائل ما به کارشکنی دشمنانمان و خباثت و کارشکنی آمریکا و ضدیت صهیونیستها برمیگردد شکی نیست. اما گسترش فساد اداری و رشوهخواری در ادارات و مؤسسات دولتی به خودمان برمیگردد. اتخاذ تصمیمات نابخردانه درباره ذخایر ارزی مملکت توسط خودمان بوده است.
آقای دکتر کاشان (حاج اصغر آقا فخریه) در زمان تصدی پست معاونت ارزی بانک مرکزی مملکت درِ خزانه بانک را باز کرد و به هر دلال و قاچاقچی و چاقوکش 5 هزار دلار تقدیم کرد و روزانه میلیونها دلار ذخایر ارزی بانک مرکزی را به جیب گانگسترها ریخت.
آیا این نقشه تهی کردن خزانه ارزی مملکت را آمریکای جنایتکار جلوی حاج اصغرآقا گذاشته بود و یا به تصمیمگیری نابخردانه شخص او مربوط میشد؟
آیا این بابا رئیس و بزرگتری نداشت تا جلوی کار او را بگیرد؟ میلیاردها ریال بیتالمال هزینه ساخت پل هوایی میشود و ناگهان صدها تن سیمان و بتون و میلگرد روی سر رهگذران آوار میشود و جان عدهای را میگیرد.
آیا سهلانگاری ساختن یک سازه بتنی توطئه آمریکای جنایتکار بوده است؟
ضعف مدیریتی و امنیت پرواز باعث سقوط پیدرپی هواپیماهای مسافربری سیویل و نظامی میشود و هنوز مرکب خبر سقوط هواپیمای فوکر و آسمان خشک نشده خبر سقوط طیاره دیگری منتشر میشود.
آیا این هم از توطئه آمریکا است؟
از یک طرف آقایان مرتباً مشکلات مملکت را به گردن نیروهای ناشناخته و استکبار موهوم میاندازند و مرتباً میگویند در محاصره اقتصادی و غیره و ذلک هستیم و از طرف دیگر عدهای از رجال میگویند ما چیزی نداریم که بخواهیم به آمریکا بفروشیم و احتیاجات خودمان را به نحو احسن از سایر کشورهای اروپایی و ژاپن تأمین کرده و نیازی به آمریکا نداریم.
بنابراین اثر محاصره اقتصادی آمریکا مردود است و به اعتراف خود آقایان تأثیری در حال و روز ما ندارد. در ثانی اگر قرار بود محاصره اقتصادی آمریکا مؤثر باشد تا به حال باید دولت کوبا و ملت کوبا و کشور کوبا با طی چهار دهه گذشته که در محاصره کامل دریایی آمریکا قرار دارد از بیخ و بن مضمحل شده باشد.
آیا آمریکا به ما گفت که دور دنیا راه بیفتیم و از هر کشور و دولتی که سر راهمان بود چند صد میلیون و چندین میلیارد دلار وام بگیریم و مملکت را زیر بار استقراض خارجی ببریم؟
جالب اینکه در همان ایامی که آقایان برای اخذ وام خارجی دور دنیا راه افتاده بودند در روزنامهها و نشریات داخل کشور مرتباً مضرات اخذ وام خارجی و سرنوشت ممالک مقروض و بدهکار جهان چاپ میشد و سرنوشت کشورهایی مثل برزیل و مکزیک مثال زده میشدند.
یک مدت ایام ماه عسل بود. آقایان از دردسر جنگ فراغت یافته و پولهای موجود را هزینه میکردند. دوستان انقلاب و نظام مرتباً حرص میخوردند و مضرات دریافت وامهای سنگین خارجی را گوشزد میکردند اما آقایان در مصاحبههای خود دریافت هر گونه وجهی را از کشورهای خارجی تکذیب کرده و با قاطعیت میگفتند ما هیچگونه بدهی خارجی نداریم.
حالا اعلام میشود که صحبت از 25 تا 30 میلیارد دلار بدهی است و هر چند هفته یک بار اخبار مربوط به نحوه پرداخت بدهیها به آلمان و فرانسه و انگلیس و هلند و کره و ژاپن و بعضی ممالک دور و نزدیک در جراید چاپ میشود و یک نفر هم نیست که این روزنامهها را بردارد ببرد بگذارد جلوی برادر دکتر عادلی رئیس کل سابق بانک مرکزی و دکتر نوربخش وزیر سابق دارایی و از آقایان بپرسد که مگر شما نمیگفتید ما به ممالک خارجی بدهکار نیستیم. آقایان حالا عذر بدتر از گناه میآورند و میگویند عدم ثبات قیمتهای نفت و کاهش درآمد ارزی مملکت باعث مقروض بودن مالی ما شده است.
به جای اینکه آینده قیمت نفت را به درستی و کارشناسانه پیشبینی کنید؛ براساس یک درآمد موهوم و تضمین نشده حساب نسیه باز کردهاید، گناه مشکلات امروز و نابسامانی اقتصادی زیر سر شیطانهای بزرگ و کوچک است و میگویید باید مشکلات امروز را که ریشه در بیکفایتی چند ماه و چند سال قبل و تصمیمگیریهای غلط اقتصادی دارد به گردن آمریکا بیندازیم؟
حاج سیداحمدآقا اشارهای حکیمانهای کردهاند: ما حق نداریم همه ضعفها و سوءمدیریتیها و بیکفایتیهای خودمان را به گردن این و آن بیندازیم. به قول یکی از برادران، ضرباتی که توسط خودمان طی چند سال اخیر به بدنه اقتصاد مملکت وارد آمده مهلکتر از توطئههای شرق و غرب است و اگر همه دشمنان انقلاب و نظام هم جمع میشدند نمیتوانستند بلایی که خود ما بر سر پول ملیمان آوردیم، بر سر ریال بیاورند.
حالا سررسیدن وامهای دریافتی یکی پس از دیگری فرا میرسد و آقایان مدیرانی که طی سالهای اخیر با استراتژی «فردا که نیامده است فریاد مکن!» و «روش مدیریتی امروز را بگذران برای فردا خدا بزرگ است» به اداره کشور سرگرم بودهاند. فشار کشورهای وامدهنده برای بازپسگیری وامهای پرداختی را به جامعه میخواهند از طریق سوبسید، کاهش ارزش پول ملی، افزایش قیمت کالا و خدمات و عدم تزریق کافی ارزهای معتبر خارجی به بازار و صنایع میکوشند چکها و سفتههای مملکت را پاس کنند. نتیجتاً یک شبه 20 هزار تومان روی یک سکه طلا کشیده میشود و دلار آمریکا به مرزهای 500 تومان نزدیک میگردد.
ظاهراً همه نبوغ و زیرکی و سیاست آقایان هم متوجه برخورد با مردم و داخل مملکت است. آقایان به جای اینکه سعی کنند ارز ناشی از صادرات را به داخل مملکت برگردانند ارزش نفت صادراتی را در بازارهای بینالمللی افزایش دهند در خریدهای خارجی رعایت صرفهجویی و چانه زدن را بکنند، هزینههای جاری مملکت را کاهش دهند.
از مخارج سنگین دستگاههای بروکراتیک مملکت بکاهند، تولید داخلی و ارزش افزوده صنایع و کالاها و تولیدات کشاورزی را افزایش دهند.
دلار آمریکا را تا حد امکان از مبادلات اقتصادی مملکت خارج کنند و در جهت تقویت اقتصاد و پول ملی و قدرت خرید مملکت و مردم تلاش کنند چون زورشان به اجنبی نمیچربد سرگرم چپاول مردم شدهاند.
ملاحظه بفرمایید که چه بلایی بر سر پول ملی آمده آقای رئیس کل بانک مرکزی (رئیس سابق) همان وقت که به کار گماشته شد رئوس برنامههای خود را یک نرخ کردن ارز و افزایش ارزش پول ملی اعلام کرد.
به شهادت دوره روزنامههای یومیه کشور ایشان اظهار داشت که ارزش واقعی هر دلار آمریکا چیزی حدود 100 تومان است و بانک مرکزی قیمت هر دلار را به 100 تومان خواهد رساند.
همچنین ایشان هدف اجرای سیاستهای پولی بانک مرکزی را تکنرخی کردن ارز اعلام کرد. برخی از این آقایان مدیران اقتصادی که حالا هنوز هم در مصدر کار هستند در شروع ادعا کردند که هدف از حذف ارز دولتی و شناور کردن قیمت ارز و تکنرخی کردن آن و اتخاذ سیاستهای تعدیل اقتصادی، واقعی کردن قیمتها و رونق اقتصادی و کاهش نقدینگی در جامعه است.
آیا حالا کسی هست بیاید یک رجوعی به برنامههای اقتصادی آقایان بکند و از آنها بپرسد چه شد آنهمه وعده و وعیدی که میدادید؟ مگر قرار نبود ارز تکنرخی شود؟ چطور 5-4 نرخ جدید هم به آن اضافه شد. یک موقعی ارز دولتی، رقابتی و آزاد داشتیم حالا در روز یک نرخ جدید هم به آن اضافه میکنند. ارز دولتی و آزاد سابق حالا تبدیل به انواع ارز صادراتی، رقابتی، مداخلهای، مسافرتی، آزاد، بازار سیاه شده است.
آمدند اقدام به صدور جواز برای صرافی نموده و شغل بنیاسرائیلی را در میان امت اسلام رسمیت بخشیدند. قرار بود صرافیها ارز را از بانک مرکزی خریداری کنند و با اندکی استفاده به خریداران تحویل نمایند. خریدوفروش ارز در پیادهروها و چهارراه استانبول ممنوع و بگیر و ببند دلالان خردهپا آغاز شد. این تحرکات جدید قیمت دلار را در بازار سیاه به حدود 500 تومان رساند و دلاری که بانک مرکزی 177-176 تومان به صرافیها میداد در بازار آزاد تا حدود 500 تومان خرید و فروش میشد. فوراً اعلام شد که من بعد 300 تا هزار دلار ارز به مسافران در فرودگاه داده میشود!
بنابراین صرافیها که تا دیروز فروشنده ارز 278 تومانی بودند بیکار ماندند و با اشاره بانک مرکزی شروع به فروش ارز 400 تومان به بالا نمودند با توجه به اینکه صرافیها دارای جواز رسمی از بانک مرکزی هستند. نصب قیمت 430-440 تومانی برای هر دلار پشت شیشه آنها یک قیمت رسمی تلقی میشود و باز هم با توجه به اینکه بانک مرکزی تأسیسکننده ارز مورد نیاز صرافیها است مسلماً بانک هم ارز را با یکی دو تومان کمتر به آنها میدهد که دور و بر همین 430-40 تومان خواهد بود.
به این ترتیب بیسروصدا قیمت دلار که آقایان قول داده بودند دور و بر 100 تومان تثبیت شود به مرزهای 500 تومان نزدیک میشود و چون قیمت ارزهای خارجی به صورت معیار اصلی تعیین قیمت برای انواع کالا و خدمات مورد نیاز مردم درآمده است مسلماً باعث افزایش مجدد قیمتها میگردد. آیا در این تصمیمگیریها آمریکای جنایتکار اعمال نظر و نفوذ کرده و ما را در یک دور تسلسل باطل گرفتار ساخته است و یا اینکه ما به دنبال حوادث و رویدادها حرکت میکنیم و قادر به برنامهریزی صحیح و تفکر صحیح اقتصادی و تدوین اصول خدشهناپذیر اقتصادی نیستیم؟
اگر قدری منصف باشیم میبینیم که بسیاری از مشکلات و مسائل امروز ناشی از بد عمل کردن، سوءمدیریت، نابخردی و بیکفایتی مدیران نالایق است و بسیاری از این تصمیمگیریهای غلط زیانهایی را به مملکت وارد میسازد که دشمنان ما هرگز قادر به وارد کردن آن به ما نیستند.
یادگار گرامی و فرزانه امام این نکته را هم اضافه میکند که اگرچه همه مشکلات را نمیشود به گردن آمریکا انداخت اما بسیاری از مشکلات ما از آمریکا است و بقیه مشکلات ما هم به گردن تحصیلکردههای آمریکا، آمریکاگرایان، معقتدین به لیبرالیسم اقتصادی و خودباختههایی است که به درمانهای بانک جهانی و نسخههای صندوق بینالمللی پول اعتماد دارند.
این مسائل اقتصادی، اما حالا ببینیم که بلیه مشکلات ما از کجاست؟
آیا در اختلاس کلانی هم که توسط گروهی از افراد قدر قدرت و صاحبنام از بانک صادرات صورت میگیرد و 124 میلیارد تومان سواستفاده مالی میشود نیز آمریکا دخالت دارد؟
جمهوری اسلامی ایران در سال 1992 بزرگترین واردکننده برنج جهانی بوده و از اغلب کشورهای تولیدکننده، برنج وارد کرده است. یعنی واردات برنج ما از چین و ژاپن و شوروی سابق و کلیه ممالک کوچک و بزرگ دنیا بیشتر بوده است.
ژاپن با 125میلیون نفر جمعیت و مساحتی کمتر از استانهای مازندران و گیلان هم نیاز مردم خودش را تأمین و هم به خارج برنج صادر میکند و ما که فقط مساحت استان مازندران و استان گیلان کشورمان برابر مساحت چندین کشور اروپایی است و این دو استان زرخیز قابلیت تأمین غذای چندصدمیلیون نفر جمعیت را دارند، بزرگترین واردکننده برنج جهان بودهایم! آیا آمریکا مقصر است که ما مزارع برنج و زمینهای مرغوب کشاورزی را به ویلا و آپارتمان تبدیل میکنیم؟
در طول سالهای اخیر بسیاری از جنگلهای شمال کشور نابود شده و نابودی پوشش گیاهی موجب نابودی موانع طبیعی و جاری شدن سیل و تخریب شدید شده است. آیا آمریکا جلوی وظایف سازمانهای ذیربط در حفظ جنگلها و مراتع گرفته است. کوره بلند کارخانه ذوبآهن در فردای روز بهرهبرداری فرو میریزد آیا استکبار و دستهای پنهان در محاسبات فنی ما دستکاری کرده بودند؟
مدیر بلندپایهای در وزارت معادن و فلزات با حجم بزرگی از بیتالمال از کشور فرار میکند آیا آمریکا ما را مجبور کرده بود که یک چنین شخص دزد و بیایمان را استخدام کنیم و امکانات عمومی را به دستش دهیم؟
آیا نابسامانی در توزیع دارو و سرگردان کردن مردم در کوچه پس کوچههای ناصرخسرو ناشی از شیطنت استکبار جهانی است یا سوءمدیریت در ارگانهای دارویی کشور؟
بعضی از مشکلات ما در سیاستهای خارجی ناشی از فشارهای آمریکا است اما در اداره امور داخلی مملکت بیشتر مسائل و مشکلات به سوءمدیریت و بیبرنامگی و روزمرگی و باری به هر قیمت بودن برمیگردد و ما نه تنها نباید گناه ندانمکاریهای خود را به گردن استکبار و این و آن بیندازیم بلکه باید با زیرکی و درایت و هوشیاری مشکلات و مسائل نیز به جوامع آنها منتقل کنیم.